AMD>INTEL (01-05-15), Mehrdad.A 88 (29-05-15)
AMD>INTEL (01-05-15), Mehrdad.A 88 (29-05-15)
زندگی یک بار دیگر به من خیانت کرد،
پذیرفتم که برخی چیزها هرگز تغییر نخواهد کرد.
اجازه میدهم ذهن کوچک تو رنج مرا بزرگتر کتد ،
و او مرا با وابستگی های شیمیایی ملزوم سلامت عقلی ترک کرد.
آری ، من در حال سقوطم... چقدر دیگرمانده تا به زمین بخورم؟
نمی توانم بیان کنم که چگونه ازهم پاشیدم.
تعجب میکنید که چرا ترجیح می دهم تنها باشم؟
آیا واقعا اختیار را از دست داده ام؟
به انتها رسیده ام ،
پی می برم که چه میتوانستم باشم.
به خواب نمیروم، پس نفسی میکشم
و در پشت دلاورانه ترین نقابم پنهان می شوم ،
می پذیرم که که عنان از کف داده ام.
AMD>INTEL (01-05-15)
مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟»
چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم».
مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!»
چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!»
مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟
چوپان گفت: بهترازاین بلد نبودم
مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت.
شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟»
پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!»
مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟
چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟ »
.
به نام خدای آن چوبان ... که قلب مهربان آن چوبان ، قطره ای از اقیانوس بی کران عشق و محبت اوست
الهى و ربى من لى غيروك
این شعر زیبا مربوط میشه به گروه Anathema. واقعا موزیکش زیباستبرای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید ارسالی توسط Nima061 برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
Failure is not an option
من اگر عاشقانه می نویسم ....
نه عاشقم ....
نه معشوق کسی !!!
فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند ...
در این ژرفای دل کندن ها
و عادت ها و هوس ها ....
فقط تمرین آدم بودن می کنم همین ...
خسته نیستم ازتکرار روزها...فقط خسته از رنگ های که همیشه ازسیاه بامنشور دروغ جداشده اند...
Mehrdad.A 88 (29-05-15)
درسته، من مربی تو میشم و تو میتونی بازیکن من باشی. تو میتونی تمام قسمتهای دلپذیر زندگی رو که من واسه انجام دادنش پیر هستم رو بازی کنی.
وقتی مردن را میآموزی، زندگی کردن را یاد میگیری.
تنها راه معنی دادن به زندگی این است که خودت را وقف دوست داشتن دیگران بکنی.
مرگ زندگی را به پایان میرساند نه یک رابطه را.
تو موج نیستی بلکه قسمتی از دریا هستی.
اگر میخواهی برای آدمهای طبقه بالا پز بدهی زحمت نکش. آنها همیشه به نظر حقارت نگاهت میکنند. اگر هم میخواهی برای زیر دستهایت پز بدهی باز هم زحمت نکش چون فقط حسودی شان را تحریک میکنی. این نوع شخصیت کاذب تو را به جایی نمیرساند. فقط قلب باز است که به تو اجازه میدهد در چشم همه یک جور باشی
بعضی وقتها آدم نمیتواند به چشمهایش اعتماد کند . باید به احساساتش اعتماد کند . اگر میخواهی دیگران به تو اعتماد داشته باشند باید تو هم به آنها اعتماد داشته باشی . حتی در تاریکی مطلق . حتی وقتی داری میافتی.
بسیاری از چیزها کشف شدهاست بجز چگونه زیستن!
قسمت های زیبا کتاب سه شنبه ها با موری -میچ آلبوم
fz CODER (22-05-15), M A H R A D (20-05-15)
|
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks