قسمت چهارم :

فتوشاپ 3 منتشر شد. اما عرضه‌ این محصول برای ادوبی خاطره‌ خوبی نداشت. دعواهای حقوقی بر سر حق انتشار و برخوردهای پی‌درپی بین کارشناسان و طراحان اصلی برنامه خاطرات بدی را در ذهن سازندگان به جای گذاشت. جف پارکر از سمت مدیریت بخش سازنده مک کنار رفت و John Leddy به جای او قرار گرفت و نسخه‌ سوم با اما‌و‌اگرهای فراوان به بازار آمد. شایعه‌ آزمایشی بودن نرم‌افزارهای پخش‌شده در‌حالی شکل می‌گرفت که ادوبی در بدترین موقعیت داخلی قرار داشت. این روز‌ها را دوره Bass-O-Matic می‌نامند.

هیچ تعریف خاصی برای این عبارت موجود نیست. این عبارت تنها یک شوخی بین سازندگان نرم‌افزار بود که در نسخه‌ آخر به جا مانده بود. برخی از کاربران در هنگام استفاده از فتوشاپ در منو‌ها با این عبارت مرموز مواجه می‌شدند که خودبه‌خود ظاهر شده و سپس ناپدید می‌شد.

مت براون یکی از بهترین مهندسین قسمت پشتیبانی فتوشاپ درباره‌ این اتفاق می‌گوید" Bass-O-Matic تنها یک نشانه برای شناختن نسخه‌ بتا بود که برای جدا کردن آن از نسخه‌ اصلی در منو‌ها قرار داده شد". اما این، همه ماجرا نبود. اتفاقاتی که برای این نسخه می‌افتاد کم نبودند. از جمله‌ آن‌ها ظاهر شدن پیغام Expiration و از بین‌رفتن مجوز استفاده از نرم‌افزار، کاربران را وحشتزده کرد. بلافاصله نسخه‌های موجود در بازار جمع‌آوری شد و نسخه‌ 1.0.3 جای آن را گرفت. اما کاربرانی که نتوانستند نسخه‌های قبلی را به نمایندگی‌های ادوبی تحویل دهند با پیغامی مبنی‌بر اتمام زمان استفاده مواجه شدند.

نرم‌افزار‌های آن‌ها از تاریخ 1 ژانویه 1995 دیگر اجرا نشدند.

درحالی که موج بدبینی فزاینده‌ کاربران در حال کاستن از اعتبار ادوبی بود و دسته دسته نرم‌افزارها در نمایندگی‌های ادوبی در حال تعویض بودند، این شرکت برای تسریع در کار افرادی که دسترسی به خدمات شرکت را نداشتند سرویس رفع مشکل خود را روی سایت قرار داد تا کاربران بتوانند فایل بروز‌رسانی نسخه 1.0.3 را از آنجا دریافت کنند. این کار موقعیت ادوبی را کمی بهتر کرد، اما اتفاق مشابه‌ای نیز در فوریه 1995 برای کاربران نسخه‌ ژاپنی نرم‌افزار پیش آمد.


کاربران ژاپنی در اول فوریه‌ آن سال با پیغامی مشابه پیغام قبل مواجه شدند و ادوبی به ناچار نسخه‌ 3.0.3 را روانه‌ بازار کرد. موقعیت وحشتناکی بود. ادوبی در پایین‌ترین سطح مقبولیت قرار گرفته بود و در همان زمان بود که بسیاری از بهترین مهندسان برنامه‌نویس، این شرکت را ترک کردند. اتفاقات پیش آمده شرم‌آور بود و آنان تحمل برخورد کاربران را نداشتند. در این زمان کوین جانستون برای کاهش بار منفی ایجاد شده در بین مهندسان و کاربران برای اولین بار از "شوخی‌های بی‌خبر ادوبی "(Adobe Transient Witticism (ATW) " در کدهای برنامه استفاده کرد که نشانه‌ای از موقعیت سخت و فشار آن روزها در آن دیده می‌شود. برای دیدن این شوخی‌ها که به تخم‌مرغ شانسی هم (Easter Egg) معروفند باید در حالی که دکمه Alt و Ctrl را نگه داشته‌اید روی About Photoshop در منوی Help کلیک کنید تا صفحه‌ معرفی پنهانی اعضا باز شود. پس از تمام شدن تمام معرفی‌ها و تقدیمات باید بلافاصله روی فاصله‌ خالی بین محل نمایش نوشته‌ها و عکس بالای آن‌ها کلیک کنید تا صفحه‌ حاوی شوخی‌ها ظاهر شود.


این نسخه از فتوشاپ به دلیل این بدعت جالب بیشتر به نسخه ATW معروف است. نسخه‌ سوم فتوشاپ با همه‌ بروز رسانی‌ها و ترمیم‌های جانبی ارائه شد. بسیاری بر این باور بودند که این نسخه آخرین نسخه‌ فتوشاپ خواهد بود و ادوبی مجبور است این پروژه را به حال خود رها کند. امکان ارائه‌ نسخه چهارم تقریبا غیر ممکن بود و این درحالی بود که بهترین مهره‌های ادوبی هر‌کدام به کاری دیگر مشغول بودند. توماس درگیر پروژه‌ وقت‌گیر ساختن خانه‌اش شده بود و هامبورگ در حال همکاری با یک شرکت برنامه‌نویسی دیگر بود. جانستون و چندین مهندس نرم‌افزار طراز اول دیگر، ادوبی را ترک کرده بودند و یا در حال کار روی پروژه‌های دیگری بودند. ادوبی به هیچ وجه در جایگاه خوبی قرار نداشت.


هنگامی که لامکین تصمیم خود را برای شروع به کار دوباره اعلام کرد تقریبا هیچکس به موفقیت او اطمینان نداشت و تنها کسی که او را تشویق می‌کرد هامبورگ بود. لامکین تصمیم داشت که کار را با بازسازی رابط کاربری فتوشاپ راه‌اندازی کند. وی می‌خواست یک طراح ماهر را پیدا کند تا حرکتی فراگیر را آغاز کنند. هدف این بود: طراحی رابط کاربری نرم‌افزارهای ادوبی به منظور داشتن ظاهر و رفتاری مشابه. حرکت بسیار بزرگی بود به‌طوری‌که حتی هامبورگ را نیز متقاعد کرد تا برای تسریع کار، دوباره سمت مدیریت تیم فتوشاپ را برعهده بگیرد.


تغییرات بزرگی در شرف وقوع بود. در ابتدا، Andrei Herasimchuk به عنوان طراح رابط کاربری جدید به استخدام شرکت در‌آمد و بلافاصله شروع به بازسازی فرامین و ابزارهای قبلی کرد. او که از یک شرکت کوچک سازنده‌ نرم‌افزار در نیوانگلند آمده‌بود، تخصص بسیاری در تشخیص کاربری رنگ‌ها داشت. اندری با تشویق و ترغیب لامکین و هامبورگ، اضافه‌کردن فیلتر‌ها و بازسازی پالت‌لایه‌ها را شروع کرد و تغییراتی اساسی را در فتوشاپ ایجاد نمود. مهندسان دیگر نیز بی‌کار ننشسته بودند و روی افزایش قابلیت‌ها کار می‌کردند. Jason Bartell در حال کار روی لایه‌های تنظیم‌کننده (Adjustment Layers) بود (که البته قرار بود در نسخه بعدی آماده شود) و Pawliger کدهای مربوط به خطوط راهنما (GridsِGuides) را فراهم می‌کرد. خود هامبورگ نیز در حال کار روی قابلیت تغییر‌ فرم ‌آزاد (ایده‌ ناتمام توماس) شده بود. کار با شدت هرچه تمام‌تر جلو می‌رفت. گروه به‌هیچ‌وجه قصد نداشت دوباره شکست بخورد و همه به دنبال این بودند که دوباره فتوشاپ را به روز‌های اوج برگردانند.


نسخه‌ آزمایشی برنامه در اختیار گرافیست‌های بزرگ قرار گرفت تا عقیده‌شان را درباره‌ محصول جدید ابراز کنند. همه منتظر بازخورد نسخه‌ آزمایشی بودند.

تمام گرافیست‌هایی که با نسخه‌ جدید کار کرده بودند بدون استثنا معتقد بودند که امکانات و قابلیت‌های جدید آن‌ها را شگفت‌زده کرده‌ است. اما نگران برخورد کاربران عادی بودند. خیلی چیزها در رابط کاربری تغییر کرده بود و ممکن بود اصلا به مذاق کاربران معمولی خوش نیاید. به بیان دیگر، عرضه‌ نسخه‌ جدید بیشتر به یک ریسک شبیه بود. ولی به هر صورت عرضه‌ نسخه‌ 0.4 بتا آغاز شد.

نسخه چهارم
برخورد کاربران نسخه‌ بتا غیرقابل پیش‌بینی بود. همه شوکه شده بودند. هیچ‌کس توقع چنین تغییرات بزرگی را نداشت. کاربران در مواجهه با این رابط کاربری تغییر‌یافته با تعجب به یکدیگر نگاه می‌کردند و می‌گفتند "این همه تغییر برای چیست؟" فتوشاپ به یک نرم‌افزار دیگر تبدیل شده بود. سرویس‌های خبری آنلاین همچون Compuserve و AOL بلافاصله شروع به انعکاس اخبار نسخه‌ جدید کردند. گروه‌های خبری اینترنتی پر از انتقادات کاربرانی شده بود که نمی‌توانستند با نسخه‌ جدید و تغییرات بنیادی آن کنار بیایند.


نسخه‌ 0.4 در نوامبر 1996 منتشر شد و در نهایت برخورد کاربران این بود: "چرا پروژه‌ فتوشاپ را متوقف کردید؟! اما موج ایجاد شده‌ ابتدایی کم‌کم فرونشست و کاربران آرام‌آرام به نسخه‌ جدید عادت کرده و کاربرد قابلیت‌ها و رابط جدید آن را فرا‌گرفتند. بازگشت سرمایه مالی دیگر تنها مزیت این ریسک بزرگ نبود. درآمد سرشار نسخه‌ چهارم نه تنها باعث شد پروژه‌ فتوشاپ دوباره جان تازه‌ای بگیرد بلکه موجب اثبات حقانیت مهندسانی شد که با تغییرات بنیادی در این پروژه درایت خود را ثابت کرده بودند.


از زمان شروع به کار پروژه‌ فتوشاپ تا زمانی که نسخه‌ چهارم به بازار عرضه شد، اتفاقات زیادی در دنیای گرافیک دیجیتالی رخ‌ داد. ظهور فتوشاپ به عنوان یکی از قوی‌ترین نرم‌افزار‌های گرافیکی در زمینه‌ چاپ، روند حرکتی صنعت چاپ و نشر رومیزی را دستخوش تحولی برگشت‌ناپذیر کرده بود. ادوبی با خریدن Aldus، برنامه PhotoStyler را نابود کرد. Freehand نرم‌افزار برداری Macromedia به عنوان رقیبی برای Illustrator پا به عرصه گذاشته بود. ( اي بگم خدا چكارت كنه...! )

X-Res نیز پس از مدتی دست و پنجه نرم‌ کردن با فتوشاپ از میدان به‌در‌شد. از طرفی در بین کاربران ویندوزی وضع رو به بهبود بود. Metatools محصول جدید یک شرکت نوپا به نام HSC به عنوان plug-in های کمکی برای فتوشاپ مورد استقبال عمومی قرار گرفته بود. این شرکت به فاصله‌ کوتاهی از این عرضه‌ عمومیSpecular را خرید و توانست با شرکت Fractal Design ادغام شود و محصول بعدی را با عنوان MetaCreation به بازار عرضه کند. Live Picture تقریبا منحل شده بود. وب در حال گسترش بود. اپل در حال از دست دادن بازار بود و هرچند که هنوز هم انتخاب اول گرافیست‌ها و هنرمندان به شمار می‌رفت، اما بازار را به رقیب ویندوزی واگذار کرده بود.


در کنار همه‌ اینها فتوشاپ همچنان به رشد خود ادامه می‌داد و تعداد کاربران آن در سطح بین‌المللی به بیش از یک‌میلیون رسیده بود. (با احتساب این‌که نرخ کاربران رجیستر شده به رجیستر نشده تقریبا ده به یک است). شرکت‌های کوچک نرم‌افزاری کم و بیش نرم‌افزارهای کوچکی را به عنوان plug-in های فتوشاپ به کاربران می‌فروختند و کتاب‌های نوشته شده درباره‌ فتوشاپ به بیش از صد عنوان می‌رسید.


ادوبی برای خرید این محصول با برادران نول وارد مذاکره شد. همانطور که گفته شد این محصول با درایت جان هنوز تحت اختیار برادران نول بود و فتوشاپ تنها حق توزیع آن را خریداری کرده بود. اگرچه سود حاصل از توزیع آن کم نبود اما ادوبی ترجیح می‌داد این‌نرم‌افزار خوش‌طالع را به طور کامل در اختیار داشته باشد. فتوشاپ نشان داده بود که ارزش خریداری را دارد. همه می‌خواستند فتوشاپ را به طور کامل به ساختمان جدید ادوبی منتقل کنند که به گفته‌ کارمندان، آن ساختمان، با فتوشاپ ساخته شده‌بود!

ارتقا بعدی
در بهار سال 1997 بود که اخبار ضد و نقیضی از ساختمان ادوبی به بیرون درز کرد. شنیده‌ها حاکی از آن بودند که ادوبی قصد دارد نسخه‌ هفتم Illustrator مک را وارد بازار کند و از آن‌جا که نسخه‌ ویندوزی آن تفاوت چندانی با نسخه‌ مک ندارد، قرار است نسخه‌ ویندوزی نیز با یک جهش از نسخه‌ 4 به نسخه‌ 7 تبدیل شود. چیزهایی در حال تغییر بودند.

تابستان همان‌سال هراسیمچوک (طراح جدید ادوبی) به Jeff Schewe نامه‌ای فرستاد و از وی خواست صفحه‌ معرفی این نسخه را که با نام رمز Strange Cargo شناخته می‌شد طراحی کند. در کنفرانس سپتامبر سال 1997 فتوشاپ که در شهر اورلاندو برگزار می‌شد، هراسیمچوک و Katja Rimmi (طراح اول رابط کاربری فتوشاپ 0.5) با تعداد زیادی از گرافیست‌های بزرگ جهان که به عنوان آزمایش‌کننده‌ نسخه‌ بتا انتخاب شده بودند ملاقات کردند. در همان همایش بود که هراسیمچوک با عنوان کردن یکی از بزرگترین ایده‌های ادوبی همه‌ کاربران را در بهت فرو برد. آن ایده‌، پالت History بود.


در حقیقت این ایده از طرف هامبورگ ارائه شده بود. یک قابلیت منحصر به‌فرد برای کنترل کردن فرامین Undo در نرم‌افزاری قدرتمند همانند فتوشاپ. شایعه‌ای مبنی بر دزدیدن این ایده از جف اسکیو به راه افتاده بود. برخی عقیده داشتند که این ایده نشات گرفته از کاربرد Snapshotها برای ذخیره کردن آخرین مرحله‌ تمام‌شده توسط اسکیو می‌باشد که در آخرین کاربرد آزمایشی این نرم‌افزار با هراسیمچوک درمیان گذاشته بود.


واقعن هر كدام از اين پنجره ها و امكاناتي كه در فتوشاپ ميبينيم داستاني سراسر با هيجان و اتفاقات زيادي داشته كه ما براحتي با يك كليك چپ موس آن را انتخاب ميكنيم...!

ادامــــــــــــــــــــه دارد .....