چقدر از این غزل معروف طبیب اصفهانی خاطره دارم، تک تک ابیاتش زیباست :
غمت در نهانخانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست، مشکل نشیند
خلد گر به پا خاری، آسان برآرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریهام ناقه در گل نشیند
پی ناقهاش رفتم آهسته، ترسم
غباری به دامان محمل نشیند **
به دنبال محمل، سبکتر قدم زن
مبادا غباری به محمل نشیند **
عجب نیست که خندد اگر گل به سروی
که در این چمن، پای در گل نشیند **
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی، مقابل نشیند
طبیب از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل نشیند **
پ.ن : در هفت سالگی این غزل رو در مجموعه موسیقی جاویدان شنیدم. (نمی دونم صدای کی بود) بعدها با اجرای بیژن بیژنی شنیدم. و چند وقت پیش در برنامه ی گل های تازه 147 با صدای استاد شجریان (سیاوش) در دستگاه سه گاه (ابیات ** دار در آواز نیومده) البته حسام الدین سراج و هایده هم این غزل رو خوندن ولی خب ...
Bookmarks