سه تا ترک دير به قطار مي رسن دنبالش مي دون، دوتاشون بالاخره به هر بدبختي که شده سوار ميشن، سومي نميرسه، شروع مي کنه به خنديدن ، ميگن چرا مي خندي؟ ميگه آخه اونا واسه بدرقه من اومده بودن


يه روز يه پير مرده سوار الاغ اش شده بود و چوپوق مي كشيد... چند تا جوون تهراني بهش گير ميدن ميگن عمو جان از چوپوق ات بده الاغ هم بكشه! پيرمرده مكسي مي كنه :ميگه الاغ ام بچه تهرونه چوپوق نمي كشه. وينيستون مي كشه!!!


يه روز به يه تركه ميگن با ماهيچه جمله بساز ميگه: خر در برابره ما هيچه