Trance (04-01-08)
یه مطلب جالب مربط به 2 سال پیش توی روزنامه شرق دیدم ، بهتر دیدم اینجا بذارم تا تعداد بیشتری بخوننش ، حتما بخونید :
سال ها است كه بحثى در بين است كه «ايران» و «زبان پارسى» را در زبان انگليسى به چه نامى بايد خواند؟ به روال گذشته:Persian و Persia يا آنگونه كه در سال هاى اخير رواج يافته: Iran و Farsi؟
بحث و جدل در اين زمينه، شايد به طور جدى به حدود پانزده سال پيش بازگردد. به زمانى كه احسان يارشاطر مقالاتى در نشريه «مطالعات ايرانى»، فصلنامه رهاورد، ماهنامه پارس و... به چاپ رساند و در ادامه، تعدادى انگشت شمار از چهره هاى علمى و فرهنگى ايران در خارج از كشور، موضوع را پى گيرى كردند. از آن زمان تاكنون بارها و بارها صفحات نشريات و تارنماهاى ايرانى در برگيرنده مطالبى از سوى موافقان و مخالفان كاربرد Iran/Persia و Farsi/Persian در زبان انگليسى بوده است. ولى شايد هنوز آن طور كه بايد و شايد موضوع به روشنى بيان نشده است. از آنچه تاكنون انتشار يافته برمى آيد كه گروهى از ايرانيان مى پندارند كه طرفداران كاربرد نام Persia و صفت Persian مى خواهند از اين عناوين در زبان پارسى بهره جويند. (و مثلاً بگويند: من اهل پرشيا هستم!) گروهى ديگر بر اين باورند كه Persia و Persian تنها مربوط به هزاران سال پيش است و امروزه دليلى براى كاربرد آن وجود ندارد. در اين نوشتار كوشش شده اين موضوع براى همه علاقه مندان و به ويژه هم ميهنانى كه زمينه اى نسبت به آن ندارند شكافته شود و تا حد امكان ابهامات موجود در اين باره برطرف گردد.
•••
بيشتر كشورها و زبان ها در هر فرهنگ، نام ويژه خود را دارند. براى مثال، آلمانى ها زبان خود را «دويچ» (Deutsch) مى نامند، ما آن را «آلمانى» مى خوانيم و انگليسى زبان ها از واژه German استفاده مى كنند. مردم يونان، فنلاند، هندوستان و ژاپن كشور خود را «الاس»، «سومى»، «بهارات» و «نيپون» مى نامند ولى در سطح بين المللى Greece، finland، India، Japan ناميده مى شوند. اين تفاوت در نامگذارى زبان ها و كشورها به دلايل تاريخى در بيشتر فرهنگ ها و جوامع، به ويژه آنهايى كه داراى پيشينه تاريخى خاصى هستند ديده مى شود.
«ايران» و «زبان پارسى» هم از اين قاعده مستثنا نيستند. حدود ششصد سال پيش از ميلاد مسيح، زمانى كه يونانيان با هخامنشيان در ارتباط بودند نام persis را كه برگرفته از محل سكونت پادشاهان اين سلسله بود به كشور ما اطلاق كردند و ما هم متقابلاً (گرچه يونانيان كشورشان را Ellas مى خواندند) نام «يونان» كه در اصل تنها نام سواحل شرقى قلمرو آنها بود را به تمام سرزمين شان اطلاق كرديم. واژه يونانى Persis از همان دوران به عنوان نام رسمى كشور ما در اسناد و نوشته هاى مغرب زمين به كار برده شده و تنها در سده هاى بعد، هر كشور با توجه به ويژگى هاى زبان خود در آن تغييرات كوچكى داد: فرانسه زبان ها آن را Perse، آلمانى زبان ها آن را Persien و انگليسى زبان ها آن را Persia خواندند.
نام Persia (و يا ديگر معادل هاى آن) از آن زمان تا سال ،۱۹۳۵ چه زمانى كه ايران از شمال هند تا رود دانوب گسترش يافته بود و چه زمانى كه محدود به سرزمينى در خراسان فعلى بود به عنوان نام رسمى كشور در زبان هاى غربى مورد استفاده قرار گرفت. «Persia» به تبع افتخارات علمى، فرهنگى و سياسى كه ايرانيان در دوران باستان و دوران اسلامى از آن خود ساختند، بار معنايى خاص يافت تا اينكه در سال ۱۳۱۳/۱۹۳۵ دولت وقت ايران به دستور رضاشاه در عملى ناگهانى، بخشنامه اى به سفارتخانه هاى خارجى در تهران ارسال كرد و از آنان درخواست كرد كه در مكاتبات خود به زبان هاى غربى از نام Iran استفاده كنند.
به نظر مى رسد كه دو موضوع، انگيزه اصلى اين تصميم بوده است.
۱- گروهى تصور كرده و مى كنند كه Persia تنها برگيرنده استان فارس است. حال آنكه چنانچه در ابتداى همين مقاله به طور ضمنى اشاره شد نام كشورها در گذشته عموماً و به دلايل تاريخى از نام يك منطقه يا نژاد گرفته مى شده ولى در گذر زمان معناى اصلى خود را از دست داده و معناى فراگيرترى پيدا مى كرده است.
۲- عمل دولت وقت ايران در تغيير نام، مصادف با كشورگشايى آدلف هيتلر و ادعاى وى مبنى بر برترى آريايى ها بر ساير نژادها بود و برخى از دولتمردان ايران نيز مى پنداشتند كه نظر به معناى لغوى نام ايران، مردم جهان در برخورد با آن بلافاصله به آريايى بودن ايرانيان پى خواهند برد!
اما نتيجه كار كاملاً برعكس از آب درآمد و از رهگذر اقدام شتابزده دولت وقت ايران، پيامدهاى ناگوار فرهنگى يكى پس از ديگرى نصيب ايران شد:
در غرب (به استثناى تعدادى بسيار معدود) هيچكس متوجه ارتباط Iran با Persia نبوده و نيست و از آن گذشته به دليل شباهت بسيار زياد ميان نام غربى ايران و عراق (Iran-Iraq) اغلب ايران با اين واحد عربى تازه تاسيس در غرب ايران، اشتباه گرفته مى شود. از اينها گذشته تغيير نام Persia به Iran در زبان هاى غربى، تقريباً همزمان با فروپاشى امپراتورى عثمانى و پديدآمدن تعداد زيادى واحد سياسى جديد در منطقه بود. لذا از همان زمان تاكنون، بسيارى Iran را هم يكى از همين كشورهاى جديد مى پندارند و نمى دانند كه همان پرشياى سابق است. در يك كلام با تغيير نام، يك شكاف بزرگ ميان ايران و كليه سوابق فرهنگى اش در ذهن مردم دنيا پديد آمد.
بعدها در سال ۱۹۵۹ به كوشش تعدادى از شخصيت هاى سياسى و فرهنگى ايران شورايى با حضور احسان يارشاطر، سيدحسن تقى زاده، دكترى على اكبر سياسى، عيسى صديق، عبدالله انتظام و حسين علا تشكيل شد كه اين شورا پس از بررسى موضوع، به اقدام نادرست رضاشاه در تغيير نام كشور در زبان هاى خارجى پى برد و نتيجه بررسى خود را به دولت ايران ارائه كرد. دولت نيز استفاده از نام Persia را بدون مانع اعلام كرد ولى به دلايلى كه بر نگارنده هم روشن نيست «Persia» رسميت كامل نيافت. در برخى از مقالات اشاره شده به «دليل نارضايتى محافل بين المللى از تغييرات پى درپى نام كشور»، ولى براساس قوانين بين المللى، هر كشورى حق دارد نام رسمى خود را خودش انتخاب كند. مثال زنده كشور برمه است كه طى ساليان اخير بارها تغيير نام داده است و همه آن را پذيرفته اند. بايد اضافه كرد كه هنوز بخشنامه اى مبنى بر عدم اعتبار نام Persia در زبان هاى خارجى صادر نشده و اين نام گرچه در عرصه سياست امروز كمتر مورد استفاده قرار مى گيرد همچنان از اعتبار قانونى برخوردار است و خوشبختانه روز به روز ايرانيان و غيرايرانيان بيشترى از آن در زبان هاى اروپايى استفاده مى كنند.
صرفنظر از بحث در زمينه نام ايران در زبان هاى غربى، نام زبان پارسى (فارسى) در غرب همواره Persian (يا ديگر برابرهاى آن: Persan، Persisch و غيره) بوده است ولى در بيست وشش سال اخير به طور فزاينده اى در زبان انگليسى از عبارت Farsi و نه Persian استفاده مى شود.
ظاهراً در ميان جمعيت كثيرى كه در پى انقلاب ۱۳۵۷ به خارج از كشور كوچ كردند گروهى از اين موضوع كه نام انگليسى زبانشان Persian است بى خبر بودند و در محاورات خود با بيگانگان همان نام بومى زبان، يعنى Farsi را به كار مى بردند. از اين رو اين واژه نامانوس در زبان انگليسى قدرى معمول شد. جالب اينجا است كه Farsi حتى نام اصلى زبان ما نيست بلكه عربى شده «پارسى» است زيرا عرب زبان ها قادر به تلفظ حرف «پ» نيستند و اين حرف را در بسيارى از واژه هاى پارسى همچون اسپند، پيروز و غيره به «ف» تغيير داده اند. اين تغيير در بسيارى از ديگر واژه ها كه داراى حروف «ژ»، «گ» و «چ» هستند نيز رخ داده است.
به هر رو Farsi نامى است كه هنگام سخن گفتن به زبان خودمان از آن استفاده مى كنيم ولى Persian نامى است كه قرن ها است در انگليسى به آن داده شده است؛ همانگونه كه نام بومى زبان يونانى «Elinika» و نام انگليسى آن «Greek» است. همينطور در مورد زبان هاى ارمنى، اسپانيايى، آلمانى، سوئدى و... كه نام بومى شان با نام انگليسى شان متفاوت است. استفاده از Farsi به جاى Persian در انگليسى به همان اندازه نادرست و مضحك است كه در اين زبان براى خليج پارس به جاى Persian Gulf بگوييم Farsi Gulf! يك انگليسى زبان هنگام برخورد با عبارت Persian Language حتى اگر شناخت چندانى از تاريخ و فرهنگ ايران نداشته باشد مى تواند اين زبان را با بسيارى از جنبه هاى معروف كشورمان در غرب همچون Persian Cat, Persian Miniature, Persian Poetry, Persian Carpet, Persian Gulf و... ارتباط دهد در صورتى كه عبارت Farsi Language حداكثر تنها براى برخى از ملل خاورميانه اى روشن است و هيچ سابقه اى در فرهنگ غرب ندارد. البته به دليل استفاده از Farsi در متون انگليسى در سال هاى اخير هستند افرادى كه آن را به عنوان زبان رسمى ايران بشناسند ولى براى آنها هم اين واژه تنها «اسماً» شناخته شده و هيچ بار معنايى ندارد.
شمارى نيز در حال تبليغ اين ايده اند كه در انگليسى بايد زبان رسمى ايران را Farsi ناميد و براى پارسى اى كه در افغانستان و تاجيكستان بدان سخن گويند از Dari استفاده كرد و براى همه اينها Persain!! در صورتى كه تفاوت ميان پارسى ايران و پارسى افغانستان و تاجيكستان به هيچ وجه در آن حد نيست كه براى آنها نام هاى گوناگون به كار برده شود. براى مثال اگر يك مصرى عرب زبان را با يك قطرى عرب زبان روبه رو سازيم بسيار دشوار به مفهوم سخنان يكديگر پى خواهند برد ولى هيچ كس در انگليسى به زبان هاى اين دو نمى گويد Qatari و Egyption! هر دو Arabic هستند. چه برسد به ايرانيان و افغانى ها و تاجيكان كه كاملاً متوجه سخنان يكديگر هستند. اين ايده در اصل از سوى كسانى مطرح شد كه نگران گسترش اين زبان در كشورهاى مختلف آسيايى و پيوند ميان پارسى زبانان بودند. چندى پيش به طور اتفاقى برنامه اى جديد از تلويزيون دويچه وله (DW) آلمان را تماشا مى كردم كه گويندگان، زبان پارسى با لهجه افغانى صحبت مى كردند و كاملاً آشنا و قابل فهم براى ما. در پايان برنامه عبارت DW Dari Service بر صفحه تلويزيون خودنمايى كرد و خدا را شكر كه از هيچ كس هم صدايى برنمى خاست كه اين زبان پارسى است كه «درى» مى ناميدنش و در هيچ كجاى دنيا نام لهجه را به اصل زبان نمى دهند! برنامه هاى دويچه وله را دنبال كردم و دريافتم كه از كاربرد Persian Gulf براى خليج پارس نيز خوددارى مى كنند و آن را The Gulf (خليج) مى نامند. گويى هيچ خليج ديگرى در دنيا وجود ندارد. به نظر مى رسد كه يك سياست ضدايرانى پنهان و خزنده رسانه ها و مراكز فرهنگى غرب را دربرگرفته كه روز به روز هم دامنه آن گسترده تر مى شود.
مسائل مربوط به نام كشور و زبان حدوداً از سال هاى پايانى دهه ۱۳۶۰ به همت شمار اندكى از چهره هاى علمى و فرهنگى ايران در نشريات پارسى زبان مطرح شد كه ظاهراً تاثير چندانى در پى نداشته است! در سال ۱۳۷۱/ ۱۹۹۲ دفتر تجارت استراليا در پى اعتراض تعدادى از ايرانيان مقيم آدلايد به استفاده از واژه Farsi از سوى اين دفتر طى نامه اى به وزارت امور خارجه اين پرسش را مطرح كرد كه «زبان فارسى در انگليسى به چه نامى بايد خوانده شود؟Farsi يا Persain.» فرهنگستان ضمن پاسخ به اين دفتر بيانيه محكمى صادر كرد و در آن به واقعياتى اشاره كرد كه از ديد بسيارى از ايرانيان پنهان مانده بود: «در طرح تبديل Persian به Farsi سوءنيتى از جانب محافل معينى استشمام مى شود و انتظار مى رود تا دولت ايران مراقب اين جريانات باشد تا توطئه با قوت تمام خنثى گردد.» ولى با نهايت تاسف فرهنگستان تنها به چاپ بيانيه در فصلنامه خود مبادرت ورزيد و هيچ گونه اقدام عملى در اين زمينه روا نداشت. در سال گذشته نيز زمانى كه براى جلب حمايت و درخواست همكارى سردبير فصلنامه به فرهنگستان رفته بودم با برخورد باورنكردنى او روبه رو شدم كه حتى از اختصاص چند دقيقه وقت براى صحبت در اين زمينه خوددارى كرد! در چنين شرايطى كه فرهنگستان زبان و ادب فارسى (مسئول مقابله با چنين مسائلى) حتى براى آنچه خود نيز سابقاً اعلام داشته هيچ ارزشى قائل نيست گروهى كوچك از ايرانيان مقيم داخل و خارج دست به كار شده اند كه كوشش هايشان نتايج بسيار مثبتى را هم در پى داشته است. از آن جمله اعتراضات پى در پى و مستدل به صداى آمريكا (VOA) در سال ۱۳۸۳ بود تا در نهايت اين سازمان را واداشت كه نام بخش پارسى خود را از Farsi Service به Persian Service تغيير دهد. ولى در نهايت اين پشتيبانى نهادهاى دولتى ايران است كه اين كوشش ها را به نتيجه مورد نظر خواهد رساند. دست كم ارسال بخشنامه هايى به سفارتخانه هاى ايران در خارج، سفارتخانه هاى خارجى در تهران، نشريات انگليسى زبان چاپ ايران، بخش انگليسى شبكه چهار و شبكه خبر، دانشكده هاى زبان، خوددارى وزارت ارشاد از صدور مجوز به نشريات نرم افزارها و ديگر محصولاتى كه در نوشته هاى انگليسى شان از Farsi به جاى Persian استفاده شده و درخواست تصحيح آن و.... مى تواند بخشى از اقدامات رسمى در اين زمينه باشد.
در جهت حفظ منافع ملى و ساخت آينده اى درخشان بر پايه آنچه از گذشته به يادگار مانده- علاوه بر كوشش هاى عملى- شايسته است كه همچنان به كاربرد نام Persia و صفت Persian در زبان هاى غربى وفادار بمانيم. كسى در روياى بازگشت كوروش و داريوش و يا خيال پردازى با قالى هاى خوش نقش و نگار، خرابه هاى پارسه، مينياتور و گربه نيست ولى همين ها جزيى از ميراث غنى و كهن ما هستند كه چنانچه آگاهانه به آن نگاه كنيم مى توانند ما را در ساخت آينده اى درخور، بس يارى دهند.
* سخنگوى «سازمان خليج پارس» در ايران
لینک منبع : http://www.sharghnewspaper.ir/841010...et.htm#s349176
Trance (04-01-08)
|
|
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks