اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود
اگر دفتر خاطرات طراوت
پر از رد پای دقایق نبود
اگر ذهن آئینه خالی نبود
اگر عادت عابران ، بیخیالی نبود
اگر گوش سنگین این کوچه ها
فقط یک نفس میتوانست
طنین عبوری نسیمانه را به خاطر سپارد
اگر آسمان میتوانست یک ریز
شبی چشمهای درشت تورا به جای شبنم ببارد
اگر رد پای نگاه تو را باد و باران
از این کوچه ها ، آب و جارو نمی کرد
اگر قلک کودکی لحظه ها را پس انداز میکرد
.
.
.
.
اگر خاک کافر نبود
و روی حقیقت نمی ریخت
اگر ساعت آسمان دور باطل نمی زد
اگر کوه ها کر نبودند
اگر آبها تر نبودند
اگر باد می ایستاد
اگر حرفهای دلم بی اگر بود
اگر فرصت چشم من بیشتر بود
اگر میتوانستم از خاک
یک دسته لبخند پر پر بچینم
تو را میتوانستم
ای دور
از دور
یک بار دیگر ببینم






پاسخ با نقل قول
Bookmarks