قسمت دوم
پس از نامگذاری نرمافزار، جان شروع کرد به گشتن به دنبال شرکتی که روی فتوشاپ سرمایهگذاری کند.
اولین شرکتی که با آنها وارد مذاکره شد SuperMac بود که اختلافات مالی موجب جلوگیری از رسیدن به توافق نهایی بین آنها شد.
Aldus در حال کار روی یک پروژه خانگی بود و Adobe نیز علیرغم علاقهمندیای که به همکاری نشان داد اما روند کار آنها به سرعتی نبود که بتوانند به راحتی وارد مذاکره شوند. در آن زمانی که جان در دره سیلیکون به دنبال شرکتی برای همکاری میگشت، توماس نیز بهطور تمام وقت در حال کار روی فتوشاپ بود تا بتواند امکانات و قابلیتهای بیشتری را به آن اضافه کند. در این زمان جان نیز برای اینکه بتواند امکان استفاده از نرمافزار را برای عموم سادهتر کند، یک راهنمای ساده برای آن تهیه کرد که میتوانست نحوه کار با نرمافزار را به خوبی تشریح کند.
زحمات این دو بالاخره نتیجه داد و توانستند با شرکت Barneyscan وارد مذاکره شوند. این شرکت در آن زمان سازنده اسکنرهای نقشهبیتی بود و قصد داشت با خرید فتوشاپ و استفاده از آن در جهت بالابردن کارایی اسکنرهای خود، فروش سختافزارهای خود را افزایش دهد. اقدامات اولیه انجام شد و اولین نسخه نرمافزار به عنوان یک برنامه الحاقی برای اسکنرها به بازار آمد. از نسخه فتوشاپ چیزی در حدود دویست کپی به فروش رفت که هرچند قابل ملاحظه نبود، اما بههرحال اولین فروش تجاری برنامه خانگی برادران نول به شمار میرفت.
در همین زمان جان، نرمافزار خودش را به مهندسان شرکت اپل نشان داد.
این کار یک موفقیت عظیم برای محسوب میشد. چرا که مهندسان اپل از او خواستند یک کپی از نرمافزار را پیش آنها بگذارد تا آنها روی آن تحقیق کنند. این اتفاق باعث شد تا آنها از این نرمافزار بین دوستان خود تعریف کرده و کپیهایی از آن را برای یکدیگر بفرستند.
استفاده از آن توسط کارشناسان و تایید آنها به نوعی یک تبلیغ غیرمستقیم برای فتوشاپ محسوب میشد و باعث شد دید عمومی نسبت به این برنامه ساده بهتر شود. جان با استفاده از این فرصت دوباره برای فروش برنامهاش به شرکت ادوبی مراجعه کرد و اینبار Russel Brown، مدیر هنری شرکت ادوبی، به شدت تحت تاثیر قابلیتهای فوقالعاده فتوشاپ قرار گرفت. او که چند روز قبل قرارداد امضانشدهای را برای خرید نرمافزار ColorStudio تنظیم کرده بود، بلافاصله تغییر عقیده داد و تحتتاثیر جان متقاعد شد که فتوشاپ قابلیتهای بیشتری دارد.
با امضای قرارداد مشترک بین آندو، شرکت ادوبی حق پخش فتوشاپ را از جان خرید و ماجرای دنبالهدار فتوشاپ و ادوبی از همانجا آغاز شد.
نکته بسیار کلیدی در این توافقنامه این بود که جان تنها "حق توزیع فتوشاپ" را به شرکت ادوبی فروخت و این نرمافزار تا سالها بعد که موفقیتی بسیار عظیم را به دنبال داشت هرگز توسط ادوبی بهطور کامل خریداری نشد. ادوبی موافقت کرد که نام فتوشاپ همچنان روی برنامه مذکور باقی بماند. جان و توماس نیز بیکار ننشستند و پس از امضای قرارداد قانونی حق پخش، کار روی فتوشاپ را از سر گرفتند تا بتوانند قابلیتهای آن را برای نسخههای بعدی افزایش دهند.
همزمان با توماس که در Ann Arbor در حال نوشتن کدهای مربوط به قابلیتهای اصلی فتوشاپ بود، جان در کالیفرنیا در حال نوشتن کدهای برنامههایی بود که میتوانستند به عنوان plug-inهایی برای خلق جلوههای تصویری به کار روند. بسیاری از اعضای اصلی Adobe معتقد بودند، تلاشهای جان کاملا بیفایده است و زحمات او هرگز برای یک نرمافزار جدی مانند فتوشاپ کاربردی نخواهد داشت. آنها به فتوشاپ به چشم یک ابزار ویرایش تصویر نگاه میکردند که تنها میتواند به بازسازی و ترمیم تصاویر بپردازد، نه خلق جلوههای ویژه برای تصاویر. ولی جان بدون توجه به عقیده آنها به طور پنهانی مشغول نوشتن کدهایی شد که بعدها به یکی از قدرتمندترین ابزارهای فتوشاپ برای به زانو درآوردن ویرایشگرهای دیگر تبدیل شد.
فتوشاپ در ادوبی عملیات ساماندهی فتوشاپ در آوریل 1989 نیز همچنان ادامه داشت و راسل براون و دیگر متخصصان ادوبی با ایدههای عجیب و غریبشان توماس را وادار به نوشتن کدهایی میکردند که عملا نشدنی بود و قابلیتهایی را از او میخواستند که تا آن روز در هیچ نرمافزار دیگری ارائه نشده بود. جان هم مشخصا تاثیر بهسزایی در تشویق توماس داشت و ایدههای خوبی برای کار به او میداد.
تمام این زحمات در سال 1990 به نتیجه رسید و بالاخره نسخه یک فتوشاپ به بازار ارائه شد.
که البته چون باگهای غیر قابل پیشبینی زیادی در آن وجود داشت بلافاصله نسخه ترمیم شده 7.0.1 روانه بازار شد تا ضعفهای نسخه قبلی را بپوشاند. علیرغم این همه عجله برای عرضه اولین نسخه، وضع فتوشاپ نسبت به نرمافزارهای رقیب (به طور خاص ColorStudio) خیلی بهتر بود. قابلیتهای چشمگیر در کنار رابط کاربری ساده و راهنمای بسیار گویای استفاده از آن توانست به سرعت در بین کاربران جا باز کند. فتوشاپ قابلیتهایی را ارائه میکرد که رقبا فاقد آن بودند. در همان زمان بود که انقلاب نشر رومیزی در حال شکلگیری بود و فتوشاپ همگام با پیشرفت این انقلاب در حال رشد بود.
(هرچند که برای همراهی با این انقلاب مجبور بودید یک کامپیوتر اپل داشته باشید.)
ادوبی همچنین یک سلاح مخفی هم برای خود داشت و آن راسل براون بود. اولین عرضه نمایشی فتوشاپ در سال 1990 در سانتا باربارا و در همایش کاربران مک توسط او انجام شد. او که مهارت خاصی در کاربرد و استفاده خاص از قابلیتهای فتوشاپ داشت، توانست با شوخیهای خودش و قابلیتهای سرگرمکننده فتوشاپ به خوبی نظر کاربران گرافیست را به آن جلب کند و پیشنمایشی بسیار قوی را در مقابل دیدگان آنها قرار دهد. هرچقدر فتوشاپ ساده و کاربردی طراحی شده بود، ColorStudio از شرکت Fractal Design که جدیترین رقیب فتوشاپ محسوب میشد، رابط کاربری مشکلی داشت و نیز بسیاری از قابلیتهای قوی فتوشاپ را نیز نداشت.
شرکت رقیب برای توجیه کمبود قابلیتها و رابط کاربری محصولش ادعا کرد که نرمافزار آنها یک محصول خاص برای استفاده خاص است و تنها مورد توجه حرفهایهاست. اما ادوبی با تاکید بر اینکه قابلیتهای قوی فتوشاپ در اختیار همگان است و هر کاربری با داشتن یک مک و با هر سطحی از معلومات میتواند از آن استفاده کند، جای خود را در بین کاربران عمومی و حرفهای باز کرد. این رقابت به حدی شدید بود که MacWorld یک مقاله تفصیلی منتشر کرد و در آن به مقایسه بین آندو پرداخت که جان نول به عنوان طراح فتوشاپ و Marc Zimmer به عنوان طراح ColorStudio، در آن به ارائه تعدادی از قابلیتهای ترمیم و بازسازی تصاویر پرداختند. برنده این رقابت فتوشاپ بود، اما زیمر ادعا کرد که این رقابت جوانمردانه نبوده است!
چرا که جان یک هنرمند گرافیست بود، اما کارل تنها یک برنامهنویس بود که کدهای برنامه ColorStudio را نوشته بود و به این شکل بزرگترین رقیب فتوشاپ نیز از دور خارج شد.
ادامه دارد... .






پاسخ با نقل قول
Bookmarks