M A H R A D (15-12-08)
ایرج جنتی عطایی، ترانه سرا، نمایشنامه نویس و کارگردان بزرگ ایرانی در 19 دی ماه 1325 به دنیا آمده، در دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران و همچنین کالج چلسی دانشگاه لندن تئاتر و جامعهشناسی هنر خوانده و از بنیانگزاران (گروه تئاتر مزدک) است.
جایزه ادبی "فروغ فرخزاد" به خاطر "ارزشهای هنری و اجتماعی ترانههای ایرج جنتی عطایی و به خاطر کوششهای بیدریغ او در راه فزونی فکر و توسعه و فرهنگ از طریق موسیقی" در سال 1351 به او تعلق گرفت. او این جایزه را به عنوان اعتراض به شیوه حاکم بر گزینش نامزدهای دریافت جایزه، پس داد.
ترانههای ماندگاری همچون "گل سرخ"، "جنگل"، "خونه"، "بن بست"، "دریایی"، "یاور همیشه مومن"،"مرا به خانهام ببر"، "گریه نکن"، "ستارههای سربی"، "طلوع کن"، "رازقی پرپر شد" و دهها ترانهی شنیدنی دیگر از او چهرهای ماندگار در تاریخ ترانهی معاصر ساخته است.
عمدهترین شاخصههای ترانههای او شاعرانگی زبان، تازگی تصاویر و محوریت مسائل اجتماعی است. اجتناب از شعارزدگی و همچنین داشتن خط فکری ثابت و آشکار، ترانههای اجتماعی او را به ماندگارترین آثار این عرصه بدل کرده است. بسیاری از عاشقانهترین ترانههای تاریخ موسیقی ما هم امضای جنتی عطایی را با خود دارند، ترانههایی همچون "پل" و "خوابم یا بیدارم". به نظر میرسد تسلط جنتی عطایی بر ادبیات معاصر و شعر شاعرانی چون "اخوان ثالث" و "شاملو" ترانههایش را از حسی تازه و زبانی نوگرا آکنده کرده است. این نوگرایی و تلاش برای تجربهی عرصههای تازه به خلق ترانههایی دلنشین انجامیده است که در سال گذشته آنها را در آلبومهای "شب نیلوفری" با موسیقی "سیاوش قمیشی" و صدای "ابی" و "یک قطره دریا" با موسیقی و صدای "بیژن مرتضوی" شنیدیم.
ایرج جنتی عطایی در عرصهی نمایش نیز از بزرگان معاصر است. نمایشنامههایی همچون "پرومته در اوین"-"رستمی دیگر اسفندیاری دیگر"-"پروانهای در مشت"- "رفت و برگشت" و ...از آثار ماندگار اوست. همچنین "در قفس کردن باد" – "ترانه ممنوع" – "دژخیم" و "پناه دادن به دشمن" نام فیلمنامههایی است که ایرج جنتی عطایی برای "انستیتوی فیلم بریتانیا" "One eyed dog" و "بی بی سی" نوشته است.
مجموعه نمایشنامهها، ترانهها و شعرهایی که از ایرج جنتی عطایی تا کنون منتشر شدهاند شامل آثار زیر میشوند:
" و آنگاه آه ای فرشته" مجموعه شعر – تهران انتشارات بامداد 1349
"سوگنامه برای تو" نمایشنامه – تهران انتشارات چاووش 1357
" شکستن و رستن" نمایشنامه – تهران انتشارات چاووش 1358
"زخمهای ما" نمایشنامه – (انگلیسی) لندن انتشارات همبستگیهای بین المللی 1983
"آواز در زنجیر" مجموعه شعر – لندن انتشارات شما 1985
"فاخته دهان دوخته" نمایشنامه – لندن انتشارات شما 1986
"پرومته در اوین" نمایشنامه – لندن انتشارات مزدک 1987 (چاپ نخست)
"پرومته در اوین" نمایشنامه – کلن کانون کردستان 1988 (چاپ دوم)
"خورشید شب" گزینه آثار – (انگلیسی) لندن انتشارات متوئن 1989
"رستمی دیگر اسفندیاری دیگر" نمایشنامه – پاریس انتشارات اتوال 1992
"پروانهای در مشت" نمایشنامه – لوس آنجلس انتشارات نشر کتاب 1995 (چاپ نخست)
"پروانهای در مشت" نمایشنامه – استهکلم انتشارات باران 1996 (چاپ دوم)
"زمزمههای یک شب سی ساله" گزینه ترانه – سانفرانسیسکو انتشارات نکیسا 1996
"پرومته در اوین" بازنوشته ی نمایشنامه – استهکلم انتشارات باران 1998
"رفت و برگشت" نمایشنامه- هامبورگ انتشارات سنبله 2000
سه جلد گزینه نمایشنامه – هامبورگ انتشارات سنبله 2000
"زمزمههای یک شب سی ساله" گزینه ترانه – تهران انتشارات کتاب مهر 1382
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
M A H R A D (15-12-08)
ای بداد من رسیده
تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی
تو شبای وحشت من
ای تبلور حقیقت
توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی
تو منو دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی
برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم
تو رفیقی جون پناهی
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت
ناجی عاطفه ی من
شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من
از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم
اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم
وقتی شب شب سفر بود
توی کوچه های وحشت
وقتی هر سایه کسی بود
واسه بردنم به ظلمت
وقتی هر ثانیه ی شب
تپش هراس من بود
وقتی زخم خنجر دوست
بهترین لباس من بود
تو با دست مهربونی
بتنم مرحم کشیدی
برام از روشنی گفتی
پرده شبو در یدی
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دور ی
برای من شده عادت
ای طلوع اولین دوست
ای رفیق آخر من
بسلامت سفرت خوش
ای یگانه یاور من
مقصدت هرجا که باشه
هر جای د نیا که باشی
اونور مرز شقایق
پشت لحظه ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت
سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق
دست بی ریای من بود
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
M A H R A D (15-12-08), Shahryar (17-12-08)
اینم شاهکار ایرج بود ...
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
بیاید درباره ایرج بنویسیم... نقدش کنیم ، ازش تعریف کنیم ، بیاید بتش کنیم ...
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
بی شک بزرگترین ترانه سرای ایران ، ایرج جنتی عطایی است
در کنار او باید از افرادی مثل اردلان سرفراز هم نام برد
مرا به خانه ام ببر
طلایه دار
شب شکن
رازقی
با من از ایران بگو
پرنده مهاجر
فریاد زیر آب
و صد البته یاور همیشه مومن
تنها نمونه کوچکی از آثار زیبای ایرج جنتی عطایی هست
سپاس
برادر جان نمیدونی چه دلتنگم
برادر جان نمیدونی چه غمگینم
نمیدونی . نمیدونی . برادر جان
گرفتار کدوم طلسم و نفرینم
نمی دونی چه سخته در به در بودن
مثل طوفان همیشه در سفر بودن
برادر جان . برادر جان . نمیدونی
چه تلخه وارث درد پدر بودن
دلم تنگه برادر جان
برادر جان دلم تنگه
دلم تنگه از این روزهای بی امید
از این شبگردیهای خسته و مایوس
از این تکرار بیهوده دلم تنگه
همیشه یک غم و یک درد و یک کابوس
دلم تنگه برادر جان
برادر جان دلم تنگه
دلم خوش نیست . غمگینم برادر جان
از این تکرار بی رویا و بی لبخند
چه تنهایی غمگینی . که غیر از من
همه خوشبخت و عاشق . عاشق و خرسند
به فردا دلخوشم . شاید که با فردا
طلوع خوب خوشبختی من باشه
شبو با رنج تنهایی من سر کن
شاید فردا روز عاشق شدن باشه
دلم تنگه برادر جان
برادر جان دلم تنگه
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
M A H R A D (19-12-08)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks