ashkan.h (18-09-10)
ashkan.h (18-09-10)
حالا چرا دعوا داري؟؟؟؟؟
تو خودت اگه مدعي هستي كه شعر بلدي شعر بگو
جواب:تو خودت اگه مدعي هستي كه شعر بلدي شعر بگو
سـپـاسآدم اگه شعر بلد نیست بهتره ساکت باشه ...
در اين دنياي وارونه
همه خنگن يا ديوونه
تو اين دنيا همه خوابند
نه مي ترسند نه ازادند
براي زندگي و مرگ
فقط عشقو نمي شناسند
-----------------------------------
ميدونم اصلا بلد نيستم شعر بگم
ولي خوب اينم يه شعر ديگه!!!!!!!!!
فراق را به فراق تو مبتلا سازمچنانکه خون چکد ازدیدگان فراق
ashkan.h (18-09-10), M A H R A D (03-09-07)
خداوندا تو را سپاس ميگويم ، تو راشکر گزارم ، به خاطر اينکه به من عمری جاودانه ندادی ؛ که عمر جاودانه ، دردهای جاودانه نيز دارد ، که در عمر جاودانه ، بايد انسان های غير قابل تحمل را جاودانه تحمل کرد ، که بايد از نداشته هايم ، جاودانه چشم می پوشيدم، که جاودانه بايد فرار ميکردم از هر چه متنفر بودم و جاودانه بايد عشق را و مهربانی را می جستم . خداوندا سپاس به خاطر نعمت فنا پذيری که به من عطا کردی .
حالا جاش اینجا بود یانه.اگه نبود معذرت...............
آخرین ویرایش توسط Trance در تاریخ 23-10-07 انجام شده است علت: ایراد
ashkan.h (18-09-10), Feoris (03-12-10), M A H R A D (23-10-07)
"بينوايي" با پاي برهنه جوي ها را در جستجوي نگيني-شايد- مي پيمايد
و تو در آن سوي جوي در خانه ي خود
در جستجوي هيچ
در زنجير زمان ، به گمانها بسيار خوشبخت تر از او
او به دنبال هدفي ، آزاد ، جهان را مي نگرد
و تو به دنبال خوشبختي
در باتلاق هيچ در حال غرقه شدن ؛ كور و بينوا به دنبال هيچ
به" بينوايي" در جوي به دنبال نگيني-شايد-
مي خندي
گاهي هم به بينوايي و اشك ديدگانش مي گريي
و نمي داني
او خوشبخت ترين است و
براي تو اشك مي ريزد...
من از آرامش سنگها
به ستوه مي آيم
وقتي که رهگذرها
با خنده پا بر سرشان مي گذارند
و سنگها
احمقانه سکوت مي کنند
ashkan.h (18-09-10)
دوست داشتن دیگری تو را شاد و خرسند خواهد کرد.
این فرایند بهمان اندازه که ساده است،
پیچیده نیز هست.
من نه آبشارم که هردم سر به زیر آرم
من آن کوهم که دست آسمان در دست خویش دارم/
من نه آن ساقه ی خم گشته ی ژولیده ی یاسم
من همان سرو بلندم،لانه ها در قلب خویش دارم/
من نه آن جوی ضعیف کوچه هایم
آن خروشان بحر مواجم،بسی ناگفته ها در کام خویش دارم...
(اشکان)
|
عبدال بن جاسم پاس داد به قاسم
قاسم زد تو گل پاشم رفت تو شل
داوربوده خل سوت زد گفت آي گل
فيفافرياد زد آي داور خل
چرا گفتي گل چرا گفتي گل
سرگروه تيم رفت بيرون ليم ليم
تماشاچي گفت دري ديم ديم ديم دري ديم ديم ديم با تشكر رامين
آخرین ویرایش توسط ramine1 در تاریخ 18-09-10 انجام شده است
ashkan.h (19-09-10), D J V A H I D (18-09-10)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks