در جستجوي آرمان شهر: تأثير فرهنگي و طراحي فناوری

اگر فرهنگ مجازي را نظام ارزشي‌اي بدانيم كه تجسم سخن آزاد، كنترل فردي و از ميان بردن فاصله‌ها است، آيا اين بدان معناست كه نابرابري‌هاي موجود را مي‌توان با پيگيري اين آرمان شهر اصلاح نمود؟

كنيستون و هال(37) مي‌كوشند تاموضوعاتي را كه طي اين تلاش‌ها قابل بررسي است را برشمرند:

توجه به واكنشهاي ملي‌گرايانه به روشنفكران انگليسي زبان،ايجاد صوراستاندارد براي زبانهاي بومي و چالش‌هايي كه شركتهاي نرم‌افزاري آمريكاي شمالي به هنگام پرداختن به زبان‌هاي آسياي جنوبي با آن مواجه هستند.

بنسان واستندينگ(38) نقش سياست در حفظ ارزشهاي فرهنگي را بررسي كرده‌اند.

آنها همچنين چارچوب جديدي براي ارزيابي تأثير فناوري و ارتباطات بر فرهنگ ارایه كرده‌اند.

ويلسون(39) معتقد است كه چارچوبی مبتني بر تحليل چامسكي(1989) از رسانه‌هاي فراگير مي‌تواند در تعيين ميزان مشاركت آمريكاييها و ميزان غلبه نهادها(و در نتيجه تعيين فرهنگ) فضاي مجازي مؤثر باشد.از مسایل مربوط به حوزه HCI مي‌توان به تلاش‌هاي اوليه در راستاي تهيه فضاهاي آن‌لاين براي گروه‌هاي فرهنگي خاص اشاره كرد.به عنوان نمونه ترك(40) به طور خلاصه تلاش‌هايي را كه جهت ايجاد روابط بين فرهنگ كاربران و علایق آنها به وسايل ارتباطي خاص و مدل‌هاي سايت شبكه جهاني برشمرده است، در عين حال، لئوناردي گزارشي از پژوهشي در خصوص ظهور "ويژگيهاي فرهنگي اسپانيايي"(ص297)در نحوه طراحي وب‌سايت ارایه مي‌دهد (خصوصيات فرهنگي در قالب بافت آمريكايي در راستاي اشتقاق از فرهنگها درك و مشاهده مي‌شوند) و طرهاي خود را براي اين جامعه ارایه ميدهد.هيتون(41) باكمك گرفتن از ايده بيجكر و لو(42) در مورد «چارچوب تكنولوژيكي» توضيح مي‌دهد كه چگونه طراحان ژاپني تصميمات فني را باتوسل به عناصر فرهنگي ژاپن توجيه مي‌كنند.چالش‌هاي روش‌شناختي و نظري اينگونه رويكرد به طراحي فناوري به تفصيل در بخش «نشريه‌هاي فرهنگي مربوط به ارتباطات فكري آن‌لاين» (مكفادين)(43) و درهمين دايره‌المعارف آمده است.



گرايشات آينده

درحال حاضر در ادبيات فرهنگ مجازي موجود بين نظرياتي كه بيانگر ورود فرهنگ‌هاي پيشين [به فضاي مجازي] هستند و نظرياتي كه انتظار ساخته شدن فرهنگی جديد را در فضاي مجازي دارند،تنش وجود دارد.نظريه‌پردازان دسته اول، مايلند ابتدا گروه‌هايي كه در فضاي مجازي از تعاريف فرهنگي(ومعمولاً قومي) جزمي يابنيادين استفاده مي‌كنند را شناسايي وطبقه‌بندي كنند، سپس به بررسي شيوه‌هاي وارد كردن،تحميل كردن و يا از دست دادن كنشهاي فرهنگي در فضاي مجازي بپردازند.آنگاه تحليل‌هاي سياسي ـ اجتماعي بر مبناي اين طبقه‌بندي‌ها صورت مي‌گيرد.

بكارگيري چنين تعاريف ثابتي از فرهنگ راه را براي برخي حملات به توسعه به اصطلاح«نسخه هاي» فرهنگي مناسب فضاهاي آن‌لاين و تعامل‌هاي انسان ـ كامپيوتر هموار مي‌كند.اما،چالشي كه هنوز وجود دارد، فقدان نظريه ای دقيق درخصوص فرهنگ است كه تحليل پيچيدگي‌هاي واقعي فرهنگي مجازي و جوامع مجازي را مي‌طلبد(44) و بعلاوه اين فقدان،فناوري و طراحي ابزار را هدايت مي‌كند.اما اخيراً برخي نظريه‌پردازان،سودمندي الگوهاي ثابت و «طبقه‌اي» يا تعاريف فرهنگ را زير سؤال مي‌برند.در عين حال عبدالنور-نوسرا(45) معتقد است كه بررسي ساخت فرهنگ در شبكه دشوار است.بنسان و استندينگ نظريه سيستم‌هاي كاملاً جديد فرهنگي را ارایه كرده‌اندكه فرهنگ را مؤكداً سيستمی نامریي قلمداد می کند تا مجموعه‌اي از مقولات و طبقات.

مهم‌تر اينكه، نظريه‌‌پردازان پسامدرني نظير پوستر معتقدند كه اينترنت نظريه فرهنگي و اجتماعي خاص خود را مي‌طلبد.نظريه مشترك بين اين نظريات ناظر به ماهيت پوياي فرهنگ و نقش افراد به مثابه عامل‌هاي فعال در ساخت فرهنگ آن‌لاين يا آف‌لاين است.



نتيجه گيري

هرگاه انسانها در خلال زمان با يكديگرتعامل برقرار مي نمايند، فرهنگهاي جديد به وجود مي آيند.

در فضاي مجازي،فناوريهاي كامپيوتري شبكه اي،فرايند هاي ساختار فرهنگي را شكل ميدهند (يا مانع مي گردند يا بلوكه مي كنند) و شكل گيري اين فرايند را تسهيل مي بخشند.

اگرچه مباحثات درخصوص ماهيت فرهنگ مجازي به افراط كشيده مي شود،اما يك نكته به شدت واضح و مبرهن است: در حوزه تعامل كامپيوتر- انسان، ديگر زمان كافي و مقتضي براي تمركز بر تعامل ميان ماشين و انسان وجود ندارد.

هر كوششي در راستاي بررسي ارتباطات انساني شبكه اي بايد تعامل انساني را با فرهنگهاي فضاي مجازي در نظر گيرد كه فناوريهاي كامپيوتري مسبب آن بوده اند.



اصطلاحات و مفاهيم

فرهنگ

اين واژه از چندين معنا برخوردار است:

الگویي بنياديني كه اساس آن را الگوهاي مشترك،عقايد،رفتارها،ديدگا ههاي محافظه كارانه اجتماعي وارزشهاي اكتسابي كه فرهنگ را نظامي مشترك ازحل وفصل يا ايجاد معناي جمعي ميدانند،تشكيل ميدهد.كليد فهم فرهنگهاي آن لاين- كه درآنها ارتباطات متن محور است– ممكن است تعاريفي از فرهنگ باشد كه بر رابطه معكوس و معنايي میان زبان و فرهنگ تاكيد دارد.

فضاي مجازي

اينترنت به نحو آشكار به زير ساختهاي تكنولوژيكي كامپيوترهاي شبكه اي اشاره دارد كه ارتباطات ديجيتالي را در سطح دنيا ممكن مي سازند.در عين حال فضاي مجازي،مكان هاي مجازي به شمار مي روند كه در آنها افراد با يكديگر ارتباط برقرار ميكنند و اين ارتباط توسط فناوري هاي اينترنتي ممكن شده است.از نگاه لوي فضاي مجازي نه تنها زيرساخت ابزاري ارتباطات ديجيتالي است كه اقيانوس اطلاعاتي است كه انسان ها در آن زيرساخت ها را كنترل كرده و توسعه مي دهند.

آرمانشهر

مدينه فاضله عبارت از جامعه اي واقعي يا تصوري، مكان يا دولتي كامل يا ايده ال است.

ناآرمانشهر

اين مدينه از لحاظ معنايي مخالف مدينه فاضله است و به هر جامعه نامطلوبي اطلاق مي شود.

اين اصطلاح عمدتاً براي اشاره به جامعه اي ساختگي(در آينده اي نزديك) بكار مي رود كه در آن گرايشهاي اجتماعي رعب آور و از لحاظ اجتماعي بي نهايت مخرب است.

ابزار گرايي تكنولوژيكي

ديدگاهي كه در آن صرفاً فناوريها و ابزارهايي كه دخالت درفرهنگ ندارند،اهميت داشته و مفيدند.

ابزارهايي كه حامل هيچگونه ارزش يا فرضيات فرهنگي در نوع طراحي و نيز درمقام تحقق نيستند.

جزم گرايي تكنولوژيكي

عقيده اي است كه بر اساس آن فناوري طبق قوانين دروني خود گسترش مييابد و از اين رو بايد به مثابه سيستمي مستقل در نظر گرفته شود كه تمام عرصه هاي اجتماع را تحت كنترل و نظارت دارد.

مدرن

اصطلاح مدرن در علوم اجتماعي به اشكال مختلف سياسي،اجتماعي،فرهنگي(و مباني اجتماعي و فلسفي آنها) اشاره دارد كه مشخصه جامعه صنعتي و غرب امروز به شمار مي رود.

فرضيات فرهنگي مدرن بطور خاص در پي بسط نظريات جهاني وعقلايي هستند كه جوامع انساني را توضيح و تفسير مي كنند.

پسامدرن

رويكردهاي نظري كه بعنوان پسامدرن شناخته شده اند،اين اعتقاد را كه فرضيات اجتماعي جهاني و عقلايي،مطلوب هستند را كنار گذاشته اند. نظريات پسامدرن، فرضيات بنيادين مدرن نظير ايده پيشرفت يا آزادي را به چالش كشيده اند.