رگاه دولتمردان و اندیشمندان كه نظام مدیریت جوامع را در دست‏خویش دارند قصد و نظر در عمل برای رشد جوامع نداشته باشند، بحث‏حاكمیت معیار فقط پول معیار ارزش‏ها به جامعه و به فرد سرایت پیدا می‏كند و در این رهگذر است كه تبلیغ در قالب پوستر، بروشور، میزانپاژ، صفحه‏آرایی تن نمایی جنسیت، و افول معنای انسانی و شئ بودن و شیك بودن بظاهر در قالب طراحی‏های صاحبان سفارش كه مصرف كنندگان را وسیله رشد و تثبیت‏خویش می‏بینند بوجود می‏آید و این میدان می‏شود عرصه تاخت و تاز نیازهای حاكمیت‏سرمایه و تنها در بین جوامع، روشنفكران و جماعتی از آحاد شهروندان شاید به دلیل تیزبینی‏های خویش بتواند از سلطه و سیطره چنین رشته‏ای جان سالمی و نیمه زنده به در آورد.
در سالهای شكل پذیری و در اوان پیروزی انقلاب، نگرش در ماهیت‏ها و میان تعاریف و ایجاد مناسبات تاریخی انسان و ادراك‏های هنرمندان در بیان مفاهیم فرهنگی قوت و نضج پیدا كرد در نقش آفرینی روحیه حركت در قالب انقلاب اتفاق‏های هنرمندانه، بخصوص در حوزه ارتباط با مخاطب و پیام رسانی و پیام گذاری و ادراك پیام، اتفاق‏های تازه‏ای به وقوع پیوست و در مراحل پیشرفت در مقاطع ساختارهای اجتماعی در بعد از مقطع پیروزی نیز این نگرش به بیان مفاهیمی در ایجاد قالب‏های ارتباطی صورتی نمادین از بیان همان مفاهیم و روح انقلاب در اندیشه و هنر زمان و دهه اول به وضوح و روشنی شكل گرفت و در مسیر بیان معانی و كلام در حوزه ارتباط با مخاطب هنر بصری و هنر گرافیك، ارتباطی عمیق را در تعریف انسان زمان خویش بوجود آورد و چه عمیق و مؤثر در نشانه رفتن به سمت انگشت اشاره‏ای كه پیر و پیشكسوت مقام انسانی در رهبری جامعه می‏نماید، اندیشه هنرمندان نیز به سمت‏بیان معانی تعالی انسان، خلاقیت هنرمندان را به عرصه جامعه كشاند.
هدف ما در این مجال اندك بیان و دریافت صحیح هوشیارانه هنرمندان است كه تلاش حقیقت گرایانه خویش را در قالب بیان مفاهیم هنرهای بصری و گرافیك در دفاع از پیام تاریخی امام خمینی، هنرمندانه خلق كردند و در آن به بیان وجدان بیدار هنرمندان زمان در انتخاب شیوه هنرمندانه نمایش "بانگ جرسی" كه از بارقه‏های اتفاق بزرگ در پردازش‏های هنرمندان صورت می‏پذیرفت‏شدت پیام رسانی و اثرگذاری را نمایاندند. معانی این مقطع در پوسترهای از روش انتقالی در بیان تعریف‏ها و در بیان حماسه‏ها و در بیان رشادت‏ها و در بیان عاطفه‏ها و در بیان رذالت‏ها و در بیان سمبل‏ها مؤثر و تلفیق تصویری آن با خاستگاه بزرگ جامعه زمان، اقتدارهای انسانی را به مخاطب پیام می‏داد.
در موضوعیت مقطع دهه دوم انقلاب، منظر گرافیك ایران رسوب‏های سخت كوشانه‏ای در دفاع از ارزش‏های معانی را همچنان پاسداشت، اما رفته رفته و بتدریج‏با توجه به تحولات معنایی و تاثیرپذیری محتوای جامعه و مدیریت‏های كلان و به تبع پس از پذیرش معنایی و معنوی موضوعیت قطعنامه ۵۹۸ كه مقطعی است كه بسرعت‏سمت و سوی حریت تاریخی و هویت معنایی و آرمانی جامعه را برانگشت اشاره‏ای تازه نشانه می‏گیرد و به موازات حركت هویت فرهنگی انقلاب، در گرافیك معاصر سه جریان بوجود آمد: نخست آنكه در پاسداشت‏سنت‏های هویتی فرهنگی نظام گذشته ذهنیت‏خوبی داشت و تلاش كرد تا با به عرصه كشاندن تفكر خویش، به روش استادان گذشته تقلید داشته باشد و مبانی نظام شاهی و همان مفاهیم خاستگاه كورش و داریوش و تخت جمشید را با نوآوری‏های تازه‏ای پرداخته و به جامعه به همان مفاهیم عرضه دارد.
رویه دیگر تعلق به جریان خاص ندارد كه حضورش را در جامعه ایجاد كند و آن با به عرصه كشیدن مفاهیم و معانی گذشته پل ارتباط فكری و فرهنگی را به گذشته‏های نه چندان دور عقب می‏زدند كه تا امروز نیز حضوری فعال و چشمگیر در بیان مفاهیم ارزش انسان با توجه به پای بندی‏های خود دارند و دسته سوم كه همان اندیشه‏های التقاطی، بین چگونگی شناخت‏حاكمیت‏های فرهنگی، مستند و نیز به مبنای روش و شیوه رسم گذشته می‏كوشند تا تمام هویت جامعه ایران را متاثر از تاثیر حاكمیت‏سرمایه در جامعه امروز ایران قرار دهند و یافته‏های علمی، هنری، فلسفی آنها، همچنان به این باور است كه هنرمند گرافیست منظری از نگاه به هستی ندارد و خود مبدا نیست و همواره در حوزه اختیار و خواست صاحب سفارش فقط در حد یك تشخیص بین خواب و بیداری، یعنی در عالم رویا با اخذ دستمزد از صاحب سفارش، كالای مورد نظر را برای مخاطب به صورت دوست داشتنی و زیبا عرضه می‏كند و هیچگاه نمی‏گوید كه تلخ كامی و هنر و مبارزه هم هست، معیار هم هست‏سخت‏كوشی هم هست، انسان وسعتی بی‏انتها تا انتهای حضور همیشگی خود دارد و این نگاه سوررئالیست‏به زندگی در قالب ارائه‏های زیبا و دلنشین در تراكت ها، بروشورها و به وضوح در قدرت تخریبی عجین و روشنایی بی‏حد برای تثبیت‏سرمایه و حاكمیت آن در بیلبردهای گذرگاه‏ها و بزرگ راه‏های چشم‏های مخاطبان بخصوص جوانان را به خود مجذوب می‏كند و تمنای مصرف زدگی و مصرف گرایی هیچ اعتباری انسان ندارد و مخاطب را نه به تفكر بلكه به این چرخش معنایی و این همه هنر آفرینی در بیان و تثبیت معیارهای مصرف گرایی و این همه تلاش برای كنارگذاری آرمان گرایی كه با دستاوردهای دهه‏های سال‏های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۹ در ایران معاصر اتفاق افتاده است چگونه معیار و نشان همنوایی و همگرایی با بیان هنرمندان آگاهی است كه بتواند در قراول امروز ارتباط در تیررس بیان مفاهیم متعالی نباشد و اصول مطرح شده برای بیان بازنگری‏های گذشته و حال را هرگاه كه در تجربه اندوخته‏های كارگاه خلاقه اكثر هنری در گستره گرافیك ایران بنگریم، ضرورت نیاز تاریخی برگشت‏به اجراهای تازه و ارائه مفاهیم عمیق مناسبات اجتماعی زندگی روز را طبعاتی می‏طلبد كه مقبول طبع پدیده‏های هنری امروز بدانیم، اما مكاشفه‏ای كه از این منظر دست می‏دهد گونه‏ای دیگر از بیرون عادت‏ها می‏گوید كه نیاز به بیان بدیع و نظریات هنرمندان در قالب گرافیك كه تصور و تصویر و بیان یك رخداد بیرونی را تثبیت نگاه منتقدان به معانی و مناسبات ساختاری در جامعه امروز می‏طلبد كه در حوزه گرافیك بروز دهیم تا در قالب بوجود آوردن یك سخن زیبا در بیان به سمتی برویم كه در نگاهی نو در عرصه رهیافت‏های فكری در حوزه گرافیك بانی و مبین آراء و نظراتی باشیم تا مناسبات صحیح و متعالی فرد و جامعه را به تثبیت‏برسانیم.
و اینگونه است كه گرافیك زبان تصویری انسان و دنیای امروز می‏تواند، معیار سنجش و ارزش ها، توانمندی‏های جوامع و معیار رشد فرهنگی هنری، اجتماعی و حتی پیشرفتهای به حقیقت اقتصادی باشد و در عین حال به پیشرفت‏های علمی، فنی، هنری هر جامعه نیز توجه دقیق به فعالیت‏های هنری بویژه هنر ارتباطات و سرمایه‏گذاری جدی در آنها و تضمین شرایط وقوع حقیقت‏ها را در جامعه بنمایاند.
در دوره‏های پیشین و در دو دهه گذشته ایران اسلامی خوشبختانه شاهد و نظاره گر آن هستیم كه در عرصه خلاقیت‏های هنری در تفهیم گرافیك به شمار طراحان صاحب نام با برخورداری از سطح دانش تكنیكی و آگاهی به مضامین اجتماعی با اعتقاد و اعتماد به خاستگاه ارزش نظام و مردم میهن، ارائه هایی خلاقه در بیان جلوه‏های گونه گون مضامین اجتماعی، فرهنگی را بیان كرده است و در ارتقاء شعور و آگاهی‏های اجتماعی و مخاطبان آثاری را عرضه داشته‏اند اما با این همه باید پذیرفت كه گرافیك هنوز در مراحل آغازین تولد خویش است و از نظر دیگر نمایه‏های گرافیكی پیشرفت‏های بزرگی را در زمینه ایجاد و شناخت و فهم و ادراك نیاز به ارتباطات و بهره‏گیری از هنر گرافیك در بیان و انتقال اندیشه‏ها و گسترش امر اطلاع رسانی و تبلیغات، همه و همه مبین آنند كه گرافیك جوان و معاصر ایران دوران پر رونقی را آغاز كرده است و گسترش رو به تزاید خلاقیت‏های هنری در این عرصه با همگرایی رو به رشد توسعه در ایران امروز سمتگرایی و همسویی دارد و این حركت عظمت مضاعف بی‏توجهی به بیان مفاهیم اجتماعی، فرهنگی انسان در حوزه‏های خلاقیت گرافیكی را بوجود می‏آورد.
و به عبارتی دیگر باید گفت كه توان گرافیك امروز ایران منطبق با بیان اجتماعی، فرهنگی نبوده و پاسخگوی نیازهای ایجاد مناسبات صحیح در جامعه امروز نیست.
ضرورت پرداختن به امر تجربه‏های تازه در حوزه‏های هنری و فرهنگی در گرافیك و ایجاد فضای سنجش قابلیت‏های خلاقه در شكل‏دهی اعتبار هنری و اهتمام در بیان مفاهیم فرصت‏سودمندی خواهد بود تا نگاه مدیران و برنامه ریزان كلان را در این حوزه متوجه معنای اثرگذاری عمیق چنین حركت مؤثری نماییم و یادآور شویم كه در این حوزه كشف استعدادهای نو و خلاق و ارائه الگوهای پیشرو و تجربه‏های موفق با توجه به مفاهیم بیان در اثر می‏تواند سمت دهی افكار عمومی را نقش اساسی داشته باشد، البته جهش و رشد كیفی آثار ارائه شده و پس‏زمینه‏های بیان مفاهیم رشد تبلیغ كه در جامعه معرفی می‏گردد را نباید چندان هم دست كم گرفت، و توجه به شاخص‏های ارزشمند خلاقیت‏های بصری در گرافیك ایران و امر توجه به ایجاز و اختصار و بیان قابلیت‏ها را نظری موضوعی و چشمگیر است و البته تعیین سمت فرهنگی در آثار می‏تواند برای همیشه مدنظر باشد و مضاف بر گرایش برداری و تقلیدگرایانه از آثار طراحان دیگر ملل نیز به منزله اثرگذاری بیان در هویت هنر گرافیك جای تامل دارد.
از طرفی اگر بپذیریم كه انسان سرگشته امروز تعالی خود را در تحكیم میان ارتباط بین اقوام، آحاد و ملل جستجو می‏كند دیگر محلی برای تردید بر ضرورت و شناخت ضرورت‏های بوجود آمده برای تقویت‏بنیان‏های فكری در هنر گرافیك ایران امروز وجود ندارد. گرافیك، این رشته هنری از بیش از نیم قرن پیش در ایران وقوع و ظهور و پدیدار گشته است.
و تا دو دهه قبل در شكل دهی افكار عمومی و امروز نیز با عنوان ارتباط تصویری خوانده می‏شود. زبان گرافیك امروز در ایران می‏تواند و در واقع باید صاحب اقتدار و در ارائه فرمهای تصویری برخوردار از نمادها و گزینه‏های تصویری هویت تاریخی ایران باشد، اگر هنرمندان طراح گرافیك معاصر ایران بتوانند بر این معنا و بر این زبان و نحوه كاربرد آن بصورت صحیح فائق آیند قطعا می‏توانیم در ایجاد بسیاری از مفاهیم اجتماعی و ابلاغ و انتقال آنها به مخاطبان موفق و در نتیجه در ساختار عملی اجتماع نظری خود موفق باشیم و البته این نیاز عظیم می‏طلبد سرمایه گذاری دستگاه‏های دولتی و مدیریت كلان نظام را در حوزه‏های فرهنگی كه امكان تفكر، خلاقیت و نقش آفرین هنر گرافیك را بفهمند و بخواهند از این توان عاطفی هنرمندان در سمت دهی مناسبات جامعه‏ای سالم نقش فرهنگی و هنری برداشت نمایند.
نظم نوین جهانی و سیاست همگون‏سازی فرهنگ‏های منطقه‏ای و پروژه نابودی پاره فرهنگی ها، رقمهای نجومی و عظیمی را در تبیین چنین خط مشی سرمایه گذاری كرده‏اند و حاكمیت‏های تجاوزگرانه مجازی در حوزه‏های حاكمیت فرهنگی با حضور اندیشه‏های خویش كه در واقع ترویج اندیشه‏ای آنهاست گرافیك را بعنوان اساسی‏ترین و محوری‏ترین وسیله انتقال بیان به اختیار گرفته‏اند و مصرانه ملاك ها، ارزشها، تفكرات و حتی سلیقه‏های استاندارد شده خود را به صورت روح جاری در زمانه به سمت ما شناور كرده‏اند و از سایر اهرم‏ها نیز در پیشبرد اهداف تسلطجویانه خویش بر فرهنگ ما پیشی می‏گیرند و آنگاه این خطر وجود دارد كه هنرمندان و فرهیختگان برخوردار از فرهنگ غنی اصیل تاریخ با پشتوانه عظیم فرهنگ حماسی وحقیقت گرایی عاشورا در ارائه فرهنگهای اصیل در كمال آزادی به عدم آزادی مسلط بر خود را ترویج می‏كنند و این چنین سرنوشت‏بر گرافیك معاصر راهی است فراروی آن كه بحث‏حاكمیت‏سرمایه بوجود آورده است و در حسن‏ختام این مجال یادآور می‏شوم، ضرورت بازنگری دستگاه‏های سیاست گذاری فرهنگی را در ترغیب و تشویق هنرمندان گرافیك و بیان مفاهیم متعالی توجه می‏دهم مدیران كلان و سازمان مدیریت و برنامه ریزی كشور را به این موضوع كه ایجاد زمینه و سرمایه گذاری اقتصادی در جذب و جلب قدرت بیان هنرمندان گرافیك در ترویج معیارهای ارزشهای ماهوی حماسه عظیم عاشورا و بیان معانی و مفاهیم تاریخی این دفاع حقیقت گرا را از حقانیت تاریخی انسان و تا امروز و بر آینده.