دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چـون بـشـد دلـبـر و بـا یـار وفـادار چـه کـرد
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
وقتی که حرف میزدی نفس نمیکشیدم، میترسیدم که حتی یک کلمه رو از دست بدم...
™Ali (20-12-09)
مزن برسر ناتوان دست زور
که روزی بیفتی به پایش چو مور
™Ali (20-12-09)
روزي گذشت پادشهي از گذر گهي
فرياد شوق بر سر هر کوي و بام خاست
پرسيد زان ميانه کودکي يتيم
کين تابناک چيست که بر تاج پادشاست
آن يک جواب داد ندانيم ما که چيست
دانيم آنقدر که متاعي گرانبهاست
™Ali (20-12-09)
تا چند زمین نهاد بودن
سیلی خور خاک و باد بودن
چون باد دویدن از پی خاک
مشغول شدن به خار و خاشاک
تا چند چو یخ فسرده بودن
در آب چو موش مرده بودن
اين شعر تو درس زبان فارسي امروز بود ! برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
reza76622201 (21-12-09)
نمي داني که من در هر ستاره
که شب را تا سحر يار و نديم است
و يا در چشم سرخ شقايق
که خود بازيچه دست نسيم است
نشاني از تو مي بينم
سراغي از تو ميگيرم
™Ali (21-12-09), M A H R A D (22-12-09)
می چرخم و می چرخم و می نوشم از این آب
بی خود شده از خویشم و از گردش ایام
چی گفتم ! برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
reza76622201 (21-12-09)
من مي خواستم برسم مثل حرفات به صدا
به الفباي نجيب واسه ذکر دعا
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
[ دوستان لطف کنند فقط یک بیت شعر کلاسیک و رسمی بذارن ]
reza76622201 (23-12-09)
يا رب اين شهر چه شهري است ****** كه صد يوسف دل به كلافي بفروشند و خريداري نيست.
reza76622201 (28-12-09)
|
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks