مردکی را چشم درد خواست . پیش بیطار رفت تا دوا کند . بیطار از آنچه در چشم چهاپایان می کند در چشم وی کشید و کور شد . حکومت پیش داور بردند ، کفت:بر او هیچ تاوان نیست ، اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی !
( سعدی – گلستان)
مردکی را چشم درد خواست . پیش بیطار رفت تا دوا کند . بیطار از آنچه در چشم چهاپایان می کند در چشم وی کشید و کور شد . حکومت پیش داور بردند ، کفت:بر او هیچ تاوان نیست ، اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی !
( سعدی – گلستان)
انسان باش و هنرمند و خدا را همچنان بر بلندای وجودت احساس کن!
ما از جنس رویاهایمان هستیم.
|
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks