12سال از آن روز تاريخي مي‌گذرد؛ روزي كه حسرت رفتن به جام‌جهاني به نام جمهوري اسلامي ايران بالاخره پايان يافت. جام جهاني را يك بار در 1978 آرژانتين و پيش از پيروزي انقلاب اسلامي تجربه كرده بوديم، ولي انصافا رسيدن به جام جهاني 98 فرانسه آن هم از مسيري كه با دست خودمان آن را سخت و صعب‌العبور كرديم، حلاوت ديگري داشت. كسب تنها 3 امتياز از 3 بازي آخر مرحله گروهي باعث صعود تيم ملي مي‌شد، ولي از اين 3 بازي تنها يك امتياز گرفتيم تا از گروهمان، عربستان سعودي به صورت مستقيم راهي جام جهاني شود. ديدار پلي‌آف اول را هم با تغيير سرمربي در شهر جوهور باروي مالزي با حساب 2 3 در وقت اضافي و گل طلايي به ژاپن باختيم تا سر و كارمان در پلي‌آف آسيا اقيانوسيه با استراليا بيفتد.
عابدزاده در دقيقه 5: چيزي نمانده!
احمدرضا عابدزاده كه مثل بقيه بازيكنان خاطرات جالبي از 8 آذر 76 دارد، مي‌گويد: دقيقه 5 بازي بود كه يك موقعيت تك به تك و 2 فرصت عالي حريف را گرفتم. استراليايي‌ها مي‌خواستند كرنر بزنند كه محمد خاكپور نزديك من آمد و پرسيد چقدر از نيمه باقي مانده است؟ چشمان محمد كمي ضعيف بود و نمي‌توانست ساعت اسكوربورد را ببيند. من هم با خونسردي تمام گفتم حواست به تير يك باشه، چيزي به آخر نيمه نمونده! پس از اين كه كرنر را گرفتم به او گفتم تازه دقيقه 5 است. بنده خدا مثل بقيه فشار زيادي تحمل مي‌كرد و فكر مي‌كرد مثلا نيم ساعت از بازي گذشته است. خداييش در آن فشار شديد هر دقيقه مثل يك ساعت مي‌گذشت.
ويرا: حرفي براي گفتن ندارم

سيدابراهيم تهامي يكي از نقش‌آفرينان 8 آذر 76 است كه در نيمه نخست روي نيمكت ذخيره‌ها نشسته بود. وي در مورد فضاي رختكن در ميان 2 نيمه مي‌گويد: فضاي خيلي سنگيني بود. آنقدر زير فشار تماشاگران و تيم حريف بوديم كه كسي حس و حال حرف زدن نداشت. در واقع بايد بگويم استراليا در نيمه اول اصلا مجال بازي كردن به ما نداده بود. در بين 2 نيمه همه چشم‌ها به دهان ويرا بود كه چه مي‌گويد، ولي مرد برزيلي با اعلام اين كه در چنين شرايطي هيچ حرفي براي گفتن و مورد فني براي ارائه كردن ندارد، فقط توصيه كرد برويد و ايراني بازي كنيد. طوري كار كنيد كه پس از بازي در حسرت كاري كه مي‌توانستيد ولي انجام نداديد، نسوزيد. بعد از اين توصيه كمي دكتر ذوالفقارنسب صحبت كرد و بعد هم عابدزاده و خاكپور چند جمله احساسي گفتند و تيم دوباره آماده ورود به زمين شد.
شروع فوتبال ايراني و گل آفسايد


استراليا بابت برتري 2 گله خود خيال آسوده‌اي دارد. كمي تا قسمتي هم خسته شده‌اند و انگيزه اوليه را ندارند. ترجيح مي‌دهند بازي را اداره كنند تا وقت تمام شود. ويرا تصميم به تعويض مي‌گيرد. عليرضا منصوريان (7) به جاي شاهرودي و سيد ابراهيم تهامي (19) به جاي سعداوي وارد ميدان مي‌شوند تا تيم ايران چهره كاملا تهاجمي‌تري به خود بگيرد. چيزي هم براي از دست دادن وجود ندارد. پس از دقايقي روي يك حمله دسته‌جمعي از سمت راست و با همكاري مهدوي‌كيا، تهامي و خداداد توپ به دهانه دروازه مي‌آيد و كريم باقري فاصله را به حداقل مي‌رساند.

خداداد كه در آن صحنه در آفسايد به توپ ضربه زد، 12 سال پس از آن روز تاريخي با خنده مخصوص خود مي‌گويد: من مي‌دانستم در آفسايدم، ولي وقتي ديدم توپ از پاي تهامي جدا شده و در حال بيرون رفتن است، از سر ناچاري به آن ضربه زدم. واقعا خدا ما را دوست داشت، چون كمك‌داور آفسايد واضح مرا نگرفت و همان توپ را باقري به تور چسباند..

[B
]پاس عالي دايي و ضربه نهايي خداداد[/B]

دقيقه 79 بازي است كه بوسنيچ يك توپ را از كنار دروازه‌اش به وسط زمين مي‌فرستد. كريم باقري با سر آن را دفع مي‌كند و علي دايي كه حتي يك توپ نصف و نيمه هم برايش ساخته نشده، با يك كنترل و پاس تودر باعث تك به‌تك شدن خداداد با بوسنيچ مي‌‌شود.

خداداد با زيركي هرچه تمام‌تر و بدون ضربه زدن به توپ به پشت آن مي‌رود و درست در لحظه‌اي كه بوسنيچ به سمت توپ خيز برمي‌دارد، با يك بغل پاي فني توپ را از كنار پاي دروازه‌بان نامدار استراليا به گل دوم ايران تبديل مي‌كند. حالا او غزال تيزپاي ملبورن است. خود او در اين مورد مي‌گويد: قبول دارم كه ضربه جالبي نزدم. فقط خواستم موقع بيرون آمدن و بي‌تعادلي بوسنيچ توپ را از كنارش رد كنم. خوش‌شانسي‌ هم آوردم كه توپ دقيقا از كنار ساق پايش گذشت، ولي الحق پس از آن پاس ناب دايي فكر مي‌كنم همه ايران شده بود چشم و آن چشم هم به توپ دوخته شده بود و من با دعاي خير مردم ايران توانستم آن توپ را از گلر رد كرده و به تور دروازه برسانم.
18 دقيقه جهنمي


10 دقيقه پاياني بازي به هر مصيبتي است مي‌گذرد، ولي وقتي ساعت و كورنومتر دقيقه 90 را نشان مي‌دهد، تازه جهنم شروع مي‌شود. وقتي كه صرف ترميم تور پاره شده بود، همراه تعويض‌ها و مصدوميت حتما توسط ساندروپل لحاظ خواهد شد. مثل حالا هم نيست كه داور چهارم با تابلو وقت‌هاي اضافي را نشان دهد.
عابدزاده : دقيقه 5 بازي بود كه خاكپور پرسيد چقدر از نيمه باقي مانده است؟ چون او هم زير فشار زيادي بود و فكر مي‌كرد مثلا‌ نيم ساعت از بازي گذشته است

براي محكم‌تر شدن دفاع علي‌‌اكبر استاد اسدي(15)‌ به جاي تهامي به ميدان مي‌آيد كه البته تهامي موقع خروج از ميدان به خاطر اتلاف وقت يك كارت زرد مي‌گيرد، اين مهاجم خوزستاني مي‌گويد: در آن لحظات ديگر به هيچ چيز جز سپري شدن وقت فكر نمي‌كردم و به سهم خودم چند ثانيه‌اي با باز كردن بند كفشم وقت را تلف كردم. آن كارت زرد هم هيچ اهميتي نداشت. ونبلز با آوردن تاپاي و آلويسي 2 مهاجم نيمكت‌نشين خود به سيم آخر مي‌زند، ولي مدافعان ايران از اين اندوخته گرانبها چون جان شيرين محافظت مي‌كنند و بالاخره پس از 8 دقيقه و 39 ثانيه اضافي، سوت پايان به صدا درمي‌آيد. استيلي از فرط هيجان ساندروپل را به آغوش مي‌كشد و عابدزاده و دايي و پيرواني با پرچم ايران در ورزشگاه ملبورن دور افتخار مي‌زنند. ايران سي‌ودومين مسافر جام‌جهاني 98 فرانسه شده و والدير ويرا اصلا درد سوختگي زبانش به خاطر سرو ته گذاشتن سيگارش بعد از گل خداداد را حس نمي‌كند!

متن كامل