در خرابات مغان نور خدا مي بينم
اين عجب بين كه چه نوري ز كجا مي بينم
حافظ
در خرابات مغان نور خدا مي بينم
اين عجب بين كه چه نوري ز كجا مي بينم
حافظ
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
5 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 5 میهمان)
Bookmarks