 وقتي فيروز چشم هايش را بست!
 وقتي فيروز چشم هايش را بست!
                ظاهراً فيروز کريمي از رفتار فرهاد مجيدي پس از تعويض شدن در ديدار استقلال – مقاومت چشم پوشي کرده است.اما نزديکان به سرمربي استقلال مي دانند که وي به راحتي از کنار رفتار عجيب مجيدي نمي گذرد.
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
فيروز از روز اول هم به بازي فرهاد اعتقادي نداشت؛ گرچه اين موضوع را هيچگاه علناً مطرح نکرد اما نزديکان به استقلال هر لحظه انتظار رو در رو شدن اين دو نفر را مي کشيدند. کاراکتر کريمي براي افرادي که با او کار کرده اند آشناست؛ او نه اهل مسامحه با بازيکنان بي انضباط است و نه تغيير روش دادن در راستاي نظم گرايي ؛ اما چگونه است که مرد با ديسيپلين اردوي آبي اکنون ترجيح مي دهد کمي چشم هايش را ببندد. "اخراج کمترين جريمه مجيدي بود. او باعث شد تا همه تيم ناراحت شوند. دست و پاي محسن بياتي نيا که به جاي فرهاد وارد زمين شده بود مي لرزيد" بازيکن با تجربه استقلال اين جمله را بر زبان آورد و سپس رو به يکي از مربيان تيمش گفت: "شما بايد به فيروز مي گفتيد که فرهاد چه رفتاري انجام داده است. چطور وقتي محمد نوازي و پيروز قرباني روي نيمکت عطسه هم مي کنند به گوش فيروز مي رسد اما حالا...!" *** مکان: زمين شماره دو شيرودي زمان: اولين روز حضور کريمي در استقلال "آقاي ... شما سعي کن کمتر با موهايت بازي کني،برو به فوتبالت بچسب، آقاي... من اصلاً از تو گل زدن نمي خواهم، آقاي .... مصدوميت تو بالاخره کي تمام مي شود؟!" آقاي مجيدي شما هم که بيرون نشاندنت جرأت مي خواهد چون ما شاالله روزنامه ها هوايت را دارند و..." حرف آن روز فيروز به مذاق فرهاد خوش نيامد اما براي او پيام هايي را در بر داشت؛ او متوجه شد که فيروز ، آرش ، عليزاده و حتي بياتي نياي مصدوم را بيشتر از او قبول دارد.***فرهاد گل اول بازي را وارد دروازه مقاومت مي کند. فيروز معتقد است که دوندگي برهاني بيش از تکنيک فرهاد به کار تيم مي آيد. خطاب به دستيارانش مي گويد: "مشورت کنيد و نظرتان را به من اعلام کنيد!" نظر آن ها به گوش فيروز مي رسد و فرهاد از زمين خارج مي شود، ورمزيار و الهامي هر دو معتقدند که فرهاد از بازي خارج شود بهتر است و فيروز نيز خواسته آن ها را اجابت مي کند.***داستان تازه استقلال پس از تعويض فرهاد آغاز مي شود. حضور مجيدي در تمرين فرداي بازي در ذهن او چون آب سردي به آتش فيروز مي ماند اما کريمي که خود را براي مواجهه با مجيدي در تمرين آماده کرده بود با کاغذي در دست و در جمع بازيکنان سخنراني اش را شروع مي کند، سخنراني اي که تنها يک محور دارد: فرهاد مجيدي "آقاي مجيدي، من يکي يکي اسم حريفان را مي خوانم و تو هم تعداد آن ها را شمارش کن!" فيروز شروع مي کند: "استقلال اهواز، ملوان، شيرين فراز و ..." و فرهاد مي شمارد. حرف هاي فيروز با يک جمله ادامه پيدا مي کند. "17 بازي و سه گل زده ، آيا اين آمار خوبي براي يک مهاجم است آقاي مجيدي ؟ " فرهاد که سعي مي کند با سکوت پاسخ سرمربي خود را بدهد لبهايش را گاز مي گيرد و... فيروز که به زعم خودش اين بهترين نوع برخورد با مجيدي است با يک جمله که مثابه تير خلاص بود حرف هايش را پايان داد: "از آنجايي که مي دانم هزار تومان هم برايت ارزش دارد .... ميليون تومان جريمه ات مي کنم"***هنوز کسي نمي داند در سلول هاي خاکستري مغز فيروز کريمي چه مي گذرد. او از کنار رفتار زننده بازيکني که چندان به بازي او اعتقاد ندارد مي گذرد تا چه چيزي را ثابت کند؟ آيا او مي خواهد از گزند حاميان رسانه اي فرهاد در امان بماند؟ شايد هم در برهوت گلزني، او چشم به ساق هاي فرهاد براي فتح جام حذفي دارد؟ گذر زمان پاسخ همه سوالات را مي دهد.
|  | 
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks