ديروز به ياد تو و آن عشق دل انگيز
بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم
در آينه بر صورت خود خيره شدم باز
بند از سر گيسويم آهسته گشودم...
فـــــــروغ فــــــــرخزاد
رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهي بجز گريز برايم نمانده بود
اين عشق آتشين پر از درد بي اميد
در وادي گناه و جنونم كشانده بود
ديروز به ياد تو و آن عشق دل انگيز
بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم
در آينه بر صورت خود خيره شدم باز
بند از سر گيسويم آهسته گشودم...
فـــــــروغ فــــــــرخزاد
مي روم خسته و افسرده و زار
سوي منزلگه ويرانه ي خويش
بخدا مي برم از شهر شما
دل شوريده و ديوانه ي خويش
شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند
ای دوست بیـا، رحم به تنهایی مـا کن
Ali_Pc (02-01-10)
|
نيكى و بدى كه در نهاد بشر است
شادى و غمى كه در قضا و قدر است
با چرخ مكن حواله كاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بيچاره تر است
" خيام "
kaktos_m (02-01-10)
تو اي سپرده دلم را به دست ويراني!
همين توئي تو، كه -شايد-
دو قطره ، پنهاني
- شبي كه با تو درافتد غم پشيماني-
سرشك تلخي در مرگ من مي افشاني!
توئي!
همين تو،
كه مي آوري به ياد مرا..
اين چرخ فلك كه ما در او حيرانيم
فانوس خيال از او مثالى دانيم
خورشيد چراغدار و عالم فانوس
ما چون صوريم كاندر او حيرانيم
kaktos_m (02-01-10)
من نمیگویم درین عالم
گرم پو,تابنده,هستی بخش
چون خورشید باش
تا توانی,پاک,روشن,مثل باران,مثل مرواریدباش
فریدون مشیری
kaktos_m (02-01-10)
شبهاي جووني چه بي اعتباره
همش بي قراري همش انتظاره
نه مرد قلندر نه عاشق پرستم
فقط با خيالت شبها مست مستم
الهي سحر پشت کوهها بميره
خدا اين شبها رو از عاشق نگيره
(دوستان لطفا جهت رونق اين بخش اگر مايل بودن از شرکت کنندگان تشکر کنند(فشردن يک کليد تشکر کار سختي نيست)) برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
هر دم از اين باغ بري مي رسد ****** تازه تر از تازه تري مي رسد.
kaktos_m (02-01-10), reza76622201 (02-01-10)
|
2 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 2 میهمان)
Bookmarks