همیشه از چشم گذاشتن می ترسیدم
و آن روز نوبت من بود
چشمهایم را بستم...
یک،دو،سه...
و باز کردم
تو گم شده بودی
و من پی تو می دویدم
هنوز من بی تو...
وقتی پیدایت کنم
دیگر چشمهایم را نخواهم بست
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
Bookmarks