سياهي دو چشم تو،شب سياه غصه شد
نگاه مهربان تو چه زود تلخ و خسته شد
چه زود رفتي از کنار من اميد روزهاي دور
وحرفهاي عاشقانه ات دروغ شد ،فسانه شد
سياهي دو چشم تو،شب سياه غصه شد
نگاه مهربان تو چه زود تلخ و خسته شد
چه زود رفتي از کنار من اميد روزهاي دور
وحرفهاي عاشقانه ات دروغ شد ،فسانه شد
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم.
__________________
شريك عشق تو شدن يعني همنفس شعر و ترانه شدن يعني چون ابري تيره به دريا زدن ديوانه شدن شريك عشق تو شدن يعني عاشقي به سان يك مجنوني يعني قطره باراني در دل كوير جاري شدن شريك عشق تو شدن يعني ديوانه وار عاشق شدن زدن به كوه و بيابان و سرمست لحظه اي ديدار تو شدن.
---------------------
نشستم گريه کردم ... واسه دل خودم ... واسه دل تو ... واسه غصه ي پاييز ... واسه تنهايي ميخک توي دفتر شعرم ... واسه سربلندي کاج تو زمستون ... واسه پروانه که سوخت ... واسه شمعي که اب شد تا از قطره هاش ياد بگيرند که سوختن يک طرفه هم ميتونه باش.
دلي دارم که از تنگي در او جز غم نمي گنجد غمي دارم ز دلتنگي که در عالم نميگنجد
--------------------
دل ز هم صحبتيم دلگير است عيش بي زلف تو در زنجير است آنچنان منتظرم در ره عشق که اگر زود بيايي دير است
------------------
آبي تر از آنيم که بي رنگ بميريم...... شيشه نبوديم که با سنگ بميريم...... تقصير کسي نيست که اينگونه غريبيم..... شايد که خدا خواست که دلتنگ بميريم......
عشق در لحظه اي پديد مي آيد ، دوست داشتن در امتداد زمان ، اين اساسي ترين تفاوت ميان عشق و دوست داشتن است
--------------
موج اگر ميدونست که ساحل هيچ وقت دستشو نميگيره هرگز نفس
نفس نميزد براي رسيدن
-----------------
وقتي عشق نباشد،آدمها آشنا نيستند،
وچهره ها مثل نمايشگاهي از عکس
وحرف ها مثل صداي به هم خوردن سنج است
|
بي تو نه امور جهان لنگ ميشه نه بين زمين و آسمون جنگ ميشه ، نه كوه آب ميشه نه آب سنگ ميشه ، فقط دل من واسه تو تنگ ميشه
----------
ميدوني فرق آموزگار با روزگار چيه ؟ آموزگار اول درس ميده بعد امتحان ميگيره . ولي روزگار اول امتحان ميگيره بعد درس ميده.
از من نپرس که چه چيز خاصي در تو مي بينم هيچ چيز خاصي نداري که قابل توصيف باشد با اين حال گمان مي کنم راز زندگي در توست نمي توانم به چيز ديگري بينديشم !
مي دونستي اشك گاهي از لبخند با ارزش تره؟
چون لبخند رو به هركسي مي توني هديه كني اما اشك رو فقط براي كسي مي ريزي كه نمي خواي از دستش
بدي
آنگاه كه دوست مي داري همواره كسي به ياد تو باشد به ياد من باش كه من هميشه به ياد تو هستم از طرف بهترين دوست تو خدا
-------------
به بازار سياه رفتم براي خريدن عشق ولي در ابتداي ورودم روي كاغذي خواندم در غرفه هوس بازان عشق را به حراج گذاشته اند به قيمت نابودي پاك بازان
--------------
شنيدم گوسفندي را بزرگي / رهانيد از دهان و چنگ گرگي / شبانگه کارد بر حلقش بماليد / روان گوسفند از وي بناليد: / گر از چنگال گرگم در ربودي / بديدم عاقبت گرگم تو بودي
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks