برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
۱- بعد از درگذشت نابهنگام پرویز فنی زاده در سال های اولیه پس از انقلاب، خسرو شکیبایی مهم ترین و اثرگذارترین بازیگری بود که این سال ها از میان ما رفته است. بزرگان بسیاری که در این سه دهه دار فانی را وداع گفتند، به لحاظ تکنیک و تاثیر و حد و سطح بازیگری، در مقیاس این دو بدعت گذار بزرگ سینمای پیش و پس از انقلاب نبودند. محبوبیت مردمی مرحوم فردین یا حرمتی که دیگر درگذشتگان به عنوان پیشکسوت داشتند، با توانایی ها و ابداع هایی که در کار و هنر نقش آفرینی فنی زاده و شکیبایی جاری بود، قیاس نشدنی می نماید.
۲- همگان همه جا از ستایش بازی شکیبایی در «هامون» دم می زنند. اما حالا که باید بدانیم چرا او را می ستاییم و چرا مرگش بیش از مرده پرستی مرسوم اینجا و امروز، به واقع اندوهگین مان می کند، مرور گذرای ویژگی های منحصر به فرد این نقش آفرینی، ضروری به نظر می رسد؛ او به کمک متن و هدایت مهرجویی در «هامون» کلیشه تاریخی دیالوگ گویی خطابه وار را در تاریخ سینمای ایران شکست؛ دیالوگ ها را به تناسب شخصیت شتابان حمید هامون، جویده گفت و فیلم را به سمت توی هم بردن دیالوگ های آدم ها برد؛ نشانی از زندگی واقعی معاصر که تا آن زمان به این سیاق در سینمای ایران غایب بود. زبان اندام ها و اهمیت حرکات سر و دست و خم و راست شدن و تندی و کندی راه رفتن او در فیلم، از مجموع توجهاتی که تا آن زمان مثلاً در کل فیلم های معمول یک سال سینمای ما به حرکات بدن بازیگران می شد، دقیق تر و گسترده تر بود. نوسان میان فریاد و نجوا، خشم و مهر، شور و دلمردگی یا حتی عینیت و وهم زدگی در حمید هامونی که در هیئت او تصویر شد، به حسی ترین کنش و واکنش های تکنیکی - یا برعکس بخوانید، تکنیکی ترین رفتارهای حسی- سینمای ایران بدل گشت و هنوز همچنان به جا مانده است.
۳- با وجود این بحث صدها بار تکرار شده که گفته اند و گفته ایم «شکیبایی بسیاری از شگردهای اجرایی اش در نقش هامون را بسیار تکرار کرد»، او در طول سال هایی نزدیک به دو دهه، چه با اجراهایی شبیه به حمید هامون (از جمله در «ابلیس»، «سارا»، «خواهران غریب»، «عاشقانه»، اپیزود «دختردایی گمشده» و سریال «خانه سبز») و چه با اجراهایی دیگرگونه (از جمله در «درد مشترک»، «سایه به سایه»، «سرزمین خورشید»، «حکم» و «کاغذ بی خط»)، همواره از خلاق ترین بازیگران این سینما بود و حتی در ضعیف ترین کارها (از جمله «پیشنهاد پنجاه میلیونی»، «روانی»، «میکس»، «ازدواج صورتی»، «عروسک فرنگی» و سریال «تفنگ سرپر») نیز از سطح استاندارد، پایین تر نرفت. به شکلی اسرارآمیز، انگار او در زمره بازیگرانی بود که حضورش همراه وزن و ضرب و تاثیر خود را داشت و حتی سطح کلی فیلم را ارتقا می داد.
۴- دو بازی آخری که از او دیده ام، «اتوبوس شب» و «شب»، هر دو به لحاظ طبقه اجتماعی و رفتارهای بیانی، در کارنامه اش تازگی هایی داشت. نکته در این بود که راننده اتوبوس فیلم اول، به لحاظ ظاهری آشفته و به هم ریخته می نمود و پیرمرد مسافرخانه چی فیلم دوم با سرفه ها و وارفتگی هایش، حتی سالخورده تر از نقش عزت الله انتظامی به چشم می آمد. وقتی شکیبایی داشت وارد مرحله ایفای نقش هایی با سن و سالی بالاتر از خودش می شد، هیچ کدام مان تصور نمی کردیم به این زودی به کام مرگی برود که هنوز به بزرگان نسل های پیش از او رو نکرده است. تلخی اتفاق فقط در این نیست که شکیبایی را از دست دادیم و از بازی های پرطراوت دیگرش محروم ماندیم؛ تلخ تر آن است که رنج منجر به سفر ابدی او عامل ابتلایی گوشه های دیگری از جامعه هنری ما هم هست. مباد که مرگ در به طعمه برگرفتن شب تاب های دیگرمان شتاب و ناشکیبایی کند؛ و مباد که آنان خود این مسیر را، ندانسته و دانسته، هموارتر سازند.
یادداشت : روزنامه اعتماد


 
 
 



 
            
            
 
             اهمیت شکیبایی و اهمیت درگذشتش
 اهمیت شکیبایی و اهمیت درگذشتش
                
 
                    
                    
                    
                         پاسخ با نقل قول
  پاسخ با نقل قول
Bookmarks