خمــارم، خمــارم، خمــارم مـنمن از لولی وشــان می گســــارمخراب آواره ای مجنـــــون تبــــــارمکه جز مستی به سر اندیشه ای دیگر ندارمکه جادوئی به جز صافی نمی آید به کــــارمبی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارمســـــر ز مستی، مـــــی پرستی، بر نــدارمبیا ساقی، بده جامی، خمارم منکه شبها در هـوس در انتظارم منچنان ساقی به ساغر باده را مستانـه می ریزدکه گوئی خون دل از شیشه در پیمانه می ریزدمـــن و تـــو آشنای فصل های مشترک بودیــــمکنـــون طرح جــــدائی بین ما بیگانــــه می ریزدبیا ساقی، بده جامی، خمارم منکه شبهـا در هوس در انتظارم منبده می می، بده می می، که تا می جان دهد ما رابده می می، بده می می، کـه می فرمان دهد ما رابپوشان پــرده از زاهــــــــد، که وی حرمــان دهد ما رابه ساقی تازه کن پیمـــان، که وی ایمــــان دهد ما رابیا ساقی، بیا ساقی، بیا بنشین کنارمهمایم من، همایم من، هم آواز هـــزارم
http://s3.picofile.com/file/7387655806/Saghi.mp3.htmlبیا و بوسه ای بر لب گـــــــذارم
دانلود:
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks