علت صعود و افول قدرتها و ملتها :
ما در تاریخ شاهد ملت های گوناگونی بوده ایم که در ابتدا پراکنده متشتت و ضعیف بوده اند آنگاه تحت فرماندهی یک فرد کاردان این ملل پراکنده جمع گردیده و مشکلات خود را حل کرده و قدرتی را دست و پا کردند تا اینکه این قدرت به اوج عظمت خود رسید اما این قدرت دیری نپائید و پس از مدت کوتاهی نشانه های پوسیده گی و ضعف در پایه های آن مشاهده شد و به ناگاه فرو ریخت گوئیکه هرگز وجود نداشته است ( مانند امپراتوری های ایران – یونان – روم – اسلام – و... ) پس از افول این قدرتها ملل دیگری پرچم قدرت را به دست گرفتند و بر سر همان کوهی رفتند که دیگران از آن افتاده بودند .
به نظرابن خلدون خوشگذرانی ملتها و رسیدن آنها به ثروت باعث می شود که قدرتها سقوط کنند.
اما باید توجه داشت که همه ملتهای قدرتمند ثروتمند و عیاش نیستند که ثروت و عیش و نوش بیش از حد باعث نابودی آنها شود بلکه آنچه که ملتها را نابود می کند فراموش کردن آرمانهای اولیه ایست که به خاطر آن قدرت به وجود آمده است این آرمانها می تواند آرمانهای فکری باشد یا دینی و یا نژادی . واضح است که هر چه ملتها از جرقه اولیه و و یا انقلاب نخستین خود دورتر شوند شور و هیجان در آنها کمتر می شود و تلاش نخستین را از خود نشان نمی دهند و همین سستی و رخوت و عدم تحرک یک ملت باعث سقوط آن میشود پس برای اینکه یک ملت سقوط نکند این آتش نخستین باید همواره گرم و روشن نگاه داشته شود و بعد از انقلاب نخستین انقلابهای کوچک دیگری نیز در داخل آن به وقوع بپیوندد که این انقلابها می تواند از نوع انقلاب فرهنگی ، صنعتی ، اقتصادی و یا فکری باشد همچنین این قضیه که ممالک چند حزبی و دموکراتیک فعالتر و ماندگارتر از ممالک تک حزبی هستند خود ناشی از همین مساله است زیرا در این ممالک رقابت وجود دارد و این رقابت به همراه شور و هیجانات ملی که پی آمد آن است کشور را به حرکت وا می دارد و مانع خواب رفتگی و رخوت آنان می شود .






پاسخ با نقل قول
Bookmarks