در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
نفس بر آمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب بر نمی آید
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
عمری است تا براه غمت رو نهاده ایم
روی و ریای خلق به یکسو نهاده ایم
من از كجا پند از كجا باده بگردان ساقيا
آن جام جان افزاى را برريز بر جان ساقيا.
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
|
ای سرو ناز که خوش میروی به ناز
عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند ، دل کند یاد
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
دفتر دانش ما جمله بشوئید به می
که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
در گفتن عیب دگران ، بسته زبان باش
با خوبی خود عیب نمای دگران باش
شمع و گل هر كدام از شعله يي در آتش اند
در ميان پاكبازان، من نه تنها سوختم
رهي معيري
کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
my weblog
|
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks