در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت
الآن قـد نـدمـت و مـا یـنـفـع الـنــــدم
Printable View
در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت
الآن قـد نـدمـت و مـا یـنـفـع الـنــــدم
ماییم به صد هزار غم رفته به خاک
پیدا شده در جهان و بنهفته به خاک
ای بس که به خاک من مسکین آیند
گویند که این تویی چنین خفته به خاک
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟
حافــــظ
معیار دوستان دغل روز حاجت استقرضی به رسم تجربه از دوستان طلب
با رشتهی زلف توام امشب سر راز است
افسوس که شب کوته و این رشته دراز است
هدایت طبرستانی
تو غره بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را
**************
شعر کامل:
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را