aMiR HosSeiN (26-09-07), Shahryar (27-09-07)
امروزه عموم باستان شناسان، تپهٔ باستانی هگمتانه، واقع در مرکز شهر همدان را - که وسیعترین تپه باستانی ایران است - بقایای ابنیهٔ کاسی، مادی، هخامنشی و بعد از آن میدانند. مساحت این تپه حدود ۳۰ هکتار میباشد، که با در نظر گرفتن بخشهایی که جزء محدودهٔ تپهٔ باستانی بوده، ولی اینک ساختمانهای مسکونی بر روی آن ساخته شده، به بیش از ۴۰ هکتار نیز میرسد.
این تپهٔ بیضی شکل، در داخل محدودهٔ شهر فعلی همدان در دو سوی خیابان اکباتان واقع شدهاست. «هگمتانه» یا «هنگمتانه» که به زبان پارسی قدیم به معنی محل تجمع بوده، ترکیبی از دو واژه «هنگ» به معنی «جا» و «متانه» به معنی «تجمع» است. این واژه در زبان یونان به صورت «اکباتانا» در آمدهاست و در کتیبههای عیلامی به صورت «آگ ماتونو» آمدهاست. برخی نیز معتقدند: «امدانه» یا «آمادای» که در کتیبه پلیسر پادشاه آشور آمده، به این محل اطلاق میشدهاست. «هگمتانه» در زبان ارمنی «اهمتان»، در زبان سریانی و پهلوی «اهمدان» و در گویش نویسندگان عرب «همدان» و در تورات «احتمانا» گفته شدهاست.
همچنین، سکههایی از عهد ساسانی کشف شده که محل ضرب آنها «اهمتان» قید شدهاست. نخستین اشارهٔ مکتوب به نام مادها و سرزمین ماد، در سالنامهٔ بیست و چهارم سارل مانزر سوم (۸۳۶ قبل از میلاد) و سارگن دوم (۷۱۵ قبل از میلاد) بودهاست که از این قوم و سرزمین آنان به نام «مادای» یا «آمادای» یاد کردهاند.
دوران مادها
آشوریان باستان به شهرهای قوم کاسی، عنوان «کار کاشی» داده بودند، که “ کار“ به معنی قرارگاه یا منزلگاه و “ کاشی “اسم قوم“ کاسی“ است.
آشورشناسان و مادشناسان، جملگی این کارکاشی (یا شهر کاسیان) را منطقه کنونی همدان دانستهاند. پروفسور گیریشمن، باستانشناس معروف فرانسوی، معتقد است که اسم قبلی هگمتانه، «اکسایا» یعنی شهر کاسیها بودهاست و در مجموع اعتقاد غالب بر این است که شهر هگمتانه را یکی از اقوام آریایی بنام مادها ساختهاند و نخستین دولت ایرانی را در آن بنا نهادهاند. ولی نتایج تحقیقات، بیانگر آن است که شهر هگمتانه، پیش از انتخاب به پایتختی توسط مادها وجود داشته و مردمانی از قوم کاسی در آن زیستهاند. سپس بازماندگان قوم کاسی، بعدها با طایفهای از آریاییها، قوم موسوم به ماد را پدید آوردهاند و با غلبه بر دولت تجاوزگر آشوری، دولت ماد را بنیان گذاشته و و پایتخت خود را «کارکاشی» قرار دادهاند و از آن به بعد، این شهر هگمتانه نام گرفتهاست.
'مادها، گروهی از اقوام آریایی بودند، که از جنوب سیبری به سمت فلات ایران حرکت کرده و در غرب ایران ساکن شدند. عواملی مانند: رشد اجتماعی و فرهنگی، تماس با گروههای بومی ساکن فلات ایران، وجود همسایگانی قدرتمند و احساس نیازهای جدید سیاسی و اجتماعی، آنها را وادار به اتحاد و ایجاد حکومتی مقتدر نمود، به طوری که قویترین قوم آن روزگار یعنی آشوریها را، برای همیشه از صفحه روزگار محو کردند.
گزارشات مورخین یونانی از ساختار قلعه
اسکلت انسانی در موزه هگمتانه که به همان شکل کشف شده نگهداری میشود
روایات مورخین یونانی نیز حاکی است که این شهر در دورهٔ مادها (از اواخر قرن هشتم تا نیمهٔ اول قرن ششم قبل از میلاد)، مدتها مرکز امپراتوری مادها بودهاست و پس از انقراض آنها نیز به عنوان یکی از پایتختهای هخامنشی (پایتخت تابستانی و احتمالاً محل خزانهٔ آنها) به شمار میرفتهاست. گفتههای هردوت مورخ یونانی، در قرن پنجم قبل از میلاد، مهمترین ماخذ تاریخی در این مورد است. وی بنای اولیه این شهر را به «دایااکو» نخستین شهریار ماد نسبت میدهد (۷۲۸ قبل از میلاد). هردوت اوضاع سیاسی و اقتصادی نامناسب قوم ماد را در دستیابی دیااکو به قدرت موثر میداند.
دیگر مورخین یونانی چون پلیبیوس، کنزیاس، ژوستین و گزنفون نیز دربارهٔ هگمتانه مطالبی جمع آوری کردهاند. دیااکو پس از اینکه هگمتانه را به پایتختی خود برگزید، تصمیم به ساخت کاخی عظیم و مستحکم، به صورت هفت قلعهٔ تو در تو، گرفت. به طوری که کاخ پادشاهی و خزانه، در درون قلعهٔ هفتم قرار داشته باشند. دیااکو به تقلید از رنگ آمیزی قصرهای بابلی دستور داده بود، کنگرههای هر قلعه را به رنگی مخصوص در آورند.
به این ترتیب: رنگ کنگرههای قلعه اول؛ سفید، دومی؛ سیاه، سومی؛ ارغوانی، چهارمی؛ آبی، پنجمی؛ نارنجی و کنگره در باروی داخلی؛ سیمین و زرین بودند. محیط بیرونیترین دیوار قلعه، تقریباً به اندازهٔ حصار شهر آتن بودهاست.
قصر شاهی، که در آخرین قلعهٔ درونی بر پا شده بود، دارای صدها اتاق بوده و مردم نیز خانههای خود را بیرون این قلعهها و در کنار آن ساخته بودند. بنا به درخواست دیااکو، قوم ماد شهرهای کوچکی را که در آن میزیستهاند، رها ساخته و پایتخت را مورد توجه قرار دادند و در اطراف قلعه شاهی، خانههای خود را بنا کردند.
پلی بیوس مورخ یونانی (۲۰۴ تا ۱۳۲ قبل از میلاد) مینویسد: «در دامان کوه اورنت، («اورنت» یا «اورانتس» = الوند)، شهر هگمتانه با قلعه و ارگ مستحکم و حیرتآوری قرار گرفته و قصر شاهی در داخل آخرین قلعه آن استوار گردیدهاست. وضع ساختمانی، آرایش عجیب و تزئیناتی که در آن به کار رفته به نحوی بوده، که توصیف آن مبالغهآمیز به نظر میرسد. چوبهایی که در آن به مصرف رسیده، پوشیده از زر و سیم است. درها، ستونها و رواقهای آن، با هزاران گونه کندهکاری و نقش و نگار آراسته شدهاند. یک دیوار بیپیرایه و یک تیر عاری از زیور، در آن کاخ نیست. حتی کاشیهایی که زینتبخش «ازارهها» و دیوارههای درونی قصر است، با پوششی از آب نقره، سیم اندود گشته و همهٔ چوبها از جنس سرو و کاج هستند.»
کنزیاس مورخ یونانی و پزشک معروف اردشیر دوم هخامنشی (۴۰۴ تا ۳۰۵ قبل از میلاد) مینویسد: ««سمیرامین» ملکهٔ آشور، پس از دیدن وضعیت شهر و موقعیت مناسب آن دستور داده، که برای او در آنجا کاخی بسازند و چون دیدهاست که در شهر جدیدالاحداث کمبود آب وجود دارد، دستور داده تا با صرف هزینهای گزاف، نهری ساخته و آب دریاچهای را که در آن سوی کوه اورنت (الوند) است، به این شهر سرازیر نمایند.»
ابوبکر احمد بن محمد اسحاق همدانی – معروف به ابن فقیه - در کتاب البلدان خود، که در حدود سال ۲۹۰ هجری به تحریر درآمده، به نقل از یکی از دانشمندان پارسی مینویسد: «همدان بزرگترین شهر جبال و حدود چهار فرسنگ در چهار فرسنگ بودهاست.»
بخت النصر بعد از فتح و ویرانی بیت المقدس، فرماندهای به نام صقلاب را به قصد تصرف همدان میفرستد، ولی وی با عدم موفقیت مواجه شده و طی نامهای به بخت النصر مینویسد: «من به شهری آمدهام، دارای بارویی بلند و سرکش و مردمی بسیار و کوی و برزنهایی فراخ و رودهای فراوان.».
دوران هخامنشیان
پس از انقراض مادها، هر چند هگمتانه مرکزیت نخستین را نیافت، ولی به جهت قرار گرفتن در مسیر راه شاهی، که پارسه (تخت جمشید) را به سارد متصل میکرد، به عنوان پایتخت تابستانی هخامنشیان مورد توجه خاص بود و از این رو آن را آباد کردند.
در زمانی که داریوش سوم با اسکندر مواجه میشود، هگمتانه به صورت ویرانهای بودهاست. ولی داریوش سوم بنا به پیشنهاد یاران خود، دستور میدهد در میانهٔ شهر، کوشکی بزرگ که آن را ساروق مینامیدند، بسازند. در این کوشک، سیصد مخفیگاه برای گنجینهها و داراییها بر پا شد و برای آن هشت درب آهنین ساختند، که همه دو اشکوبی (دو لختی) و هر اشکوب، به بلندای دوازده گز بود.
چنانکه ملاحظه شد، دربارهٔ چگونگی احداث و نام بنیانگذاران هگمتانه در بین مورخین یونانی، اتفاق نظر وجود ندارد. مورخین اسلامی نیز در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر دارند. در مورد محل دقیق آن هم نظریات متفاوتی ارائه شدهاست. گر چه اکثر مورخین، پژوهشگران و باستان شناسان مانند مرحوم مصطفوی، پرفسور گیریشمن، اشمیت، لوشای و پرا دارا، تپهای را که هم اکنون در شهر همدان به نام هگمتانه معروف است، محل اصلی شهر باستانی هگمتانه میدانند.
نتایج حفاریهای تپه هگمتانه
در حفاریهای باستانشناسی سالهای اخیر در تپه هگمتانه مشخص شدهاست که محل کاخ و بناهای اشاره شده، در تپه هگمتانه کنونی واقع بودهاست.
از جمله ویژگیهای شهر باستانی هگمتانه، معماری و طرح و نقشه منظم این شهر بوده، که در بین آثار باستانی به دست آمده کمسابقهاست. آثار کشف شده حاکی از وجود یک شبکهٔ منظم و پیشرفتهٔ آبرسانی در شهر حکومتی مادها و پارتها است. در فواصل بین کانالهای آب رسانی، معابری بر عرض ۵/۳ متر وجود داشته و کف این معابر، تماماً با آجرهای مربع شکل و منظمی، مفروش بودهاست. تحقیقات نشان داده که در فواصل ۳۵ متری بین معابر، دو سری واحدهای ساختمانی قرار دارند، که هر کدام شامل یک حیاط مرکزی (هال) است، با اتاقها و انبارهایی به صورت قرینه در گرداگرد آن. به شکلی که هر واحد ساختمانی، فضایی در حدود ۵/۱۷ * ۵/۱۷ متر را در بر میگیرد. معابر مذکور با عرض ۵/۳ متر و پی بندی آجری در بخش وسیعی از تپه گسترش داشته و جهت شمال شرقی به جنوب غربی دارند.
پیشینهٔ حفاریهای علمی این تپه، به سال ۱۹۱۳ میلادی بر میگردد، که هیئتی فرانسوی از طرف موزهٔ لوور پاریس به سرپرستی شارل فوسی، کاوشهایی در تپه هگمتانه انجام داد. ولی نتایج این کاوشها هیچگاه منتشر نشد.
در طی ۱۰ فصل حفاری انجام شده از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۸، که حدود ۱۴۰۰۰ متر مربع از بقایای این شهر مورد کاوش قرار گرفت، یکی از کهنترین دورههای تمدّن بشری نمایان شدهاست. همچنین یک حصار طولانی به ارتفاع ۹ متر و دو برج عظیم و کمنظیر در درون آن کشف شدهاست. از جمله کاوشهای علمی سال ۱۳۶۲ تا کنون که به سرپرستی آقای دکتر محمد رحیم صراف به انجام رسیده، منجر به شناسایی شهر بزرگی در دل تپه هگمتانه شدهاست.
همچنین ادامه کاوشها، بخشهایی از حصار عظیم شهر به قطر ۹ متر و ارتفاع ۸ متر را آشکار ساختهاست. این حصار در فواصل معین، دارای بر جهان عظیم بوده، که هگمتانه قدیم را در بر میگرفتهاست.
به طور کلی این تپه در طول یکصد سال اخیر بارها مورد حفاری باستان شناسان داخلی و خارجی قرار گرفتهاست. ضمناً در طول حفاریهای انجام شده، آثار ارزشمند و بینظیری کشف گردیده، که اغلب متعلق به دوران هخامنشیان و نیاکان آنهاست.
لوحها
- لوح زرین به نام «آریارمنه»: این لوح از زرِ ناب و به ابعاد ۱۲ در ۸ سانتیمتر و دارای ۱۰ سطر به خط میخی است. «آریارمنه»، جدِّ داریوش اول است. بنا به اظهار نظر باستانشناسان، این لوح قدیمیترین اثر تاریخی است ودر موزهٔ برلن آلمان نگهداری میشود.
لوح زرین به نام (آریارمنه) این لوح از زرناب است به ابعاد ۱۲در ۸ سانتیمتر - دارای ۱۰ سطر به خط میخی است. آریا رمنه جد داریوش اول از شاهان هخامنشی است. بنا به اظهار نظرباستا نشتاسان این لوح قدیمیترین اثر تاریخی میباشد ودر موزه (برلن آلمان) نگهداری میشود.
- لوح زرین به نام «ارشام»: ابعاد این لوح ۸ در ۱۳ سانتیمتر است. لوح به خط میخی واز دوره هخامنشینان بجا ماندهاست. این لوح در اختیار مجموعهٔ شخصی مارسل ویدال امریکائی است.
- در سال ۱۴۰۷ هنگام پی کنی خانهای در روی تپه هگمتانه دو قطعه لوح یکی طلا و دیگری نقره به اندازه هم پیدا شدند. ابعاد هر لوح ۱۹ در ۸/۱۸ سانتیمتر است و خطوط نوشته شده به خط میخی و محتوای هر دو نوشته یکی هست. لوح نقرهای در موزهٔ کاخ مرمر و دیگری در موزهٔ ایران باستان در تهران نگهداری میشوند.
- لوح زرین به نام داریوش دوم: این لوح از زرناب به ابعاد ۵/۲۰ در ۵/۱۸ سانتیمتر و خطوط نوشته شده ۲۳ سطر به خط میخی است. این لوح خارج از کشور بودهاست که بهوسیلهٔ موزه ایران باستان خریداری گردید و اکنون جزو گنجینههای موزه ایران باستان است. لوح دیگری به ابعاد ۲/۱۶ در ۱۳ سانتیمتر یافت شده که دارای ۲۹ سطر به خط میخی است و در سال ۱۳۳۱ خریداری شده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
دیگر اشیاء یافتشده
- لوح زرین به نام اردشیر دوم: این لوح به نام اردشیر دوم پسر داریوش دوم هخامنشی و ابعاد آن لوح ۱۳ در ۱۳ سانتیمتر و دارای ۲۰ سطر به خط میخی است که در روی زر ناب حک گردیدهاند.
خمرههایی مخصوص غذا و آب که در موزه هگمتانه نگهداری میشوند
- کوزهای شکسته، به جا مانده از دورهٔ خشایار شاه (پسر داریوش اول). این کوزه از نقرهاست که قطر دهانهٔ آن ۵/۷ سانتیمتر و ارتفاع آن ۱۲ سانیتمتر است. خطوطی میخی بر این کوزه نقره حکاکی شدهاست که برخی از کلمات آن باقی است و برخی دیگر روی تکههای شکسته شده بود و مفقود ماندهاست. این کوزهٔ دورهٔ هخامنشی که در خارج از کشور بودهاست خریداری گردیده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
- بشقاب نقرهای با قطر دهانه ۲۰ سانتیمتر از دوره هخامنشی. این بشقاب در سال ۱۳۲۴ از طرف موزه ایران باستان خریداری و به کشور بازگردانده شد و در موزه ایران باستان تهران نگهداری میشود.
- بشقاب یا جام نقره مربوط به دوره اردشیر اول. قطر دهانهٔ آن ۷/۲۶ سانتیمتر است. این بشقاب در اختیار موزهٔ مترو پولیتن نیویورک است. در لبهٔ داخلی بشقاب به خط میخی یک سطرطولانی نوشته شدهاست که ترجمهٔ آن این است: «اردشیر شاه بزرگ، شاه کشورها پسر خشایار شاه، خشایارشا پسر داریوش شاه هخامنشی [بود] که این جام سیمین را [برای] کاخ پادشاهی خود درست کرد.»
- ظرف طلا که مانند کاسهای است گود که رویهٔ بیرونی آن دارای برجستگهائی است. این نقوش از لبهٔ ظرف شروع شده و در وسط برآمدگی تکرار میشود. بین برجستگیها و لبهٔ بالائیِ ظرف یک سطرخط میخی نقره شده جملهای به زبان پارسی باستان بابلی- عیلامی تکرار میشود و ترجمهٔ فارسی «داریوش شاه بزرگ» است. قطر دهانه ظرف ۴/۱۸ سانتیمتر و ارتفاع آن ۷/۱۰ سانتیمتر است. این کاسهٔ طلائی دورهٔ هخامنشی، گذشته از ارزش باستانشناسیای که دارد میتواند از نظر هنر طلاکاری و ظرافت یکی از کارهای هنری منحصر به فرد محسوب گردد. این ظرف جزو مجموعهٔ گورگیان در نیویورک است.
- پایهٔ ستون سنگی مربوط به اردشیر دوم. این پایه ستون مربعی است به طول ضلع ۹۳ سانتیمتر که از سنگ یک تکه ساخته شده؛ بطوری که مربع زیرین بزرگتر و در روی آن مربع وسط شال ستون بصورت دایره روی مربع وسط قراردارد. در حاشیهٔ فوقانی مربع زیرین این ته ستون کتیبهای به خط میخی کنده شدهاست که ترجمهٔ آن چنین است: «ستون سنگی کاخ آپادانا اردشیر بزرگ...پسر داریوش شاه هخامنشی...». از قرار معلوم این ته ستون سنگی پیش از سال ۱۳۱۴ در تپهٔ هگمتانه بدست آمده و تا سال ۱۳۲۸ دراخیتار ادارهٔ فرهنگ وقت (آموزش و پرورش) بودهاست. سپس به موزهٔ ایران باستان تحویل داده شد و در حال حاضر در همان موزه نگهداری میشود.
بنا به گزارش کتاب هگمتانه تا امروز (چاپ سال ۱۳۳۲)، ۸ قطعه لوح زرین و سمین از کشفیات تپه هگمتانه و تخت جمشید بدست آمده که ۵ لوح طلا و یک نقره مربوط به تپه هگمتانه همدان است و تنها یک لوح طلا و یک نقره مربوط به تخت جمشید است. همین نکته اهمیت تاریخی و باستانی تپه هگمتانه را بهتر از هر مطلبی دیگر نشان میدهد.
- ته ستون دیگری به نام اردشیر دوم هخامنشی. پایه ستونی از سنگ با ۷ سطر کتیبه به خط میخی مربوط به اردشیر دوم که در تپهٔ هگمتانه پیدا شد و درحال حاضر در تملک شخصی است در انگلستان. کتیبهای که بر این ته ستون نوشته شدهاست از این قرار است: «اردشیر شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این سرزمین، پسر داریوش شاه [که] داریوش پسر ارد شیر شاه [و] اردشیر پسر خشایار شاه [و] خشایارشا پدر داریوش شاه [و] داریوش پسر ویشتاسب هخامنشی [بودند]، این کاخ را به لطف اورمزد و ناهید و مهر مرا از همه بدیها حفظ فرمایند و آنچه من ساختهام از گزند و آسیب محفوظ دارند.»
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
aMiR HosSeiN (26-09-07), Shahryar (27-09-07)
کتیبه های گنج نامه
کتیبههای گنجنامه که یادگاری از دوران داریوش و خشایارشایهخامنشی است، بر دل یکی از صخرههای کوه الوند در فاصله ۵ کیلومتری غرب همدان و در انتهای درهٔ عباس آباد حکاکی شدهاست. کتیبهها هر کدام در سه ستون ۲۰ سطری به زبانهای پارسی قدیم، بابلی و عیلامی قدیم نوشته شدهاند. متن پارسی در سمت چپ هر دو لوح قرارگرفتهاست و پهنایی معادل ۱۱۵ سانتی متر دارد. متن بابلی در وسط هر دو کتیبه نوشته شده و متن عیلامی در ستون سوم قراردارد.
با توجه به سوراخهای کنار کتیبه، به نظر میرسد که کتیبهها روپوشی داشتهاند که آنان را از گزند باد وباران حفظ میکرده است.
لوح سمت چپ که کمی بالاتر از کتیبهٔ دیگر در کوه کنده شدهاست مربوط به داریوش بزرگ هخامنشی است. طول آن حدود ۲۹۰ سانتی متر، ارتفاعش ۱۹۰ سانتی متر و دارای متنی به شرح زیر است :
«خدای بزرگ است اهورامزدا، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که داریوش را شاه کرد، شاهی از [میان] بسیاری، فرمانروائی از [میان] بسیاری. مَنَم داریوش، شاه بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ سرزمینها[یی] که نژادهای گوناگون دارند، شاه سرزمین دور و دراز، پسر ویشتاسب هخامنشی.» کتیبهٔ خشایار شاه نیز در قسمت پائین همین کتیبهاست و به طول ۲۷۰ سانتی متر و ارتفاع ۱۹۰ سانتی متر و متن آن عبارت است از:
«خدای بزرگ است اهور مزدا، بزرگترین خدایان است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی آفرید، که خشایار شاه را شاه کرد، یگانه از میان شاهان بسیار، یگانه فرمانروا از میان فرمانروایان بیشمار. من خشایار شاه، شاه بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ کشورهای دارای ملل بسیار، شاه این سرزمین بزرگِ دوردستِ پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی.»
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
Shahryar (27-09-07)
شهر سوخته بجا مانده از تمدن ایران زمین :
«شهر سوخته» در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده و پنج هزار سال قدمت دارد. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.
تاریخچه تحقیقا ت
کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستان شناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت.این شهر یکی از آثارتاریخی استان سیستان و بلوچستان به شمار می آید. تاریخچه این شهر به چهار قرن قبل از میلاد مسیح باز می گرددم
جغرافیا و محیط زیست شهر سوخته
بر مبنای یافتههای باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان میدهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخشهای مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپههای متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است.
تحقیقات نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده میشود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقهای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشته است. در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شعباتش به خوبی زمینهای کشاورزی شهر سوخته را سیراب میکرده است.
دریاچه هامون در ۳۲۰۰ قبل از میلاد دریاچهای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخههای قوی از آن منشعب میشده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشته است. در بررسیهای منطقهای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانههای مختلف و آبراههایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب میرسانده اند. در اولین فصل کاوش در شهر سوخته کوچهها و خانههای منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لولههای سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامه ریزی شهری در این شهر است.
صنعت و مشاغل در شهر سوخته
شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد. در جریان حفاریهای فصلهای گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاههای صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده میکرده اند. شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد.
باستان شناسان با یافتن مهرهها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور در باره روشهای ساخت ورقهها و مفتولهای طلایی به تحقیق پرداختند و دریافتند صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی ابتدا صفحههای طلایی بسیاز نازک به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل لولههای استوانهای درمی آوردند و پس از اتصال دو سوی ورقهها به یکدیگر مهرههای سنگ لاجورد را در میان آن قرار میدادند.
در شهرسوخته انواع سفالینهها و ظروف سنگی، معرق کاری، انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجاست. تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاقهای اطراف هامون سبد و حصیر میبافتند و از این نیها برای درست کردن سقف هم استفاده میکردند. صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر مشاغل مردمان شهر سوخته بوده است.
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
Shahryar (27-09-07)
بزرگترین و قدرتمند ترین دولت روی زمین هخامنشیان بودند که بر سرزمین مادریمان حکمرانی می کردند.
سلام بر کوروش کبیر افتخار ایران زمین
آخرین ویرایش توسط soheyl در تاریخ 25-09-07 انجام شده است
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
aMiR HosSeiN (27-09-07), M A H R A D (26-09-07), Shahryar (27-09-07)
پایتخت های هخامنشیان
به طور کلی هخامنشیان در طول دوران حکومت خود شش پایتخت داشته اند که عبارتند از : انشان ، هگمتانه ، بابل ، شوش ، پاسارگاد و تخت جمشید.
دو پایتخت پاسارگاد و تخت جمشید جدیدالتأسیس بودند و توسط هخامنشیان بنا شدند. پاسارگاد توسط کورش کبیر و تخت جمشید توسط داریوش هخامنشی احداث شد.
بنای پاسارگاد توسط کورش
مکانی که کورش بزرگ در پاسارگاد آغاز به ساختن آن کرد ، در مقایسه با قلعه های کوهستانی مادی ، تفاوت داشت ، اما از بعد فقدان نظام و جوهره شهری با آنها مشترک بود.
پاسارگاد مجموعه ای است از کاخها ، عمارات دولتی ، آثار مذهبی ، یک صفه دژ مانند و گور کوروش ، که جدا از یکدیگر در دشت مرغاب واقعاند و قسمتهایی از آن نیز به کمک مجاری آبیاری به چمنزار و باغ بدل شده است.
بنای تخت جمشید توسط داریوش
داریوش اول نیز به ایجاد ساختمانهایی در پاسارگاد ادامه داد لیکن اقامتگاه شاهی خود را به 80 کیلومتری جنوب پاسارگاد ، یعنی جلگه حاصلخیزتر و زیبای مرودشت ، منتقل کرد که قبلاً شهر انشان در آنجا رونق یافته بود. گرچه این اقامتگاه شاهی که تخت جمشید یا پرسپولیس نام گرفته دارای طرحی بسیار متمرکزتر است ، اما چندان بی شباهت به طرح پاسارگاد نیست.
ساختار و نقشه تخت جمشید
صفه تخت جمشید را کاخها ، تالارهای بارعام ، خزانه و پلکان با شکوه روبازی اشغال میکرد و حفاظت آن را استحکاماتی از خشت خام بر ستیغ کوه مجاور ، به نام کوه رحمت ، تأمین می نمود.
نگاهی به پایتخت ها هخامنشی
شوش نیز که ظاهراً نخستین اقامتگاه داریوش بوده است دارای وضعیت مشابهی است. بنابراین شوش ، تخت جمشید و پاسارگاد ، سه پایتخت شاهنشاهی که نسبتاً به خوبی بررسی شده اند، و همچنین اکباتان چهارمین پایتخت آنان که کمتر شناخته شده است ، باید شهرهای مسکونی فرمانروایان بوده باشند، تا اقامتگاههایی که جنبه شهریت داشتهاند و نباید آنها را با شهرهای امروزی یا قرون اخیر مقایسه کرد.
پایتخت سلسله های بعدی
در حدود 300 ق . م. شالوده ، سلوکیه پایتخت سلوکیان ، در غرب رود دجله و در ناحیه مدائن ریخته شد. در ناحیه مدائن شهرهای تیسفون در شرق دجله ، و سلوکیه و وهاردشیر در غرب دجله ، مستقر بودهاند ، که البته موقعیت مکانی دقیق آنها روشن نیست.
البته تیسفون شهری پارتی (اشکانی) و وهاردشیر شهری ساسانی است که در طول زمان در ناحیه مدائن و یا تیسفون شکل گرفته و در مواردی از مکانی به مکان دیگر جا به جا شده اند. در واقع در این منطقه یک مجموعه شهری وجود داشته است (هوف ، نظری اجمالی به پایتختهای قبل از اسلام) .
آخرین ویرایش توسط soheyl در تاریخ 25-09-07 انجام شده است
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
aMiR HosSeiN (27-09-07), Shahryar (27-09-07)
دین در دوره ی هخامنشی :
در دورة هخامنشی از مذهب ایرانیان اطلاع صحیحی در دست نداریم . همینقدر مسلم است که در عصر ایشان دین رسمی در ایران وجود نداشته است .
هخامنشیان نسبت به مذاهب بیگانه سختگیر نبودند و مانع از رواج آنها در کشور خود نمی شدند .
سخن داریوش در کتیبه بیستون
داریوش در سنگ نوشته های خود می گوید : اهورا مزدا «بغ» یعنی خدای بزرگی است . او از همة بغان بزرگتر است . او آسمان و زمین و آدمی را آفرید و داریوش را شاه کرد .
از زمان اردشیر دوم از خدایان دیگری مانند آناهیتا و میترا که در ردیف اهورمزدا بشمار می رفتند در سنگ نوشته های او نیز یاد شده است .
آئین میترا
مذهب مهر پرستی یا آئین میترا در ایران غربی رواج فراوان داشته ، در مشرق و شمال ایران نیز اغلب مردم آریایی ، زرتشتی مذهب بوده اند .
برخلاف هخامنشیان ظاهراً مادها بیش از ایشان طرفدار دین زرتشت بشمار می رفتند و مغان یا روحانیان زرتشتی از طوایف ششگانة مادها شمرده می شدند .
قیام گئوماته مغ نیز به خاطر آن بوده که دین زرتشت را در ایران رواج دهد .
زرتشتیان مردگان خود را در فضای آزاد می گذاشتند تا طعمة مرغان شکاری و درندگان شوند . اما هخامنشیان چنانکه از مقابر ایشان در تخت جمشید پیداست ، مردگان خود را دفن می کردند .
اغماض و سهل انگاری هخامنشیان نسبت به ادیان دیگر و حتی درباره بت پرستان نشان می دهد که اگر هم زرتشتی بوده اند ، در آن دین تعصب زیادی نداشته اند .
آخرین ویرایش توسط soheyl در تاریخ 25-09-07 انجام شده است
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
aMiR HosSeiN (27-09-07), Shahryar (27-09-07)
تخت جمشید
تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال ب512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطة وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است .
ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار دیگری را بنام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .
معماری هخامنشی ، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.
اسناد تخت جمشید و کارگران مزد بگیر
در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد .
بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت .
زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا ، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینة یک یا چند نفر است .
کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار می رفتند .
گذشته از مردان ، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی بود نه نقدی ، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : گندم و گوشت .
اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، آنرا به آتش کشید.
تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.
تصویری از عظمت کاخها
ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.
نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.
چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.
مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.
تخت جمشید در 57 کیلومتری شیراز در جاده اصفهان و شیراز واقع شده است
آخرین ویرایش توسط soheyl در تاریخ 25-09-07 انجام شده است
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
aMiR HosSeiN (27-09-07), Shahryar (27-09-07)
قلمرو کوروش کبیر بسیار بزرگ بود ، آنقدر بزرگ که شکوه و عظمت ستونهای سنگی شهر پارسه مانند رویایی بود برای مردم آن زمان ، بزرگترین شهر تاریخ از آغاز تا کنون شهر پارسه که بعد از حمله مسلمانان تخت جمشید لقب گرفت و یا به قول هرودت تاریخ نویس ( دروغ نویس بزرگ یونان ) پرسپولیس ، بوده است .
اینچنین حکومتی که شامل بیش از 25 کشور ( تمام دنیای کشف شده تا آن زمان ) می شد ، باعث افتخار و مباهات هر ایرانی ( آریایی ) است .
2500 سال پیش دولت حقیر مغرب زمین ( یونان باستان ) به فکر سال های آتی بود ، بدین خاطر با استفاده دروغین از اسطوره های خیالی که بیشتر افسانه می ماند ، تاریخ را با علامت سوال موجه کرد .
هرودت توانست به همه بفهماند که کوروش و داریوش و خشایارشا ، تنها نبودند و دولتی قدرتمند بنام یونان همیشه برابر و جنگاور کنار ایران بوده است .
این گستاخی با تکمیل شدن پروژه ماراتن ها ، جنگهای اساطیری دروغ و از همه مهمتر ادعای دروغی بنام اسکندر مقدونی ادامه پیدا کرد .
کسی ندانست اسکندر مقدونی قصرهای افسانه ای ما را به آتش نکشید . یک ایرانی بنام اسکندر این عمل را انجام داد . یونانیان در قواره ای نبودند که بتوانند این مقاومتها را در برابر حکمران جهان باستان انجام دهند. یونانیان که پیشرفت و قدرت ایران
را دیدند ، در هراس بودند که در آینده ایران چگونه خواهد شد ؟؟؟؟؟ بدین خاطر بود که خود را در کتابها به ما رساندند.
برای تبلیغ این مطالب تلاش کنیم تا فرهنگ را از ما ندزدند.
به ایرانی بودنمان افتخار کنیم که اولین مردم روی کره ی زمین ما بودیم .
از غارهای 11000 ساله بهشهر تا شهر هگمتانه 6000 ساله و شهر سوخته 5000 ساله نشانگر قدمت تاریخی ماست .
سهیل قلیچ خانی
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
aMiR HosSeiN (27-09-07), Shahryar (27-09-07)
|
ما تنهائیم تو این تاپیک ؟
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
شهر سوخته
براى نخستين بار در شهر سوخته يك چشم مصنوعى متعلق به چهار هزار و ۸۰۰ سال پيش كشف شد. سرپرست گروه باستان شناسى شهر سوخته با بيان اين مطلب افزود: اين چشم متعلق به زنى تنومند ۲۵ تا۳۰ ساله است كه در قبر شماره شش هزار و ۷۰۵ منطقه گورستان مدفون بوده است. «سيد منصور سيدسجادى»، با اشاره به مطالعات اوليه كه بيانگر وجود آثار آبسه در زير طاق ابرو است، افزود: به علت اين كه زمان زيادى بخش زيرين چشم مصنوعى با پلك در تماس بوده آثار ارگانيكى پلك چشم در روى آن قابل رؤيت است.
اين چشم مصنوعي با قير و بخشي از مواد حيواني درست شده است كه بسيار نرم بوده و تمامي مويرگ ها روي چشم ديده مي شود. اين كشف جديد ، شهر سوخته را بيش از پيش براي كشفيات باستان شناسي مهم نشان داد . چرا كه تاكنون شهر سوخته نخستين شهر باستاني است كه 4 كشف مهم در آن صورت گرفته است. اشيايى چون قديمى ترين تخته نرد و قديمى ترين زيره دنيا نيز در اين شهر كشف شده است:
نخستين خط كش جهان - نخستين بازي فكري جهان- نخستين انيميشن جهان – و نخستين چشم مصنوعي جهان.
شهر سوخته كجاست؟
این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.
محوطه باستاني شهر سوخته در هزاره دوم و سوم قبل از ميلاد، توسط مهاجراني كه از چهار گوشه به آن مهاجرت كردهاند، بنا شده است. اين شهر اعجابانگيز، يكي از شهرهاي بسيار متمدن و پيشرفته در چند هزار سال پيش بوده است كه توجه بسياري از باستانشناسان جهان را به خود جلب كرده است. شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل سيستان و بلوچستان امروزي قرار دارد و تاكنون 8 فصل كاوش و حفاري مداوم در آن انجام شده است.
کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستان شناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت.
محوطه 150 هكتاري شهر سوخته مربوط به عصر مفرغ و برنز يكي از منحصر به فردترين محوطه هاي باستاني كشور و جهان است كه در استان سيستان و بلوچستان و در شهرستان زابل جاي گرفته است. در اين محوطه باستاني تاكنون آثار بسيار مهمي از يك شهر پيشرفته در هزاره هاي پيش از ميلاد كه شامل بخش هاي مسكوني، صنعتي، يادماني و گورستاني است، كشف شده است.
بر مبنای یافتههای باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان میدهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخشهای مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپههای متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است.
تحقیقات نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده میشود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقهای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشته است. در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شعباتش به خوبی زمینهای کشاورزی شهر سوخته را سیراب میکرده است.
دریاچه هامون در ۳۲۰۰ قبل از میلاد دریاچهای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخههای قوی از آن منشعب میشده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشته است. در بررسیهای منطقهای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانههای مختلف و آبراههایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب میرسانده اند. در اولین فصل کاوش در شهر سوخته کوچهها و خانههای منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لولههای سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامه ریزی شهری در این شهر است.
وسعت «شهر سوخته» و یافتههای کاوشگران این محوطه باستانی را از صورت یک محوطه عادی دوران مفرغ خارج کرده و به این نتیجه رسانده که زندگی در«شهر سوخته» با دوران آغاز شهرنشینی در فلات مرکزی ایران و بین النهرین همزمان است. سند یا کتیبهای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص کند هنوز به دست نیامده و به دلیل آتش سوزی در دو دوره زمانی بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۲۷۵۰ قبل از میلاد «شهر سوخته» نامیده میشود.
اولین انیمشیشن جهانپنج هزار سال پيش در «شهر سوخته»، هنرمند نقاش، روي يك جام سفالين طرحي از يك «بز» را ترسيم كرد. او در نظر داشت كه نقش بز را در اطراف دهانه جام تكرار كند، اما وقتي شروع به كار كرد، توانست در 5 حركت، بزي را طراحي كند كه به سمت درختي حركت كرده و از برگ آن تغذيه ميكند. اين اولين باري بود كه در جهان باستان، «تصوير متحرك» پا به عرصه حيات گذاشت.
سفالها در جهان باستان، نقش «بوم» را براي نقاشان و هنرمندان زمان خود ايفا ميكردند. آنها با نقاشي روي سفالهاي مختلف از اعتقادات و محيط اطراف خود به ويژه طبيعت پيرامونشان به عنوان يك سمبل و نماد استفاده ميكردند.
در سفالهاي «شهر سوخته»، كه از متمدنترين و پيشرفتهترين تمدنهاي باستاني در پنج هزار سال پيش است، نقش بز و ماهي بيش از هر نقش ديگري ديده ميشود. بز و ماهي، دو حيواني هستند كه در اين منطقه بيش از هر حيوان ديگري از آنان استفاده ميشد و ساكنان شهر سوخته را به ادامه حيات اجتماعي خود اميدوار ميكرد.
كشف اين سفال با نقاشي متحرك ثبت شده روي آن، در ميان سفالهاي اين منطقه نيز بيمانند بوده است. اين نقاشي، حركت تصاوير را در كوتاهترين زمان ممكن روي جامي كه دهانه آن 8 سانتي متر قطر دارد، نشان ميدهد. در ديگر سفالهاي يافته شده در شهر سوخته نقوش متفاوتي ديده ميشود كه برخي اوقات تكرار شدهاند، اما حركتي در آنها ديده نميشود. از نگاه باستانشناسان اين كشف نشان دهنده آن است كه مردمان شهر سوخته بسيار باهوش، هنرمند و در زمان خود پيشرو بودهاند.
«منصور سجادي»، باستانشناس و سرپرست هيات كاوش در شهر سوخته در اين باره مي گويد: «در كاوشهاي خود روي محوطه باستاني شهر سوخته به نكته بسيار جالبي برخورد كرديم. در جريان كاوش گوري كه ظرف سفالين با نقاشي متحرك از آن به دست آمده بود، به اسكلتي برخورد كرديم كه به احتمال فراوان تصويرگر همين جام بوده است. روي اين جام سفالين نخودي رنگ، تصوير يك بز و يك درخت ديده ميشود. نقاشي اين جام بسيار هنرمندانه دور تا دور آن انجام شده است. تصويرگر اين جام، بز را به حركت وا داشته و آن را با يك حركت جهشي به درخت نزديك كرده است. حركت در اين تصاوير به خوبي مشاهده ميشود.»
باستانشناسان با نزديك كردن اين تصاوير به يكديگر موفق شدند نمونهاي از يك تصوير متحرك را در قالب يك فيلم 20 ثانيهاي به دست آورند.
سرپرست تيم كاوش در شهر سوخته گفت: «حركت بز به سوي درخت و تغذيه او از برگ درختان در 5 حركت مصور شده است. در اين تصاوير نه تنها بز به سمت درخت حركت ميكند، بلكه جهش وي و پريدن بز روي برگ درختان كاملا ديده ميشود.»
به گفته اين باستانشناس، بز از جمله حيواناتي است كه در رسيدن به ارتفاعات تبحر داشته و ميتواند با يك حركت جهشي به سمت بالا حركت كند. هنرمند نقاش شهر سوختهاي، با دقت و زبردستي موفق به تصوير كردن جهش اين بز شده است.
از اين جام براي نوشيدن استفاده ميشده است. ارتفاع اين جام 10 سانتيمتر است و روي يك پايه استوار شده است.
اين جام يك جام نحصربفرد مي باشد كه تاكنون در دورههاي پيش از تاريخي چنين تصاويري ديده نشده است. در بسياري از ظروف، اشكالي را ميبينيم كه تنها تكرار شدهاند، اما حركتي در آنها ديده نميشود. تحقيقات ما نشان داده است كه اين نقش، قديميترين ايده مردمان باستان براي ارايه «تصوير متحرك» و به تعبير امروزي «انيميشن» است.»
زنان شهر سوخته
کاوش در گورستان شهر سوخته و کشف مهرهاي گلي در قبر خانم ها اثبات مي کند که 5 هزار سال پيش کنترل اقتصادي خانواده هاي شهر سوخته با خانم ها بوده و آن ها نقش به سزايي در جامعه آن دوران ايفا مي کردند.
دکتر «منصور سجادي»، سرپرست هيات کاوش باستان شناسي شهر سوخته در اين باره مي گويد: «طي 8 فصل گذشته کاوش در محوطه باستاني شهر سوخته مهر هاي گلي بي شماري بدست آمد که مربوط به خانواده ها مي شده و حکم امضاء را براي هر خانواده داشته است. اين مهرها همواره در قبر خانم ها پيدا مي شده و نهمين فصل کاوش نيز از اين قاعده مستثنا نبوده است.»
اين موضوع اثبات مي کند که خانم ها کنترل کننده اقتصاد در هر خانواده اي بوده اند و نقش موثري در جامعه آن دوران داشتند.»
مهرهاي گلي به دو صورت استامپي و استوانه اي يافت مي شوند. در شهر سوخته بيشتر مهرهاي بدست آمده مربوط به مهرهاي استامپي تخت مي شده که حکم امضاء هر خانواده را داشته است. اين مهرها صرفا مصرف خانگي داشته اند و با مهرهاي حکومتي فرق مي کنند.
اما چون مهرهاي گلي در قبر خانم ها يافت مي شود نمي توان ادعا کرد که جامعه آن دوران زن سالارانه بوده است. زيرا اين مهرها کنترل کيفي اقتصاد جامعه آن دوران را به عهده نداشتند و کمتر ديده شده است که اثر مهر شخصي و خانوادگي در کنار انبارها يافت شود. اما مي توان اين گونه نتيجه گرفت که کنترل اقتصاد خانواده هاي آن دوران در اختيار خانم ها بوده است.
زنان شهر سوخته پنج هزار سال پيش طبق مد روز لباس مي پوشيدند
تحقيقات باستانشناسان درون قبور گورستان محوطه باستاني شهر سوخته نشان داد كه زنان شهر سوخته مطابق مد روز پنج هزار سال پيش لباس ميپوشيدند و به استفاده از زيورآلات و آرايش خود اهميت ميدادند.
اين بررسيها روي قبور و به خصوص مطالعه روي اسكلت زنان در كاوشهاي فصل پيش انجام شده و باستانشناسان، نحوه آرايش و نوع پوشش زنان شهر سوخته را به دقت مورد مطالعه قرار دادهاند. اشياي داخل قبوري كه با مردگان درون قبرهاي پنج هزار سال پيش به درون خاك ميرفتند، باستانشناسان و محققان را به اين اطلاعات رهنمون كرده است.
در تمام قبور متعلق به زنان شهر سوخته، سرمهدان، سرمه و شانه ديده مي شود. زنان اين منطقه به زيورآلات خود توجه مي كردند و بيشترين اشياي به دست آمده از شهر سوخته را زيورآلات قيمتي تشكيل مي دهند كه با هنرمندي و ظرافت بسيار ساخته شدهاند.
زنان شهر سوخته در استفاده از سنگهاي گرانقيمت بسيار تبحر داشتند و گردنبندها و دستبندهاي به دست آمده از اين منطقه، يكي از شاهكارهاي هنري پنج هزار سال پيش محسوب مي شود. در قبري متعلق به يك زن 18 ساله بسيار ثروتمند، سرمهدان، سرمه، شانه، جعبه آيينه فلزي، ميله سرمهكشي مرمري، هاون سرمهكوبي و ساير وسايل تزييني به دست آمده است. جنس و نوع اشيا نشان ميدهد كه اين زن بسيار ثروتمند بوده، اما در قبور ديگر زنان نيز همين اشيا با جنسهاي معمولي و ارزانتر ديده ميشود.
از روي بقاياي پارچههاي به دست آمده از شهر سوخته و همچنين پيكرههاي يافت شده در اين منطقه، مشخص گريده است كه زنان شهر سوخته لباسي همانند لباس «ساري» كه در هندوستان و پاكستان استفاده ميشود، ميپوشيدهاند. مردمان شهر سوخته از صنعت پارچهبافي بسيار بينظيري برخوردار بودهاند و همين امر موجب شده كه آنان در انتخاب رنگ و نقش لباس خود، تنوع زيادي داشته باشند. در يكي از پيكرههاي يافت شده، زن شهر سوخته لباسي مانند «ساري» پوشيده و لباس او از روي سينه به پايين با پولك و سنگهاي قيمتي، تزيين شده است. تحقيقات روي زنان شهر سوخته در مجموع نشان ميدهد كه زنان پنج هزار سال پيش در اين منطقه مطابق مد روز لباس ميپوشيدند و ثروتمندي آنان موجب شده بود كه آنان بسيار خوشلباس بوده و به آرايش خود بسيار اهميت بدهند.
دستور پخت ۵ نوع غذاي ۵ هزار ساله ساكنان شهر سوخته
تصویر یک زن زرتشتی
ماهي و دانه هاي گشنيز را با هم خوب تركيب كنيد و در داخل برگ مو جاي دهيد. اين تركيب؛ دستور پخت يك نوع دلمه است كه ساكنان محوطه باستاني شهر سوخته؛ پنج هزار سال پيش مصرف مي كرده اند.
باستان شناسان ايراني و ايتاليايي طي چند سال گذشته با بررسي يافته هاي باستان شناسي و گياه باستان شناسي در محوطه باستاني شهر سوخته توانسته اند مواد غذايي و خوراكي، دستور پخت و تركيب چند نوع غذا و نوشيدني ساكنان اين محوطه باستاني را در پنج هزار سال پيش شناسايي كنند.
تركيب پخت سه غذاي پنج هزار ساله:
1 _ عدس، گوشت گوسفند يا ماهي، كشك و كشمش
2 _ تخم اردك يا غاز كه در داخل خاكستر گرم پخته مي شود. اين غذا بهتر است به همراه يك نان كه از آرد كنجد پخته مي شود ميل شود.
3 _ گوشت گوسفند يا بز كه در داخل شير آماده مي شود.
4 _ تركيب يك نوع سوپ پنج هزار ساله
جو، گوشت گوسفند، كشك، كشمش كه همراه با نان پخته شده از آرد كنجد ميل مي شود.
«منصور سجادي»، سرپرست هيات كاوش هاي باستان شناسي در شهر سوخته در مورد بررسي، شناسايي مواد غذايي، تركيبات و دستور پخت غذاهاي ساكنان شهر سوخته مي گويد: «طي چندين سال كاوش مختلف و با همكاري آزمايشگاه گياه شناسي موزه ملي شرق شناسي ايتاليا با انجام بررسي هاي بسيار دقيقي روي باقي مانده مواد غذايي در ظروف باستاني، تجزيه و تحليل سطح داخلي ظروف و سرند كردن خاك سطح محوطه ها توانسته ايم بيش از 25 نوع دانه خوراكي و گياهي مصرفي، چند نوع نوشيدني، انواع ميوه ها و سبزيجات و روش آماده سازي چند نوع غذاي ساكنان اين محوطه باستاني را شناسايي كنيم.»
سجادي در مورد انواع ميوه ها، لبنيات، مواد غذايي، دسرها و نوشيدني هاي پنج هزار ساله، مي گويد: «بررسي هاي ما نشان مي دهد كه مردم شهر سوخته از خيار، انگور، خربزه، هندوانه، پسته وحشي، زيره، گشنيز و سير فراوان به عنوان ميوه و سبزيجات، ماست و شير به عنوان لبنيات، تخم اردك، گوشت اردك، ماهي، گوسفند، بز و گاو به عنوان پروتئين هاي خوراكي و از ماءالشعير (آب جو تخمير نشده) و آب انگور به عنوان نوشيدني در پنج هزار سال پيش استفاده مي كرده اند. همچنين كارشناسان و باستان شناسان؛ به بررسي فوايد تغذيه مواد غذايي مصرفي ساكنان شهر سوخته نيز پرداخته اند.»
بررسي ها روي مواد مصرفي و تركيبات غذايي ساكنان شهر سوخته نشان مي دهد كه آنها از تغذيه سالم برخوردار بوده اند و تمام پروتئين ها، ويتامين ها و تركيبات مورد نياز زندگي را در جيره غذايي خود مصرف مي كرده اند.
اين غذاهاي پنج هزار ساله شهر سوخته توسط باستان شناسان حاضر در گروه كاوش هاي باستان شناسي مورد امتحان قرار گرفته است.
انسان هاي 5000 ساله
کاوش هاي تخصصي در گورستان شهر سوخته و جمع آوري بيش از 500 نمونه اسکلت انسان پيش از تاريخ، باعث شده اين پايگاه به بزرگترين و کاملترين کارگاه انسان شناسي خاور ميانه تبديل شود.
« اين کارگاه با داشتن بيش از 500 نمونه اسکلت انسان پيش از تاريخ، بزرگترين و کاملترين کارگاه انسان شناسي خاورميانه است. اسکلت هاي جمع آوري شده در اين کارگاه حاصل 9 فصل کاوش مداوم باستان شناسي بوده که برخي از آنها جزو منحصر به فرد ترين نمونه هاي انساني کشف شده در ايران محسوب مي شود.»
همه اسکلت هاي جمع آوري شده در اين کارگاه متعلق به هزاره سوم پيش از ميلاد هستند و هم اکنون در بسته بندي هاي محکمي در اين کارگاه براي مطالعات انسان شناسي پيش از تاريخي نگهداري مي شوند.
اين شهر ۱۵۰هكتارى اعجاب انگيز كه در جاده زاهدان به زابل قرار دارد، يكى از سرمايه هاى ملى سيستان و بلوچستان به حساب مى آيد. شهر سوخته پنج هزار سال پيش كلان شهرى در اوج تمدن و پيشرفت در هنر و صنعت بوده، اما هنوز هيچ كس نام اصلى و دليل از ميان رفتن آن شهر را نمى داند. باستان شناسان حدس مى زنند وقوع يك آتش سوزى مهيب يا تغيير مسير رودخانه هيرمند سبب متروك شدن اين شهر شده است.
کس نمی داند کدامين روز می آيد *** کس نمی داند کدامين روز می ميرد
aMiR HosSeiN (28-09-07)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks