چطور باور کنم که تنها یک گلوله تو را از من گرفت
تازه رودخانه می خواست شال کمرت باشد
و باران طوری می آمد
که درست روی دست راست تو بود
بهار می امد تا از دست راست تو
نشانی روستا ها را بگیرد
تو کشته شدی
وناچار بودی از رویایت دست بکشی
خبر مرگت را چون شاخه ی پر شکوفه ی گیلاس
آوردند گذاشتند وسط حیاط
از زنده یاد رضا بروسان
Bookmarks