مشــــــــــــــــــاعره

[M A H R A D]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[anar]

ديريست كه دلدار پيامي نفرستاد
ننوشت كلامي و سلامي نفرستاد

[M A H R A D]

در این حال مستی صفا کرده ام

تو را ای خدا من ، صدا کرده ام

[Shahryar]

من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو
پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو

[anar]

وه كه در اين بيخبري حال من
عمر شتاب رفته ام بس چه شتاب مي كند

[Shahryar]

وه كه در اين بيخبري حال من
عمر شتاب رفته ام بس چه شتاب مي كند

دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند

[Agne]

دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش
گفت بیدار شو ای رهرو خواب آلوده

[n_golzari]

هر کجا بود دلی بسته گیسوی تو شد
ور نه پــرپــیــچ نـشـد طـره طـرار عـبـث
( ضیائی )

[anar]

ثبت كردم نام خود را در ميان عاشقان
با دلي رنجور و خسته حرفهايي بي نشان

خوب مي بينم كه دنيايم ‌پريشان است و كاش
توبه مي كردم از اين دنياي بي نام نشان
--------------------
چون شعري با حرف ث الان تو ذهنم نبود يه في البداهه گفتم
اگر قبول بيفته

[VAHID_2008]

دین و دل بردند و قصد جان کند
الغیاث از جور خوبان الغیاث
دوستان من یه کتاب مشاعره سراغ دارم به اسم مشاعره نوین قیمتشم خوبه