تركه داشته از حرم امام رضا عقب عقب ميومده بيرون يه هو ميخوره به يه چيزي
بر ميگرده ميبينه نوشته اردبيل 15 كيلومتر
فارسه به ترکه ميگه تو چرا نميتوني فارسي حرف بزني؟
ترکه ميگه : حضرت سليمان نيستم که زبون هر حيووني رو بلد باشم
تو خري
گاوي
اسبي
گوسفندي
واسه فروش سراغ نداري؟
Bookmarks