خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه
گرچه می گویند::«می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری , داروگ ,کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
چون دل یاران که در هجران یاران
قاصد روزان ابری, داروگ ,کی می رسد باران؟