برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
در تحقيقي بررسي شد؛
حضور تماشاچيان زن در ورزشگاهها سبب ايجاد انگيزه در قهرمانان، ايجاد شور و نشاط، تلطيف فرهنگي ورزشگاهها و توسعهي فرهنگ ورزش كردن در خانوادهها ميشود.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، رضا قراخانلو و فريده نيسيان در تحقيقي نگرش اقشار مختلف جامعه را درباره حضور تماشاچيان زن در ميدان و رقابتهاي ورزشي مردان مورد بررسي قرار دادند.
در اين تحقيق آمده است:
"ورزش به عنوان پديدهاي اجتماعي از مسايل مختلف جامعه تاثير ميپذيرد و گروههاي مختلفي را با عنوان ورزشكار و تماشاچي زير پوشش قرار ميدهد.
در جامعهي كنوني، ورزش به عنوان امري انساني – تربيتي مورد توجه بوده و در بين همهي اقشار جامعه به سرعت در حال گسترش است.
همچنين متاسفانه قشر عظيمي از افراد اجتماع يعني جوانان، به دلايل گوناگون به مسايل مخرب از جمله اعتياد روي آوردهاند، زنان نيز از اين قاعده مستثني نيستند و ميتوان گفت نداشتن امكانات كافي ورزشي و برنامهي مناسب براي پر كردن اوقات فراغت، دامنگير آنان نيز شده است.
با نگاهي گذرا به مسابقات مردان كه امكان حضور زنان در آن فراهم بوده است، به نظر ميرسد در هر مكاني كه زنان به عنوان تماشاچي حضور داشتهاند، نزاكت و انضباط بيشتري در ميان ورزشكاران و هواداران حاكم بوده است.
حال با توجه به تاثير تماشاچيان در نشان دادن احساس غرور و ايجاد انگيزه در ورزشكاران، به نظر ميرسد حضور تماشاچيان زن در ميدانهاي ورزشي، تاثير مثبتي بر ورزشكاران و تماشاچيان خواهد داشت. ايمنسازي محيطهاي ورزشي از راه جلوگيري از رفتارهاي پرخاشگرانه، خشونتآميز و ونداليستي، ايجاد رفتارهاي اجتماعي و تربيتي منطبق با اصول و سنتهاي پسنديدهي اسلامي و ملي و فرهنگسازي در ورزشگاهها، افزايش انگيزش عمومي فرد بر اثر حضور تماشاچي علاقهمند، زنده كردن روح ورزش، فرهنگسازي و يافتن الگوهاي ورزشي مناسب و تقويت ورزش زنان از راه ديدن مسابقات برتر، عواملي براي بررسي امكان حضور زنان به عنوان تماشاچي در ميدانها و رقابتهاي ورزشي مردان است.
به نظر ميرسد با حضور بانوان و خانوادهها در ورزشگاهها براي تماشاي ديدارهاي ورزشي، ميتوان نظارت و كنترل اجتماعي را در ورزشگاه تا حد زيادي افزايش داد، زيرا خرده فرهنگ اوباشگري در مقابله با فرهنگ ناموسپرستي، فرصت ابراز وجود و آلودهسازي محيط ورزشگاه را نخواهد يافت.
در نگاهي كلي به نتايج بدست آمده حاصل از اين تحقيق بايد گفت بيشتر پاسخگويان به ورزش علاقهمندند و ورزش ميكنند و دلايل ارزشمندي را براي لزوم حضور زنان در ورزشگاهها ارايه ميدهند.
اين دلايل هم به لحاظ فرهنگي و هم از نظر فني قابل تامل است،
زيرا به نظر پاسخگويان، حضور تماشاچيان زن سبب ايجاد انگيزه در قهرمانان، ايجاد شور و نشاط، تلطيف فرهنگي ورزشگاهها و توسعهي فرهنگ ورزش كردن در خانوادهها ميشود.
در فرهنگ ملي ايران، بسياري از گفتارها و رفتارهايي كه در زمان عدم حضور زنان عادي قلمداد ميشود، در جمعي كه زنان حاضر باشند، با احتياط و حتي خودداري افراد همراه ميشود. حجب و حياي مردان در حضور زنان، ويژگي عرفي – ملي ايرانيان است كه از آن ميتوان با عنوان شرم فرهنگي و ارزشي نام برد.
يافتههاي تحقيق حاضر حكايت از اين مساله دارد كه حضور زنان در جايگاه تماشاچيان – به احتمال بسيار- مانع از بروز برخي رفتارها و گفتارهاي غير اخلاقي مردان خواهد شد.
اگرچه آزمايش اين نظريه دشوار به نظر ميرسد، گذشتن از آن نيز آسان نيست. متاسفانه امروزه در برخي از مسابقات – به ويژه در فوتبال- استفاده از كلمات بسيار زشت و ناسزاهاي ركيك، عادي و معمولي شده است، به نحوي كه گاهي چند هزار تماشاچي، حتي براي مدتي بيش از چند دقيقه مستهجنترين كلمات را به كار ميبرند.
آيا اين رفتار در حضور چند هزار خانم نيز تكرار خواهد شد؟ آيا اگر از قبل به تماشاچيان تذكر داده شود كه خانوادهها و بانوان نيز حضور دارند، باز هم با همين شدت به اين رفتارهاي ناپسند و غير اخلاقي ادامه داده خواهد شد؟
در اين مسير موانعي نيز وجود دارند كه بايد برطرف شوند. مهمترين مانع را مناسب نبودن زمان حاضر ميدانند.
شايد بتوان گفت براي حضور تماشاچيان زن در ورزشگاهها، به زمان بيشتري نياز داريم.
به نظر ميرسد اين زمان بايد مصرف رشد فرهنگي – اجتماعي مردم شود تا به مرتبهاي برسند كه فضاي ورزشگاهها از نظر فرهنگي براي زنان امن باشد.
براي رفع مشكلات حضور تماشاچيان زن بايد توسط مديران ورزشي و مسوولان ورزشگاهها برنامهريزي شود.
براي مثال بسياري از پاسخگويان به جداسازي محل استقرار زنان و مردان و روشهايي مانند آن اشاره كردهاند.
تماشاي نوبتي مسابقات نيز درصد زيادي از نظرها را به خود جلب كرده است. توقع پاسخگويان از رسانهها براي آمادهسازي شرايط براي احقاق حق زنان بسيار منطقي است و بايد مورد نظر رسانهها باشد.
اين كار چه بسا از نظر اقتصادي براي خود رسانهها نيز سودمند باشد.
هم از منظر اجتماعي و هم از منظر منطق هزينه – فايده، مديران بايد به اين موضوع توجه جدي داشته باشند كه با پاك كردن صورت مساله و به تاخير انداختن موضوع، جامعه متضرر خواهد شد، چرا كه نيمي از جامعه – يعني زنان- با اين احساس زندگي ميكنند كه عدم اجازه به آنان براي تماشاي مسابقات مردان، دليل ديگري از پايمان شدن حقوق زنان در ايران است و اين احساس بيگمان، هزينهي سنگيني را در پي دارد.
براساس يافتهها، افراد مورد بررسي در بيشتر استانها ديدن مسابقات رشتههاي فوتبال، واليبال، بسكتبال، وزنهبرداري، ورزشهاي رزمي، تنيس روي ميز، بدمينتون، تنيس، قايقراني و ورزشهاي بومي و محلي را مجاز ميدانند، از اين رو سرمايهگذاري در ايجاد شرايط و زمينههاي مناسب به منظور تماشاي اين مسابقات براي زنان با نگاهي به موارد زير بايد در دستور كار مسوولان قرار گيرد.
ايجاد انگيزه ويژه استقرار زنان و خانوادهها در ميدانهاي ورزشي، فراهم ساختن امكانات و تسهيلات رفاهي ويژهي تماشاچيان زن از جمله تهيهي بليت در نقاط مركزي شهر، وسيله آمد و شد ويژه زنان و خانوادهها، امكانات ويژهي ورود و خروج از ورزشگاهها، كاهش نرخ بليت تماشاي مسابقات براي خانوادهها و سازماندهي هواداران رشتههاي ورزشي از راه تاسيس كانون هواداران در همهي فدراسيونها نيز كار مهم و موثري است.
تقويت مظاهر فرهنگي از سوي تماشاچيان و ورزشكاران مرد نيز ضروري است.
براي مثال پوشش خاص يا برهنه بودن بالاتنهي مردان تماشاچي شايد در ورزشگاههاي جهان از نظر عرفي پذيرفته باشد، ولي اين كار ممكن است مانع حضور زنان در ورزشگاهها باشد.
به عنوان مثال ديگر بايد برخي رفتارهاي عرفي ورزشكاران با يكديگر و با تماشاچيان نيز اصلاح شود كه اين موارد را ميتوان به هنگام تشويق يكديگر، به هنگام شادي ناشي از رسيدن به گل در فوتبال مشاهده كرد.
حمل كردن شعارهاي مكتوب و تصويري و بيان كلمات دو پهلو كه يادآور مسايل غير اخلاقي، جنسي و شبيه آن است نيز بايد اصلاح شود.
رفع عوامل ايجاد نارضايتي و رعايت حقوق تماشاچيان مرد نيز زمينهي لازم براي حضور شايسته زنان را فراهم خواهد كرد.







پاسخ با نقل قول
Bookmarks