این متن زیبای زنده یاد محمد سپانلو واقعا زیباست :
هوا سرمای اسفند ماه را دارد که یکتا پیراهن نمیشود بیرون رفت. در این ساعت صبح که به خاطر تماشای مسابقه فوتبال قهرمانی باشگاههای اروپا بیدار ماندهام٬رفقایی که میشناسم چه میکنند؟ مثلا جواد مجابی زودتر خوابیده تا برنامه بهداشتیاش را رعایت کرده باشد و اول صبح به کار خوردن صبحانه و نوشتن شعر یا داستان قبل از ناهار بپردازد. محمود دولت آبادی در خانه کردان لابد بیدار است و دارد با تامل و خط خوش یکی از رمانهای بلندش را ادامه میدهد[...] احمدرضا هم حتما خیلی زود خوابیده اما خواب تخطئهکنندگان قدیمش را میبیند که حالا دارد خودش آنها را مسخره میکند. سیمین بهبهانی هم در هشتاد سالگی و غم عشق٬ خواب راحتی ندارد. جوانترها در مهمانیها هستند. بعضی عاشقان یا جفتیها زیر باران اتوموبیل میرانند. اما گلشیری٬ آتشی و شاملو چیزی نمینویسند٬ فقط خوانده میشوند...
Bookmarks