درباره شیراز و کمالات فضلا، فخر آفرینی علماء، شیرینی سخن ادبا، زیبایی بناها و دلنشینی باغ­های آن از روزگاران گذشته تاکنون، کتاب­ها نوشته­اند، سخن­ها گفته­اند و شعرها سروده­اند.
این شهر باستانی به سبب پرورش بسیاری از چهره­های تاریخ ساز کشور، در بسیاری از نوشته­های کهن، به نام گوناگونی چون دارالملک و دارالعلم، دارالمومنین خوانده شده است.
اعتدال هوا و کثرت گل و سبزه دارالصفای شیراز، موجبات ظهور شعرای نامی ادبیات ایران را فراهم آورده که سرآمد آنان شیخ اجل سعدی و خواجه حافظ شیرازی است.
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
شمس الدین سامی بیگ در قاموس نامه می­نویسد:
اکثریت اهل شیراز دارای ذوق و طبع شاعرانه اند و بعضی به حد کمال رسیده­اند و به طور عموم شیرازی­ها بسیار لطیف طبع و زنده دلند و لهجه آنها دارای لطف و شیرینی خاصی است که متناسب با ذوق شاعرانه آنان است.
بسیارند دلهایی که فریب خط و خال دلربای شیراز گشته­اند:
مرا دلی است گرفتار خطه شیراز ز من بریده و خو کرده­ با تنعم و ناز (عبید زاکانی)
وسوزان است خاک آتشناک شیراز که بر خاطر دوستدارانش شعله ور است :
باد صبح و خاک شیراز آتشی است هر که را در وی گرفت آرام نیست (سعدی شیرازی)
شیراز را آن مایه نیست که گل­های لطیفش را حمیدی شیرازی بستاید یا آنکه از خاکش سروهای راست قامتی چون سرو ناز رسته باشد و از درختان نارنجش، بهارهای مست کننده روییده و سروده­های شاعرانش، خنده پرندگان بهشتی را جلوه نماید، بلکه پیشینه پر محتوا و سیاست­های برکت آور آن در ادوار مختلف شکوفایی شهری را حاصل نموده که رد پایش را می­توان در گوشه و کنارهای بافت کهن آن جستجو کرد.
بسیاری از مورخین اسلامی و جغرافی دانان مسلمان، احداث شیراز را به محمد بن یوسف ثقفی، برادر حجاج و عمر بن عبدالعزیز در سال 74 (هـ .ق) به بعد نسبت می­دهند، حال آنکه با پژوهش­های مختلف و مطالعه پیرامون یافته­های باستان شناختی منطقه، این امر حاصل شده که شیراز در روزگاران پیش از اسلام متمدن بوده، چه بسا که جنب و جوش شهری آن در الواح گلین و در کندوکاوهای باستان شناسانه، آشکار شده است.
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
در سال 1935 (م) پروفسور مک کان و فیلد، ابزارهای سنگی بازمانده از انسان­های غارنشین ساکن در حوزه دریاچه مهارلوی شیراز متعلق به دوران پالئولیتیک زیرین را یافتند.
کاوش­های منظم در قصر ابونصر و مطالعه پیرامون قلعه کهن (بندر) یا (فهندژ) و نقوش ساسانی برم دلک، حضور درخشان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان را در شیراز به یقین می­رساند.
ابن حوقل در 321 (هـ.ق) از آتشکده­های ساسانی در شمال شیراز سخن به میان می­آورد.
هاید ماری کخ، شیراز را یکی از 6 منطقه بزرگ فارس در عهده داریوش بر می­شمارد که یکی از بلند پایگان هخامنشی در آن مستقر بوده است.
و سرانجام جرج کامرون و عبدالحمید ارفعی معتقدند که وجه تسمیه شیراز، همان ( شی را زی سی ایش) یا (تی رازیش) عیلامی می­باشد که بر لوح­های گلی تخت جمشید، حک شده است.
در روزگاران پس از اسلام، اگر چه حکمرانان و شخصیت­های بزرگ مسلمان، به شیراز آمدند و به گفته ابن بلخی و زرکوب شیرازی، مساجدی ساختند، اما کهن­ترین آثار اسلامی موجود در این شهر کهن، بقایای مسجد جامع عتیق است که در روزگار حکومت عمرو بن لیث صفاری در قرن 3(هـ.ق) بر پا گشته است.
شیراز در 4 دوره مقر حکومت حاکمان فاضل و هنردوست قرار می­گیرد.
در عهد آل بویه مرکز حمکرانی فارس و پذیرایی چهره­های تاریخ سازی چون علی عمادالدوله، عضدالدوله، فنا خسرو، بهاءالوله و صمصام الدوله دیلمی بوده است.
اتابکان فارس در عصر سلجوقی، شیراز را مامن خود قرارد دادند و حاکمان بزرگی چون اتابک قراچه، اتابک زنگی بن مودود و اتابک سعد بن زنگی به ساخت و ساز و عمرانی­های سرزمینی که آن را "تخت سلیمان" یا "ملک سلیمان" نامیده بودند همت گماشتند.
سعدی شیرازی که در این عصر می­زیست در توصیف فارس و شیراز می­سراید:
نه لایق ظلمات است بالله این اقلیم که تخت گاه سلیمان بد است و حضرت راز
و همان اتابکان بودند که تا 659 (هـ.ق) به ابزار خرد و تدبیر خود در برابر فشار مغولان ایستادگی کردند.
هر آنکه تاریخ شیراز قرن (8هـ.ق) را خوانده یا غزل شیرین حافظ زمزمه نموده، نام و مدح شاه شیخ ابواسحاق، حکمران بزرگ آل اینجو و شاه شجاع، شاه زیبا چهره آل مظفر را در کتب و اشعار خواجه شیراز دیده و شیراز شکوفای زمان دو سلسله آل اینجو و آل مظفر را به خوبی حس کرده است.با ظهور افاغنه و کشتار مردم شیراز و سرکوبی آنها توسط نادر شاه افشار، شیراز درخشان تیموری و صفوی به ویرانه­ای مبدل گشت که هنرمندانش کوچیده و مردمانش سرخورده و سوگوار در غم از دست رفتگانشان بودند و باغ­ها و بناهای مخروبه، سیمای دلخراشی را به بهشت حافظ سپرده بودند.
اما اسطوره شیراز، کریم خان زند که نامش با لقب"وکیل الرعای" به خط زرین بر لوح جاودان تاریخ نگاشته شده، در 1172 (هـ.ق) با سرکوبی مخالفان خود و اعلام سلطنت به پایتختی شیراز، به این شهر آمد و در عمران و آبادانی و رفاه حال زیر دستان خود کمر همت بست.
پس از زندیان که نام نیکویی را در ریشه­های دل مردم این شهر کاشتند، قاجاریانی پا به عرصه گذاشتند که نام آورترین آنها خاندان قوام، مشیر، ایلخانی و نوری بوده­اند.
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
در یک کلام، شهر شهباز شیراز و یا بهتر بگوییم پایتخت فرهنگی ایرانی که مهد تمدن بشری است، از آن کهن دیارانیست که بافت شهریش آیینه تمام نمای جمال و کمالش است. خاک پاک مصلی و گلهای لطیف ارم و آب زلال رکن آباد در تمامی فصول سال پذیرای قدوم سبز شیرازی دوستانیست که خنده پرندگان بهشتی را در رویای پر رنگ بوستان ارم میدیدند. آنهایی که چون خواجوی کرمانی به دیار عشاق آمدند و دلشان به خاک غرور آفرینش به زنجیر کشیده شد.
نمیدهد اجازت مرا به سیر و سفر نسیم خاک مصلی و آب رکن آباد (حافظ)
مرا دلیست گرفتار خطه شیراز ز من بریده و خو کرده با تنعم و ناز (عبید زاکانی)