Shahryar (22-05-08)
هنگامی كه در مورد زندگی بزرگان دین به مطالعه میپردازیم، ممكن است دو گونه با موضوع مطالعه و تحقیق خود نسبت برقرار كنیم. اولین احتمال این است كه آنها را همچون الگوهای دست نیافتنی تصور كنیم و در نتیجه ملزم خواهیم شد كه مطالعه خود را همچون یك تحقیق كتابخانهای بنگریم و حاصل این مطالعه هیچ به كار زندگی ما نخواهد آمد. چرا كه پیش خود خواهیم گفت ما كجا و آنها كجا؟ ما با نهایت تلاش و كوشش و مجاهدت هم نخواهیم توانست در راستی و درستی و قرب الیالله به گرد پای آنها برسیم، پس بهتر این است كه تلاش مضاعف و بیهوده نكرده و صرفا از مطالعه زندگی آنها لذت ببریم و به نقص وجودی خود هر چه بیشتر پی ببریم.
اما رهیافت و نسبت دیگری هم میتوان با آن بزرگان برقرار كرد و آن این كه هر چند آنها را نمونه كامل انسانیت و الگوی اتم بندگان خداوند میدانیم ولی از این هم غافل نباشیم كه الگو و نمونه زمانی در مورد آنها صدق میكند كه توسط مصادیق ناقص مورد متابعت و سرمشق قرار گیرد. اگر ما در زندگی شخصی خود به چگونگی حیات و ممات رسول اكرم ص كاری نداشته باشیم و برنامهها و الگوهای دیگری را برای زندگی برگزینیم، چگونه میتوانیم بگوییم كه زندگی ایشان یك نمونه و الگوی كامل زندگی انسانی است؟ اگر در شیوه سخن گفتن، ادب، اخلاق و عدالتخواهی از علی ع درس نگیریم چگونه میتوانیم ایشان را امیرالمومنین بخوانیم؟ اگر در شیوه تربیت فرزندان از حضرت فاطمه زهراس و نحوه ارتباطی كه ایشان با فرزندان خود داشت ذرهای نیاموزیم چگونه میتوانیم ایشان را نمونه كامل زن مسلمان بدانیم؟
با این رهیافت، اصطلاح الگوی دینی معنایی قابل تبیین خواهد یافت. این مهم علیالخصوص در دینی همچون اسلام اهمیتی مضاعف مییابد. معمولا در بیان تفاوت بین اسلام و سایر ادیان یكی از مواردی كه بسیار به آن تاكید میكنیم این مورد است كه اسلام برخلاف بسیاری از ادیان دارای اسطورههای واقعی و تاریخی است. شخصیتهای اسطورهای اسلام واقعا در تاریخ میزیستهاند و وجودشان از طریق منابع تاریخی (و نه فقط دینی) اثبات شده است. در حالی كه بسیاری از ادیان به جهت این كه از حیث تاریخی، زمان بسیار زیادی از زندگی بزرگان و پیامبران آنها گذشته است و در آن زمان یا ثبت وقایع چندان مرسوم نبوده است و یا آنچه ثبت شده در طول دوران از بین رفته است، چیز زیادی را در مورد شیوه زندگی بزرگان خود نمیتوانند ارائه دهند. اصلا در بسیاری از موارد وجود تاریخی بزرگان آن ادیان قابل اثبات نیست.
با توجه به آنچه تاكنون ذكر كردم، میخواهم در مورد نسبتی كه ما امروز میتوانیم با شیوه زندگی فاطمه زهراس برقرار كنیم بنویسم. با تاملاتی چند مشخص میشود فاصلههای بسیاری در مورد هر دو تلقی سنتی و مدرن ما از زن و آنچه تاریخ زندگانی الگوی كامل زنان مسلمان نشان میدهد وجود دارد. هرچند وظایف خانگی ایشان و شیوه تربیت فرزند، احتمالا ابعاد دیگر زندگی كوتاه ولی پربركت ایشان را از نظر منِ محقق تحتالشعاع قرار میدهد، ولی این همه ابعاد شخصیتی فاطمه زهراس نیست. هرچند نمونه كامل زنان مسلمان معمولا در خانه پدری و سپس در خانه همسر به انجام وظایف محول شده به ایشان میپردازد ولی این همه زندگی فاطمه نیست. تصویر زندگی فاطمه زهراس با تصویری كه به شكل سنتی برای ما در مورد زن وجود دارد، یكی نیست.
نمونه كامل زنان مسلمان زنی است كه مسوولیت حفظ آرامش در خانه را به عهده دارد؛ چنانچه ثبت است كه حتی یك بار از مشكلات زندگی و سختی كار در خانه به علیع شكایت نكرد.
تصویر زن در اسلام این چنین است و نه آن گونه كه در برخی ادیان زن را موجودی وسوسهگر معرفی میكنند و نه آن گونه كه در تلقیهای مدرن، صرفا به ابعاد جسمانی زن توجه دارند. نمونه كامل زن در اسلام، نمونه كامل انسان بودن است.
اگر حضرت زهراس و همچنین حضرت زینب كبریس غالب اوقات عمر خود، زن خانه و مادر فرزندانشان بودند بدان معنا نیست كه در لحظه ضرورت و بحرانی كه حضور اجتماعی ایشان را ضروری میكند از عهده وظایف خود برنیایند. الگوی كامل زنان مسلمان، زنی است كه در زمان اضطرار میتواند از مردی چون علی شجاعانه و بدون هیچ هراس و دلهرهای كه تلقی سنتی و مدرن ما به زنان نسبت میدهند، وارد میدان شده و بهتر ازهر مردی وظیفه خود را به انجام رساند.
او میتواند در حضور مردان و زنان خطبهای ایراد كند كه دلهای هر مردی را از ترس و دلهره به لرزش درآورد. او میتواند در سخت ترین شرایط و تنهاترین مواقع درد و زمانی كه هر زنی به توجه همسر خود در مورد مصائبی كه متحمل شده نیاز دارد، درد جسمانی خود را از همسرش پنهان كند، تا مبادا بر مصائب بی شمار مردش بعد از رحلت نبی اكرم ، چیزی بیفزاید و این درد را تا لحظه جان دادن به تنهایی تحمل كند.
زندگی فاطمه زهرا و زینب كبری به ما نشان میدهد كه <زن> نمونه اسلام هر چند مدیر خانه است ولی نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی محیط خود بیتفاوت نیست. زن نمونه حتی میتواند در زمانی كه همه مردان، وظایف اجتماعی و سیاسی خود را فراموش كردهاند به آنها هشدار دهد و راهنمای آنها باشد.
با این رویكرد به زندگی فاطمه زهراس و به صورت كلی همه بزرگان دین مطالعه حیات و ممات آنها برای ما بعدی دیگر و معنایی حقیقیتر مییابد و از این طریق الگوبرداری از الگوهای راستین انسانیت، خواهیم توانست معنای صحیحتر مسلمانی را دریابیم.
Shahryar (22-05-08)
|
|
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks