جـدیــد تــریــن ، زیـبـاتـریـن و خـنـده دار تـریـن SMS هـا

[fanoosedaryaee]

اگه قرار بود لیلی و مجنون به هم ميرسيدن كه ديگه نه ليلي ليلي بود نه مجنون مجنون عشق واسه رسيدن نيست . عشق حسرت رسيدنه برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

چند تا ترک میرن سینما . فیلم راز بقا رو داشته پخش می کرده . تمساحه آروم آروم میاد و آهو رو می خوره.همه ناراحت میشن . تمساحه میره پای خر رو بخوره با یه جفتک پوز تمساحه رو داغون میکنه . یه دفعه ترکه بلند میشه میگه محمدیاش صلوات برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

چه زيباست بخاطر تو زيستن و برای تو ماندن و به پاي تو سوختن و چه تلخ و غم انگيز است دور از تو بودن برای تو گريستن و به عشق و دنيای تو نرسيدن ... ای كاش ميدانستی بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشكيباست ...

عشق با غرور زيباست ولي اگر عشق را به قيمت فرو ريختن ديوار غرور گدايي كني... آن وقت است كه ديگر عشق نيست...

هيچ كس نمي تواند به عقب برگردد و از نو شروع كند، اما همه مي توانند از همين حالا شروع كنند و پايان تازه اي بسازند

ای مهربانم، ازین پس هرشب سراغت را از ماه می گیرم و هر روز به خورشید می سپارمت تا مبادا به سایه غم گرفتار شویبرای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

پليس به تركه: اينجا ماهي‌گيري قدغنه!!! تركه: ولي اينجا تابلو نزدين!!! پليس: نزديم كه نزديم، زود باش از بالاي اون آكواريوم بيا پايين

تركه آزمايش ايدز ميده، جواب مثبت بوده، ميگه: عجب دوره و زمونه‌اي شده، آدم به دستاي خودش هم نميتونه اعتماد كن

کره الاغی با حسرت از باباش میپرسه:بابایی الاغا هم زن میگیرن؟باباش میگه آره پسرم اتفاقا تو دنیا فقط الاغا زن میگیرن

یارو ميگن اگه بخواي دوست دخترت رو ببري بيرون کجا مي بري ؟؟ یارو ميگه:ميبرم سينما فيلم ترسناک ميگن حالا چرا فيلم ترسناک؟؟ ميگه آخه هي بترسه بياد تو بغل منبرای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

تركه بلند پروازی میکنه با ضد هوایی میزنندشبرای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید

نه خطّی گوشه ی چشمم! نه رنگی بر لب و گونه ... اتاق خواب من خالی ... ز عطر وحشی پونه !... ... دوباره روی تخت من ... کتاب شعر و خودکارم! و تعدادی ورق پاره ... برو!...از عشق بیزارم !