خسی در میقات - جلال آل احمد
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
"دیدم که تنها خسی است و به میقات آمده و نه کسی و به میعادی"
جلال آل احمد ؛
کسی که در دهه بیست یک توده ای محسوب میشد!
کسی که علی رغم مخالفتهای پدرش با سیمین دانشور ازدواج کرد!
کسی که به اسرائیل مسافرت کرد!
کسی که در اول کتاب خودش رو یک بینماز قلمداد میکنه!
کسی که بر اثر مصرف زیاد مشروبات الکلی در 46 سالگی فوت کرد!
حالا تصور کنید چنین شخصیتی، سفرنامه حج خودش رو میاد مینویسه.
جلال آل احمد در سال 1343 به سفر حج میره و یکی از بهترین سفرنامه های معاصر حج رو مینویسه.
آل احمد اونقدر دقیق توی این کتاب به شرح وقایع و جزئیات پرداخته که خودت رو در اون فضا احساس میکنی.
در طی این سفر از عقبماندگیهای مسلمانان گلایه میکنه. عقبماندگیهایی که قبلتر در "غربزدگی" به شرح اونا پرداخته بود.
قسمتی زیبا از این کتاب:
امروز عصر رفتیم خانه خدا. به عنوان آخرین زیارت. "زیارت؟" نه. خداحافظی. "خداحافظی؟" آن هم با خدا؟ یا با خانه اش؟
...
دیگر اینکه اگر اعتراف است یا اعتراض یا زندقه یا هر چیز که می پذیری، من در این سفر بیشتر به دنبال برادرم بودم،
(و همه آن برادران دیگر) تا به جست و جوی خدا؛ که خدا برای آنکه به او معتقد است همه جا هست...
سپاس
Bookmarks