پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
خارها
خوار نیستند
شاخههای خشک
چوبههای دار نیستند
میوههای کال کرم خورده نیز
روی دوش شاخه بار نیستند
پیش از آنکه برگهای زرد را
زیر پای خویش، سرزنش کنی
خشخشی به گوش میرسد :
برگهای بیگناه ،
با زبان ساده اعتراف میکنند
خشکی درخت
از کدام ریشه آب میخورد !
قیصر امینپور
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
نشانی خانه خویش را گم كرده ایم
لطف بنفشه را می دانیم
اما دیگر بنفشه را هم نگاه نمی كنیم
ما نمی دانیم
شاید در كنار بنفشه
دشنه ای را به خاك سپرده باشند
باید گریست
باید خاموش و تار
به پایان هفته خیره شد
شاید باران
ما
من و تو
چتر را در یك روز بارانی
در یك مغازه كه به تماشای
گلهای مصنوعی
رفته بودیم
گم كردیم
احمد رضا احمدی
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟ که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
عراقی
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
من به باغ ِ گل ِ سرخ
همره ِ قافله ی رنگ و نگار
به سفر رفتم
از خاک به گُل
رقص ِ رنگین ِ شکفتن را
در چشمه ی نور
مژده دادم به بهار
من به باغ ِ گل ِ سرخ
زیر ِ آن ساقه ی تر
عطر را زمزمه کردم تا صبح
من به باغ ِ گل ِ سرخ
در تمام ِ شب ِ سرد
روشنایی را خواندم با آب
و سحر را
به گل و سبزه
بشارت دادم
هوشنگ ابتهاج
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
ای دریغا چه گلی ریخت به خاک !
چه بهاری پژمرد !
چه دلی رفت به باد !
چه چراغی افسرد !
هر شب این دلهره ی طاقت سوز
خوابم از دیده ربود
هر سحر چشم گشودم نگران :
چه خبر خواهد بود ؟
سرنوشت دل من بود درین بیم و امید.
آه ای چشمه ی نوشین حیات !
ای امید دلبند !
گرچه صدبار دلم از تو شکست
هیچ گه از لب نوشت نبریدم پیوند.
آخر ای صبحدم خون آلود
آمد آن خنجر بیداد فرود
شش ستاره به زمین درغلتید
شش دل شیر فروماند از کار
شش صدا شد خاموش...
بانگ خون در دل ریشم برخاست
پر شدم از فریاد
هفتمین اختر این صبح سیاه
دلِ من بود که بر خاک افتاد...
ا.سایه (هوشنگ ابتهاج)
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
عاشقم ، عاشق به رویت ، گر نمیدانی بدان
سوختم در آرزویت ، گر نمیدانی بدان
با همه زنجیر و بند و حیله و مکر رقیب
خواهم آمد من به کویَت ، گر نمیدانی بدان
مشنو از بد گو سخن ، من سُست پیمان نیست
هستم اندر جستجویت ، گر نمیدانی بدان
گر پس از مردن بیائی بر سر بالین من
زنده می گردم به بویت ، گر نمی دانی بدان
اینکه دل جای دگر غیر از سر کویت نرفت
بسته آن را تار مویت گر نمی دانی بدان
گر رقیب از غم بمیرد ، یا حسرت کورش کند
بوسه خواهم زد به رویت ، گر نمیدانی بدان
هیچ می دانی که این لاهوتی آواره کیست ؟
عاشق روی نکویت گر نمی دانی بدان
ابوالقاسم لاهوتی
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
خاکستری که تويی
خاموشیات چراغی است
خانه به خانه
فراخوان روشنی.
خاکستری که تويی
بر اوراق شب اما
هر نقطهی معناش
در تماشای فانوس و گريه
نطفه میبندد.
دريغا!
دريچهای که آشنات باشد
در اوزانِ اين کوچه نيست،
رديف اين همه چراغِ مُرده
به چه کارت میآيد؟
سنگين و خسته
از کوچهی کلمات میگذری
هر واژه ديواریست
مُردهريگ دفتری ناخوانا
که ترا هزارساله خواهد کرد
نگاه کن
هم پس از اين همه هوا
تنها يکی صدا
ترا به جانبِ مرگ میخواند.
انسانِ اين دقيقهی بينا
کجاست
تا مَنَش بر سنگفرش ستاره
نظاره کنم.
خاکستری که ماييم
مگر که حوصلهی حلاجی ...
ورنه باد
رو به باد خواهد وزيد!
از سید علی صالحی
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
گفت ای یاران زمان آن رسید
کان سر مکتوم او گردد پدید
جمله برخیزید تا بیرون رویم
تا بر آن سر نهان واقف شویم
در فلان صحرا درختی هست زفت
شاخهااش انبه و بسیار و چفت
سخت راسخ خیمهگاه و میخ او
بوی خون میآیدم از بیخ او
خون شدست اندر بن آن خوش درخت
خواجه راکشتست این منحوسبخت
تا کنون حلم خدا پوشید آن
آخر از ناشکری آن قلتبان
که عیال خواجه را روزی ندید
نه بنوروز و نه موسمهای عید
بینوایان را به یک لقمه نجست
یاد ناورد او ز حقهای نخست
تا کنون از بهر یک گاو این لعین
میزند فرزند او را در زمین
او بخود برداشت پرده از گناه
ورنه میپوشید جرمش را اله
کافر و فاسق درین دور گزند
پرده خود را بخود بر میدرند
ظلم مستورست در اسرار جان
مینهد ظالم بپیش مردمان
که ببینیدم که دارم شاخها
گاو دوزخ را ببینید از ملا
مولانا
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه
گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم
با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها
چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم
ای چشمِ سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم.
" محمدرضا شفیعی کدکنی"
پاسخ: قشنگ ترین شعرهایی که خوندی!
در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
عشاق تو را به دیده در خواب کجاست
خورشید ز غیرتت چنین میگوید
کز آتش تو بسوختم آب کجاست
"خاقانی"