مارا عشق یار و دوست نظاره کردن بس است خدایا مارا نیز در این وادی غرق فرما...
مارا عشق یار و دوست نظاره کردن بس است خدایا مارا نیز در این وادی غرق فرما...
ترسم از آن لحضه که تو راضی مباشی از من گنه کار...خدایا ببخش...
خدایا عبادتم به کهالت شبیه است خدایا دلم بیمار است میدانم اما ذکرت جلا میدهد آنرا خدایا نفسم به نام زیبایت جلا ده تا آن شوم که تو خواهی...
|
|
خدایا از آن در عجبم که تو میدانی چه هستم اما ستار بر عیوب منی اما من نمک خورده نمکدان شکسته این وادی ام...
بد آن لحضه که در حضورت سر به زیر دارم و گناهانم مرا شفیع میگیرند...برای اسفل السافلین...
نمیدانم بگویم یا نگویم چنین خجلم از خودم و شرمنده ام از خدای خودم که ناتوانم از بردن نامت اما چونان مهربانی و بزرگوار که مرا گفتن نامت جرات داده ای...یا الله...
یا الله پرودرگار مهربانم تو خود میدانی دلم میخواهد فقط می ماند توفیق از سوی شما...
یا الله مرا نظری کن در این شب جمعه به واسطه بخشایش که فردا پرونده ام سیاه نباشد در حضور شما و امامم...
कभी हार
با سپاس از شما به خاطر این تاپیک ، تاپیک به بخش مربوطه منتقل شد !
باتشکر شهریار
|
|
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks