مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی توگذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی؟!
دلم ز هرچه به غیر از تو بود، خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی ست
ستاره ای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون من اند
چه باک زان همه دشمن چو دوستدار تویی*
دلم صراحی لبریز آرزومندیست
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
سیمین بهبهانی ( آرزوی سلامتی و طول عمر برای این شاعر بزرگ)
* گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمین سازند / بحمد الله و المنه بتی لشکرشکن دارم (حــافـظ)
Bookmarks