ashkan.h (21-09-10)
سلام دوستان !
در این قسمت دوستان دیگرو مهمون کاریکلماتوراتون بکنید !!
لازم نیست حتما مال خودتون باشه . برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
آخرین ویرایش توسط soheyl در تاریخ 22-12-08 انجام شده است
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
ashkan.h (21-09-10)
کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست.
نمونههایی از کاریکلماتورهای پرویز شاپور
- وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد،ماهیها صلوات فرستادند.
- اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم،قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
- به عقیده گیوتین،سر آدم زیادی است.
- به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
- قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست.
- به نگاهم خوش آمدی.
- قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
- هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
- برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگزارم.
- گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
- روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
- غم، کلکسیون خنده ام را به سرقت برد.
- بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند!
گزینه کاریکلماتور های پرویز شاپور ، انتشارات مروارید ، چاپ اول ، 1371.
آخرین ویرایش توسط soheyl در تاریخ 22-12-08 انجام شده است
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
ashkan.h (21-09-10), good_punisher (22-12-08)
آنقدر مهربان بود برای اینکه مردم در زمستان سرما نخورند, سرشان کلاه میگذاشت و در فصول دیگر کلاهشان را بر میداشت.
همیشه میگفت تو نیمه گم شده من هستی؛ وقتی ترکم کرد فهمیدم که از شوق پیدا کردن نیمه گم شدهاش, خودش را گم کرد!
برایاینکه پرنده خیالش به پرواز در نیاید، بالهایش را چید.
از ترس مجازات ، افکار عریانش را حجاب پوشاند.
آن قدر تند صحبت کرد ، زبانش سوخت.
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
arven_andomil (18-09-10), ashkan.h (21-09-10)
کاریکلماتور جملاتی پرمحتوا، کوتاه و همراه با شوخطبعی است که گاهی به جمله قصار میماند، گاهی به شعر شانه میزند و شاید بتواند تبدیل به ضربالمثل شود.
اولین کتاب کاریکلماتور پرویز شاپور را انتشارات «نمونه» در سال ۱۳۵۰ به چاپ رساند، که در برگیرنده طرحها و نوشتههای شاپور از سال۱۳۳۷ تا ۱۳۵۰ بود او همچنین حدود ده کتاب دیگر نیز به چاپ رسانده که بیشتر آنها کاریکلماتور است.
در اینجا نمونههایی از کاریکلماتورهای پرویز شاپور را بخوانید:
«سنجاق تنها چیزی از آهن است که برای وصل آمده نه فصل»
«اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم.»
«برای اینکه پشهها کاملن ناامید نشوند، دستم را از پشهبند بیرون میگذارم.»
«اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می سازم.»
«گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهی محبوس است.»
«به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.»
«هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.»
«به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.»
«جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند.»
"سازمان اسناد و کتابخانه ملی"
من نه آبشارم که هردم سر به زیر آرم
من آن کوهم که دست آسمان در دست خویش دارم/
من نه آن ساقه ی خم گشته ی ژولیده ی یاسم
من همان سرو بلندم،لانه ها در قلب خویش دارم/
من نه آن جوی ضعیف کوچه هایم
آن خروشان بحر مواجم،بسی ناگفته ها در کام خویش دارم...
(اشکان)
arven_andomil (18-09-10)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks