نقد و بررسی قسمت دوم

همانطورکه انتظار می رفت ساخت قسمت های بازی Game of Thrones اولویت بالاتری برای Telltale دارد و با اینکه هنوز از قسمت دوم Tales from the Borderlands خبری نیست قسمت دوم Game of Thrones سریعا عرضه شد. این شرکت تنها با اینکار نشان می دهد که توانایی عرضه سریع قسمت ها را دارد و برای راحتی خود این کار را تنها برای بازی های "مهم" انجام می دهد. قسمت قبل در حالی که همزمان با واقعه ای مهم از کتاب سوم A Song of Ice and Fire شروع شد از لحاظ داستانی در کل شباهت های مختلفی با داستان های مختلف در کتب داشت و این نسخه این شباهت ها را بیشتر هم کرد و این شباهت ها نه تنها وقایع را قابل پیش بینی می کند بلکه باعث می شود تا بازیکن شروع به مقایسه داستان بازی با داستان کتب بخاطر شباهت های مختلف کند و نتیجه مقایسه هم کاملا مشخص است.

متاسفانه سطح داستان نویسی Telltale در مقابل داستان اصلی کتب بسیار پایین است و تنها نام کتب و تقلید داستان های اصلی آن است که به این بازی قوت می بخشد. شاید خنده دارترین صحنه این قسمت برای من صحنه ای بود که قرار بود ناراحت کننده ترین باشد. در یک مراسم ختم چگونه یک دختر بچه می تواند بدون توجه به جنازه های در حال آتش گرفتن شروع به خواندن کند؟ چه مرده چه زنده دیدن یک بدن انسان در حال سوختن کار آسانی نیست اما متاسفانه نه نویسندگان بازی و نه اکثریت گیمرها به این جزئیات اهمیتی نمی دهند و همین کمبود اهمیت چنین ضعف هایی را تشویق می کنند و برای بازی ای که تقریبا همه تمرکزش بر روی داستان و شخصیت ها است چنین اشتباهاتی جای سوال دارد.

این قسمت نیز همانند قسمت اول آهسته پیش می رود و سر فرصت به پردازش شخصیت ها می پردازد. شخصیتی که در قسمت قبل تنها حرفش در میان بود و تصویرش یعنی Asher ذر این قسمت حضور یافته و همانند بقیه اعضای خاندان Forrester نقش وی نیز همانند نقش یکی از شخصیت های اصلی کتب است. وی باید سپاهی از Essos آماده کند تا دارایی خاندانش را از دست خاندان رقیبشان نجات دهد. از نکات مثبت این قسمت این است که تاثیر انتخاب های قسمت اول در همین قسمت مشخص می شود و فضایی که داستان بازی دارد این فرصت را محیا کرده تا انتخاب های سختی پیش روی بازیکن قرار گیرند.

از نکات مثبت این نسخه این است از همین این قسمت شما می توانید تاثیر انتخاب های قسمت قبل را حس کنید و فضای داستان که انتخاب های متنوع را فراهم می سازد نیز در این امر بی تاثیر نیست. این قسمت نیز همانند قبل سر فرصت به تعریف بخش دیگر داستان می پردازد در حالی که بخش های معرفی شده از قبل را جلو می برد.نکته مهم سختی انتخاب هاست که کاملا با تم کتب سازگار است و از این لحاظ سازندگان از پس مسئولیتشان به خوبی بر آمده اند. گرچه فضای داستان و شباهت های داستانی می تواند برخی وقایع را قابل پیش بینی کند مگر اینکه نویسندگان مسیر دیگری را پیش بگیرند. تا اینجای کار شباهت های شخصیت ها بسیار زیاد بود تا اینکه حتی در خود بازی Jon Snow نیز به این موضوع اشاره می کند و به نوعی خود بازی هم این مساله را اعتراف می کند که خوبی و بدی خود را دارد. آگاهی نویسندگان از اینکه بازیکنانشان از شباهت زیاد آگاهند در طرز نوشتن آن ها تاثیر گذار است مثلا شما زمانی که با Tyrion وارد معامله می شوید وی خودش به شما هشدار می دهد که این معامله در نهایت هرگز به ضرر خودش نخواهد بود و از آنجایی که بازی حق ندارد کاری با شخصیتی نظیر Tyrion داشته باشد خود بازیکن هم این مساله را می داند. از طرفی دانستن این موضوع به تنهایی کافی نیست و این مساله یعنی امن بودن شخصیت هایی نظیر Tyrion دقیقا خلاف فلسفه کتب است و از آنجایی که شخصیت های مهم کتاب نظیر Tyrion در داستان بازی حضور زیادی دارند این مساله تا حدی بزرگ است به همین دلیل بهتر است هرچه زودتر داستان بازی راه خود را یافته از شخصیت های مهم کتاب تا حد امکان فاصله بگیرد. مثلا بازی نقش آفرینی Game of Thrones با اینکه تقریبا از تمامی جنبه ها بازی ای نه چندان قوی بود اما از لحاظ داستانی از آنجایی که خود George R R Martin مسئولش بود این مساله را رعایت کرده بود و برخی شخصیت های مهم تنها در موقعیت های خاصی استفاده شده بودند.

مساله دیگر استفاده مجدد از محیط هایی است که اگر با داستان آشنا باشید برایتان تکراری است و داستان بازی هم جوری طراحی شده که شما را تشویق به آشنا بودن با داستان می کند. تنها محیط جدید در بازی خانه خاندان Forrester ها هست و یکی از جذابیت های داستان کتب محیط های مختلف و جالب آن هستند که این بازی این فرصت را دارد تا علاوه بر معرفی محیط های خاص خود به محیط هایی که هنوز کامل به آن ها سر نزده شده سری بزند. در نهایت با همه این تفاسیر قسمت دوم درهای مختلفی را برای قسمت های بعدی باز کرد و هنوز داستان پتانسیل بهبود را دارد و سرگرم کننده است.