جا داره یه تشکر کامل از دوستم استاد اشکان کنم که این آموزش برگرفته از این آموزش آقا اشکان هست از پرشین کدرز هست
فرض کنید یک تابعی نوشتیم بنام new . میدونیم که برای اجرا باید علامت تابع که پرانتز هست رو باید بزاریم . یعنی اگه بنویسیم
کد:new()
تابع اجرا میشه و اگه مقدار بازگشتی ای داشته باشه ، برگردونده میشه (مثلا اگه عدد رو برگردونه ، نوع بازگشتی اش عددی میشه) که تا اینجا همه مون میدونیم ولی اگه این پرانتز رو نزاریم ، یعنی هر جا نام فقط new بدون پرانتز رو ببریم ، مشخصه که نوع بازگشتی اش کل تابع (منظور مقدار بازگشتی این تابع که برای مثال عدد بود ، نمیشه دیگه) هست
کد:function new() return 5 end Dialog.Message("Notice", type(new()), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
و
کد:function new() return 5 end Dialog.Message("Notice", type(new), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
حالا اگه وقتی طبق تابع new در بالا (که عدد رو برمیگردون) متغییری رو برابرش بگیریم :
کد:func = new()
مشخصه که چون تابع new اجرا شد پس مقدار بازگشتی اش که عدد هست رو برمیگردونه یعنی new() برابر عدد میشه پس متغییر func هم همون نوع عددی هست ولی توی کد زیر :
کد:func = new
چون تابع اجرا نشد ، پس new کل تابع رو برمیگردونه یعنی هم new و هم متغییر func از نوع تابع یا function هستن
یک کاربرد این قضیه برای زمانی هست که بخوایم عملکرد یک تابع رو تغییر بدیم . مثلا اگه ماژول یا همون تابع Dialog.Message و هر تابع دیگه ای رو که خیلی توی پروژه استفاده کرده باشید و اگه بخاین تغییری توی کل این تابع بدین (مثلا متن نوار عنوان شو عوض کنین یا یه چیزی بهش اضافه کنین و هر تغییر دیگه ای) باید کل و به تعداد همون توابعی که توی پروژه استفده کردین ، تک تک و دونه دونه باید آرگومان ها رو تغییر بدین که کار بسیار دشواری هست .
با این روش میتونین عملکرد تابع (که قبلا نوشته شده . حالا چه خودمون نوشتیم یا در AMS نوشته شده و حتی توابع لوا) رو تغییر بدین .
اولا که چون برای ویرایش تابع قبلی ، هم به این نیاز داریم که یه تابع دیگه هم نام همون تابع ایجاد کنیم و هم به اینکه در بدنه ی این تابعی که همنام با توابع تابع مورد نظرمون هست ، نام همون تابع رو فراخونی کنیم و از طرفی هم فراخونی یک تابع به این روش باعث ارور میشه لذا باید قبل از همه چیز برای فراخونی تابع مورد نظر ، ازش در یک متغییر دیگر کپی (بکاپ) گرفت یعنی توی یه متغییر دیگه ریخت به همون روش بالا و متغییر پشتیبان گرفته شده رو توی بدنه ی تابعی که میخوایم ویرایش کنیم ، فراخونی کنیم :
این کد رو توی Global Function بزارید :
کد:function new() return 5 end
و اینو توی رویداد On Click یه دکمه :
کد:func = new Dialog.Message("Notice", type(new), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); old_new=new function new() return old_new().." salam" end Dialog.Message("Notice", new(), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
Pattern ها در لوا :
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
پترن ها ، رشته هایی هستند که در برخی از آرگومان توابع مربوط به رشته یا string در لوا بکار میروند و برای پیدا کردن کاراکتر یا مجموعه ای از کاراکترهای خاص در یک رشته ، کاربرد دارند مثلا اگر بخواهیم فقط کاراکترهای مربوط به عدد را در رشته ای که ترکیب کاراکتر عدد و حروف و کاراکترهای سجاوندی دارند ، بیابیم به راحتی با استفاده از پترن ها ، انجام شدنی است . یک بخش بسیار مهم برنامه نویسی ، قابلیت کاربر در دستکاری و بازی و قابلیت انعطاف پذیری در رشته هاست. در این میان ، پترن ها ، نقش بسیار مهم و تاثیر گذاری را برای برنامه نویس ایجاد میکنند تا بتواند بسیار منعطف تر با رشته ها کار کند بنابراین پترن ها نه تنها در کار با رشته ها تاثیر خیلی مهمی دارند ، بلکه حتی میتواند در قالب کلی و نتیجه ی یک نرم افزاری که برنامه نویس مینویسد ، بسیار تاثیر گذار باشد
اینکه پترن ها را چگونه بکار میروند و قضیه اش چیست را در ادامه بررسی میکنیم اما در ابتدای کار باید بدانیم که پترن ها را کجا و در کدام توابع میتوانیم بکار ببریم؟
در هر آرگومانی از توابع string که در توضیح آن (در سایت اصلی لوا) عبارت pattern آمده باشد ، میتوانیم از پترن ها استفاده کنیم . مثلا در آرگومان دوم تابع string.find و string.gmatch و string.gsub و string.match
توابع بالا ، کاربردشان به ترتیب ، string.find برای پیدا کردن یک رشته (یا پترن) در رشته ی مورد نظر هست و بسیار بسیار مهم است . هر چند 3 تابع دیگر قابلیت کار با پترن ها را دارند ولی عملکرد این تابع (که برا پیدا کردن رشته هست) باعث میشود که این تابع قابل درک و ساده تر باشد مثال هایش و اکثر تمرین های این آموزش ، با مثال از این تابع هست و پترن در توابع دیگر ، مثل این تابع هستند . تابع string.gmatch ، تابع iterator ای است که در هر بار فراخوانی ، پترن مورد نظر را در رشته ی مورد نظر جستجو میکند (شبیه عملکرد تابع find را دارد) . تابع string.gsub هم در رشته ای ، رشته یا پترن مورد نظر را جایگزین میکند
علاوه بر اینها ، با توابع string.char که کد اسکی (عدد) مورد نظر را میگیرد و کاراکتر آنرا برمیگرداند و تابع string.byte را که دقیق برعکس تابع string.char عمل میکند و تابع string.sub هم که تکه ی مورد نظر از رشته را برش میدهد و برمیگرداند هم اندکی کار میکنیم (تابع string.sub که رشته را برش میدهد با تابع string.gsub که رشته یا پترن را جایگزین نمونه ی آن در رشته میکند ، اشتباه گرفته نشود)
بگذارید ابتدا آرگومان و خروجی توابع string.find را بررسی کنیم (همانطور که میدانیم ، این تابع برای جستجوی یک پترن یا رشته داخل رشته ی مورد نظر هست) :
آرگومان اول این تابع ، رشته ی مورد نظر که میخواهیم پترن را در آن جستجو کنیم ، قرار میدهیم
در دومین آرگومان ، پترن یا رشته ای را که میخواهیم در رشته ای که در آرگومان اول دادیم ، جستجو شود را مینویسیم
در سومین آرگومان که اختیاری هست ، عددی را وارد میکنیم مبنی بر اینکه در رشته ی مورد نظرمان (که در آرگومان اول وارد کردیم) از چندمین کاراکتر ، شروع به جستجو کردن کند (بصورت پیش فرض ، از کاراکتر اول از رشته شروع به جستجو میکند)
آرگومان چهارم هم اختیاری و بولین هست و پیشنهاد میشود که مقدار این آرگومان داده نشود
مقدار خروجی این تابع ، در صورتی که رشته ی جستجو شده ، پیدا نشود ، مقدار nil برگردانده میشود در همه ی متغییرهای خروجی این تابع . اگر مقداری پیدا شود ، در متغییر اول آن ، عدد اولین کاراکتری که پیدا شد و در متغییر دوم آن ، عدد آخرین کاراکتری که پیدا شد ، ذخیره میشود . در صورتی که در پترن (دومین آرگومان این تابع) ، از capure ها (که علامت پرانتز دارند و بعدا آشنا میشویم) استفاده شود ، خود آن رشته ای که پیدا شد ، به ترتیب در متغییرهای متوالی ذخیره میشود یعنی اولین capture (رشته ی داخل پرانتز) در سومین متغییر این تابع و دومین capture (رشته ی داخل پرانتز) در چهارمین متغییر این تابع و غیره ... ذخیره میشوند
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
تابع string.sub (که رشته ای را برش میدهد) :
در اولین آرگومان ، رشته ای را که میخواهیم برش دهیم را وارد میکنیم
در دومین آرگومان ، عدد کاراکتری که میخواهیم شروع برش از آنجا شروع شود
و در آخرین آرگومان ، عدد کاراکتری که پایان برش به آنجا ختم میشود
به عنوان خروجی ، اگر با خطا مواجه بشویم ، nil وگرنه رشته ی برش داده شده را برمیگرداند
مثال ها:
1)
مشخص است که در خط دوم ، تابع string.find ، رشته ای را که در آرگومان دوم یعنی "padvish" را در رشته ای که در متغییر Str ذخیره شده ، جستجو و در صورت پیدا کردن ، شماره ی اولین کاراکتر پیدا شده را در متغییر اولی که OneChar هست ذخیره میکند (که در مثال بالا برابر 1 میشود چون رشته ی "padvish" در رشته ی مورد نظر ، از کاراکتر اول شروع شده و تا کاراکتر هفتم ادامه میابد) بنابراین در متغییر LastChar ، شماره ی مربوط به آخرین کاراکتر پیدا شده که 7 میباشد ، ذخیره میشود (دقت کنید اگر تابع string.find( چیزی پیدا نکند ، در اولین متغییر آن یعنی OneChar در مثال بالا ، nil مقداردهی میشود)کد:Str = "padvish eps 1.7" OneChar, LastChar= string.find(Str, "padvish") CutedStr = string.sub(Str, OneChar,LastChar) Dialog.Message("Notice", "First Charracter : "..OneChar.."\nLast Charracter : "..LastChar.."\nCutted Charracters : "..CutedStr , MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
متغییر string.sub هم که شماره ی کاراکتر داده شده (کاراکتر آغاز که متغییر OneChar و پایانی که LastChar هست) در آرگومان 2 و 3 ی این تابع را از رشته ی مورد نظر که در آرگومان اول داده میشود ، جدا میکند و در متغییر CutedStr میریزد پس در رشته ی Str ، اولین تا هفتمین کاراکتر که میشود رشته ی "padvish" ، جدا میشود و در متغییر CutedStr به عنوان رشته ذخیره میشود
اما قرض از طرح این سئوال ساده ، نکته ی بسیار ساده و در وهله ی اول بسیار ابتدایی ست اما بسیار اساسی برای درک مفاهیم بعدی . آن هم اینکه در آرگومان دوم تابع string.find که رشته یا پترن مورد نظر (پترن که همان از نوع رشته ای هست) را برای جستجو (در رشته ی آرگومان اول) مینویسیم ، دقیقا کاراکتر به کاراکتری که مینویسیم ، اگر دقیقا و آن هم به ترتیب همان کاراکترها (حتی حساس به حروف کوچک و بزرگ) را در رشته ی آرگومان اول پیدا کرد ، نتیجه حاصل میشود یعنی در مثال بالا ، اگر تابع string.find ، در رشته ی Str ، به ترتیب حروف p و بعد از آن a و بعد از آن d و بعد از آن v و بعد از آن i و بعد از آن s و بعد از آن h را آنهم با همه ی حروف کوچک یافت ، پس تابع string.find نتیجه ای را حاصل میکند و مقداری را بازمیگرداند
یعنی الان اگر در آرگومان دوم این تابع ، بنویسیم "padvish eps" حاصل ایجاد میشود (مقدار OneChar برابر 1 و مقدار LastChar برابر 11 میشود) ولی اگر کوچکترین دستبردی در آن ببریم ؛ مثلا یکی از کاراکترها را با حروف بزرگ در آرگومان دوم بنویسیم یعنی مثلا بنویسیم "padvish Eps" چون در رشته ی Str دقیق مثل آن پیدا نشد یعنی حرف "E" با حرف بزرگ نوشته نشد ، مقداری را این تابع برنمیگرداند و نتیجه حاصل نمیشود یا مثلا اگر بجای یک فضای خالی بین padvish و eps از دو فضای خالی استفاده کنیم یا کمتر کنیم و یا هر کاراکتر دیگری و در کل هر دستکاری ای بجز دقیق خود همان متن کنیم تنها در صورتی نتیجه حاصل میشود که دقیق و عدل کپی همان چیزی که نوشته شد ، باشد ، مقدار حاصل میشود اما چون این گونه نیست (مثلا استفاده از دو فضای خالی بین padvish و eps بجای یکی) پس نتیجه ای حاصل نمیشود و مقدار اولین متغییرش nil میشود
کلاس های کاراکتر :
کلاس های کاراکتر همان به عنوان پترن ها شناخته شده هستند. در واقع کاراکترهایی هستند که اغلب با علامت % شروع میشوند و هر کدام ، نمونه های خاصی از یک رشته (در صورت وجود آن نمونه یا پترن در داخل رشته) را برمیگردانند مثلا فقط عددها در رشته ی مورد نظر یا فضاهای خالی (space) یا حروف ها و ...
در لیست زیر ، انواع کلاس های کاراکتر ها (پترن ها) و معنای آن ها در رشته های پترن بیان میشود :
. ----> کاراکتر نقطه (دات) هست و همه ی کاراکترها را برمیگرداند
a% ----> کاراکترهای تحت عنوان letter (همان حروف بدون هیچ کاراکتر سجاوندی یا space یا عددو ...) را برمیگرداند
c% ----> کاراکترهای کنترلی را برمیگرداند
d% ----> کاراکترهای عدد (digit) را برمیگرداند
l% ----> کاراکترهایی که حروف کوچک هستند (lower) را برمیگرداند
p% ----> کاراکترهای سجاوندی یا punctuation (مثل علامت ها مثلا .×÷@-_ و... البته بدون space) را برمیگرداند
s% ----> کاراکتر فضای الی یا space را برمیگرداند
u% ----> کاراکترهایی که حروف بزرگ هستند (upper) را برمیگرداند
w% ----> کاراکتر الفبایی (شامل حروف و عدد) را برمیگرداند
x% ----> عددهای شانزده دهی را برمیگرداند
تذکر مهم : هر کدام از این کلاس کاراکتر ها (پترن ها) ، در حالتی که مثل بالا یعنی تنها بکار روند ، فقط یک کاراکتر را برمیگردانند
تذکر مهم : هر کدام از این کلاس کاراکترها اگر بصورت حروف بزرگ نوشته شوند ، نقیض خود را جستجو میکنند یعنی مثلا D% که با حروف بزرگ نوشته شد ، یعنی همه ی کاراکترها بجز کاراکترهای عددی یا W% یعنی همه ی کاراکترها بجز کاراکترهای الفبایی (یعنی بجز کاراکترهای حروف و عدد) و ...
2)
خوب دقت کنید که از این به بعد به بحث های اصلی وارد میشویمکد:MainStr = "this year is 2015 (christian)" i, j = string.find(MainStr, "%d") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
همانطور که گفته شد ، پترن ها رشته هستند پس در خط سوم تابع string.find در آرگومان دوم آن ، باید پترن d% را در یک رشته بیاوریم و این گونه بنویسیم "d%"
از این به بعد اگر من در توضیحاتم ، چه داخل رشته نوشتم و چه برای تسریع در توضیحات ، داخل علامت رشته نگذاشتم ، درست آن در قسمت کدهاست و داخل علامت رشته
"d%" در رشته ی MainStr جستجو میکند و هر گاه در آن عددی پیدا کرد ، فقط اولین کاراکتر آن عدد را برمیگرداند یعنی در مثال بالا ، در خط سوم و در متغییر CutedStr ، فقط عدد 2 (که اولین کاراکتر عدد 2015 در رشته ی اصلی هست) ذخیره میشود نه اینکه کل عدد 2015 ذخیره شود
نکته: مشخص است اگر بخواهیم در مثال باالا ، کل عدد (یعنی کل عدد 2015) را برگردانیم (بجای فقط اولین کاراکتر آن عدد) ، بجز روش استفاده از علامت ها که در ادامه گفته میشود و بهترین روش است، باید در حلقه ی تکراری ، دانه دانه ی عضوها را بگیریم و داخل یک آرایه بریزیم و عضوهای آن آرایه را بهم متصل کنیم
3)
دقت کنید که در این آموزش ، اغلب مثال ها بسیار شبیه هم هستند اما یا پترن ها یا رشته ی اصلی آن ها متفاوت هستکد:MainStr = "this year is 2015 (christian)" i, j = string.find(MainStr, "is%s%d") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
تفاوت مثال شماره ی 3 و 2 ، در قسمت پترن آن است (از این به بعد تفاوت ها گفته نمیشو.د برای اتلاف وقت)
در این پترن آمده "is%s%d"
یعنی هرگاه ابتدا کاراکتری بنام i و حتما بعد از آن کاراکتر s و حتما بعد از آن s% که همان فضای خالی میشود (فقط یک کاراکتر از فضای خالی آمد) و بعد از آن هم d% در رشته ی اصلی آمد (فقط یک کاراکتر از عدد را میگیرد)، آنرا پیدا کن که در رشته ی اصلی هم اینرا میبینیم که کلمه ی is آمد و بعد از آن فضای خالی آمد و بعد از آن هم عدد آمد پس در متغییر CutedStr رشته ی "is 2" ذخیره میشود
پس آنهایی که معنای خاص دارند ، اغلب بعد از علامت % هستند (علائم دیگر بعدا گفته میشود ولی مهمترین همین هست) و بعد و قبل آن هر کاراکتری که آمد (مثلا در پترنو آرگومان دوم تابع string.find که کاراکتر is قبل از s% آمد و یا حتی اگر بعد از آن میامد) به عنوان کاراکتر معمولی در رشته ی اصلی یافت میشوند و معنای خاصی ندارند مثل مثال اول
** در مثال شماره ی 3 اگر در پترن ، عبارت s% را نمیگذاشتیم (یعنی این گونه مینوشتیم "is%d" ) به این معناست که بعد از کاراکتر i و s ، دقیقا بعد آن و بدون هیچ کاراکتر دیگری ، کاراکتری از نوع عدد بیاید و چون بعد از کاراکتر s ، کاراکتر عددی نیامد و کاراکتر space یا فضای خالی آمد ، پس نتیجه ای حاصل نمیشود و مقدار nil در متغییر i ذخیره میشود که باید خوب به این موضوع دقت کنیم
** در مثال بالا کلا بجای هر کاراکتری ، کاراکتری بیاوریم که ترتیب پترن ها را بهم بریزد ، نتیجه ای حاصل نمیشود یعنی اگر بجای d% یک کاراکتر غیر عدد بیاوریم یا بجای s% یک کاراکتر غیر از فضای خالی بیاوریم یا حتی جابجایی در این کاراکترها در رشته ی اصلی انجام بدهیم یا کاراکتر is در رشته ی اصلی قبل از این کاراکترها نیاید
علامت ها در پترن ها:
به این علامت ها magic کاراکتر هم گفته میشود و در عین سادگی ، بسیار نقش مهمی در پترن ها دارند
+ ---> علامت مثبت هست که کاربردش این هست که اگر بعد از پترن یا کلاس کاراکتری (منظور همان کلاس کاراکترهایی که در بالا گفته شد مثل d% و ... ) بیاید (قبل از آن نه) بجای اینکه کاراکتر را دانه دانه برگرداند ، کل آن نوع کاراکتر را از اولین کاراکتری از همان نوع که شروع شد و تا آخرین کاراکتری که از همان نوع ختم میشود را برمیگرداند و علامت بسیار کاربردی هست
علامتهای + و * و ? هم هستند که ابتدا بگذارید تقریبی با علامت + که اندکی آشنا شدیم ، بعد به این علامت ها میپردازیم
4)
تفاوتش با مثال 3 فقط در آرگومان دوم خط 2 هست که آخر آن و بعد از کلاس کاراکتر d% علامت + آمد و این به این معناست که بجای اینکه فقط تک تک این کاراکترها را هر بار جداگانه پیدا کنی (که باید در این صورت در حلقه ای آرایه های آنرا به هم پیوند دهیم و کار دشواریست) ، هر گاه بعد از space کاراکتر ، کاراکتر عددی را پیدا کردی ، از ابتدای آن کاراکتر عددی (که 2 هست) تا انتهای آن کاراکتر عددی (که 5 هست) را یکجا برگردان. پس نتیجه میشود "is 2015"کد:MainStr = "this year is 2015 (christian)" i, j = string.find(MainStr, "is%s%d+") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
دقت کنید که چون بعد از آخرین کاراکتر عددی در رشته ی اصلی که 5 (آخرین عدد 2015) هست ، کاراکتری از نوع دیگر که کاراکتر space هست آمد ، پس حتی اگر بعد از آن کاراکتر space (که بعد از 5 آمد) ، کاراکترهای عددی دیگری میآمد دیگر +d% باز هم فقط کاراکتر ععدی 2015 را برمیگرداند چون انتهای مجموع کاراکتر عددی آن کاراکتر 5 (از عدد 2015) بود و بعد از آن نوعش غیر از عددی میشد (حتی یک کاراکتر) یا مثلا اگر بجای space هر کاراکتر غیر از عددی مثلا نقطه میامد و بعد از آن دوباره عدد میامد ، باز هم هم همین یا کاراکتر حرفی یا سجاوندی و ... میامد ، باز هم همین
در این مثال ، اگر در رشته ی اصلی ، بین is و 2015 ، بجای یک کاراکتر space ، از چند کاراکتر space استفاده کنیم ، حاصلی پیدا نمیشود چون s% موجود در پترن ، چون تنها آمد پس فقط در صورتی که یک کاراکتر space بین کاراکتر is و 2015 قرار گیرد ، نتیجه یافت میشود چون بعد از s% علامت + نگذاشتیم که از ابتدا تا انتهای کاراکتر space را شامل شود یعنی هر علامت + فقط به کلاس کاراکتر قبل از خود تعلق دارد
5)
تفاوت آن فقط در علامت + قبل از s% در آرگومان دوم خط 2 و space های بیشتر در رشته ی اصلی هست که در توضیحات آخر مثال 4 گفته شد بنابراین هر چقد کاراکتر space اگر بین کاراکترهای is و عدد (2015) بگذاریم (نه کاراکتری از نوع دیگر بین شان بذاریم) کل آن فضای خالی ، به حساب میاید (از ابتدای فضای خالی تا انتهای آن) اما اگر در مثال شماره ی 4 حتی یک کاراکتر فضای خالی ، اضافی تر میگذاشتیم در رشته ی اصلی ، نتیجه ای یافت نمیشد و nil برگردانده میشدکد:MainStr = "this year is 2015 (christian)" i, j = string.find(MainStr, "is%s+%d+") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
در مثال بالا ، "is 2015" برگردانده میشود
*** تذکر مهم : اگر در پترن ها ، بعد از علامت % کاراکتری بیاوریم بجز کلاس کاراکترها (کلاس کاراکترها همان a% و w% و d% و ... که در بالا گفته شد) ، کاراکترِ بعد از کاراکتر % را در رشته ی اصلی جستجو میکند مثلا اگر در پترن ها بنویسیم i% چون این عبارت در کلاس کاراکترها موجود نیست ، در رشته ی اصلی ، کاراکتر i را جستجو میکند و هیچ فرقی با اینکه در پترن کاراکتر i را بنویسیم برای جستجو ، با عبارت i% ندارد ولی کاربرد این % زمانی است که بخواهیم یک عبارتی که در پترن ها معنای خاصی دارد و در رشته ی اصلی آمده را جستجو کنیم مثلا کاراکتر + یا - یا ? و ... را که در پترن ها معنای خاصی دارند ولی در رشته ی اصلی بخواهیم این کاراکترها را جستجو کنیم ، در پترن قبل از این کاراکترها ، کاراکتر % را مینویسیم یعنی در پترن مینویسیم +% یعنی کلمه ی بعد از % (اگر در کلاس کاراکتر موجود نباشد) را که علامت + هست ، در رشته ی اصلی جستجو کن
البته بجز کاراکتر بک اسلش \ و علامت گیومه " که در پترن ها ، قبل از هر کدام ، یک علامت بک اسلش دیگر میگذاریم یعنی اگر در رشته ی اصلی علامت " وجود داشت ، در پترن ها برای جستجوی آن ، قبل از آن مینویسیم "\ و برای علامت \ هم در رشته ی اصلی و هم در پترن ، در هر دو جا باید از دو علامت بک اسلش استفاده کرد یعنی \\ بنویسیم (بجز این و کلاس کاراکترها ، برای کاراکترها و علامت های معنا دار در پترن ها ، قبل از آن کاراکتر از % استفاده میکنیم برای جستجو)
کاراکتررها و علامت های معنا دار در پترن ها هم عبارتند از :
( ) . % + - * ? [ ^ $
که آرام آرام با آنها آشنا میشویم
6)
همیشه به پترن ها و رشته ی اصلی و تغییرات شان در هر مثال ، خوب دقت کنیدکد:MainStr = "this year is+ 2015 (christian)" i, j = string.find(MainStr, "is%+%s%d+") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
نکته ی مهم اینجا در پترن ، عبارت +% هست . همانطور که در نکته ی بالا گفته شد ، اگر بعد از % کلاس کاراکترها نیایند (مثل s% و a% و ...) و بعد از آن علامتِ % هر کاراکتری که بیاید ، همان کاراکترِ بعد از % در رشته ی اصلی جستجو میشود که برای کاراکترهای معنادار در پترن ها برای جستجو کاربرد دارد البته بجز علامت \ و علامت گیومه "
در پترن رشته ی
آمده . یعنی اگر کاراکتر i آمد و بعد از آن کاراکتر s آمد و بعد از آن کاراکتر + آمد (چون قبل از علامت + کاراکتر % آمد پس علامت بعد از % اگر جزء کلاس کاراکترها نباشند که نیست پس علامت بعد از آن که + هست در رشته ی اصلی جستجو میشود) و بعد از آن فقط یک کاراکتر space آمد (چون بعد از s% علامت + نیامد که به معنای مجموع کاراکتر space باشد ، پس اگر بیشتر از یک کاراکتر space بیاید ، قابل قبول نیست) و بعد از آن هم عدد آمد ، مجموع آن عدد (از اول عدد تا آخرین کاراکتر از نوع عدد) ، مقدار آنرا برگردان پس مقدار "is+ 2015" برگردانده میشودکد:"is%+%s%d+"
7)
همیشه به پترن ها و رشته ی اصلی و تغییرات شان در هر مثال ، خوب دقت کنیدکد:MainStr = "this year is+ ++++++++++++++++++++2015 (christian)" i, j = string.find(MainStr, "is%+%s+%++%d+") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
پترن
اگر کاراکتر i و بعد از آن کاراکتر s و بعد از آن +% یعنی تنها یک کاراکتر + و بعد از آن مجموع کاراکتر space (چون بعد از s% علامت + که معنای مجموع آن نوع کاراکتر را دارد ، آمد) و بعد از آن ++% که اولین علامت + بعد از % یعنی اینکه این علامت بعد از کاراکتر space آمده باشد و علامت + بعدی آن به این معناست که مجموع کاراکترهای + که بعد از کاراکتر space که هر چقدر آمد (که تعداد شان بعد از کاراکتر space برابر 20 تاست) و بعد از کاراکتر + هم مجموع کاراکتر عددی را حساب کن پس متغییر CutedStr مقدار "is+ ++++++++++++++++++++2015" را برمیگرداندکد:"is%+%s+%++%d+"
8)
همیشه به پترن ها و رشته ی اصلی و تغییرات شان در هر مثال ، خوب دقت کنیدکد:MainStr = "this year is+ 2015 (christian)" i, j = string.find(MainStr, "is+%s%d+") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
این مثال ، یک مثال اشتباست به این دلیل که در پترن بعد از i و s کاراکتر + آمد و چون عبارت قبل از آن از نوع کلاس کاراکتر نیست (یعنی s% یا a% و ... نیست) و این علامت هم در پترن معنای خاصی دارد ، پس باید قبل از آن علامت % میآمد که نیامد پس در متغییر i مقدار nil برگردانده میشود و ارور میدهد
9)
همیشه به پترن ها و رشته ی اصلی و تغییرات شان در هر مثال ، خوب دقت کنیدکد:MainStr = "this year is +2015 (christian)" i, j = string.find(MainStr, "is%s++%d+") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
** هر چند این مثال درست هست و مقداری را برمیگرداند و شبیه مثال قبلی هست اما اصولی نیست و این جور نوشتن در پترن ها پیشنهاد نمیشود اما چرا؟
نکته اینجاست که در پترن عبارت ++s% آمد اولین علامت + بعد از s یعنی +s% به این معناست که بعد از کاراکتر i و s مجموع کاراکترهای space آمد و دومین علامت + بعد از s یعنی ++s% یعنی فقط یک کاراکتر + بعد از آن آمد و بعداش هم که مجموع اعداد (از اولین کاراکتر عدد تا آخرین) آمد را جستجو کن پس رشته ی "is +2015" برگردانده میشود
پس کاراکترهای معنادار در پترن ها (در اینجا کاراکتر +) حتی اگر قبل از آن علامت % هم نیاید ، بسته به مکان ای که نوشته شد ، در رشته ی اصلی ، همان کاراکتر ممکن است جستجو شوند اما احتمال اشتباه برای این جور نوشتن پترن ها بسیار بالا میرود و اصولی نیست و بهتر است اگر کاراکترهای معنادار در پترن را میخواهیم جستجو کنیم ، قبل از آن از کاراکتر % استفاده کنیم (روش اصولی) . یک نمونه استفاده از این پترن ها را دیدیم که در مثال شماره 8 ارور داد پس بهتر است از روش اصولی آن استفاده کنیم
10)
این مثال هم اشتباست. بررسی میکنیم در پترن :کد:MainStr = "this year is 2015 (christian)" i, j = string.find(MainStr, "is %d%s+%(") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
بعد از کاراکترهای i و s و بعد از آن یک کاراکتر space (دقت کنید که این بار بجای استفاده از پترن s% از خود فضای خالی در سومین کاراکترِ آرگومان دوم خط 2 استفاده شده که اگر فضای خالی استفاده شده در پترن دیقق برابر با تعداد فضای خالی موجود در رشته ی اصلی باشد ، چون کاراکترها دقیق یکسان هستند ، درست هست و در این مثال هم چون یک فضای خالی بکار برده شد ، پس در سومین کاراکتر ، یک فضای خالی گذاشتیم که درست هست . البته مشخص هست که بجای این مثل موارد قبل از s% هم میشد استفاده کرد) و تا اینجا مشکلی وجود ندارد و بعد از کاراکتر space چون d% تنها آمد و بعد از آن علامت مجموع کاراکتر هم نوع (عدد) که همان علامت + هست ، نیامد پس فقط اولین کاراکتر عدد که 2 هست را برمیگرداند (نه کل مجموع کاراکترهای عدد را که 2015 هست) و بعد از آن (یعنی بعد از 2 که تا اینجا برگرداند شد یعنی تا اینجا رشته ی "is 2" برگردانده شد) هم +s% آمد یعنی بعد از عدد 2 ، فضای خالی باشد ولی چون در رشته ی اصلی بعد از 2 باز هم کاراکتر عددی است (عدد 0 هست) نه کاراکتر space پس نتیجه ای حاصل نمیشود و مقدار nil در متغییر i برگردانده میشود
اما در همین مثال اگر بعد از d علامت + را بکار ببریم ، یعنی بنویسیم +d% چون تا آخر عدد که 5 هست را برمیگرداند و بعد از آن هم چون در پترن عبارت +s% را آوردیم و در رشته ی اصلی بعد از این عدد 5 ، فضای خالی هست (چون +s% آوردیم پس یک کاراکتر فضای خالی یا 1000 کاراکتر فضای خالی پی در پی یا بیشتر هم فرقی نمیکند باشد یا نه) و بعد از آن هم عبارت ")%" در پترن بکار برده شد چون علامت پرانتز عبارت معنا داری در پترن ها هست (که در ادامه با این علامت پرانتز آشنا میشویم) و میخواهیم آنرا در رشته ی اصلی جستجو کنیم ، قبل از آن علامت % را گذاشته شد و چون بعد از space علامت پرانتز بسته آمده ، پس مقدار رشته ی
در متغییر CutedStr ذخیره میشودکد:"is 2015 ("
11)
دقیق مثل مثال بالاست فقط با کاراکترهای اضافه ترکد:MainStr = "this year is 2015 (christian / 1394\\ solar)" i, j = string.find(MainStr, "is %d+%s+%(%a+%s/%s%d+\\") CutedStr = string.sub (MainStr, i , j) Dialog.Message("Notice", CutedStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
در قسمت پترن این ها اضافه شد پس فقط این قسمت توضیح داده میشود :
یعنی بعد از کاراکتر پرانتز بسته که در مثال بالا کار شد ، مجموع کاراکترهای حروفی که همان +a% هست و در اینجا همان christian میشود و بعد از آن هم یک فضای space و بعد از آن هم یک کاراکتر اسلش (نه کاراکتر بک اسلش که این شکلی \ بود بلکه کاراکتر اسلش که این شکلی / هست و موردی ندارد برای جستجو) و بعد از آن هم فقط یک کاراکتر space و بعد هم مجموع کاراکتر عددی و بعد از آن هم کاراکتر بک اسلش \ بود (دقت کنید همانطور که گفته شد ، برای استفاده از کاراکتر بک اسلش یعنی \ هم در رشته ی اصلی که متغییر MainStr هست و هم در پترن که آرگومان دوم تابع خط دوم هست ، حتما در هر 2 جا باید دو تا علامت بک اسلش بیاید) که در کل این مثال رشته ی "\is 2015 (christian / 1394" را برمیگرداندکد:"%a+%s/%s%d+"
دقت کنید اگر علامت پلاس را همانطور که در مثال قبل توضیح داده شد ، برای کلاس کاراکترها نگذاریم بسته به تعدادشان امکان ارور هست یعنی در این مثال برای اولین d% و دومین که a% و آخرین که باز هم d% هست ، علامت + نگذاریم ، چون همانطور که در مثال قبل گفته شد ، کاراکترها ترتیب شان بهم میخورد پس ارور دریافت میکنیم و نتیجه ای حاصل نمیشود
* پس تا بحال باید این تجربه را کسب کرده باشید که در پترن ها اولا کاراکتر به کاراکتر معنا و مفهوم دارد و دوما با وجود پیچیدگی ها ، هر چند کوچک ترین اشتباهی و یا بهم زدن ترتیب آن باعث ارور میشود اما ساده هست و مهم ترین نکته ی آن این است که هر گاه علامت % آمد ، ببینیم بعد از آن آیا کاراکتر کلاس آمد یا نه و بعد از آن مه حواسمان به کاراکترهای magic در پترن ها باشد (+ و - و * و ?) و بجز اینها هم حواسمان به کاراکترهای معنا دار در پترن ها مثل پرانتز و کلوشه و ... که گفته شد باشد
* علامت های (Magic کاراکترهای) منفی - و ضرب * و علامت سئوال ? هم باشد بعد از توضیح برخی از کاراکترها و علامتهای دیگر با آنها آشنا میشویم
Capture ها :
همان علامت های پرانتز در پترن ها هستند و همانطور که در تصویر بالا میبینید ، وقتی در پترنی ، قسمتی از پترن ، داخل پرانتز قرار گیرد ، به ترتیب و بصورت متوالی ، قسمت هایی از پترن که داخل پرانتز هستند ، در متغییرهای مورد نظر (در اینجا متغییرهای تابع string.find) ذخیره میشوند . دو متغییر اول این تابع که همانطور که در مثال های بالا کار شد ، شماره ی کاراکترها را برمیگردانند. پس یعنی قسمتی از پترنی که داخل اولین پرانتز هست ، در سومین متغییر این تابع ذخیره میشود (اگر سومین متغییر را برای این تابع تعریف کنیم) و قسمتی از پترنی که داخل دومین پرانتز هست ، در چهارمین متغییر این تابع ذخیره میشود (اگر چهارمین متغییر را برای این تابع تعریف کنیم) و همین طور الی آخر (به اولین عکس دقت کنید)
این موضوع میتواند جایگزین تابع string.sub شود و به ما در کد نویسی کمتر بسیار کمک کند
12)
در پترن مورد نظر کهکد:MainStr = "this year is 2015 (christian / 1394 solar)" i, j, CutedStr1, CutedStr2 = string.find(MainStr, "(%a+)%s+(%d+)") Dialog.Message("Notice", CutedStr1 .."\n"..CutedStr2, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
هست ، اول گمان میکنیم که پرانتزی وجود ندارد پس هر گاه +a% یعنی حروف (فقط حروف نه کاراکتری غیر از نوع حروف مثل space و عدد و سجاوندی و ...) بیاید و بعد از آن کاراکتر space بیاید و بعد از آن هم عدد ، نتیجه حاصل میشود (همانطور که آموختیم ، ترتیب مهم بود و البته چون علامت + دارند ، یعنی مجموع آن ها یعنی مجموع حروف و بعد از آن مجموع space و بعد هم مجموع عدد که اگر تکی هم بودند ، پذیرفته میشود)کد:"(%a+)%s+(%d+)"
از ابتدا چک میشود . هر چند در رشته ی اصلی ، عبارت this و یا year یک مجموع حروف هستند و اتفاقا بعد از آنها هر کدام space وجود دارند اما بعد از space از هر کدام از این حروف ها ، باز حروف دیگر وجود دارد و تنها حروفی که بعد از آن space و بعد عدد باشد رشته is هست پس در اینجا +a% همان رشته ی is و +s% همان space ها و +d% هم همان عددها که 2015 هست میشود و در کل در تابع رشته ی"is 2015" پیدا میشود اما مثل مثال های قبل ، نمایان و چاپ نکردیم در خط بعد
پس در متغییر i که اولین کاراکتر پیدا شده که همان کاراکتر i از is که شماره ی 11 هست ذخیره میشود و متغییر j که شماره ی آخرین کاراکتر که کاراکتر 5 از 2015 هست و شماره 17 را دارد ذخیره میشود (i=11 و j=17) . حالا در پترن ها ، هر قسمتی که داخل پرانتز نوشته شده بودند به ترتیب در متغییر مربوط به تابع string.find و بعد از دومین متغییرش (یعنی بعد از متغییر j که در این متغییر ، عدد ذخیره شد) مقادیر داخل پرانتز در پترن ها ، آنهم بصورت رشته ذخیره میشوند یعنی داخل اولین پرانتز در پترن ها که +a% هست ، و مقدارش در مثال بالا رشته ی "is" میشد ، در سومین متغییر تابع string.fing که CutedStr1 هست ، ذخیره میشود (در صورتی که این متغییر وجود داشته باشد) و قسمتی که داخل پرانتز نیست که همان +s% هست ، داخل هیچ متغییری ذخیره نمیشود اما وجودش برای یافتن و به اصطلاح match کردن در رشته ی اصلی تا اینکه طبق الگوی رشته و به ترتیب کاراکتر باشد ، بسیار ضروری است وگرنه نتیجه ای حاصل نمیشود و مقدار nil در اولین متغییر که i هست برگردانده میشود که در مثال های گوناگون کار کردیم و حاصل دومین قسمتی از پترن که داخل پرانتز هست یعنی +d% که مقدارش 2015 میشود در این مثال ، در متغییر بعد از آخرین متغییر (چهارمین متغییر که در اینجا همان CutedStr2 هست ذخیره میشود)
در خط آخر فقط رشته ی دلخواه خودمان را که خواستیم ، مقادیرشان را فراخوانی کردیم نه مقادیر کل پترن را یعنی پیام is و در خط پایین تر پیام 2015 را میدهد . دقت کنید چون آخر متغییرهای CutedStr1 و CutedStr2 عدد هست ، پس در خط آخر وقتی میخواهیم علامت در ادامه را که دو نقطه هست بنویسیم اگر موقع نوشتن و فراخوانی CutedStr1 در خط آخر و علامت دو نقطه ، بین شان یک فضای خالی نگذاریم ، زبان تصور میکند که در اولین نقطه ، برای عدد 1 که در آخر متغییر CutedStr هست ، اعشار گذاشتیم و نمیتواند متغییر را فراخوانی کند و ارور میدهد پس به space بین شان باید توجه داشت و یا آخر متغییر را عدد ندهیم (مثلا عدد را بین نام متغییر بدهیم یا اصلا ندهیم)
باز به این نکته اشاره میکنم که در این مثال ، فقط قسمتی از رشته ای را که پیدا کردیم را برگرداندیم نه کل آنرا آنهم در 2 متغییر جداگانه و قسمت وسط که فضای خالی بود را جزء خروجی در نمایش قرار ندادیم (هر چند در اینجا چون قسمتی که نمایش داده نشد ، فقط یک کاراکتر space بود چندان به چشم نمیاید ولی میشود بجای همین space هر نوع کاراکتر دیگر مانند عدد را در نظر نگرفت و هر چیزی را که دوست داریم ، حساب کنیم) هر چند میتوانیم کل عبارت یافته شده را با همین پرانتز در خروجی بیاوریم که مشخص و واضح است که باید کل پترن را در پرانتز قرار داد
13)
این حلقه ، رشته را تا آخر آن چک میکندکد:MainStr = "this year is 2015 (christian / 1394 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(MainStr, "(%d+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
مثلا اگر در توابعی مانند قبل و بدون حلقه مینوشتیم ، یعنی مینوشتیم :
البته در بدنه ای مثل بدنه ی مثال های قبل (یعنی بدون حلقه) ، فقط اولین مجموعه از آن کاراکتر را که در اینجا عدد هست را برمیگرداند یعنی فقط در رشته ی اصلی ، عدد 2015 را برمیگرداند و عدد 1394 که در کاراکترهای بعدی آمد را برنمیگرداند چون با اولین سرچ ، تمام جستجو را پایان میدهد اما در این مثال که حلقه موجود هست ، تابع string.find در سومین آرگومان خود ، میگوید که از کجا (کدام شماره ی کاراکتر) باید جستجو را شروع کند که متغییر LastChar ، این شماره ی کاراکتر را در اختیار آن قرار میدهد یعنی دفعه ی اول در اجرای حلقه (مقدار اولیه ی آن در خط 2 صفر هست) ، اولین کاراکتر را جستجو میکند تا پترن را در رشته ی اصلی پیدا کند و آخرین کاراکتری را که پیدا کرده ، باز هم در دومین متغییر همین تابع string.find که همان آخرین شماره ی کاراکتر پترن پیدا شده هست و به همین نام LastChar ذخیره میکند و در اجرای بعدی حلقه ، یک کاراکتر بعد از آخرین کاراکتری که پیدا کرد را دوباره جستجو میکند تا اینکه دیگر چیزی پیدا نکند و nil برگردانده شود (اگر جوابی حاصل نشود ، nil در هر 3 متغییر تابع string.find برگردانده میشود) . همانطور که مشخص هست ، باید دقت کرد که نام کاراکتری که مقداردهی اولیه برای جستجو کردیم ، با شماره ی آخرین کاراکتر پیدا شده باید یکی باشد بنابراین ، در دفعه ی اول که عدد مورد نظر (2015) پیدا شد ، در متغییر FirstChar ، شماره ی ابتدای کاراکتری که پیدا شد ، که 14 هست ذخیره و در متغییر LastChar شماره ی آخرین آخرین کاراکتر که 17 هست و در متغییر Content1 هم عدد 2015 (به عنوان رشته) ذخیره میشود و در دومین اجرای حلقه به همین ترتیب ، عدد 32 و 35 در متغییرهای FirstChar و LastChar و در متغییر Content1 هم عدد 1394 ذخیره میشود (در سومین اجرای حلقه چون از کاراکتر 36 به بعد ، عددی در رشته ی اصلی نیامده ، پس مقدار nil برگردانده میشود و از حلقه خارج میشود)کد:FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(MainStr, "(%d+)")
14)
همانطور که در کلاس کاراکترها بیان شد ، علامت نقطه . به معنای هر نوع کاراکتری هست (همه نوع کاراکتر) و هر کلاس کاراکتری هم که بصورت تکی (یعنی بدون علامت + بعد از آن میآمد) به معنای برگردندن فقط یک کاراکتر مورد نظر بود و از آنجایی هم که این حلقه تا آخر برای جستجوی پترن مورد نظر (که در اینجا برای یافتن همه ی نوع کاراکترهاست) اسکن میکند ، پس به تعداد کاراکترها ، هر بار یک کاراکتر را برمیگرداندکد:MainStr = "this year is 2015 (christian / 1394 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(MainStr, "(.)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
اما در همین مثال اگر در پترن ، بعد از کلاس کاراکتر .% علامت + بگذاریم یعنی بنویسیم +.% مثل بقیه ی موارد به معنای مجموع همان نوع کلاس کاراکترهاست و چون کلاس کاراکتر .% همه ی انواع کاراکتر را اشاره میکند ، پس کل رشته ی مورد نظر ، برگردانده میشود
** دقت کنیم که اگر در رشته ی اصلی ای ، بخواهیم کاراکتر نقطه را جستجو کنیم ، چون این جزء کلاس کاراکترهاست و در پترن ها معنای خاصی دارد ، باید همانطور که توضیح داده شد ، قبل از نقطه ، علامت % را بگذاریم یعنی بنویسیم .%
15)
در پترن مربوط به این مثال ، ابتدا برای d% دنبال عدد میگردد و عدد 2 (که همان ابتدای عدد 2015 هست) را مییابد و چون علامت + بعد از آن نیامد پس فقط منظور یک کارکتر و آنهم اولین کاراکتر عددی هست که پیدا میشود (که همان 2 هست) و بعد از آن +. آمد که یعنی بعد از عدد 2 ، همه ی کاراکترهای بعد از آن را انتخاب کن و بعد از آن هم s% آمد یعنی آخرین محتوای +. تا جایی ادامه یابد که قبل از آخرین کاراکتر فضای خالی باشد (که در اینجا آخرین کاراکتر فضای خالی ، بین عدد 1394 و حروف solar هست) بنابراین عبارت +. در پترن بعد از حرف 2 و قبل از آخرین فضای خالی هست و چون فقط این قسمت در پرانتز آمد پس فقط این قسمت در متغییر Content1 ذخیره میشود بنابراین مقدار آن برابر رشته یکد:MainStr = "this year is 2015 (christian / 1394 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(MainStr, "%d(.+)%s",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
میشودکد:"015 (christian / 1394"
اگر دقت کنید و بخواهیم دقیق با ترتیب پیش برویم ابتدا که d% آمد یعنی عدد 2 (ابتدای عدد 2015) و بعد هم که +. آمد یعنی هر کاراکتر بعد از آن که از 0 شروع میشود و بعد از آن هم که s% آمد که اولین کاراکتر فضای خالی بعد از آن ، بعد از عدد 5 (بعد از آخرین عدد 2015) هست و طبیعتا مقدار +. یا در واقع مقدار متغییر Content1 برابر 015 میشد فقط اما چرا تا آخرین کاراکتر فضای خالی ، حساب کرد؟ چرا اولین یا حتی این همه کاراکتر فضای خالی بعد از عدد 2 را حساب نکرد؟
علامت یا magic کاراکتر + هر گاه بیاید ، در صورتی که چندین نمونه ی شبیه هم در رشته ی اصلی وجود داشته باشد ، همیشه از اولین تا آخرین نمونه (حداکثر تعداد کاراکتر) را به حساب میاورد ولی دقیق برعکس آن علامت منفی هست که کمترین نمونه را به حساب میاورد (البته این یکی از کارهای علامت - هست و کار مهم منفی را در آینده میآموزیم) یعنی اگر بجای علامت+. علامت -. در پترن بود ، مقدار بازگشتی ، کمترین و کوچک ترین نمونه که همانطور که بررسی کردیم ، کوچک ترین نمونه ی آن در وهله ی اول فقط عدد 015 هست ، برگردانده میشود و در اجرای بارهای بعدی حلقه ، باز هم چک میشود بعد از آن ، این نمونه در ادامه وجود دارد که نتیجه را برمیگرداند (در این مثال برای بار دوم عدد 394 را برمیگرداند) و یا نه
16)
میخواهیم در رشته ی اصلی ، فقط کاراکترهای بین علامت دابل کوتیشن یا " " را استخراج کنیم و همانطور که گفته شد ، برای جستجوی علامت های \ و " در رشته ی اصلی ، در پترنِ آن ، قبل از این علائم ، یک بک اسلش یا \ قرار میدهیم پس در پترنِ این مثال "\ یعنی هر کجا کاراکتر " دیده شد و بعد از آن هم همه ی کاراکترها انتخاب شود (و بعد از آن هم که "\ آمد که باز هم یعنی) تا آخرین کاراکتر " که دیده شد و چون +. در پرانتز قرار گرفتند پس فقط مقادیر این قسمت که محتوای بین دابل وتیشن هستند در متغییر Content1 ذخیره میشود بنابراین محتوای این متغییر رشته ی it's all right میشودکد:s = [[then he said: "it's all right"!]] LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(s, "\"(.+)\"", LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
در خط اول همانطور که میدانید میشود رشته را در دو علامت کلوشه ی باز و بسته [[ ]] تعریف کرد بجای تعریف در دابل کوتیشن " " و چون دابل کوتیشن در خط اول هم جزء رشته بود پس بهتر است داخل کلوشه تعریف شود (یا قبل از دابل کوتیشن ، علامت \ بگذاریم در رشته ی اصلی)
Capture ها (کلوشه) :
کپچرهای پرانتز را بررسی کردیم . حالا به کپچر کلوشه [ ] میپردازیم
تا به حال اگر دقت کرده باشید ، ترتیب پترن هایی که مینوشتیم بسیار بسیار مهم بود مثلا اگر مینوشتیم :
در رشته ی اصلی حتما جایی که عدد (یا مجموع عدد) بیاید و دقیقا بدون هیچ کاراکتر اضافی دیگر ، کاراکتر بعدی آن حروف (یا مجموع حروف) بیاید تا این پترن جواب داشته باشد مثلا "hello 364word" که رشته ی 364word در اینجا پیدا میشود اما اگر رشته به شکل "hello 364 word" چون بعد از عدد ، کاراکتر space که از نوع دیگری است آمد و یا مثلا "hello word365"و یا هر ترتیب دیگر بیاید، دیگر این پترن جوابگو نیستکد:"(%d+%a-)"
کپچرِ کلوشه ، زمانی استفاده میشود که ترتیب پترن ها برای ما مهم نباشد و هر کلاس کاراکتر و یا در واقع هر پترنی را که (داخل کلوشه بود) در هر جایی از رشته ی اصلی جستجو کرد ، در نتیجه و جواب میاورد و اگر آن پترن هم وجود نداشت ، اشکالی ندارد . مثلا اگه 3 کلاس کاراکتر (یا حتی کاراکتری) داخل کلوشه داشتیم ، در رشته ی اصلی ، بدون در نظر گرفتن ترتیب آن ، چه یکی از کلاس کاراکتر اول یا دوم یا سوم و یا حتی هر 3 تای آنها وجود داشته باشد ، نتیجه حاصل میشود و مقدار برگردانده میشود
بنابراین هر چند در کلوشه فقط یک کاراکتر یا کلاس کاراکتر را برای جستجو میشود نوشت ولی زمانی درک میشود که چندین کاراکتر یا کلاس کاراکتر وجود داشته باشد در کلوشه
*** بسیار دقت کنیم که magic کاراکترها یا همان علامت های + و - و * ? (مثلا علامت + که به معنای مجموع کارکتر همان نوع هست) را حتما حتما بعد از کلوشه بیاوریم وگرنه اگر داخل کلوشه بیاوریم ، به معنای جستجوی همان کاراکتر که قبلا مثلا با +% نشان میدادیم هست . کلاس کاراکتر نقطه هم دقیقا مثل همین است یعنی اگر داخل کلوشه بیاید فقط کاراکتر نقطه را جستجو میکند و معنایی که همه نوع کاراکتر را در کلاس کاراکتر ها را برمیگرداند را دیگر ندارد و مثل این است که در جاهای دیگر بنویسیم .% البته بجز کاراکتر ^ که اگر در اولین کاراکترِ بعد از کلوشه بیاید (یعنی داخل کلوشه حتما باید باشد برعکس magic کاراکترها) به معنای نقیض آن پترن یا کلاس کاراکتر هست
*** باز هم دقت کنیم که magic کاراکتر ها (مثلا علامت + و غیره که گفته شد) که یک کاراکترِ بعد از کلوشه بیایند ، همه ی پترن ها و کلاس کاراکترهای بکار رفته شده در کلوشه ی قبلی خود را بصورت مجموع بکار میبرند یعنی مثلا اگر در کلوشه ، عبارت
بیاید و یک کاراکترِ بعد از کلوشه علامت + بیاید ، به این معناست که هم هر کجا کاراکترهای حروف و یا کاراکترهای عدد یافت شد ، صرف نظر از ترتیب آنها ، مجموع این کاراکترها در خروجی ذخیره میشود (علمت پرانتز هم که قبلا کار شد و برای ذخیره کردن آن پترن در متغییر تابع هستکد:"([%a%d]+)"
*** تذکر : در داخل کپچرِ کلوشه ، اگر کلاس کاراکترِ نقطه (که در جاهای دیگر به معنای گرفتن و برگرداندن همه ی کاراکترها بود) بیاید ، فقط به معنای یافتن برای کاراکترِ نقطه هست یعنی دیگر همه ی کاراکترها را برنمیگرداند
17)
همانطور که گفته شد در پترن ، ابتدا و انتها پرانتز آمد یعنی کل جواب یافت شده ، در متغییر Content1 ذخیره شودکد:MainStr = "this year is 2015 + (christian / 1394 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(MainStr, "([%d+%a-])",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
بعد از آن کلوشه آمد بدیت معناست که هر چه داخل این کلوشه هست ، ترتیب شان مهم نیست یعنی این طور نیست که چون ابتدا d% آمد ، اگر در رشته ی اصلی عدد ، بعد از یک رشته یا هر کاراکتر دیگری مثل space یا کاراکترهای سجاوندی و ... آمد ، نتیجه ای یافت نشود پس فقط کافی است پترنی را که در کلوشه آمد ، در هر کجای رشته ی اصلی پیدا کند تا آنرا برگرداند یعنی d% که همان عدد هست و یا a% که همان حروف ها هستند را در هر کجای رشته ی اصلی پیدا کند تا آنرا برگرداند
اما نکته ی بسیار حائز اهمیت اینجاست که در پترن ، بعد از d% علامت + آمد و قبلا آموخته بودیم که اگر یک کاراکترِ بعد از کلاس کاراکترها (همان جدولی که در ابتدای آموزش برسی شد که شامل a% و d% و ... بودند) ، magic کاراکتر ها (مثبت و منفی و غیره) بیایند (مثلا فرض کنیم علامت + بیاید) ، مجموع همان نوع کاراکتر (در اینجا باید مجموع کاراکتر های عددی) را برگرداند اما همانطور که گفته شد ، در کلوشه ها ، این مفهوم معنا ندارد و چنین نمیشود حتی مثل همین مثال که بصورت +d% آمد ، مجموع کاراکترهای عددی را برنمیگرداند و انگار مثل حالتی که علامت + را نگذاریم ، فقط هر بار تک تک کاراکترهای عددی را برمیگرداند چرا؟ چون داخل کلوشه ، باید magic کاراکترها بعد از کلوشه بیایند (نه قبل از کلوشه و نه داخل کلوشه) تا مفهومِ مجموع کاراکترهای هم نوع داشته باشند
اما پس در این مثال ، کاراکتر مثبت + که بعد از d% آمد ، اگر به معنای مجموع کاراکترهای عددی نیست ، به چه معناست؟
اگر magic کاراکترها هر جایی جز یک کاراکتر بعد از کلوشه بیایند ، مثلا اگر داخل کلوشه مثل همین مثال بیایند ، فقط به معنای یافتن همان کاراکتر است ( در این مثال علامت + بعد از d% یعنی اگر در رشته ی اصلی ، کاراکتر + وجود داشت ، آنرا پیدا کن) که قبلا با اضافه کردن % قبل از آن کاراکتر ، این کار را انجام میدادیم یعنی در اینجا +d% به این معناست که قبلا مینوشتیم +%d%
همینطور هر چند بعد از a% هم magic کاراکترِ منفی - آمد و معنای خاصی دارد ، اما چون جایی جز یک کاراکترِ بعد از کلوشه آمد (یعنی چون داخل کلوشه آمد) مانند کاراکتر + به معنای آن است که در رشته ی اصلی هر کجا کاراکتر - دیده شد ، برگردانده شود
پس در کل در این پترن ، صرف نظر از ترتیب پترن ها ، بصورت مجزا و تک تک ، به دنبال کاراکترهای مثبت + و منفی - و عدد و حروف میگردد در رشته ی اصلی و حتی اگر وجود هم نداشت ، اشکالی ندارد مثلا چون در رشته ی اصلی کاراکتر منفی - وجود ندارد ، علامت منفی پیدا نمیشود پس اولین تک کاراکتر در رشته ی اصلی که رشته ی t است بررسی میشود که جزء کاراکترهای + یا - یا d% یا a% هست یا نه و چون جزء a% یعنی حروف هست ،در متغییر Content1 برگردانده میشود (گفتیم ترتیب کاراکترها مهم نیست و نه اینکه a% چون در پترن در سومین کاراکتر بود ، پس مثل قبل وقتی سومین کاراکتر این نوع بود باید یافت شود چون داخل کلوشه هست و ترتیب مهم نیست) و همین طور اگر بررسی کنید همه ی کاراکترهای رشته ی اصلی بجز space ها و پرانتز و اسلش ، بقیه بصورت تک تک برگردانده میشود
18)
کل پترن داخل پرانتز هست پس کل نتیجه دی پیدا شده داخل متغییر Content1 ذخیره میشود. همانطور که گفته شد اگر جایی پترن +. میآمد یعنی همه ی کاراکترها برگردانده شود اما چون داخل کلوشه آمدند یعنی فقط کاراکترهای نقطه . و مثبت + جستجو شوند پترن d% هم که عددها را برمیگرداند پس در این مثال هر کجا کاراکترهای نقطه و مثبت و عدد پیدا شدند ، برگردانده میشوند. حالا پترن های موجود در کلوشه تمام میشوند و دقیق کاراکترِ بعد از کلوشه ، magic کاراکتر + هست که این علامت در اینجا به معنای این هست که هر پترن یا کاراکتر یا کلاس کاراکتر (کلا هر چیزی) داخل کلوشه وجود دارد ، بصورت مجموع همان کاراکترها برگردانده شود (دقیق همان علامت + ای که قبلا کار کردیم) اما تفاوت اش این است که شامل همه ی پترن های داخل کلوشه میشود یعنی داخل کلوشه که 3 پترن وجوددارد و d% هست یعنی کلیه ی کاراکترهای عددی که یافت شد را برگرداند و کاراکتر نقطه یعنی هر چند تا کاراکتر نقطه که یافت شد ، پشت سر هم برگرداند و کاراتر + هم همینطور یعنی هر چند تا کاراکتر + که دیده شد ، را با هم برگرداندکد:MainStr = "this year is 2015.11.29 (christian 1394+.....1396 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(MainStr, "([%d.+]+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
پس در این مثال در ابتدا عدد 2015 دیده شد و برگردانده میشود و در ادامه ی این بازگرداندن ، چون علامت نقطه وجود دارد هم برگردانده میشود (تا حالا شد .2015 برگردانده شد) و در ادامه ی آن نقطه ، عدد 11 هست که برگردانده میشود (تا حالا شد 2015.11 برگردانده شد) و در ادامه هم نقطه و در ادامه ی آن هم عدد 29 برگردانده میشود پس در اولین اجرای حلقه ، رشته ی "2015.11.29" برگردانده میشود
در اجرای دوم هم که مشخص هست عدد 1394 و در ادامه چون کاراکتر + در پترن وجود داشت ، برگردانده و در ادامه هم نقطه های پی در پی (چون علامت + را بعد از کلوشه گذاشتیم ، همانطور که گفته شد ، کاراکترهای مجموع نقطه ها را هم شامل میشد) و در ادامه هم عدد 1396 پس در اجرای بار دوم رشته ی "1396.....+1394" برگردانده میشود
19)
در این پترن ، فقط ابتدای بعد از کاراکتر کلوشه ، کاراکتر ^ قرار داده شد . هر گاه این کاراکتر در اولین کاراکترِ بعد از باز کردن کلوشه بیاید (نه جای دیگر مثلا قبل ی بعد از آن) ، کل کلوشه را نقیض آنرا برمیگرداند یعنی در مثال شماره ی 18 که جواب در دفعه ی اول میشد "2015.11.29" و در دفعه ی دوم میشد "1396.....+1394" این بار نقیض آن یعنی همه ی کاراکترها جز این کاراکترها میشود یعنی جواب در 3 بار تکرار حلقه ، ابتدا رشته ی "this year is " یعنی تا فضای خالیِ قبل از عدد 2 و دفعه ی بعدی حلقه ، رشته یکد:MainStr = "this year is 2015.11.29 (christian 1394+.....1396 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(MainStr, "([^%d.+]+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
که از کاراکتر فضای خالیِ بعد از عدد 9 و تا کاراکتر فضای خالیِ قبل از عدد 1 هست و سومین بار هم رشته یکد:(christian
یعنی از کاراکتر فضای خالیِ بعد از عدد 6 شروع تا آخر ، برگردانده میشودکد:solar)
20)
همانطور که قبلا کاراکترهایی که مینوشتیم ، باید پی در پی و به ترتیب و از همان نوع میبودند ، هر کاراکتر یا کلاس کاراکتری که خارج از علامت کلوشه باشد ، باید ترتیب مثل قوانین قبل رعایت شود . در این مثال هم چون قبل از کلوشه کاراکتر ^ قرار دارد پس یعنی همین کاراکترِ ^ در رشته جستجو میشود ( شبیه همان ^% ) و حتما اگر در کاراکترِ بعد از آن مواردی که در کلوشه وجود دارد ، در رشته هم موجود بود (که در مثال های بالا بررسی کردیم) و بعد از کلوشه هم که چندین بار اشاره شد که فقط اولین magic کاراکترِ بعد از کلوشه (که در مثال بالا علامت + هست) به معنای مجموع همه ی کاراکترهای هم نوع داخل کلوشه هست (که بررسی کردیم در مثال های قبلی) ولی دومین علامت + بعد از بسته شدن کلوشه ، به معنای جستجو برای کاراکترِ + در رشته ی اصلی هست و چون این کاراکتر در خارج از کلوشه قرار دارد پس بسیار مهم است که اولین کاراکترِ بعد از حاصل داخل کلوشه (که حاصل و نتیجه و مقدار برگشتی داخل کلوشه همان مقدار رشته ی 2015.11.29 هست برای بار اول) ، کاراکتر مثبت در رشته ی اصلی باشد تا جواب حاصل شود پس جواب میشود رشته ی "+2015.11.29^"کد:MainStr = "this year is ^2015.11.29+ (christian 1394+.....1396 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(MainStr, "(^[%d.+]++)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
چون ترتیب کاراکتر ^ قبل از مقدار کلوشه و کاراکترِ + بعد از مقدار کلوشه ، برای حاصل دومین تکرار برای خود کلوشه که رشته ی "1396.....+1394" هست ، وجود ندارد یعنی قبل از رشته ی "1396.....+1394" علامت ^ و بعد از آن علامت + وجود ندارد ، پس این مقدار دیگر برگردانده نمیشود
21)
در این مثال دو تا پرانتز آمد پس محتوای هر پرانتز ، داخل هر متغییر جداگانه (دو متغییر) ذخیره میشود. دو کلوشه ی مجزا آمد یعنی حتما ابتدا باید کلوشه ی اول یافت شود و باز هم حتما دقیق کاراکترِ بعدی آن ، کلوشه ی دوم باید باشد تا نتیجه حاصل شودکد:MainStr = "this *year is 2015.11.29 (christian 1394+1396 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1, Content2 = string.find(MainStr, "([%d%p])([%a%s]+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1 .."\n"..Content2, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
چون در اولین کلوشه ، آخر آن (یعنی کاراکترِ بعد از بسته شدن اولین کلوشه که سمت چپ هست) هیچ علامتی (magic کاراکتر مثل مثبت و غیره) نیامد ، پس محتوای این کلوشه هر چه که یافت شود ، تک کاراکتری هست (نه مجموعی از آن کاراکتر) ولی چون دو دومین کلوشه ، آخر آن (یعنی کاراکترِ بعد از بسته شدن دومین کلوشه که سمت راست هست) magic کاراکتر مثبت آمد ، پس همه ی پترن ها و محتوای داخل دومین کلوشه ، بصورت مجموع همان نوع کاراکتر یافت میشوند
محتوای کلوشه ی اول d%p% هست یعنی هر کجا که کاراکترهایی از نوع عدد و یا از نوع کاراکترهای سجاوندی (مانند کاراکترهای .^&()[]×~+*/@#$% و از این دست کاراکترها) یا از هر دو نوع ، آن هم بصورت تک کاراکتری دیده شد که دقیق ، کاراکترِ بعد از آن ، محتوای دومین کلوشه که a%s% هست یعنی کاراکترهایی از نوع حروف یا از نوع فضای خالی یا هر دو باشد (بصورت مجموع یا تکی) باشد ، برگردانده شود
اولین جایی که کاراکتر عددی یا سجاوندی دیده میشود ، کاراکتر ستاره در ششمین کاراکترِ رشته ی اصلی هست و دقیق کاراکترِ بعدی آن هم که یا میبایست حروف یا فضای خالی یبود ، کاراکترِ حروفی هست بنابراین تا جایی که کاراکترهای حروف و هم کاراکتر فضای خالی (ترتیب شان فرقی ندارد ولی فقط باید فقط همین دو نوع کاراکتر که داخل کلوشه هست ، باشند) ادامه یابد ، همان رشته در متغییر ذخیره میشوند که در اولین اجرا از کاراکتر y شروع و تا کاراکترِ فضای خالی که قبل از عدد 2 هست ادامه میابند و چون به عدد 2 که رسید ، هیچ کدام از نوع عدد یا space نیست ، پس جواب در اولین اجرای حلقه خاتمه میابد
در اجرای بعدی ، جستجو دوباره از عدد 2 شروع میشود . هر چند عدد 2 از نوع عددی هست (یکی از انواع عددی یا سجاوندی که باید میبود) ولی کاراکترِ بعد از آن که صفر هست ، از نوع حروف یا space نیست و یا هر چند نوزدهمین کاراکتر که نقطه هست ، از نوع سجاوندی هست ولی کاراکتر بعد از آن هم از نوع حروف یا space نیست پس جلوتر میرویم به همین گونه و به عدد 9 که رسیدیم ، کاراکترِ بعد از آن از نوع space هست پس این دو مقدار هم برگردانده میشوند
در سومین اجرای حلقه ، به کاراکتر سجاوندی پرانتز باز برمیخوریم که بعد از آن حروف آمد تا قبل از عدد 1
در چهارمین اجرای حلقه ، بعد از عدد 6 ، کاراکترهای space و حروف آمد تا قبل از کاراکتر پرانتز بسته که حساب میشود
22)
کد:date = "17.492.03 Array.Madule(arr1)^245_54/x-1+Ywq*365Int +space\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1, CONT = string.find(date, "([%d%.(%s)_])",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1 .."\n"..CONT, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
این مثال ارور میدهد چون نمیشود از چندین کپچرِ پرانتزِ داخل هم استفاده کرد چون s% هم باز جداگانه داخل یک کپچرِ پرانتزِ دیگر قرار گرفت و کپچرهای تو در تو جواب نمیدهد اما میشود که از متغییر CONT استفاده نکرد یعنی این طور نشود که s% را به عنوان محتوای دیگر حساب کند و داخل متغییر جداگانه ای بریزد
پس در این مثال (در صورت پاک کردن متغییر CONT) ، پرانتزهای کنار کلاس کاراکتر s% به معنای یافتن کاراکتر پرانتز داخل رشته ی اصلی هست
بگذارید برای تفهیم بهتر کلاس کاراکترها که باید بیشتر در همان ایتدا میپرداختیم و زیاد نپرداختیم ، بپردازیم :
23)
برای درک بهتر ، مجبوریم رشته ای با تقریبا تمام کاراکتر بنویسیمکد:date = "+17.492.03 -28 74 ^_ __ __Array25.M*aduleVersion5*( )( Arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +sp*ace^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "(%p+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
هر چند در پترن ، فقط +p% را نوشتیم اما چون نمیشود هر بار بدنه ی مثالی به این بزرگی را با هر کلاس کاراکتر تکرار کرد لذا فقط در توضیحات این مثال ، کلاس کاراکترها را تغییر میدهیم و شما هم طبق توضیحات ، هر بار پترن مورد نظر را تغییر دهید تا نتیجه ی آنرا مشاهده و تجربه کنید
الان که +p% نوشته شد ، یعنی همه ی کاراکترهای سجاوندی که همه ی کاراکترهای علائم دار هستند را برمیگرداند مثل کاراکترهای نقطه و مثبت و غیره .+-*/÷×!@#$%^&*)(_+=?
همانطور که در ابتدای آموزش اشاره شد ، هر کدام از کلاس کاراکترها را اگر با حرف بزرگ آن بنویسیم ، نقیض آن چیزی را که باید پیدا کند ، پیدا میکند یعنی همه ی کاراکترها ، جز آنهایی که بصورت عادی هستند مثلا اگر در مثال بالا ، بنویسیم +P% همه ی کاراکترها بجز کاراکترهای سجاوندی یعنی بجز کاراکترهای .+-*/÷×!@#$%^&*)(_+=? و امثال این کاراکترها ، برگردانده میشود
کلاس کاراکتر نقطه که همه ی کاراکترها را برمیگرداند (این کلاس کاراکتر دیگر نقیض ندارد بلکه فقط میشود محدوده ای برای این کاراکتر مشخص کرد که از کدام کاراکتر تا کدام کاراکتر ، همه ی کاراکتر بین این دو کاراکترِ شروع و پایان را برگرداند)
کلاس کاراکتر a% هم که تمام کاراکترهای حروفی را فقط برمیگرداند (حتما در پترن بالا ، همه ی این کلاس کاراکترها را که توضیح میدهیم ، تست کنید) یعنی بقیه ی کاراکترهای دیگر اعم از عدد و space و ... را شامل نمیشود
کلاس کاراکتر d% همه ی کاراکتر عددی را برمیگرداند (پر واضح هست که D% همه ی کاراکترها بجز عدد را برمیگرداند)
کلاس کاراکتر l% (حرف اِل هست نه حرف یک) همه ی کاراکترِ حروفی (نه بقیه ی انواع کاراکترها) که آنهم فقط با حروف کوچک نوشته شدند را برمیگرداند (پر واضح هست که L% همه ی کاراکترهای حرفی که کوچک نیستند را برمیگرداند)
کلاس کاراکتر u% همه ی کاراکترهای حروفی که با حروف بزرگ نوشته شدند را برمیگرداند (پر واضح هست که L% همه ی کاراکترهای حرفی که بزرگ نیستند را برمیگرداند)
کلاس کاراکتر s% همه ی کاراکترهای فضای خالی یا همان space را برمیگرداند (پر واضح هست که S% همه ی کاراکترهای غیر از space را برمیگرداند)
کلاس کاراکتر مهم w% همه ی کاراکترهای هم حروف و هم عددی را برمیگرداند(حتما این را تست کنید) یعنی کار کلاس کاراکترهای a% و d% را با هم یکجا انجام میدهد (پر واضح هست که W% همه ی کاراکترهای غیر ازحروف و عدد را برمیگرداند)
کلاس کاراکتر x% هم عددهای شانزده دهی (که شامل 0 تا 9 و ABCDEF هستند) را برمیگرداند (X% هم که مشخص هست)
Magic کاراکترهای منفی و ضرب - و * :
مهم ترین و شاید هم اندکی سخت تر و البته بخش جذاب پترن ها ، همین Magic کاراکتر های - و * هست. Magic کاراکتر مثبت که قبلا توضیح داده شد
این Magic کاراکترها (منفی و ضرب) هر چند گاها عملکردی شبیه Magic کاراکتر مثبت دارند اما ماهیت کاملا متفاوتی دارند. Magic کاراکترهای ضرب و منفی ، دو وظیفه را انجام میدهند
Magic کاراکترهای منفی و ضرب ، وظیفه ی الویت بندی پترن کاراکتر یا کلاس کاراکتر (کلا آن قسمت خاص پترن) مربوط به خود را در وهله ی اول دارند بدین معنا که اگر Magic کاراکتر منفی مثلا اگر برای کلاس کاراکتری بیاید ، ابتدا آن کلاس کاراکتر مورد بررسی و جستجو قرار نمیگیرد یعنی ابتدا کلاس کاراکتر یا کاراکتری که الویت برتری دارد (مثلا کاراکتر یا کلاس کاراکتری که Magic کاراکترِ مثبت دارد که الویت برتری دارد ، ابتدا مورد جستجو قرار میگیرد) و حتی اگر آن کلاس کاراکتر مربوط به Magic کاراکتر منفی هم موجود نبود ، مشکلی وجود نخواهد داشت
تذکر مهم : الویت Magic کاراکترها این طور هست که کلاس کاراکتر (منظور a% و ...) یا کاراکتری که اصلا Magic کاراکتر (منظور + و - و *) ندارد باکلاس کاراکتر یا کاراکتری که Magic کاراکترِ مثبت دارد ، هم الویت هستند و بعد از آن ، به ترتیب الویت با Magic کاراکترِ ضرب و بعد از آن هم الویت با Magic کاراکترِ منفی هست یعنی ترتیب الویت ها بصورت + و * و - هست
وظیفه ی دوم این Magic کاراکترهای منفی و ضرب ، شبیه به مثبت هست یعنی مجموع هم نوع آن کلاس کاراکتر یا کاراکتر را برمیگردانند اما تفاوت هایی وجود دارد . Magic کاراکترهای مثبت و ضرب ، بزرگترین جمله (یا نمونه) را برمیگردانند ولی Magic کاراکتر منفی ، کوچک ترین جمله (نمونه) را
مثلا اگر پترنی بنویسیم که در رشته ای ، هر کاراکتری که بین کاراکترهای گیومه " هست را برگرداند ، ولی در رشته ی مورد نظر ، 3 تا از این کاراکترها داشته باشیم ، اگر از Magic کاراکتر مثبت یا ضرب استفاده کنیم ، بین اولین تا آخرین (سومین) کاراکترهای گیومه " هر کاراکتری هست را برمیگرداند اما وقتی از Magic کاراکتر منفی استفاده میکنیم ، بین کوچک ترین جمله (نمونه) که جملات بین دو گیومه ی اول هست (بین گیومه ی اول و دوم) را برمیگرداند و در اجرای بار بعدی حلقه ، جملات و کاراکترهای بین گیومه های بعدی (که گیومه های دوم و سوم) هست را برمیگرداند
برای Magic کاراکترهای هم نوع (که بدیهی هست الویت یکسانی دارند) ، پس از چک کردن بصورت ترتیبی ، اگر هر کدام از آنها موجود نبودند ، اشکالی ندارد
** تذکر بسیار مهم : چون اولین وظیفه ی Magic کاراکترهای منفی و ضرب ، الویت بندی هست (Magic کاراکتر مثبت که همیشه اولین الویت را دارد ، منظورمان نیست) پس فقط یک کاراکتر یا کلاس کاراکتر در پترن ی این Magic کاراکترها را داشته باشند ، مفهوم ندارد و اغلب باعث پیدا نشدن و ارور میشود یعنی مثلا اگر در کل پترنی ، فقط بنویسیم "-d%" چون فقط یک کلاس کاراکتر با Magic کاراکتر منفی آمد ، معنا ندارد . یعنی مثلا باید با یک مجیک کاراکتر دیگر یا بدون کاراکتر بیاید که الویت ها مشخص شود مثلا "-d%p%" بیاید
پس تعریف کامل Magic کاراکترهای مثبت و منفی و ضرب :
مثبت + : اولین و بالاترین الویت را در جستجو در رشته ی اصلی دارد و بزرگترین جمله (نمونه) را برمیگرداند
ضرب * : دومین الویت را در جستجو در رشته ی اصلی دارد و بزرگترین جمله (نمونه) را برمیگرداند
منفی - : سومین الویت را در جستجو در رشته ی اصلی دارد و کوچک ترین جمله (نمونه) را برمیگرداند
تذکرات :
اندکی قلق در Magic کاراکترها هست که بنده به تمام آن پی نبردم ولی تذکراتی که طی تجربه (علمی نیست) میتوانم بدهم این است که :
1) تا میتوانید سعی کنید از قرار دادن Magic کاراکترهای متفاوت در یک پترن ، خودداری کنید (یعنی سعی کنید بیشتر از دو نوع Magic کاراکتر را در یک پترن نیاورید)
2) وقتی از کلاس کاراکترِ نقطه برای یافتن بین دو کاراکترِ خاص استفاده میکنید ، سعی کنید برای این کلاس کاراکترِ نقطه ، Magic کاراکتری که الویت بالاتری نسبت به کاراکتر یا کلاس کاراکترِ اطراف این کلاس کاراکترِ نقطه دارند ، استفاده کنید یعنی برای کلاس کاراکترِ نقطه ، از بالاترین الویت از Magic کاراکترها استفاده کنید
3) سعی کنید چندان از Magic کاراکتر هم نوع ، برای کاراکتر یا کلاس کاراکترهای مختلف استفاده نکنید
24)
خوب در مثال ها دیگر لازم نیست به الویتِ کاراکترها بپردازیم . الان در این مثال در پترن \" که اول و آخرِ پترن آمد ، چون Magic کاراکتری ندارد با قسمت وسط که کلاس کاراکترِ نقطه ، Magic کاراکترِ مثبت دارد (همانطور که گفته شد) الویتی دقیق برابر هم دارند و هر گاه الویت ها برابر بودند ، دقیق مثل حالت قبل ، باید ترتیب کاراکترها و کلاس کاراکترها و کپچرها ، حفظ شوند) پس مثل روال قبل ، باید ترتیب پترن ها رعایت شود یعنی ابتدا کاراکتر گیومه " جتسجو میشود و تا گیومه ی آینده ، هر کاراکتری بین شان برگردانده میشودکد:s = [[then he said: "it's all right" so he got " to the her home" and do see tv!]] LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(s, "\"(.+)\"", LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
اما در کل 3 تا گیومه داخل رشته ی اصلی قرار دارد . یعنی همان نمونه ، بصورت متوالی تکرار شده پس باید از کدام گیومه تا کدام گیومه ، کاراکترها برگردانده شوند؟
اگر Magic کاراکترِ مثبت باشد ، یعنی بزرگترین جمله یعنی از اولین تا آخرین گیومه (نمونه) برگردانده شود (فرضا اگر 1000 تا گیومه وجود داشت ، باز هم همه ی کاراکترهای بین اولین تا آخرین گیومه برگردانده میشدند) که در این مثال ، رشته ی it's all right" so he got " to the her home برگردانده میشود
حالا فرض کنید در پترن ، برای کلاس کاراکترِ نقطه ، بجای Magic کاراکترِ مثبت ، Magic کاراکترِ منفی بود ، چه میشد؟ یعنی اگر پترن این مثال بصورت :
خوب خیلی های شما شاید درست حدس زده باشید اما همانطور که گفته شد ، Magic کاراکترها 2 تا وظیفه دارند که باید هر دوی آنها را حتما چک کنیم)کد:"\"(.-)\""
اولین وظیفه ی Magic کاراکترها ، تعیین الویت برای جستجو بود . برای پترن هایی که Magic کاراکتر ندارند و یا Magic کاراکترِ مثبت دارند (مثل همین چند خط بالا) چک نمیکنیم چون حتما باید ترتیب شان رعایت شود چون بالاترین الویت را دارند ولی برای بقیه ی Magic کاراکترها دانه دانه باید چک شود
چون در اینجا -. از الویت کمتری نسبت به بقیه ی کاراکترهای اطراف خود (منظور پترن های \" در اطراف خود یا هر پترن دیگری) برخوردارند ، پس در ذهن مان آنرا بصورت موقت حذف میکنیم پس چیزی که باقی میماند ، میشود :
حالا این را معنی میکنیم یعنی چه؟ یعنی هر جا گیومه " دیده شد (کاراکتر شماره 15) تا هر جایی که باز هم همین کاراکتر دیده شد (چون از ذهن مان حذف کردیم ، به این معنا ترجمه نکنیم که هر جایی که دو گیومه ی پی در پی دیده شد یعنی اینکه حتما دو تا گیومه باید پی در پی باشند تا حاصل پیدا شود چون -. بین شان وجود داشت) که کاراکترهای شماره ی 27 و 44 هستند. برای اینکه حالا مشخص کنیم کدام گیومه ، دوباره همان کلاس کاراکتر -. را که از ذهن مان حذف کرده بودیم ، برمیگردانیم و مهم ترین نکته اینجاست که اگر این کلاس کاراکتری که در این مثال magic کاراکترِ منفی گرفت ، بین این دو گیومه (یعنی سرجایی که قرار بوده باشد) ، وجود داشت که برگردانده میشود کاراکتراهیی که وجود داشتند ولی اگر وجود هم نداشت ، مشکلی نیست و بجایش یک رشته ی خالی یعنی "" برگردانده میشود چون الویت کمتری دارند (چه منفی یا ضرب که الویت کمتری دارند همینطورند) که منفی به معنای کوچکترین جمله و نمونه بود پس منظورش گیومه ی بعد از گیومه ای که پیدا شد (گیومه ی شماره 2) هست و در دومین تکرار حلقه ، ادامه ی گیومه های بعدی برگردانده میشود (در اینجا گیومه ی 2 تا 3) پس در حلقه ی اول ، رشته ی it's all right" so he got و در حلقه ی تکرار دوم ، رشته ی to the her home برگردانده میشودکد:"\"\""
درست است که این روش ، تفاوتی در نتیجه ی یافتن جواب در این مثال نداشت (یعنی از همان ابتدا مشخص بود که کوچک ترین جمله کدام است و نیاز نبود در ذهن مان چیزی را حذف کنیم) اما در مثال های دیگر اگر به این شیوه بررسی نشود ، درست نیست و به جواب نمیرسیم
25)
کد:date = "17.492.03 Array.Madule(arr1)^245_54/x-1+Ywq*365Int +space\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "(%d-%a-%s)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
در این مثال ، همانطور که گفته شد ، کاراکترهایی که Magic کاراکترِ منفی یا ضرب دارند (در این مثال d% و a%) را در ذهن مان حذف میکنیم پس فقط s% میماند . پس به دنبال کاراکترهای فضای خالی در رشته ی اصلی میگردیم آن هم هر بار فقط یک کاراکترِ فضای خالی (چون s% هیچ Magic کاراکتری ندارد)
اولین کاراکترِ space در کاراکتر شماره ی 10 هست پس این کاراکتر فضای خالی برگردانده میشود (حالا در ذهن مان که حذف کرده بودیم d% و a% را برمیگردانیم) . حالا همانطور که گفته شد ، چون هر دو منفی هستند (هم d% و هم a%) پس هم الویت هستند پس اگر هر دو وجود داشتند یا نداشتند یا یکی از اینها وجود داشتند یا نداشتند ، مهم نیست (هر چند در نکات بیان شد که یک Magic کاراکتر در چند پترن یا کلاس کاراکتر تکرار نشود بهتر هست ولی از این قضیه هم در این مثال استفاده کردیم) و باز هم چون قبل از s% کلاس کاراکتر a% آمد (و هم الویت با d% هست) پس ابتدا این مورد چک میشود و در صورت وجود یا عدم وجود a% ، کلاس کاراکتر d% چک میشود
پس میگردیم ، ببینیم که یک کاراکترِ قبل از این فضای خالی (که در کاراکتر شماره ی 10 بود) ، قبل از آن کوچک ترین نمونه مجموع حروف (مجموع هست چون همه ی Magic کاراکترها این خاصیت را دارند و کوچک ترین نمونه هست چون Magic کاراکترِ منفی هست) آمد یا نه . قبل از این فضای خالی ، عدد 3 آمد که از نوع حروف یا a% نیست پس اشکالی ندارد . پس حالا میچرخیم برای کلاس کاراکتر قبل از آن که d% بود یعنی برای عدد . یعنی میچرخیم ببینیم که کاراکترِ قبل از این فضای خالی (که کاراکترِ شماره ی 10 بود) ، مجموع عددی (کوچک ترین نمونه) آمد یا نه که میبینیم این طور هست و مجموع آن ، همان رشته ی 03 ی قبل از آن است پس در اولین اجرای حلقه ، 03 و بعد از آن ، فقط یک کاراکترِ فضای خالی برگردانده میشود (دقت کنید چون در خروجی ، کارکتر فضای خالی ، در سمت راست هست پس برای ما انگار نامرئی هست که میتوانیم مثلا در حلقه ی دیگری ، تعداد کاراکترهایی که هر بار که این حلقه برمیگرداند را نمایش دهیم یا هر کاراکتر را جداگانه نمایش دهیم تا بهتر درک کنیم) پس در اولین اجرا ، رشته ی :
برگردانده میشود .کد:"03 "
حالا حلقه به اجرای دوم خود میرود و باز همین همین قضیه تکرار میشود یعنی ابتدا در ذهن مان d% و a% را حذف میکنیم پس کاراکتر فضای خالی که در کاراکترِ شماره ی 51 هست ، برگردانده میشود . حالا این a% را که از ذهن مان حذف کرده بودیم را برمیگردانیم ابتدا
پس میبینیم که یک کاراکتر قبل از این کاراکترِ فضای خالی ، آیا مجموع کاراکترهای حروفی وجود دارد؟ بله که میشود رشته ی "Int" و حالا d% را که از ذهن مان حذف کرده بودیم را قبل از این رشته ای که پیدا شد (یعنی قبل از کاراکتر رشته ی "I" که همان کاراکتر شماره ی 48 هست) برای وجودش چک میکنیم یعنی میبینیم که قبل از این کاراکتر شماره ی 48 ، مجموع کاراکترهای عددی وجود دارد؟ که جواب مثبت هست و رشته ی "365" هست . پس در اجرای بار دوم حلقه ، رشته های "365" و "Int" و یک کاراکترِ فضای خالی بعد از آن برگردانده میشود (حواسمان به کاراکتر فضای خالی باشد) یعنی میشود :
در اجرای بار سوم حلقه ، مشخص هست که باز هم برای فضای خالی (کاراکترِ بعد از کاراکتر شماره ی 51) جستجو میشود . باز هم به همین منوال . خود کاراکتر شماره ی 52 ، فضای خالی هست که برگردانده میشود . در قدم بعدی ، برای مجموع حروف a% قبل از این کاراکتر (یعنی قبل از کاراکترِ شماره ی 52 که میشود 51) جستجو میشود که کاراکتر شماره 51 چون فضای خالی هست و حروف نیست پس a% برای آن بی نتیجه هست . بنابراین برای مجموع عدد a% در قبل از کاراکتر space (یعنی قبل از کاراکترِ شماره ی 52 که میشود 51) جستجو میشود که همانطور که میدانید ، کاراکتر شماره 51 چون فضای خالی هست و عدد نیست پس d% برای آن بی نتیجه هست پس هم d% و هم a% برای آن یافت نمیشود که اشکالی ندارد چون Magic کاراکتر با الویت پایین داشتند . پس در اجرای بار سوم ، فقط همان تک کاراکترِ فضای خالی که ابتدا برگردانده شده بود ، برگردانده میشودکد:"365Int "
در اجرای حلقه در دفعات بعدی (تا اجرای بار هفتم) هم همینطور فقط هر بار تک کاراکترهای فضای خالی (که بین کاراکترهای شماره ی 51 تا 58 هستند) برگردانده میشود
در اجرای بار هشتم حلقه ، عرض شود که در این مثال ، رشته ی "n\" در رشته ی اصلی را به عنوان فضای خالی شناسایی میکند (چرا را دقیقا نمیدانم) پس با همان روال ، رشته ی :
برگردانده میشودکد:"space "
26)
خوب مشخص هست که این پترن ، تمام رشته ها را انتخاب میکند یعنی در اجرای بار اول ، رشته ی :کد:date = "17.492.03 ^_ __ __Array25.M*aduleVersion5*( )( Arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +sp*ace^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "(.*)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
برگردانده میشود (بجای n\ به خط بعدی میرود و بجای a\ چیزی شبیه ستاره چاپ میشود که بدیهی است)کد:"17.492.03 ^_ __ __Array25.M*aduleVersion5*( )( Arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +sp*ace^ *"
اما طبق نکاتی که برای Magic کاراکترها گفته شد ، در اجرای دفعه ی بعدی با آنکه تمام مقادیر برگردانده شدند و کاراکتر دیگری در رشته ی اصلی وجود ندارد ، چون یک Magic کاراکتر با الویت کمتر (ضرب) را فقط برای یک کلاس کاراکتر آوردیم و کلاس کاراکتر دیگری با الویت متفاوت نیاوردیم ، در دفعات بعدی هم اجرا میشود (حلقه ی بی نهایت) که این بار برخلاف معمول ، متغییر LastChar یک واحد از متغییر FirstChar کوچکتر میشود (در دفعات حلقه ی بعد برای همیشه ) و متغیر Content1 هم تا آخر رشته ی خالی را برمیگرداند که همانطور که گفته شد یا باید از Magic کاراکترهای متفاوت در پترن استفاده کنیم یا شرط حلقه (if داخلی) را به صورت زیر تغییر دهیم :
کد:date = "17.492.03 ^_ __ __Array25.M*aduleVersion5*( )( Arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +sp*ace^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "(.*)",LastChar+1) if Content1==nil or (LastChar<FirstChar and Content1=="") then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
27)
این یکی از مثال های مهم هست (ولی نه اینکه سخت باشد)کد:date = "17.492.03 ^_A38rray25.MaduleVersion5*(arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +space^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "([%p%s]*[%w]*)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
میدانیم که Magic کاراکترها (مثبت و ضرب و منفی) برای کپچرهای کلوشه ، یک کاراکتر بعد از بسته شدن کلوشه میآیند واگر کاراکترهای + و * و - داخل یا قبل یا هر کجای دیگر جز جایی که گفته شد بیایند ، به عنوان کاراکتری برای جستجو در رشته ی اصلی در نظر گرفته میشوند
پس در پترن این مثال ، هر دو کلوشه ، Magic کاراکتر ضرب را دارند و چون Magic کاراکتر یکسانی دارند ، همانگونه که گفته شد ، به ترتیب چک میشوند یعنی ایتدا داخل کپچر کلوشه اول چک میشد و اگر وجود نداشت ، داخل عبارت بعدی آن یعنی داخل کلوشه ی بعدی چک میشود و ...
از قبل میدانیم ، داخل یک کلوشه ، پترنی نوشته شود ، ترتیب آن مهم نیست
پس ایتدا ، داخل کلوشه ی اول که s%p% هست ، در کاراکترِ اول در رشته ی اصلی جستجو میشود بدین معنا که کاراکتر اولِ رشته ی اصلی که 1 هست ، آیا از نوع فضای خالی هست؟ نه . از نوع کاراکترهای سجاوندی چطور؟ نه
پس برای کلوشه ی اول ، جوابی یافت نشد ولی چون الویت های دو کلوشه در یک سطح هست ، پس جواب ندادن یکی ، باعث میشود کلوشه یا همان عبارت بعدی جستجو شود (اما همانطور که گفته شد ، اگر در کل پترنی ، فقط عبارت هایی که با Magic کاراکتر های یکسان بکار برده شد ، باید حداقل برای یکی از آنها ، مقداری یافت شود یعنی نمیشود هیچ مقداری برای هیچ کدام یافت نشود) لذا در کارکتر اول رشته ی اصلی ، این بار (نه اینکه دو اجرای بعدی حلقه باشیم) کلوشه ی دوم که w% هست چک میشود. آیا کاراکتر اول که عدد 1 هست ، از نوع w% که همان حرف یا عدد هست ، هست؟ بله
پس چون Magic کاراکتر ضرب برای این کلوشه وجود دارد ، مجموع عبارت و کاراکترهای عدد و حروف را که در اجرای بار اول همان رشته ی "17" میشود ، برگردانده میشود
برای دفعات بعدی تکرار حلقه هم دقیقا به همین روش. بار دوم کاراکتر سوم در رشته ی اصلی که نقطه هست که از نوع یافت شده در کلوشه ی اول که همان p% هست پیدا شد . حالا این بار چون پیدا شد ، برای کلوشه ی دوم ، بک کاراکتر بعد از این کاراکتر (یک کاراکتر بعد از کاراکتر نقطه که همان کاراکتر شماره ی 4 که عدد 4 است) جستجو میشود یعنی جستجو میشود که عدد 4 ، جزء w% هست؟ بله پس کل نوع عدد و حروف (w%) انتخاب میشود که رشته ی "492" میشود . پس برای بار دوم برای کلوشه دوم که رشته ی نقطه بود و در ادامه ی آن رشته ی 492 برگردانده میشود که کلا میشود رشته ی "492."
بار سوم هم به همین ترتیب رشته "03."
بار چهارم باز هم کلوشه ی اول برای کاراکتر شماره 10 که فضای خالی هست جستجو میشود . چون جزء s% هست پس انتخاب میشود و کاراکترهای بعدی آن هم چون جزء کاراکترهای سجاوندی (در کلوشه ی اول) هستند ، انتخاب میشوند و کاراکتر بعد از آن هم که رشته ی "A" هست ، کلوشه ی دوم برای آن جستجو میشود. پس تا رشته ی "A38rray25" انتخاب میشود پس برای بار چهارم رشته ی :
برگردانده میشودکد:"^_A38rray25"
به همین ترتیب بار پنجم :
بار ششم :کد:".MaduleVersion5"
هفتم :کد:"*(arr1"
هشتم :کد:") ^245"
نهم :کد:"_54"
دهم :کد:"/x"
یازدهم :کد:"-1"
دوازدهم :کد:"+Ywq"
سیزدهم :کد:"*+365Int"
چهاردهم :کد:" +space"
کد:"^_"
اما نکته ی مهمی که در این مثال نهفته هست و قبلا هم کار شده ، تکرار حلقه برای بار پانزدهم و از آن به بعد هست . چون در کل پترن ، از Magic کاراکترهای هم نوع و آنهم با الویت کم (ضرب یا منفی) استفاده شده پس مثل مثال قبل ، حتی اگر حلقه هم تا رشته ی آخر آن یافت شود ، باز ادامه میباید تا حلقه ی بی نهایت و همانطور که گفته شد ، شرط if داخل حلقه را باید درست کرد :
کد:date = "17.492.03 ^_A38rray25.MaduleVersion5*(arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +space^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "([%p%s]*[%w]*)",LastChar+1) if Content1==nil or (LastChar<FirstChar and Content1=="") then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
28)
این مثال مثل مثال قبل هست فقط در پترن ، برای کلوشه ی دوم ، بجای Magic کاراکترِ ضرب ، Magic کاراکترِ منفی قرار دادیمکد:date = "17.492.03 ^_A38rray25.MaduleVersion5*(arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +space^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "([%p%s]*[%w]-)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
خوب در این مثال چون Magic کاراکترِ ضرب بر Magic کاراکترِ منفی الویت دارد پس کلوشه ی دوم را از ذهن مان حذف میکنیم و کلوشه ی اول ، باید محتوایی برایش یافت شود اما اگر محتوایی برای اولین کلوشه یافت نشود ، چون کل پترن ، فقط از Magic کاراکترهای با الویت پایین (منفی و ضرب) استفاده شد ، در حلقه ی بی نهایت گیر میکند لذا کلوشه ی اول که s%p% هست ، در اولین کاراکتر رشته ی اصلی که 1 هست ، جستجو میشود و چون 1 کاراکتری از جنس s% و p% نیست پس حلقه در بی نهایت گیر میکند که برای رفع این مشکل ، یا باید شرط if داخل حلقه را مثل قبل درست کنیم یعنی بجایش بنویسیم :
یا اینکه در پترن ، از هیچ Magic کاراکتری استفاده نکیم که در این صورت ، کاراکتر مورد نظر ، الویتی برابر با Magic کاراکتر مثبت دارد یا اینکه از Magic کاراکتر مثبت استفاده کنیم مثلا پترن را این جوری بنویسیم که w% آخری هیچ Magic کاراکتی ندارد :کد:if Content1==nil or (LastChar<FirstChar and Content1=="") then
یا Magic کاراکترِ مثبت دارد :کد:"([%p%s]*[%w]-%d)"
که در هر صورت معنا و هدف پترن عوض میشود پس این مهم است که از ابتدا ، روی الگوریتم درست در پترن ها کار کنیمکد:"([%p%s]*[%w]-%d+)"
در همین مثال ، شماره ی 28 ، اگر در رشته ی اصلی همان ابتدا و به عنوان اولین کاراکتر ، یکی از کاراکتر از نوع هایی که در کلوشه ی اول بود را اضافه میکردیم (مثلا مینوشتیم "17_" یعنی یک آندرلاین همان ابتدا اضافه میکردیم) مشخص است که چون یکی از نوع های داخل کلوشه (از نوع p%) بود ، پس در اولین بار اجرای حلقه ، رشته ی "17_" برگردانده میشد ولی در اجرای دوم به بعد حلقه ، مثل حالت بالا که توضیح داده شده ، در حلقه ی بی نهایت گیر میکرد
*** پس این قضیه بسیار مهم است که همان ابتدا چک کنید ببینید در پترن تان آیا همه ی کاراکترهای تان ، Magic کاراکترهایی با الویت پایین دارند یا خیر یعنی اینکه چک کنید و ببینید همه ی کاراکترهایتان (اعم از کلاس کاراکتر و کپچرها و کاراکترهای معمولی و غیره) ، آیا Magic کاراکترِ منفی یا ضرب را فقط دارند یا نه؟ اگر جواب مثبت باشد پس با دستورات شرط عادی ، حلقه در بی نهایت گیر میکند
29)
این مثال مثل مثال قبل هست فقط در پترن ، برای کلوشه ی دوم ، بجای Magic کاراکترِ منفی، Magic کاراکترِ مثبت قرار دادیمکد:date = "17.492.03 ^_A38rray25.MaduleVersion5*(arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +space^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "([%p%s]*[%w]+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
کلوشه ی اول ضرب و کلوشه ی دوم مثبت است . همانطور که میدانیم ، Magic کاراکترِ مثبت ، الویت بیشتری دارد پس در ذهن مان کلوشه ی اول را حذف میکنیم. پس نوع کلوشه ی دوم که w% یعنی حروف و عدد هست را میبینیم در اولین کاراکترِ رشته ی اصلی آمد یا نه؟
بله آمد پس چون Magic کاراکتر مثبت دارد ، همه و مجموع آن عدد را که میشود "17" انتخاب میشود. حالا کلوشه ی اول را که قبل از کلوشه ی دوم بود را دوباره در ذهن مان میاوریم . چون کلوشه ی اول ، قبل از کلوشه ی دوم هست ، پس یک کاراکتر قبل از اولین کاراکترِ محتوای کلوشه ی دوم (که 1 هست) را برای s%p% جستجو میکنیم و هیچ نتیجه ای یافت نمیشود (چون قبل از اولین کاراکتر ، کاراکترِ دیگری وجود ندارد) و چون ضرب ، الویت کمتری دارد نسبت به مثبت ، پس پیدا نشدن نتیجه ، هیچ اشکالی ندارد پس در اولین اجرای حلقه ، رشته ی "17" برگردانده میشود
در دومین اجرای حلقه هم همینطور. از سومین کاراکتر و از آن به بعد در رشته ی اصلی، دنبال حروف یا عدد که همان w% یا کلوشه ی دوم هست ، جستجو میشود که نتیجه کاراکتر چهارم تا تا ششم که "492" هست میشود . حالا قبل از اولین کاراکترش یعنی قبل از عدد 4 ، دنبال محتوای اولین کلوشه که s%p% بود جستجو میشود که قبل از آن ، نقطه که جزء کاراکترهای سجاوندی هست ، یافت میشود پس نتیجه رشته ی "492." میشود
در سومین اجرا هم به همین گونه رشته ی "03." برگردانده میشود
در چهارمین اجرا ، باز هم ابتدا دنبال کلوشه ی دوم که حروف یا عدد هست پس رشته ی "A38rray25" پیدا میشود و قبل از "A" در این رشته هم دنبال محتوای کلوشه ی اول گشته میشود و اگر وجود داشت ، لحاظ میشود پس یک space و کاراکترهای ^ و _ قبل از آن برگردانده میشود که کلا میشود رشته ی :
پنجمین اجرا :کد:^_A38rray25
که اغلب شبیه مثال شماره ی 27 هستکد:".MaduleVersion5"
نکته ی این مثال اینجاست که چون در این مثال از Magic کاراکتر با بزرگترین الویت یعنی Magic کاراکتر مثبت استفاده شد ، پس حلقه در بی نهایت گیر نمیکند (حتی اگر برای آن مقداری یافت نشود که در آن صورت جوابی پیدا نمیشود نه اینکه مثل قبلی ، در حلقه ی بی نهایت گیر کند)
30)
یکی از مهم ترین مثال هاستکد:MainStr = "this year is 2015.11.29 (christian 1394 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1, Content2, Content3 = string.find(MainStr, "([^%d.+]+)(.-)(%d*)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1 .."\n"..Content2 .."\n"..Content3, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
پرانتز اول که همان کلوشه هم در آن هست ، magic کاراکترِ مثبت آمده که مشخص هست نسبت به پرانتز دوم که magic کاراکتر منفی و سومی که magic کاراکتر ضرب آمد ، الویت دارد پس در ذهن مان پرانتزهای دوم و سوم را حذف میکنیم
همانطور که در چندین مثال قبل بررسی شد ، جواب پترن :
در 2 بار اجرا ، به ترتیب رشته های "2015.11.29" و "1394" میشدکد:([%d.+]+)
اگر دقت کنید ، اول کلوشه علامت ^ آمد که گفتیم اگر در اینجا بیاید ، به معنای معکوس آن عبارت هست که در اینجا یعنی همه ی کاراکترها بجز رشته های "2015.11.29" و "1394" پس میشود 3 بار یعنی 3 رشته ی :
وکد:"this year is "
وکد:" (christian "
با احتساب فضای خالی آن که باید دقت کنیدکد:" solar)"
پس برای اجرای اولین بارِ حلقه رشته ی
برگردانده میشود آنهم فقط جواب قسمت داخل کلوشه یا پرانتز اول . خوب حالا جواب پرانتز دوم و سوم میماند . چون باز Magic کاراکترِ ضرب ، از Magic کاراکترِ منفی بیشتر الویت دارد پس به سراغ پرانتز سومی میرویم و دومی را در ذهن مان حذف میکنیم یعنی تصویر میکنیم که این طور نوشته شده پترن مان :کد:"this year is "
یعنی بعد از جواب آخرین کاراکتری که در پرانتز اول که همان آخریم کاراکترش space بود ، از این کاراکتر به بعد ، دنبال عدد بگرد. وقتی از این کاراکتر space (کاراکتر شماره ی 13) به بعد دنبال عدد میگردیم ، 2 تا مجموع عدد پیدا میکنیم که یکی جوابش رشته ی "2015" میشود و دیگری (آخری) رشته ی "1394"کد:"([^%d.+]+)(%d*)"
اما کدام یک از این اعداد جواب سومین پرانتز مان هست؟
جواب این سئوال در Magic کاراکترِ (علامت) عبارت قبلی هست یعنی چون عبارت یا پرانتز قبلی که Magic کاراکتر اش منفی بود ، یعنی کوتاه ترین جمله و نزدیک ترین جمله به جواب عبارت پرانتز اول را بیای نه بزرگترین را پس جواب پرانتز سوم یعنی d% رشته ی "2015" میشود
خوب جواب سومین پرانتز که رشته "2015" میشود و دقیق از کاراکتر قبل از آن (space) هم که جواب پرانتز یا همان کلوشه ی اولی هست پس در اینجا دومی که (-.) بود جوابش چه میشود؟ پس جوابی برایش پیدا نشد و چون Magic کاراکتر منفی دارد ، اگر هم جوابی برایش پیدا نشود ، ایرادی ندارد بنابراین در خروجی بجای پرانتز دومی رشته ی "" چاپ میشود (دقت کنید که این رشته حاوی space یا فضای خالی نیست هر چند در اجرا شبیه فضای خالی چاپ میشود
پس برای پرانتز اول یا متغییر Content1 ، رشته ی :
و برای پرانتز دوم یا متغییر Content2 رشته ی :کد:"this year is "
و برای پرانتز سوم یا متغییر Content3 رشته ی :کد:""
برگردانده میشود.کد:"2015"
در اجرای بار دوم حلقه هم بعد از کاراکتر "29" جستجو میشود که اگر همین ترتیب را رعایت کنید ، برای پرانتز اول ، رشته ی :
و برای پرانتز دوم رشته ی :کد:" (christian "
و برای پرانتز سوم رشته ی :کد:""
برگردانده میشودکد:"1394"
در سومین اجرای حلقه ، و برای پرانتز اول رشته ی :
و برای دو تا پرانتز دیگر ، مقداری یافت نمیشود و چون الویت کمتری نسبت به پرانتز اول دارند ، پیدا شدن یا نشدن جواب در نتیجه ی پرانتز اول تاثیری ندارد پس مقدار پرانتز دوم و سوم هم میشود :کد:" solar)"
کد:""
تذکر مهم : بر اساس تجربه ، سعی کنید اگر از کلاس کاراکترِ نقطه برای انتخاب تمامی یا بخشی از کاراکترهای بین دو علامت خاص که استفاده میکنید ، علامتِ Magic کاراکتر را برای کلاس کاراکترِ نقطه ، مثبت در نظر بگیرید نه منفی یا ضرب یعنی (+.)
31)
همان مثال قبلی هست فقط Magic کاراکترهای پرانتز دوم و سوم تغغیر کردکد:MainStr = "this year is 2015.11.29 (christian 1394 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1, Content2, Content3 = string.find(MainStr, "([^%d.+]+)(.*)(%d+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1 .."\n"..Content2 .."\n"..Content3, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
جواب پرانتز اول که مشخص بود میشود رشته ی :
Magic کاراکترِ پرانتز سوم چون باز الویت دارد ، این پرانتز محتویاتش جستجو میشود یعنی بعد از کاراکتر شماره ی 13 که فضای خالی هست ، برای پرانتز سوم که d% هست یعنی برای عدد جستجو میشود که مثل قبل ، دو عدد "2015" و "1394" یافت میشودکد:"this year is "
اینکه کدام عدد انتخاب شود ، بستگی یه Magic کاراکتر پرانتز قبلی یا پرانتز دومی دارد که ضرب هست یعنی بزرگترین و دورترین جمله و نمونه انتخاب شود که دورترین عدد نسبت به جواب و رشته ی پرانتز اول ، عدد و رشته ی "1394" هست تا کاراکتر های مابین شان (یعنی کاراکترهای ما بین پرانتز اول که رشته ی "this year is " بود و رشته ی "1394") همان جواب رشته ی دوم شود پس جواب ها به این صورت میشود :
پرانتز اول یا مقدار متغییر Content1 :
پرانتز دوم یا مقدار متغییر Content2 :کد:"this year is "
پرانتز سوم یا مقدار متغییر Content3 :کد:"2015.11.29 (christian 139"
تذکر : اینکه چرا جواب پرانتز سوم یا همان متغییر Content3 ، بجای اینکه کل رشته ی "1394" شود (چون علامت Magic کاراکتر مثبت دارد که یعنی مجموع کاراکتر آن نوع که عدد هست) فقط تک کاراکترِ و رشته ی "4" شد ، دلیل اش را نمیدانمکد:"4"
تمرین (بدون توضیح)
32)
در حل این مثال ، به نکته ای که در خط آخر مثال شماره ی 30 گفته شد ، دقت کنیدکد:MainStr = "this year is 2015.11.29 (christian 1394 solar)" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1, Content2 = string.find(MainStr, "(.-)(%d-)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1 .."\n"..Content2, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
تذکر مهم : بر اساس تجربه ، سعی کنید اگر از کلاس کاراکترِ نقطه برای انتخاب تمامی یا بخشی از کاراکترهای بین دو علامت خاص که استفاده میکنید ، علامتِ Magic کاراکتر را برای کلاس کاراکترِ نقطه ، مثبت در نظر بگیرید نه منفی یا ضرب یعنی (+.)
تمرین (بدون توضیح)
33)
کد:date = "17.492.03 ^Array.MaduleVersion5*(arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +space^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "(.-)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
Magic کاراکترِ علامت سئوال (علامت سئوال انگلیسی) ? :
آخرین Magic کاراکتر علامت سئوال هست که ماهیت اش کلا با بقیه فرق دارد . اگر Magic کاراکترِ علامت سئوال بعد از یک کاراکتر یا کلاس کاراکتر یا کپچر کلوشه ای یا هر چیز دیگری بیاید ، اولا دیگر نمیشود از Magic کاراکتر دیگری مثلا مثبت و منفی و ضرب استفاده کرد پس کاراکتری که Magic کاراکترِ علامت سئوال میپذیرد ، فقط یک کاراکتر از همان نوع (مثلا عدد) را میتواند برگرداند نه مجموع آنرا و دوما بدین معناست که کاراکتر مورد نظر ، اگر وجود داشته باشد ، گذاشته شود وگرنه وجود هم نداشت ، مهم نیست (مثل الویت بندی Magic کاراکترها مثلا مثل Magic کاراکترِ منفی که پایین ترین الویت را داشت اما فرقش با Magic کاراکترِ منفی در این است که Magic کاراکترِ منفی ، مجموع کاراکتر همان نوع را برمیگرداند ولی Magic کاراکترِ علامت سئوال تنها یک کاراکتر را برمیگرداند)
34)
همانطور که میدانیم ، Magic کاراکترِ علامت سئوال ، کمترین الویت را دارد پس در اجرای هر بار از حلقه ، a% را از ذهن مان پاک میکنیم بنابراین فقط به دنبال مجموع عدد میگردیم و بعد از یافتن عدد ، اگر فقط یک کاراکترِ قبل از این عدد (چون Magic کاراکترِ علامت سئوال فقط تک کاراکتر را برمیگرداند) از نوع حروف بود ، آن هم در جواب گنجانده میشود و اگر نبود هم که مهم نیست پس در بار ال ، رشته ی "17" برگردانده میشود و چون قبل از عدد 1 از آن ، کاراکتری وجود ندارد که بخواهد از نوع حرف باشد یا نه ، پس در دفعه ی اول کلا فقط همین رشته برگردانده میشودکد:date = "+17.492.03 -28 74 ^_ __ __Array25.M*aduleVersion5*( )( Arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +sp*ace^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "(%a?%d+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
در دفعه ی دوم به بعد هم به ترتیب رشته های 492 و 03 و 28 و 74
در بار ششم ، عدد 25 یافت میشود (بعد از رشته ی "Array") و چون کاراکتر قبل از کاراکتر اول آن (قبل از عدد "2") ، کاراکتری از نوع حروف وجود دارد پس فقط همین یک کاراکترِ قبل از آنرا برمیگرداند که کلا رشته ی "y25" برگردانده میشود
بار هفتم هم به همین ترتیب رشته ی "n5" برگردانده میشود
و میتوانید تا آخر جواب ها را همینطور چک کنید ...
35)
یکی از کاربردهای Magic کاراکترِ علامت سئوال ، در قضیه ی یافتن علائم قبل از عدد مثل مثبت یا منفی بودن عدد هست :کد:date = "+17.492.03 -28 74 ^_ __ __Array25.M*aduleVersion5*( )( Arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +sp*ace^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "([+-]?%d+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
باز هم مشخص است که در این پترن اگر قبل از عددی ، علامت های مثبت یا منفی در رشته ی اصلی بیایند ، به همراه عدد ، آن علائم را برمیگرداند و اگر هم که نیامده باشد ، فقط عدد را برمیگرداند
پس در اجرای بار اول ، رشته ی "17+" و بار دوم به بعد رشته های 492 و 03 و 28- و .... که آخری هم 365+ را برمیگرداند
این مثال با کد زیر هم تقریبا برابری میکند (بجای علامت سئوال از منفی استفاده شد که البته فرق شان را میدانیم) :
36)
کد:date = "+17.492.03 -28 74 ^_ __ __Array25.M*aduleVersion5*( )( Arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +sp*ace^_\n\a" LastChar = 0 var=false while var==false do FirstChar, LastChar, Content1 = string.find(date, "([+-]-%d+)",LastChar+1) if Content1==nil then var=true break; else Dialog.Message("Notice", FirstChar.."\n"..LastChar.."\n"..Content1, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end end
نکته جدید و مهم :
اگر تابع string.find را در شرطی بکار ببریم که با علامت ^ پترن آن شروع شود ، آن نوع پترن را در ابتدای رشته ی اصلی ، چک میکند مثلا :
37)
کد:date = "17.492.03 -28 74 ^_ __ __Array25.M*aduleVersion5*( )( Arr1) ^245_54/x-1+Ywq*+365Int +sp*ace^_\n\a" if string.find(date, "^%d") then Dialog.Message("Notice", "string begining with digit", MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); else Dialog.Message("Notice", "string Dont begining with digit", MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
تابع string.gsub :
دقت کنید این تابع را با تابع string.sub که برای بریدن رشته بود و توضیح داده شده بود ، اشتباه نگیرید. این تابع برای جایگزین کردن یه رشته بجای رشته یا پترن مورد نظر در رشته ی اصلی بکار میرود
دارای 4 آرگومان و 2 خروجی برای تابع هست
در آرگومان اول ، مثل تابع string.find رشته ی اصلی که برای جستجو برای جایگزین کردن را میدهیم
در دومین آرگومان هم باز هم مثل همان تابع ، رشته ای به عنوان پترن یا حتی رشته ی معمولی ای میدهیم تا اگر این رشته در رشته ی اصلی (آرگومان شماره اول) جستجو و یافت شد ، رشته ای که در آرگومان شماره ی سوم دادیم را جایگزین آن کند
در سومین آرگومان ، رشته و حتی رشته ای به عنوان پترن ای میدهیم که اگر مقدار رشته ی آرگومان دوم در رشته ی آرگومان اول (اصلی) یافت شد ، این رشته ی شماره ی 3 را جایگزین رشته ی شماره ی 2 در رشته ی اصلی (آرگومان اول) کند (در این آرگومان حتی بجای رشته میشود تابع هم نوشت که میتوانید برای آموزش نوشتن تابع در این آرگومان ، به سایت اصلی لوا سر بزنید)
چهارمین آرگومان که اختیاری است ، یک عددی را میدهیم که فقط به تعداد آن اگر مقداری یافت شد ، جایگزین شود نه به تعداد همه ی مقادیری که این تابع یافت کرد یا به اصطلاح Match کرد (به مثال 39 دقت کنید ، متوجه منظور میشوید)
این تابع اگر مقداری را که در آرگومان دوم به عنوان رشته ی پترن یا رشته ی معمولی دادیم را در رشته ی اصلی (رشته ای که در آرگومان اول دادیم) را پیدا کرد ، 2 خروجی را برمیگرداند. اولین خروجی تابع (متغییر تابع) ، رشته ی اصلاح شده و جایگزین شده (رشته ی سوم که بجای رشته ی دوم در رشته ی اول جایگزین شد) را برمیگرداند و دومین خروجی تابع ، در صورتی که آرگومان چهارمی داده شود آنرا برمیگرداند وگرنه تعداد مواردی که یافت شد (تعداد مواردی که آرگومان دوم در آرگومان اول وجود داشت) یا به اصطلاح تعداد Match ها را برمیگرداند و اگر هم مقداری یافت نشود ، در اولین متغییر خروجی ، nil برگردانده میشود
*** تذکر مهم : در تابع string.gmatch مثل تابع string.find نیست که هر بار برای یافتن مقدار بعدی ، آنرا در حلقه ای قرار دهیم که شماره ی کاراکترِ آنرا در آرگومان سوم تابع string.find میدادیم . تابع string.gmatch اتوماتیک رشته ی آرگومان دوم را در همه ی کاراکترهای رشته ی آرگومان اول جستجو میکند یعنی بدون استفاده از حلقه ، کار حلقه و آرگومان سوم تابع string.find را انجام میدهد و نتیجه را برمیگرداند
38)
در خط دوم ، پترن (در آرگومان دوم) را در رشته ی اصلی (آرگومان اول) جستجو میکند و هر گاه مقداری یافت ، آرگومان شماره سوم را جایگزین آن میکندکد:MainStr = "Today is 2015/12/3, firm" ModifiedStr, MatchNumber = string.gsub(MainStr, "%a+", "word\n") Dialog.Message("Notice", ModifiedStr.."\n"..MatchNumber , MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
خوب پترن +a% که مشخص هست . اولین مقداری که پیدا میکند رشته ی "Today" در رشته ی اصلی هست (به مقادیری که پیدا میشود ، Match هم میگویند یعنی الان رشته ی "Today" اولین match ماست). خوب همانطور که گفته شد ، تابع string.gmatch مثل تابع string.find نیست که برای پیدا کردن match ها یا مقادیری که در پترن داده شد ، در حلقه ای قرار دهیم برای اینکه تا آخرین کاراکترِ رشته ی اصلی ، برای جستجو چک کند. تابع string.gmatch اتوماتیک خودش همه ی کاراکترهای رشته ی اصلی را برای جستجو چک میکند پس برای جستجو به سراغ کاراکتر بعدی که space و از آن به بعد هست میرود . بنابراین دومین مقدار (دومین Match) یافت شده ، رشته ی "is" در رشته ی اصلی است و به همین ترتیب ، سومین match آن هم رشته ی "firm" میشود
خوب حالا کار این تابع این هست که سومین آرگومان که رشته ی "word\n" هست را جایگزین این مقادیر یا match هایی که پیدا شد ، قرار میدهد یعنی بجای رشته های "Today" و "is" و "firm" در رشته ی اصلی ، رشته ی "word\n" را قرار میدهد (میدانیم که هر کجا "\n" آمد ، این مقدار چاپ نمیشود یعنی به خط پایین تر میورد) پس ابتدا رشته ی "word" چاپ میشود و به خط بعدی میرود و سپس کاراکتر space چاپ میشود (همان کاراکتری که بین رشته های "Today" و "is" بود) و سپس باز هم رشته ی "word" چاپ میشود و به خط بعدی میرود و سپس دوباره کاراکتر space چاپ میشود (همان کاراکتری که بین رشته های "is" و "2015/12/3" بود) و سپس رشته ی
و سپس دوباره کاراکتر space چاپ میشود (همان کاراکتری که بین رشته های "2015/12/3," و "firm" بود) و سپس رشته ی "word" چاپ میشود و به خط بعدی میرود و در اولین متغییر تابع string.gsub ذخیره میشود پس در متغییر ModifiedStr رشته ی زیر ذخیره میشود :کد:"2015/12/3,"
در دومین متغییر این تابع هم تعداد مواردی که یافت شد یا همان تعداد match ها که 3 تا بودند به عنوان عدد ذخیره میشود (به عنوان عدد) (دقت کنید در صورتی که چهارمین آرگومان این تابع داده نشود) پس مقدار MatchNumber مقدار عدد 3 میشودکد:"word word 2015/12/3, word "
39)
همان مثال قبلی هست ولی در خط دوم ، چهارمین آرگومان هم به آن داده شدکد:MainStr = "Today is 2015/12/3, firm" ModifiedStr, MatchNumber = string.gsub(MainStr, "%a+", "word\n", 2) Dialog.Message("Notice", ModifiedStr.."\n"..MatchNumber , MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
در چهارمین آرگومان که الان عدد 2 دادیم ، به این معناست که مقادیر و match هایی که تا دو تای اول فقط پیدا شدند را جایگزین شود و هر چند تا match هایی که بعد از آن پیدا شدند ، کاری نداشته باشد بنابراین فقط برای دو مقدار اولی که یافت شد یعنی بجای دو match اول که یافت شد یعنی فقط بجای رشته های "Today" و "is" رشته ی "word" قرار میدهد نه بجای همه ی match های یافت شده پس به رشته ی "firm" کاری ندارد پس در متغییر ModifiedStr رشته ی زیر ذخیره میشود :
ذخیره میشودکد:"word word 2015/12/3, firm"
در متغییر MatchNumber هم تعداد match هایی که جایگزین شدند ذخیره میشود پس آرگومان شماره ی 4 در صورت وجود ، جایگزین آن میشود پس مقدارش 2 میشود
** تذکر مهم : اگر بجای آرگومان چهارم ، مقدار عددی منفی یک -1 را بدهیم ، دیگر هیچ مقداری که یافت هم شده باشد جایگزین آن نمیشود (حتی اگر آرگومان سوم که همان آرگومان بنام replace هست ، مقدار داشته باشد)
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
Capture پرانتز در تابع string.gmatch :
مفهوم کپچر پرانتز در تابع string.find و بقیه ی توابع (بجز تابع string.gmatch) را میدانیم و کار کردیم ولی مفهوم این کپچر در تابع string.gmatch متفاوت است
در این تابع ، هر گاه در آرگومان pattern ها (آرگومان دوم) کپچرِ پرانتز بیاید و بعد از آن در آرگومان replacment (آرگومان سوم) ، کاراکتر یا علامت % بگذاریم و بعد از این کاراکتر ، عدد بنویسیم ، منظور همان محتوای شماره های پرانتز در آرگومان دوم هست (به تصویر بالا خوب دقت کنید) مثلا در تصویر بالا ، در آرگومان سوم ، وقتی نوشتیم 3% منظورمان محتوای پرانتزِ سوم در آرگومان دوم (که همان d% هست) ، هست. محتوای پرانتز سوم هم طبق تصویر بالا ، رشته ی "1" میشود . از آن طرف هم در آرگومان سوم (replacement) هر رشته ای که آمد جایگزین رشته ی دوم در رشته ی اول میشود پس در خروجی این تابع ، در رشته ی اصلی ، ابتدا %3 که همان رشته ی "1" هست نوشته میشود (اما در رشته ی اصلی ، رشته ی "version" ابتدا نوشته شده هست که میبینیم) و در واقع این روش برای مرتب کردن و جابجا کردن رشته ها بسیار کاربردی هست
40)
همان مثال تصویر بالاستکد:str = "version_1" NewStr = string.gsub(str, "(%a+)(%p)(%d)", "%3%1%2") Dialog.Message("Notice", NewStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
همانطور که گفته شد ، در آرگومان سوم ، وقتی نوشتیم 3% منظورمان محتوای پرانتزِ سوم در آرگومان دوم (که همان d% هست) ، هست. محتوای پرانتز سوم هم طبق تصویر بالا ، رشته ی "1" میشود . از آن طرف هم در آرگومان سوم (replacement) هر رشته ای که آمد جایگزین رشته ی دوم در رشته ی اول میشود پس در خروجی این تابع ، در رشته ی اصلی ، ابتدا %3 که همان رشته ی "1" هست نوشته میشود (اما در رشته ی اصلی ، رشته ی "version" ابتدا نوشته شده هست که میبینیم)
بعد از آن در آرگومان سوم نوشتیم 1% که به این معناست که محتوای پرانتزِ اول در آرگومان دوم را بعد از این بنویسد و پرانتز اول که +a% هست ، محتوای آنرا میدانیم که میشود رشته ی "version" پس بعد از نوشته شدن رشته ی "1" ، کاراکترِ بعد از آن ، رشته ی "version" نوشته میشود پس تا به حال ، خروجی این تابع میشود "1version"
بعد از آن هم که 2% آمد یعنی محتوای پرانتزِ دوم در آرگومان دوم که همان رشته ی "_" میشود پس خروجی این تابع (متغییر NewStr) میشود :
کد:"1version_"
41)
کد:Str = "hello Lua" NewStr = string.gsub(Str, "(.)(.)", "%2%1") Dialog.Message("Notice", NewStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
%2 در سومین آرگومان یعنی محتوای دومین پرانتز در آرگومان دوم . دومین پرانتز در آرگومان دوم که نقطه هست یعنی یک کاراکتر (چون علامت + ندارد که مجموع شود) و آن هم کاراکتر دوم در رشته ی اصلی چون محتوای اولین پرانتز ، کاراکتر اول در رشته ی اصلی میشود پس محتوای کاراکتر دوم رشته ی "e" میشود پس در این تابع ، اول همین نوشته میشود و محتوای کاراکتر اول رشته ی "h" میشود که بعد از آن نوشته میشود (یعنی کاراکتر اول و دوم جابجا شدند) پس خروجی این تابع تا به حال رشته ی "eh" شد
خوب همانطور که میدانیم ، این تابع ، حتی بدون اینکه در حلقه قرار گیرد ، ادامه ی آنرا هم جستجو و مقادیر آرگومان سوم را اعمال و جایگزین میکند بنابراین به سراغ سومین آرگومان به بعد میرود و همین کار را برای آنها هم انجام میدهد یعنی این بار %2 میشود محتوای چهارمین کاراکتر و %1 میشود محتوای سومین کاراکتر و اعمال و جابجا میشود یعنی کاراکتر سوم و چهارم در رشته ی اصلی ، در خروجی این تابع ، جابجا میشوند ولی چون در این کاراکترها (یعنی سومین و چهارمین کاراکتر در رشته ی اصلی) هر دو تای آنها کاراکتر "l" هستند پس جابجا شدن آنها تاثیری در خروجی ندارد بنابراین نتیجه ی تابع تا به حال میشود "ehll"
حال نوبت به کاراکترهای پنجم و ششم هست که جابجا شوند (یعنی جای کاراکتر "o" و کاراکتر space عوض میشود) بنابراین نتیجه ی تابع تا به حال میشود "ehll o"
کاراکتر هفتم و هشتم هم همینطور پس خروجی تابع میشود "ehll oul"
کاراکتر نهم هم نوشته میشود سر جای خودش چون کاراکتر دهم ای وجود ندارد در رشته ی اصلی که با آن جابجا شود بنابراین خروجی کامل و نهایی این تابع رشته ی "ehll oula" میشود که در متغییر NewStr ذخیره میشود
تابع string.gmatch :
تابع iterator ای هست که (در حلقه ی مورد نظر) ، هر بار ، مقدار و حاصل کاراکتر بعدی پترن را جستجو کرده و باز میگرداند . در واقع کار همان تابع string.find را در حلقه و با آرگومان سوم که مشخص کننده ی شماره ی کاراکتر برای جستجو بود را میکند (برای آشنایی با توابع iterator و نحوه ی استفاده از این توابع درحلقه ها ، میتوانید به مقاله ی جداگانه ای که نوشته شده ، نگاهی بیاندازید)
در آرگومان اول این تابع ، رشته ی اصلی برای جستجو و در آرگومان دوم آن pattern مورد نظر را مینویسیم
42)
بنابراین این تابع هر بار ، مقدار پترن مورد نظر را جستجو میکند و بار دیگر ، از کاراکتر بعد از کاراکترِ آخری ، شروع به جستجو کردن میکند و نتیجه را هر بار در متغییر w ذخیره میکند بنابراین 2 بار در این مثال این تابع تکرار میشود که بار اول مقدار رشته ی "hello world" و بار دوم رشته ی "from Lua" در متغییر w ذخیره میشود (برای درک درست ، حتما به مقاله ی توابع iterator سر بزنید)کد:Str = "hello world from Lua" for w in string.gmatch(Str, "%a+%s+%a+") do Dialog.Message("Notice", w, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
توابع هایی که در توابع قسمت string از pattern ها استفاده میکردند ، تمام شد
تابع string.format :
این تابع عملکردی شبیه به تابع string.gsub دارد و حالت و شکل یک رشته را تغییر میدهد ولی تفاوت آن این است که در آرگومان اول آن ، بجای pattern ها (که pattern ها را در آرگومان دوم string.gsub میدادیم) ، اما این بار pattern به آن نمیدهیم و چیزی بنام format میدهیم . format ها از لحاظ ظاهری شبیه pattern ها هستند ولی در کاراکترها و عملکرد اصلا شبیه آنها عمل نمیکنند بنابراین به این تابع نمیپردازیم فقط یک مثال بدون توضیح گذاشته میشود
43)
کد:d = 5; m = 11; y = 1990 Dialog.Message("Notice", string.format("%03d/%d/%d", d, m, y), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); pi=3.1418 Dialog.Message("Notice", string.format("pi = %2f",pi), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
آخرین ویرایش توسط SajjadKhati در تاریخ 11-03-16 انجام شده است
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
mohammad- (28-06-16)
توابع String ها :
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
این آموزش برای قسمت توابع هایی که مربوط به string هاست ، میشود . البته بجز توابع ای از string ها که به pattern ها مربوط میشوند که در آموزش قبلی به آن پرداختیم یعنی در این آموزش به توابع string.find و string.format و string.gmatch و string.gsub و string.match و حتی تابع string.sub که قبلا در بحث pattern ها به آنها پرداختیم ، نمیپردازیم
1) تابع string.dump :
یکی از مهمترین توابع string هاست که تابع را به رشته ی دودویی تبدیل میکند
این تابع ، یک آرگومان آنهم از نوع تابع دریافت میکند (ورودی آن باید از نوع تابع باشد نه چیز دیگری) و به عنوان متغییر خروجی ، رشته ای دودویی یا همان باینری تحویل میدهد (رشته ی معمولی و قابل درک نیست)
** تذکر : خروجی این تابع یعنی رشته ی باینری ، بعدا میتواند توسط تابع loadstring تبدیل به تابع شود (هر چند رشته ی باینری باشد) یعنی این دو تابع ، معکوس هم کار میکند
****تذکر مهم 2) : اگر آرگومان و ورودی رشته ی loadstring هم خودش یک تابع دیگر در آن تعریف شده باشد ، برای مقدار دهی آرگومان هایی که در این رشته هست ، موقع فراخوانی نام تابعی که با تابع loadstring تعریف شد ، باید مستقیما به خود نام تابع loadstring این آرگومان ها را بدهیم تا آرگومان های این تابع را به عنوان آرگومان های تابع داخلی آن ست کند
مثال 1 )
در آرگومان خط ششم یعنی در آرگومان تابع string.dump ، خوب نمیخواهیم تابع Func را اجرا کنیم پس نباید آرگومان های این تابع که y و a هستند را در این خط فراخوانی کنیم پس فقط ذکر نام تابع کافی است . بنابراین string.dump ، تابع Func را در ورودی گرفته و آنرا بصورت رشته ی باینری در متغییر FuncStrBinary ذخیره میکند لذا در خط هفتم این تابع بصورت رشته ی باینری (نه رشته ی معمولی) چیزی شبیه رشته ی زیر درمیاید :کد:function Func(y,a) x=(y+a)^2 return x end FuncStrBinary = string.dump(Func) Dialog.Message("Notice", FuncStrBinary, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
کد:"<-LuaQ"
2) تابع loadstring :
هر چند این تابع در لیست توابع string ها نیست و در قسمت توابع basic function هاست ولی چون تابع بسیار کاربردی در مبحث رشته هاست ، همین جا توضیح داده میشود
این تابع ، رشته ای (چه رشته ی باینری یا رشته ی معمولی) را به عنوان ورودی دریافت میکند و به عنوان خروجی ، آنرا (رشته ای که به عنوان ورودی دریافت کرده را) در قالب یک تابع ارائه میدهد (یعنی خروجی آن یک تابع هست)
یعنی انگار ورودی آنرا در قالب تابعی که آن نام آن تابع ، همان نام خروجی آن است ، تعریف کردیم برای درک بهتر ، حتما به مثال ها دقت کنید
مثال 2)
به توضیح خط اول خوب دقت کنید :کد:Func = loadstring("i=3") FuncCalled = Func() Dialog.Message("Notice", i, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
الان که در خط اول این مثال که نوشته شد :
آرگومان آن که رشته ی "i = 3" هست را در قالب تابعی بنام Func (متغییر خروجی آن) تعریف میکند یعنی این آرگومان و رشته را به عنوان بدنه ی تابع Func تعریف میکند . یعنی دقیق این خط معدل آن اسن که بجای این خط بنویسیم :کد:Func = loadstring("i=3")
و هیچ فرقی با هم ندارند . به بدنه ی تابع در کد بالا دقت کنید که بصورت رشته نیست (که بدیهی است)کد:function Func() i = 3 end
یعنی در هر دو جا ، تابع تعریف میشود ولی فراخوانی نمیشود (همانطور که میدانیم برای اجرای تابع ، باید ابتدا فراخوانی شود)
حالا برای درک بهتر که در همین مثال شماره ی 2 ، در خط دوم و سوم آن چه میگذرد و چرا به این شیوه هست ، تابع جایگزین آنرا که در کد بالا نوشتیم ، بجای خط اول مثال شماره ی دوم مینویسیم :
همانطور که میبینید ، خط دوم و سوم آن مثل مثال شماره 2 هستکد:function Func() i = 3 end FuncCalled = Func() Dialog.Message("Notice", i, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
همانطور که گفته شد ، خط اول در مثال شماره ی 2 یعنی
یا 3 خط اول در کد بالا یعنیکد:Func = loadstring("i=3")
، بدین معناست که در هر دو جا ، تابع تعریف شد ولی فراخوانی نشد (همانطور که میدانیم برای اجرای تابع ، باید ابتدا فراخوانی شود) بنابراین برای اجرای این توابع نیاز هست که فراخوانی شود که در خط دوم از مثال دوم (یا همان خط پنجم از کد بالا که شبیه هم هستند) ، تابع Func را فراخوانی کردیم (همانطور که میدانیم علامت فراخوانی تابع ، پرانتز است که جلوی Func در این خط میبینید) پس با فراخوانی تابع Func ، متغییر i (که مقدارش برابر 3 هست) ، هم که در بدنه ی این تابع وجود داشت ، تعریف شد و آنرا در متغییر FuncCalled قرار دادیم (دقت کنید که چون تابع Fun هیچ مقداری را برنمیگرداند پس متغییر FuncCalled هم حاوی مقداری نیست)کد:function Func() i = 3 end
در خط بعدی یعنی در خط آخر هم مقدار متغییر i را که با فراخوانی تابع Func تعریف شد ، چاپ میکنیم
مثال 3)
خط اول که آرایه ی بدون عضو تعریف شدکد:t={} loadstring("t[1]=2")() Dialog.Message("Notice", t[1], MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
خط دوم همان مثل مثال قبل است منتها بجای اینکه مثل مثال قبل که تابع را در خط اول که تعریف کرد و در خط دوم آنرا فراخوانی کند ، در این مثال هر دو کار را در یک خط انجام داد یعنی بالافاصله بعد از تعریف ، آنرا اجرا کرد . معادل تابع معمولی خط دوم در این مثال هم همان قضیه ی تابع بی نام میشود که در آموزش های قبلی (آموزش نکاتی درباره ی توابع لوا) توضیح داده شد . یعنی بجای خط دوم در این مثال میتوان این گونه نوشت :
حتما به توابع بی نام در آموزش "نکاتی درباره ی توابع" مراجعه کنیدکد:(function () t[1]=2 end)()
پس در خط دوم ، با اجرای این تابع بی نام ، اولین عضو آرایه ی t هم تعریف شد و در خط بعدی ، این عضو چاپ شد
مثال 4)
همانطور که میدانید ، خط سوم برابر است با تابع زیر :کد:i=4 x= i^2 Func = loadstring("return "..x) FuncCalled = Func() Dialog.Message("Notice", FuncCalled, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
دقت کنید که در خط سوم مثال 4 یعنی در این خط :کد:function Func() return x end
بعد از نوشتن گزینه ی return به عنوان رشته ، بعد از آن حتما یک space بگذارید . بعد رشته را بسته و بعد هم متغییر x را به آن بچسبانید . اگر آن کاراکتر space را نگذارید و به صورت رشته ی :کد:Func = loadstring("return "..x)
بنویسید مثل آن میماند که کد زیر هم همین کار را کرده و بنویسید :کد:"return"..x
که مشخص است آنرا به عنوان کلمه ی کلیدی return نشناخته و به عنوان یک متغییر میشناسد در تابعکد:function Func() returnx end
در خط چهارم در مثال 4 ، هم همانطور که میدانیم ، تابع Func را اجرا کرده و مقدارش را در متغییر FuncCalled میریزیم و چون تابع Func مقداری را برمیگرداند (مقدار x را) پس همان مقدار در متغییر FuncCalled ذخیره میشود و در خط آخر هم فراخوانی میشود
مثال 5)
در خط اول ، تابع loadstring ، تابع بی نام ای را تعریف و آنرا اجرا میکند ، بنابراین متغییر d با مقدار 99 تعریف و مقداردهی میشودکد:loadstring("d=99")() loadstring([[Dialog.Message("Notice", d, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);]])()
در خط بعدی هم شبیه همین ساختار است و تابعی است که مقدار متغییر d را که قبلا تعریف شده بود را چاپ میکند منتها بخاطر نوع سینتک تابع Dialog.Message نمیشود آنرا در رشته ای که سینتکس " " دارد تعریف کرد پس آنرا در رشته ای که سینتکس [[ ]] دارد تعریف میکنیم (همانطور که میدانید رشته ها را در دو سینتکس " " و [[ ]] میشود تعریف کرد که دومی سینتکس کامل تر و قدرتمندتر و هم برای رشته های یک خطی و چند خطی استفاده میشود)
مثال 6)
تابع string.dump در خط سوم ، تابع Func را به رشته ی باینری تبدیل میکندکد:function Func(y,a) x=(y+a)^2 return x end FuncStrBinary = string.dump(Func) FuncOfFunction = loadstring(FuncStrBinary) FuncVariable = FuncOfFunction(5,3) Dialog.Message("Notice", FuncVariable, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
تابع loadstring در خط بعدی ، رشته ی باینری FuncStrBinary را در قالب تابع FuncOfFunction تعریف میکند (همانطور که گفته شد ، آرگومان تابع loadstring فرقی نمیکند که رشته ی معمولی باشد یا رشته ی باینری)
همانطور که قبلا گفته شد ، موقع فراخوانی نام تابعی که با تابع loadstring تعریف شد (یعنی موقع فراخوانی تابع FuncOfFunction که در خط هشتم یعنی یک خط مانده به خط آخر انجام گرفت) اگر آرگومان و ورودی رشته ی loadstring (یعنی رشته ی FuncStrBinary در خط هفتم) هم خودش یک تابع دیگر در آن تعریف شده باشد (رشته ی FuncStrBinary که حاوی تابع Func هست) ، برای مقدار دهی آرگومان هایی که در این رشته هست (برای مقدار دادن آرگومان های تابع Func) ، باید مستقیما به خود نام تابع loadstring (یعنی تابع FuncOfFunction) این آرگومان ها را بدهیم تا آرگومان های این تابع را به عنوان آرگومان های تابع داخلی آن ست کند
لذا هر چند تابع FuncOfFunction آرگومانی ندارد ، ولی برای مقداردهی آرگومان داخلی آن باید به همین تابع ، این آرگومان ها را نسبت داد تا آرگومان های تابع داخلی مقداردهی شود پس در خط مقادیر دلخواه آرگومان های تابع FuncOfFunction را میدهیم (که همان آرگومان های تابع Func هست) و چون تابع ، مقداری را برمیگرداند لذا آن مقدار در متغییر FuncVariable ذخیره میشود (در این مثال مقدار FuncVariable برابر 64 میشود) و در خط آخر چاپ میشود
این مثال چون بصورت رشته ی باینری هست ، نمیشود مثل مثال های قبل ، تابع loadstring اش را بصورت تابع جداگانه نوشت
3) تابع tostring :
این تابع ، هر داده ای را به عنوان ورودی دریافت و بصورت رشته بازمیگرداند (البته توابع را بصورت عدد که در تابع string.format استفاده میشود ، برمیگرداند)
مثال 7)
متغییر Bool را که مقداری بولین دارد ، بصورت رشته بازمیگرداندکد:Bool = true FuncStr = tostring(Bool) Dialog.Message("Notice", FuncStr, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
بقیه ی توابع قسمت string در Autoplay Media Studio معادل دارند و فقط نام معادل آن ذکر میشود و توضیح ای ارائن نمیشود که عبارتند از :
تابع string.byte که معادل تابع String.Asc در AMS هست
تابع string.char که معادل تابع String.Char در AMS هست
تابع string.len که معادل تابع String.Length در AMS هست
تابع string.lower که معادل تابع String.Lower در AMS هست
تابع string.rep که معادل تابع String.Repeat در AMS هست
تابع string.reverse هم رشته را معکوس میکند و تقریبا معادل با تابع String.ReverseFind در AMS هست
تابع string.upper که معادل تابع String.Upper در AMS هست
آخرین ویرایش توسط SajjadKhati در تاریخ 11-03-16 انجام شده است
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
نکاتی درباره توابع در لوا :
1) تابع با چندین مقدار بازگشتی :
یک تابع میتواند چندین مقدار بازگشتی را بازگرداند. در این صورت باید به تعداد مقدار بازگشتی آن تابع (مثلا فرض میکنیم تابع مان 3 مقدار بازگشتی دارد)، برایش متغییر تعریف کرد و همه ی متغییرها را با ویرگول از هم جدا کرد . مثلا در مثال زیر :
تابع بالا که اسمش func هست ، 3 مقدار Val1 و Val2 و Val3 را برمیگرداند . موقع فراخوانی ، هر کدام به ترتیب داخل متغییرهای مربوط به خودشان (که موقع فراخوانی تابع func از آن استفاده کردیم) ذخیره میشوند. یعنی مقدار بازگشتی Val1 (که در مثال بالا مقدارش 300 هست) داخل متغییر Plus و مقدار Val2 (که مقدارش 20000 هست) داخل متغییر multiplication و مقدار Val3 (که مقدارش 100 هست) داخل متغییر Minus ذخیره میشوندکد:function func(a,b) Val1 = a+b Val2=a*b Val3 = a-b return Val1,Val2,Val3 end Plus,multiplication,Minus = func(200,100) Dialog.Message("Notice", "a+b = "..Plus.."\na*b = "..multiplication.."\na-b = "..Minus, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
یعنی اولین مقدار بازگشتی ، داخل الین متغییر و دومین مقدار بازگشتی داخل دومین متغییر و ... ذخیره شده است
توجه کنید که اگر مثلا در فراخوانی تابعی که 3 مقدار بازگشتی دارد ، فقط 2 متغییر به آن تابع اختصاص دهیم ، در واقع دو مقدار بازگشتی را فقط به آن تابع اختصاص دادیم و مقدار بازگشتی سوم ، بلا استفاده میماند . یا مثلا اگر این تابع را بدون اختصاص دادن متغییر فراخوانی کردیم ، فقط مقدار بازگشتی اول را برمیگرداند یعنی در مثال بالا اگر این طور بنویسیم:
تابع func ، فقط مقدار اول که Val1 بود (که مقدارش 300 میشد) را برمیگرداندکد:function func(a,b) Val1 = a+b Val2=a*b Val3 = a-b return Val1,Val2,Val3 end Dialog.Message("Notice", func(200,100), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
2) اجرای تابع داخل آرگومان:
اگر در تابعی ، تابع دیگری فراخوانی شود به عنوان آرگومان ، معلوم هست که اول تابع داخلی (تابعی که در آرگومان آن تابع فراخوانی شد) اجرا و مقدار بازگشتی اش (اگر داشت . در این مثالزیر ، مقدار بازگشتی اش ، عدد هست) به عنوان آرگومان تابعی که در آن فراخوانی شد ، ارسال میشود:
در مثال بالا ، اول تابعی که در آرگومان دوم تابع اولیه فراخوانی شد ، اجرا و مقدار بازگشتی اش به عنوان آرگومان دوم ، ارسال میشودکد:Dialog.Message("Notice", Dialog.Message("Notice", "Your message here.", MB_YESNO, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
یا مثل مثال زیر :
کد:function first(arg1) arg1=arg1^2 return arg1 end function secand(arg2,arg3) new=arg2/arg3 return new end NewNum = secand(first(6),9) Dialog.Message("Notice", NewNum, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
3) اجرای تابع داخل تابع دیگر :
هر وقت تابعی داخل تابع دیگر باشد ، تابع داخلی آن ، مثل توابع دیگر تا از تابع خارجی آن فراخوانی نشود ، اجرا نمیشود . مثل :
در مثال بالا ، تا زمانی که تابع داخلی آن (تابع Sec) از تابع خارجی آن (تابع Init) فراخوانی نشود ، تابع Sec اجرا نمیشود .کد:function Init(a,b,c) function Sec(a,b) ABC = a+b+5 return ABC end return Sec(a,b) end Nm = Init(10,20,30) Dialog.Message("Notice", Nm, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
باید توجه داشت که بصورت مستقیم نمیتوانیم تابع داخلی یک تابع را فراخوانی کنیم چون تابع اجرا نشده و تا تابعی اجرا نشود (و کلا هر مقداری در لوا تعریف نشود) ، مقدارش nil است یعنی در مثال بالا نمی توانیم این جوری فراخوانیکنیم :
4) بدست آوردن تعداد مقادیر بازگشتی یک تابع (select) :کد:function Init(a,b,c) function Sec(a,b) ABC = a+b+5 return ABC end return Sec(a,b) end Nm = Sec(10,20) Dialog.Message("Notice", Nm, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
برای درک تعداد مقادیر بازگشتی یک تابع ، میتوانید از تابع select (تابع اصلی لوا) کمک بگیرید
اولین آرگومان (ورودی) این تابع شماره ی متغییر (آرگومان) ای را میدهیم که در آرگومانهای بعدی این تابع نوشتیم . مثلا در مثال زیر :
چون در آرگومان اول ، عدد 2 آورده شد ، یعنی دومین آرگومان بعد از خودش (به غیر از خودش) را برگردان (یعنی سومین آرگومان) که میشود رشته ی wordکد:value = select(2,"hello","word",67,"string",87) Dialog.Message("Notice", value, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
در مثال زیر :
چون تابع func ، دو مقدار را برمیگرداند ، پس 2 مقدار در دو آرگومان تابع select ذخیره میشود (اولیین آرگومان تابع select که عدد 2 هست و دومین آرگومان که همان اولین مقدار بازگشتی تابع func (مقدار first) و سومین آرگومان هم برابر دومین مقدار بازگشتی تابع func (مقدار secand) است) پس معلوم است که خروجی تابع select ، یکی بعد از اولین آرگومان(که 2 است) یعنی سومین آرگومان تابع select که مقدار secand (که مقدارش 1 هست) میباشدکد:function func(first,secand) first=first+1 secand=secand-1 return first,secand end Dialog.Message("Notice", select(2,func(5,2)), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
مثال بالا برابر است با مثال زیر :
اگر بجای اولین تابع select ، بجای شماره (عدد) ، رشته ی "#" را قرار دهیم ، تعداد آرگومان هایی که در آن وجود دارد را باز میگرداند . پس برای بدست آوردن تعداد مقادیر بازگشتی یک تابع ، کافیست در اولین آرگومان تابع select ، رشته ی "#" و در دومین آرگومانش ، تابع مورد نظر را فراخوانی کنیم . پس برای بدیت آوردن تعداد بازگشتی تابع func در مثال اول ، کافیست :کد:function func(first,secand) first=first+1 secand=secand-1 return first,secand end One,Two = func(5,2) Dialog.Message("Notice", select(2,One,Two), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
نکته : برای متوجه شدن تعداد مقادیر بازگشتی یک تابع ، از این روش استفاده میکنیم ولی برای متوجه شدن تعداد یک آرایه این تابع کارایی ندارد . برای این منظور کافیست علامت # (دقت کنید که این بار رشته نیست) را کنار اسم آرایه بگذارید (اما دقت کنید که این روش برای آرایه ها،در مواردی که عضو آرایه ها بصورت عدد نباشند (بصورت index نباشند) و با حروف تعریف شوند ، جواب نمیدهد که در این صورت باید از تابع Table.Count از AMS استفاده کنید وگرنه در لوا باید از تابع pairs در iterator ها (در مقاله های بعد ، آموزش ایتریتورها گفته خواهد شد) ، استفاده کنید)کد:function func(a,b) Val1 = a+b Val2=a*b Val3 = a-b return Val1,Val2,Val3 end Dialog.Message("Notice", select("#",func(5,2)), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
5) استفاده از علامت آندرلاین _ برای متغییرهای بلا استفاده :
گاهی داخل بعضی از الگوریتم ها ، برای توابعی که چندین مقدار بازگشتی دارند ، از علامت آندرلاین _ برای آن متغییر استفاده میشود (یا با همان تابع select میتوان بهتر مدیریت کرد) . هر چند این متغییر هم مثل متغییرهای عادی قابل استفاده هست و فرقی ندارد که بجای آن ، از اسمی دیگر استفاده کرد :
که در اینجا متغییر اول تابع string.find ، که با _ مشخص شد ، استفاده نمیکنند (البته میشود استفاده هم کرد مثل بقیه ی متغییرها)کد:_,s = string.find("This is Lua in", "Lua") Dialog.Message("Notice", s, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
6) تابع با ورودی و آرگومان متفاوت :
برای تعریف تابع (و هر آرگومان دیگر) که تعداد آرگومان هایش از قبل مشخص نباشند ، از علامت سه تا نقطه ... استفاده میشود . بعد ورودی ها را داخل آرایه میریزیم و بعد با بدست آوردن تعداد آن (که با علامت # مشخص میشد) ، به الگوریتم مان میپردازیم :
7) تابع بی نام :کد:function average(...) result = 0 local arg={...} for i,v in pairs(arg) do result = result + v end return result/#arg end برای فراخوانی و استفاده هم : Debug.Print(average(1,4,3,5,4).."\r\n"); --result = 3.5 Debug.Print(average(1,4,5,4,4,3,7,8,9,4,2,9).."\r\n"); --result = 5 Debug.Print(average(2,9)); --result = 5.5 Debug.ShowWindow(true);
این نوع تابع که اسم ندارد ، اغلب زمانی به کار میاید که بعد از تعریف ، فورا اجرایش کنیم . البته به ندرت این نوع توابع رو در مثال ها میبینیم.
ساختارش هم مثل تابع معمولی است و فقط اسم ندارد به اضافه ی اینکه قبل تعریف تابع ، یک پرانتز باز میکنیم و بعد آن پرانتز را میبندیم و بلافاصله بعدش مثل اجرای همه ی توابع که نشانه ی شان (بعد از فراخوانی اسم تابع که آرگومان ها را مینویسیم) دو پرانتز است ، دو پرانتز را باز و میبندیم که نشانه ی اجرای تابع تعریف شده باشد .
ساختارش به شکل زیر است :
کد:(function () end)() مثلا : (function (a,b) a=a*a Dialog.Message("Notice", a, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end)(6,7)
8) تبدیل رشته به تابع (loadstring) :
تابع loadstring که جزء توابع اصلی لواست ، رشته را به عنوان ورودی دریافت و به تابع قابل اجرا تبدیل میکند (البته اگر رشته ها طبق قواعد لوا یا AMS تعریف شده باشند)
چون مقدار بازگشتی اش تابع هست ، پس برای اجرای آن مثل همه ی توابع ، آخرش باید علامت تابع (که در نکته ی 7 گفته شد دو علامت پرانتز هست) گذاشته شود
نکته ی جالب توجه اینکه بعد از اجرای این تابع ، مقدار بازگشتی اش (مقدار بازگشتی loadstring بعد از اجرا) ، nil میشود
نکته ی بعد اینکه در لوا برای تعریف رشته هم از علامت " " و هم از علامت ' ' و هم از علامت [[ ]] استفاده میشود
در مثال زیر ، قبل از اجرا شدن تابع loadstring ، میتوانید نوع بازگشتی آنرا که تابع هست ، ببینید :
در مثال زیر هم (که با گذاشتن علامت دو پرانتز ، آخر تابع loadstring به منظور اجرای تابع بازگشتی آن) ، رشته ی اصلی را اجرا کنید و بعد ، نوع بازگشتی را که قبلا اجرا function یا تابع بود و بعد از اجرا که nil میشود را ببینید :کد:Qw=[[ a=5 c=a*4 Dialog.Message("Notice", "in anonymous function!\n"..c, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); ]] x=loadstring(Qw) Dialog.Message("Notice", type(x), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
کد:Qw=[[ a=5 c=a*4 Dialog.Message("Notice", "in anonymous function!\n"..c, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); ]] x=loadstring(Qw)() Dialog.Message("Notice", type(x), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
9) استفاده از حلقه در تابع :
اگر در تابعی ، حلقه ای بکار رود که داخل آن حلقه ، مقدار بازگشتی (return) برای تابع لحاظ شود ، آن تابع دیگر تکرار نمیشود با آنکه حلقه ی تکرار در آن وجود دارد مثل :
اما اگر مقدار بازگشتی خارج از آن حلقه تعریف شود ، موردی ندارد و تابع تکرار میشود مثل :کد:function DontRept() for i=1,5 do Dialog.Message("Notice", i, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); return i end end DontRept()
10) فراخوانی تابع با تک آرگومان آرایه ای :کد:function Rept() for i=1,5 do Dialog.Message("Notice", i, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end return i end Rept()
اگر تابعی تعریف کنیم که فقط یک آرگومان آن هم از نوع آرایه داشته باشد (نه چندین آرگومان) ، میتوانیم علامت تابع یعنی پرانتز را هنگام فراخوانی نگذاریم یعنی :
11) ایجاد و فراخوانی آرایه به روشی دیگر :کد:function Ty(Arr1) return Arr1[2] end Dialog.Message("Notice", Ty{560,"salam"}, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
اگر آرایه ای داشته باشیم که key (یا به اصطلاح سمت چپ تساوی آن ، در متغییری ذخیره شده باشد) ، مثل متغییر foo و x و y در آرایه ی زیر :
به 2 حالت میشود آنرا فراخوانی کرد که اول به این گونه:کد:t={foo="bar",x=5,y=true}
برابر است با نوع دوم اش به این گونه :کد:t.foo t.x t.y
برای ایجاد آرایه هم میشود key ها را بصورت در هم شماره بندی و مقدار دهی کرد یعنی :کد:t["foo"] t["x"] t["y"]
که [1]t برابر رشته ی "word" و [3]t برابر 12 و [7]t برابر رشته ی "salam" و [10]t برابر 653 هست . توجه کنیم که در این حالت بقیه ی مقادیر nil هست مثل [2]t و ... و هم اینکه نباید در این حالت که همه ی key ها شماره گذاری شده اند ، بعضی از آنها را شماره گذاری نکنیم مثلا این طور صحیح نیست :کد:t={[3]=12,[7]="salam",[1]="word",[10]=653} Dialog.Message("Notice", t[1].."\n"..t[3].."\n"..t[7].."\n"..t[10], MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
کد:t={[3]=12,"salam",[1]="word",653
آخرین ویرایش توسط SajjadKhati در تاریخ 11-03-16 انجام شده است
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
توابع Iterator در لوا :
iterator به معنای لغوی تکرار کننده هست. در واقع در لوا ، ایتریتور به تابعی میگویند که با استفاده از هر نوع حلقه ای (مثل for و while و repeat که در بین این ها for رایج هست) ، آن تابع تکرار میشود تا زمانی که اولین مقدار بازگشتی آن تابع nil شود
ساختار کلی iterator ها به شکل زیر است :
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
ایتریتورها میتوانند بصورت مستقیم از حلقه ها فراخوانی شوند (حلقه ی for) یا بصورت غیر مستقیم که در این صورت از کلمه ی کلیدی return استفاده میشود .
قبل از همه اول به مقدمه میپردازیم
همانطور که در موضوعات قبل بیان شد ، iterator ، نام یک تابع است و تابع iterator بالا که نامش FuncName هست ، 2 مقدار ورودی (آرگومان first و secand) و 2 مقدار خروجی (مقادیر out_1 و out_2) دارد که برای فراخوانی و استفاده از خروجی و مقادیر آن در حالت معمول و عادی به این روش است (مثلا فرض میکنیم نوع آرگومان ها ، رشته اند) :
که در اینجا مقدار out_1 داخل متغییر inp_1 و مقدار out_2 داخل متغییر inp_2 ذخیره میشودکد:inp_1,inp_2=FuncName("Word","Hello")
کلمه ی کلیدی in : کلمه ی کلیدی ایست که در حلقه ی for بکار میرود و برای تکرار یک تابع (iterator) تا اولین مقدار (بازگشتی) nil شدن آن بکار میرود . بطوری که در سمت چپ آن ، نام متغییری را مینویسیم که مقادیر آن تابع مورد نظر بازگشت میدهند و در سمت راست آن ، نام تابع iterator و همچنین مقادیر آرگومان آنرا برای فراخوانی تابع مینویسیم
نکته ها :
1) فراخوانی تابع معمولی که با علامت پرانتز انجام میشود اما تابع ایتریتور بجایش از علامت ویرگول (کاما) استفاده میشود یعنی آرگومان ها با نام تابع بجای علامت پرانتز ، با ویرگول از هم جدا میشوند . مشخص است که اگر تابع ایتریتوری آرگومان نداشته باشد ، فقط نام آنرا فراخوانی میکنیم بدون هیچ علامت ویرگول یا پرانتز ای
ایتریتورها فقط 2 جا فراخوانی میشوند . یا در حلقه ی for (منظور کنار کلمه ی کلیدی in در خطی که حلقه تعریف میشود نه داخل حلقه) یا به عنوان مقدار بازگشتی در تابعی دیگر (که در این صورت ، غیر مستقیم میشود)
بدیهی است که در هر کجای دیگر غیر از این حالت ، تابع ایتریتور فراخوانی شود (مثلا داخل حلقه ی for یا حتی خارج از آن) ، مثل حالت عادی ، برای فراخوانی تابع ایتریتور ، از علامت تابع که پرانتز بود استفاده میکنیم که در این صورت از ساختار تابع ایتریتور بالا استفاده نمیشود و مثل توابع معمولی بکار میاید (مثلا حتی اگر در حلقه for هم تابع ایتریتور را فراخوانی کنیم ، همیشه برای هر بار تکرار ، هر دو آرگومان تابع ایتریتور برابر مقدار اولیه ی خود میشوند)
2) نکته ی دیگر اینکه تعداد آرگومان های تابع ایتریتور نمیتواند بیش از 2 تا باشد (بصورت استاندارد مشکلی ندارند اما اگر آرگومان سوم به بعد در تابع ایتریتور فراخوانی شوند ، به عنوان nil شناخته میشود حتی اگر مقدار داشته باشد اما خروجی تابع میتواند هر چند تا باشد)
3) نکته ی بسیار حائز اهمیت این است که عملکرد iterator ها به این گونه است که ابتدا مقادیری که در حلقه ی for برای آرگومان های تابع iterator در نظر گرفتیم (در مثال بالا همان رشته های "Word" و "Hello") مثل حالت عادی ، به ترتیب در آرگومان های تابع شان جایگذاری و مقدار دهی میشوند (یعنی "first="Word و "secand="Hello میشود) . در تکرار دفعات بعد ، همیشه آرگومان اول ، مقدارش همان مقدار اولیه و ثابت است یعنی در مثال بالا ، همیشه "first="Word هست حالا هر چقدر که میخواهد تابع تکرار شود . خوب باز هم معلوم است که مقدار out_1 داخل متغییر inp_1 و مقدار out_2 داخل متغییر inp_2 ذخیره میشود (یعنی در مثال بالا inp_1=5 و inp_2=10 میشود) . نکته ی مهم اینجاست که در دفعات دوم و به بعد ، همیشه مقدار اولین متغییر (inp_1 که 10 هست) ، بجای دومین آرگومان (که اولین بار رشته ی "Hello" بود) ارسال و جایگزین و مقدار دهی میشود (یعنی در دومین تکرار ، بجای عدد 10 بجای رشته ی "Hello" به آرگومان دوم که secand هست مقداردهی میشود و آرگومان اول یعنی first هم که همیشه مقدار اولیه ی خود که رشته ی "Word" بود را حفظ میکند)
4) ما هیچ کنترلی بر متغییرها و مقادیرشان در حلقه ی for نداریم یعنی نمیشود مثلا مقدار متغییر inp_1 را که همان مقدار out_1 هست را (به منظور کنترل الگوریتم) از حلقه ی for تغییر داد . باید این کنترل ها را از خود تابع ایتریتور انجام داد . مثال این نکات در ادامه گفته خواهد شد
5) حلقه ی for تا آنجایی تکرار میشود که اولین مقدار بازگشتی تابع ایتریتور (یعنی مقدار out_1) برابر nil شود
6) در تابع ایتریتور ، اگر شرطی گذاشته شود (بدون اینکه مقدار nil را برگردانیم در هر کدام از حالات شرط) و اگر شرط نقض شود ، حلقه ی for از تکرار باز میایستد
7) در تابع ایتریتور (مثل متغییر محلی در حلقه ی for و ...) ، متغییر محلی کارایی ندارد و مثل متغییر عادی تا پایان آخرین تکرار این تابع ، مقدارش در هر بار تکرار محفوظ میماند.
8) تابع ایتریتور ، حتما باید مقداری را برگرداند (حداقل یک مقدار یا تابع یا هر چیز دیگری)
9) در لغات انگلیسی ، به اولین مقداری که در حلقه ی for به عنوان اولین آرگومان مقداردهی میشود (رشته ی "Word") میگویند invariant state (حالت ثابت) و به دومین مقدار ("Hello") میگویند متغییر کنترلی یا control variable
مثال ها :
1)
ابتدا در خط 8 ، تابع ایتریتور square با مقادیر iteratorMaxCount=3 (که تا آخر ، موقع فراخوانی مجدد تابع ایتریتور ، هر بار این مقدار ثابت میماند ولو حتی متغییر iteratorMaxCount در تابع ایتریتور یا هر کجای دیگر تغییر کند) و currentNumber=0 مقدار دهی میشود و تابع ایتریتور اجرا میشود . چون داخل تابع ایتریتور شرط بکار رفته ، پس طبق نکاتی که گفته شد ، اگر شرط نقض شود ، دیگر حلقه ی for اجرا نمیشود. شرط تابع که کاملا واضح و نیاز به توضیح ندارد .کد:function square(iteratorMaxCount,currentNumber) if currentNumber<iteratorMaxCount then currentNumber = currentNumber+1 return currentNumber, currentNumber*currentNumber end end for i,n in square,3,0 do Dialog.Message("Notice", "i : "..i.."\nn : "..n, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
تابع ، مقدار 1 را به عنوان اولین مقدار که در متغییر i ذخیره میشود و مقدار 1 را باز هم به عنوان دومین مقدار که در متغییر n ذخیره میشود را بازمیگرداند . بعد هم که تمام دستورات حلقه ی for اجرا میشود پس در اینجا این دو مقدار را چاپ میکند .
برای اجرای بار دوم ، اولین آرگومان که iteratorMaxCount=3 بود ، تا ابد ثابت میماند. دومین پارامتر که currentNumber بود ، مقدار اولین متغییری که آخرین بار هر چه بود (متغییر i که مقدارش 1 بود) جایگزین و ارسال میشود یعنی این بار currentNumber=1 میشود . باز هم شرط برقرار است و اولین مقدار بازگشتی این بار 2 میشود که در i ذخیره و دومین مقدار هم که 4 میشود (2*2) که در n ذخیره میشود .
بار سوم باز هم iteratorMaxCount=3 و مقدار i که این بار 2 است به عنوان آرگومان دوم که currentNumber است ، مقداردهی میشود . در تابع ایتریتور ، اولین مقدار بازگشتی 3 و دومین مقدار بازگشتی 9 (3*3) میشود و در خروجی چاپ میشود . بار بعدی iteratorMaxCount=3 و currentNumber=3 میشود که شرط نقض شده و دیگر حلقه ی for از اجرا بازمیایستد
توجه : دقت کنیم که در مثال بالا ، مقدار آرگومان دوم تابع مان که currentNumber بود ، طبق آخرین مقدار currentNumber (که تصور کنید چون مقدار بازگشتی تابع مان currentNumber بود پس مقدار آرگومان دوم برای دفعه ی بعد ، از آخرین مقدار currentNumber) تغذیه میشود؛ این طور نیست. مقدار آرگومان دوم برای دفعه ی بعد ، همان مقدار اولین خروجی خود همان تابع هست (چه میخواهد اسمش همین currentNumber باشد مثل مثال بالا یا هر متغییر دیگری) . یعنی اگر یک متغییری مثلا بنام Value هم که بود و در اولین خروجی تابع قرار میگرفت و حتی اگر متغییر currentNumber هم در دومین خروجی تابع قرار میگرفت ، مقدار متغییر i (که همان برابر مقدار آرگومان یا ورودی دوم این تابع در دفعه ی بعد بود) همان برابر با اولین مقدار خروجی تابع که Value بود میشد
2) این مثال غلط است چون آرگومان تابع ، بیش از 2 تاست :
3)کد:function Init(a,b,c) Dialog.Message("2", "a : "..a.."\nb : "..b, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); b=b+1 a=a-1 function Sec(a,b) ABC = a+b+5 return ABC,a,b end return Sec(a,b) end for Fh,fd,re in Init,10,20,30 do Dialog.Message("15", "abc : "..Fh.."\na : "..fd.."\nb : "..re, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
در خط 12 که فراخوانی شد تابع ایتریتور در حلقه ، مقدار دهی انجام شد (first=0 که همیشه ثابت است در تکرار و اجرای دفعات بعد این تابع و secand=10) . همانطور که گفته شد ، در تابع ایتریتور (و هم هرحلقه ی تکراری) اگر متغییر محلی تعریف شود ، تا آخر اجرایش ، مثل متغییر سراسری ، مقدار قبل اش در آن حفظ میشود اما از بلاک خود خارج نمیشوند یعنی متغییر محلی ای که در تابع تعریف شد (اگر قبلا با همین نام ، متغییری نساخته باشیم) ، مقدارش در بلاک دیگر (مثل بالا که حلقه ی for است) ، nil میشود و برعکس . پس در مثال بالا نمیشود متغییر minuse را در حلقه ی for و متغییر multiple را در تابع ایتریتور فراخوانی کرد چون مقدارشان nil میشودکد:function iter(first,secand) first=first+1 local minuse=secand-1 if secand~=1 and new==nil then return minuse,first else new=nil return nil end end for input,useless in iter,0,10 do local multiple=input multiple=multiple^2 Dialog.Message("Notice", "input : "..input.."\nuseless : "..useless.."\nmultiple : "..multiple, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); if input==5 then new="down" end end
خوب در تابع ایتریتور ، شرط پابرجاست پس مقدار minuse که 9 میشود در متغییر input ذخیره میشود . حالا کدهای حلقه ی for اجرا میشود یعنی متغییرها چاپ میشوند و هم شرط (input==5) برقرار نیست تا متغییر new مقداردهی شود .
دراجرای بار دوم ، اولین آرگومان که ثابت هست یعنی first=0 هست (هر چند متغییر first در اجرای تابع ایتریتور در دفعه ی قبل ، یکی اضافه شده اما همونطور که گفته شد ، آرگومان های ایتریتور به این نوع مقادیر توجهی ندارد و مقدار آرگومان اول همیشه ثابت و برابر مقدار اولیه اش هست و آرگومان دوم هم برابر مقدار اولین متغییر (خروجی) که باز هم ربطی ندارد که هم نام متغییر قبل با هر الگوریمی در تهیه و مقداردهی آن متغییر باشد یا نه) و آرگومان دوم که همان اولین متغییر (خروجی) که در اینجا input و مقدارش 9 بود ، هست . بنابراین مثل دفعه ی قبل دستورات اجرا میشوند تا آرگومان secand یا همان متغییر input به 5 برسد . بعد حلقه ی for اجرا شده و چون مقدار input برابر 5 است ، متغییر new="down" میشود و در دفعه ی بعد اجرای تابع ایتریتور ، چون new مقدار دارد ، اولین خروجی تابع ، nil میشود که خود باعث توقف اجرای این حلقه میشود
توجه داشته باشیم که مثلا در حلقه ی for ، چون مقدار متغییر input همان مقدار آرگومان secand هست ، نمیتوانیم در این حلقه ، مستقیما مقدار input را عوض کنیم . یعنی مثلا input اگر به 5 رسیده باشد ، بگوییم input=1 کن .یعنی کنترل روی هر متغییر مخصوص به بلاک خودش ، جداست و یک روش آن ، کنترل توسط تعریف متغییر جدید میباشد
فراخوانی تابع iterator از تابعی دیگر (فراخوانی غیر مستقیم از حلقه ی for) :
حالت دیگر استفاده از تابع ایتریتور وجود دارد . در این حالت ، تابع ایتریتور از تابع دیگر (بصورت غیر مستقیم از حلقه ی for) فراخوانی میشود . در این حالت از کلمه ی کلیدی return در تابعی که تابع ایتریتور را فراخوانی میکند استفاده میشود
در این حالت ، 2 تابع میتوانند داخل هم قرار گیرند و یا جدا از هم باشند و نقطه اشتراک شان این است که بالاخره هر یکی باید دیگری (خارجی، داخلی) را فراخوانی کند
در این حالت ، بسته به استفاده و نوع فراخوانی مان از تابع ایتریتور (که علامتش ویرگول بود) ، هم میشود هر دو تابع را به عنوان تابع ایتریتور فراخوانی کرد و یا اینکه یکی از آنها را به عنوان تابع ایتریتور فراخوانی کنیم که در این صورت ، تابعی که بصورت عادی فراخوانی شده است (با علامت پرانتز)، فقط یکبار و بلافاصله بعد از آن ، تابعی که بصورت ایتریتور فراخوانی شده است (با علامت ویرگول) ، تا زمانی که nil را برگرداند ، تکرار میشود
اگر 2 تابع داخل هم قرار دهیم طوری که تابع داخلی بی نام باشد و به عنوان مقدار بازگشتی تابع خارجی باشد (کنار return) و تابع خارجی آنرا هم در حلقه ، بصورت عادی (نه بصورت ایتریتور) فراخوانی کنیم ، این تابع داخلی به عنوان تابع ایتریتور در نظر گرفته میشود
دقت داشته باشیم که در تابع ایتریتور ، هیچ گاه بیش از 2 تابع تو در تو (که تابع خارجی ، تابع داخلی را برگرداند) ، نمیشود استفاده کرد
مثال :
1)
همانطور که در موضوعات قبل گفته شد ، در خط سوم ، علامت # تعداد آرایه ی t را در n ذخیره میکند که 3 استکد:function list_iter (t) local i = 0 local n = #t return function () i = i + 1 if i <= n then return t[i] end end end t = {10, 20, 30} for element in list_iter(t) do Dialog.Message("Notice", element, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
در مثال بالا ، همونطور که از فراخوانی خط 13 (کنار حلقه for) پیداست ، چون تابع list_iter را با علامت پرانتز فراخوانی کردیم ، پس به عنوان تابع معمولی فراخوانی کردیم نه به عنوان تابع ایتریتور ، پس این تابع ، فقط یکبار اجرا میشود و از آنجایی که داخل این تابع ، تابع بی نام ای برگردانده شده است (خط 4) ، پس طبق مطلب بالا ، این تابع ، تابع ایتریتور ماست یعنی با اجرای این رویداد ، از 1 تا 3 ، فقط یکبار اجرا و تابع داخلی آن که از خط 4 تا 9 است ، به اندازه ای اجرا میشود تا مقدار nil را برگرداند و چون این تابع (خط 4 تا 9) تابع ایتریتور ماست ، پس باید مقداری را برگرداند
خوب چون تابع list_iter ما که در خط 13 فراخوانی شد ، تابع معمولی است ، پس معلوم است که هر چقدر میخواهد ، میتواند تعداد آرگومان داشته باشد و قواعد تابع ایتریتورها که در شکل اول آمده ، بر روی آن اعمال نمیشود اما از آنجا که خود تابع بی نام ای را برمیگرداند ، نمیتواند بیش از همین تابع ، مقدار و خروجی دیگری را بازگرداند
پس بعد از فراخوانی تابع list_iter و آرگومان t که آرایه هست به عنوان آرایه ، در خط دوم ، i=0 و n=3 میشود . (تا اینجا فقط همین یکبار اجرا میشوند و تمام) . وقتی در خط 4 به تابع ایتریتور میرسد ، در خط 5 ، مقدار i=1 میشود و چون در خط 6 شرط برقرار است (1<3) پس تابع ایتریتورمان [1]t را برمیگرداند که مقدارش 10 است . همانطور که میدانید ، این مقدار 10 که (اولین) مقدار بازگشتی تابع ایتریتورمان است ، در متغییر element در خط 13 ذخیره و در خط 14 چاپ میشود .
در اجرای بار بعد (چون تابع list_iter را در خط 13 بصورت عادی فراخوانی کردیم ، بدیهی است قضیه ی آرگومان های تابع ایتریتور اعمال نمیشود) دوباره تابع ایتریتورمان (خط 4 تا 9) تکرار میشود (تا شرط آن نقض شود) . پس در خط 5 مقدار i=2 میشود (قبلا گفته شد که متغییر محلی ، در هر حلقه از جمله تابع ایتریتور ، در هر بار اجرا ، مقدار قبل خود را حفظ میکند که البته فقط در بلاک خودش در دفعات بعد ، حفظ میشود مقدارش و اعتبار دارد نه در بلاک های دیگر مثل حلقه ی for) و [2]t که 20 است در متغییر element در خط 13 ذخیره و در خط 14 چاپ میشود .
در اجرای بار بعد هم همینطور و در نهایت مقدار 30 چاپ میشود
2)
حالا اگر همان مثال ، کل تابع list_iter رو تابع ایتریتور در نظر بگیریم (در فراخوانی حلقه ی for در خط 13 ، از ویرگول استفاده کنیم) چه اتفاقی رخ میدهد؟ (با کمی تغییرات)کد:function list_iter (t) local n = #t if i < n then return function () i = i + 1 return t[i] end end end i=0 t = {10, 20, 30} for element in list_iter,t do Dialog.Message("Notice", type(element).."\n"..element(), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
ابتدا در خط 11 مقدار i=0 و آرایه ی t تعریف شد
در خط 13 در حلقه ی for ، برای آرگومان ها از ویرگول استفاده شد پس یعنی کل تابع list_iter مان به عنوان تابع ایتریتور است و از آنجایی که همیشه اولین آرگومان تابع ایتریتور ثابت است و الان هم یک آرگومان بیشتر نداریم پس همیشه t مان ثابت و برابر آرایه ای که تعریف شد است
در خط 2 مقدار n=3 است و در خط 3 هم شرط برقرار است (0<3)
در خط 4 ، کل تابع بی نام (خط 5 تا 6) را به عنوان مقدار بازگشتی (که از نوع تابع هست) را در متغییر element ذخیره میکند . (پس element از نوع تابع است الان) که در خط 14 ، نوع این متغییر را که تابع است را مینویسد و در ادامه اش آنرا (element را) که تابع است ، فراخوانی میکند که در اینجا یعنی تابع elment که از خط 5 تا 7 است ، اجرا میشود . یعنی در خط 5 مقدار i=1 و در خط 6 ، این تابع مقدار [1]t را برمیگرداند را که 10 است را برمیگرداند و در خط 14 چاپ میکند
برای اجرای بار دوم هم که معلوم است چون تابع ایتریتور فراخوانی شده ی مان در خط 13 ، یک آرگومان دارد و همیشه آرگومان اول ثابت است ، پس دوباره دقیق به همان نحو قبلی ، تابع ایتریتورمان تکرار میشود . این بار مقدار i مان برابر 1 است . وقتی که در خط 14 تابع element فراخوانی میشود ، مقدار i در خط 5 برابر 2 و این تابع ، مقدار 20 را برمیگرداند و به همین منوال تا تعداد آرایه ها که 3 تاست ، تکرار میشود و مقادیرشان را چاپ میکند
در این مثال متغییر i از تابع بیرون کشیده شد وگرنه هر بار مقدارش 1 میشد و هر بار اولین عضو آرایه ی t را برمیگرداند. جای شرط هم عوض شد وگرنه مقدار 4 امین عضو از آرایه ی t را که مقدارش nil بود را برمیگرداند و باعث ارور میشد
اگر در خط 14 ، این کد را جایگزین میکردیم :
چون تابع بازگشتی (تابع بی نام) اجرا نمیشد ، پس مقدار i افزایش نمیافت و i همیشه برابر 0 می بود در تکرار دفعه ی بعد پس تابع تا ابد تکرار میشدکد:Dialog.Message("Notice", type(element), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
اگر آرگومان تابع ایتریتور list_iter در بالا ، 2 آرگومان میداشت و مقدار هر دو آرگومان مثل هم بودند ، بدیهیست که طبق نکاتی که گفته شد ، در اجرای بار دوم به بعد ، مقدار آرگومان دوم ، همان تابع بازگشتی بی نام است . مثلا به این گونه باشد (که چون دفعه ی دوم ، مقدار h ، تابع است در خط دوم ، دفعه ی دوم ، ارور میدهد) :
3)کد:function list_iter (t,h) Dialog.Message("iterator function", h[1], MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); local n = #t if i < n then return function () i = i + 1 return t[i] end end end i=0 t = {10, 20, 30} for element in list_iter,t,t do Dialog.Message("Notice", type(element), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
در خط 13 در حلقه ، تابع Init با ویرگول نشانه گذاری شد پس یعنی کل تابع Init به عنوان تابعایتریتور استکد:function Init(a,b) b=b+1 a=a-1 function Sec(a,b) ABC = a+b+5 if ABC<150 then return ABC,a,b end end return Sec(a,b) end for One,Two,Three in Init,10,20 do Dialog.Message("Notic", "ABC : "..One.."\na : "..Two.."\nb : "..Three, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
همانطور که قبلا هم آشنا شدید با قضایا ، مختصرا توضیح داده میشود . a=10 و b=20 به تابع ایتریتور ارسال میشود. در خط 10 ، تابع داخلی اش فراخوانی میشود (اجرا میشود) . که در نتیجه مقدار ABC=35 و a=9 و b=21 میشود و به ترتیب این مقادیر به متغییرهای One و Two و Three ارسال و در آنها ذخیره میشوند . در اجرای بعد ، آرگوما دوم برابر اولین خروجی تابع (One) میشود پس a=10 و b=35 میشود . دوباره در خط 10 تابع داخلی با مقادیر داده شده به عنوان آرگومان، اجرا میشود و این ماجرا تا وقتی که شرط تابع داخلی نقض نشود ، ادامه دارد
همین مثال را میشود بصورت زیر نوشت :
4)کد:function Sec(a,b) ABC = a+b+5 if ABC<150 then return ABC,a,b end end function Init(a,b) b=b+1 a=a-1 return Sec(a,b) end for One,Two,Three in Init,10,20 do Dialog.Message("Notic", "ABC : "..One.."\na : "..Two.."\nb : "..Three, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
این مثال شباهت زیادی به اولین مثالی دارد که گفته شد .کد:function equal(iteratorMaxCount,currentNumber) if currentNumber<iteratorMaxCount then currentNumber = currentNumber+1 return currentNumber, currentNumber*currentNumber end end function squares(iteratorMaxCount) return equal,iteratorMaxCount,0 end for i,n in squares(3) do Dialog.Message("Notice", "i : "..i.."\nn : "..n, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
در خط 12 در حلقه ، squares بصورت عادی فراخوانی میشود پس تابع ایتریتورمان نیست . مقدار 3 به آرگومان تابع squares ارسال میشود که خود این تابع ، تابع ایتریتور را با نام equal برمیگرداند و فراخوانی میکند مقدار آرگومان اولش همانطور که مشخص است ، مقدار iteratorMaxCount که 3 تعیین شده و آرگومان دوم هم که 0 هست (یعنی iteratorMaxCount=3 و currentNumber=0) . این بدیهی و مشخص است چون تابع ایتریتور از اینجا مشخص و فراخوانی شد (منظور مقدار بازگشتی همین تابع یعنی خط 9 هست) پس در دفعات بعد آرگومان های تابع ایتریتور از همینجا مقدار دهی و تغذیه میشوند
در خط دوم چون شرط برقرار است ، پس تابع ایتریتور ، در اولین مقدار بازگشتی اش currentNumber را که در حال حاضر برابر 1 است را برمیگرداند که در متغییر i در خط 12 ذخیره میشود و در دومین مقدار بازگشتی اش همین متغییر به توان 2 را که باز هم مقدارش 1 میشود را باز میگرداند که در متغییر n ذخیره میشود .
در اجرای بار دوم ،همانطور که گفته شد ، تابع از خط 9 که فراخوانی تابع ایتریتور از آنجا شکل گرفت ، مقداردهی میشوند و همانطور که قبلا گفته شده بود اولین مقدار خروجی تابع ایتریتور یعنی مقدار متغییر i که فعلا 1 است در دومین آرگومان ارسالی که قبلا در خط 9 مقدار 0 بود ، جایگذین میشود و مقدار اولین آرگومان که iteratorMaxCount و برابر 3 بود تا آخر ثابت میماند . پس این دفعه ، مقدار currentNumber=1 میشود و با این اوضاع i=2 و n=4 میشود .
همین منوال را در اجرای بعدی پیش بروید متوجه خواهید شد که i=3 و n=9 میشود و در دفعه ی بعد دیگر شرط تابع ایتریتور نقض میشود
تکرار آرایه ها با استفاده از توابع next و pairs به عنوان تابع ایتریتور :
همانطور که میدانید ، میتوان با توابع اصلی لوا ، تمام مقادیر و شماره ی عضوها حتی عنصرها (key ها) را با این دو تابع فراخوانی کرد . این دو تابع زمانی چاره گشایی میکنند که در آرایه ای از key استفاده شده باشد . آرایه ی زیر را در نظر بگیرید :
به x و a و y در آرایه ی بالا ، key میگویند و 54 و "hello" و "word" مقادیرشان هستندکد:array={x=54,a="hello",7590,y="word"}
بدست آوردن key ها یعنی x و a و y بصورت عادی بدون استفاده از توابع next و pairs حداقل میشود گفت کار بسیار سخت و یا نشدنی ایست
این توابع ، وقتی به عنوان تابع ایتریتور استفاده شوند (یعنی در حلقه ی for) ، همه ی مقادیر و نام عنصرها (key ها)ی آن آرایه را برمیگردانند تا به عضو nil یا پوچ یا تعریف نشده برسند که با برگرداندن nil ، حلقه از اجرا بازمیایستد
1) تابع next :
قبل از گفتن این تابع به عنوان تابع ایتریتور (که در حلقه ی for بکار برود) ، بصورت تابع معمولی توضیح دهیم . این تابع 2 ورودی (آرگومان) میپذیرد و 2 خروجی (مقدار بازگشتی) میدهد . اولین آرگومانش ، اسم تابع مورد نظر است و دومین آرگومان آن که دلخواهی ست ، شماره ی آن عضوی از آرایه که عضو بعدی اش را میخواهیم میدهیم . خروجی هم مقدار بازگشتی اول اش ، شماره ی عضو بعدی ای که در آرگومان دوم قرار دادیم را برمیگرداند و مقدار بازگشتی دوم اش ، مقدار شماره ی بعدی شماره ای که در آرگومان دوم داده بودیم . مثال :
در خط دوم ، اولین آرگومان تابع next را اسم آرایه ی مورد نظرمان که t است را میدهیم . حالا چون در دومین آرگومان اش عدد 2 گذاشتیم پس در اولین مقدار بازگشتی اش که x باشد ، شماره ی عضو بعدی 2 که 3 است (یعنی سومین key تابع t که 3 است) را برمیگرداند و در دومین مقدار بازگشتی اش که y باشد ، مقدار عضو بعدی 2 (یعنی مقدار عضو سوم از آرایه ی t) که 65 است را برمیگرداندکد:t={32,28,65} x,y=next(t,2) Dialog.Message("Notice", x.."\n"..y, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
دومین آرگومان تابع next دلخواهی است (اگر در توضیحات سایت اصلی این تابع next هم دقت کنید در دومین آرگومان اش علامت کلوشه [ ] گذاشته است که این علامت یعنی آن آرگومان دلخواهی است گذاشتن و نگذاشتن اش) و اگر این آرگومان را مقداردهی نکنیم ، برابر nil بصورت پیش فرض میشود و اگر nil شود ، اولین شماره ی عضو (key) و اولین مقدار آرایه را برمیگرداند
حالا تابع next به عنوان ایتریتور :
در مثال بالا ، در خط دوم ، چون با ویرگول فراخوانی شد تابع next پس نشان دهنده ی این است که این تابع هر چه که هست ، کل این تابع هر بار تکرار میشود . آرگومان اولش اش که معلوم بود و آرگومان دوم اش چون دلخواهی بود و فرض بر این است که از اولین عضو آرایه فراخوانی کنیم ، پس با قرار ندادن (که همان nil قرار دادن آرگومان دوم است) ، از اولین عضو آرایه فراخوانی میشود . k و v هم مثل مثال بالا مقادیر بازگشتی است که توضیح داده شدکد:array={x=54,a="hello",7590,y="word"} for k,v in next,array do Dialog.Message("Notice", "key : "..k.."\nvalue : "..v, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
2) تابع pairs :
به عنوان ورودی ، فقط اسم آرایه را میگیرد و خروجی اش دقیق مثل تابع next است چون این تابع وقتی فراخوانی شود ، تابع next را برمیگرداند (یعنی بصورت غیر مستقیم تابع next مان که به عنوان ایتریتور بود را برمیگرداند پس باید با علامت آرایه که پرانتز بود ، آرگومان اش مقداردهی شود) :
با تشکر از تمام بچه های گل انجمن پرشین کدرز و کاربران بقیه ی انجمن ها که در آموزش سهیم بودند (ممنون میشم به نیت کلیه ی امواتی که در این آموزش سهیم بودند ، فاتحه ای قرائت بفرمایید)کد:array={x=54,a="hello",7590,y="word"} for k,v in pairs(array) do Dialog.Message("Notice", "key : "..k.."\nvalue : "..v, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); end
آخرین ویرایش توسط AMD>INTEL در تاریخ 15-03-16 انجام شده است
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
mohammad- (28-06-16)
File I/O در لوا :
همونطور که مشخص است ، این عبارت ، مخفف File Input Output به معنای ورودی و خروجی فایل هست و توابع این بخش دست ما رو برای خواندن از یک فایل یا نوشتن روی آن باز میگذارد
اما قبل از پرداختن به موضوع File I/O ، درباره ی عملگر : (عملگر کلون یا colon) در لوا میپردازیم که یکی از کاربردهای آن در شی گرایی در لواست و یک بخش کوچچکی از شی گرایی در لوا را که به این عملگر مربوط است توضیح میدهیم :
به این کد دقت کنید :
اگر ساختار بالا برایتان گنگ هست ، پس حتما اول مبحث ماژول ها را مطالعه بفرمایید و بعد به این مبحث وارد شوید (چون تا آخر یکی از بحث ها همین ماژول و فراخوانی آن هست در File IO) ولی به اختصار ، ماژول ، به عضوی از آرایه که بصورت تابع یا متغییر تعریف میشود ، میگویند و فراخوانی آن با علامت دات (نقطه) ما بین اسم آرایه و اسم تابع یا متغییر هست. تابع بالا را هم به شکل زیر هم میشود نوشت و فرقی با هم ندارند :کد:Account = {balance = 0,x=3} function Account.withdraw(v) Account.balance = Account.balance - v return Account.balance end a = Account; Account = nil Dialog.Message("Notice", a.withdraw(100), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
اگر در هر ماژولی ، نام آرایه ی اصلی آن (منظور عضوهای داخلی نیست. منظور در مثال بالا ، بصورت مستقیم ، آرایه ی Account است نه عضوهای آن) برابر پوچ یا nil قرار داده شود ، هر کجا برای فراخوانی ، نام آرایه ای که برابر nil قرار گرفت فراخوانی شود (در کد بالا همان نام آرایه ی Account) ، چون مقدارش پوچ است پس ارور میدهد و اعضای آن فراخوانی نمیشوند به این ترتیب ، در کد بالا :کد:Account = {balance = 0,x=3,withdraw=function (v) Account.balance = Account.balance - v return Account.balance end} a = Account; Account = nil Dialog.Message("Notice", a.withdraw(100), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
اولا دیگر نمیشود عضوهای آن (متغییرهای balance و x) بصورت مستقیم در دسترس باشند مگر اینکه قبلا نام آن آرایه رو در متغییر دیگری ریخته باشیم . پس در کد بالا چون در خط 9 ، چون آرایه ی اصلی آنرا که Account بود را برابر nil گرفتیم بنابراین از آن خط به بعد هیچ گاه نمیتوانیم عضوهای آن آرایه را این گونه بصورت مستقیم فراخوانی کنیم و بنویسیم :
چون این نوع فراخوانی مثل این است که آرایه ای را تعریف نکرده ، عضوهای آن را فراخوانی کنیمکد:Account.x Account.balance Account.withdraw(100)
و اگر در خط 8 ، آرایه ی Account را در متغییر دیگری نمیریختیم ، دیگر نمیشد از عضوهایش استفاده کرد و از این به بعد همانطور که مشخص هست ، باید اعضای این آرایه را بصورت غیر مستقیم فراخواند و چون آرایه ی Account را در متغییر a ریختیم ، از این به بعد عضوهای این آرایه بصورت غیر مستقیم فقط با فراخوانی متغییر a در دسترس اند یعنی باید این گونه فراخوانی کنیم :
خوب حالا موقع فراخوانی تابع میرسد . میبینیم که با فراخوانی :کد:a.x a.balance
با وجود اینکه بصورت غیر مستقیم تابع مان فراخوانی شد ، باز هم ارور میدهد و تابع فراخوانی نمیشود . چرا؟کد:a.withdraw(100)
اگر نگاهی به بدنه ی تابع مان (منظور سر یا هدر تابع نیست) بیاندازید ، میبینید که در بدنه ی تابع ، آرایه ی Account فراخوانی شد و چون این مقدار را برابر nil کرده بودیم ، پس مشخص هست به این دلیل است که ارور میدهد همانطور که برای فراخوانی عضوهای قبلی این آرایه ، وقتی بصورت مستقیم فراخوانی میکردیم ، ارور میداد.
اما چاره چیست؟
در این گونه مواقع همانطور که قبلا بجای آرایه ی Account ، متغییری که آرایه ی Account را که در آن ریخته بودیم (متغییر a) را جایگزین اش میکردیم یک ورودی یا پارامتری برای این تابع ساخته و در بدنه ی این تابع هم مثل قبل ، جایگزین آن میکنیم (به هدر تابع که Account.withdraw هست فقط کاری نداریم) یعنی این گونه کد را اصلاح میکنیم :
یعنی چون در بدنه ی تابع مان Account آمد و این آرایه هم پوچ بود ، باید این Account را در بدنه ی اصلی تابع ، جایگزین میکردیم و دقیقا مثل قبل جایگزین آن متغییری که آن آرایه را در آن ذخیره کرده بودیم پس باید در فراخوانی، در پارامتر به عنوان ورودی ، مثل قبل ، همان متغییر a را که محتوای آرایه ی Account در آن ذخیره بود را بفرستیم تا بجای Account ، این پارامتر را جایگزین آن کنیمکد:Account = {balance = 0,x=3} function Account.withdraw(ArrayPar,v) ArrayPar.balance = ArrayPar.balance - v return ArrayPar.balance end a = Account; Account = nil Dialog.Message("Notice", a.withdraw(a,100), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
پس در فراخوانی :
بجای Account ، متغییر a را به عنوان اولین آرگومان که جایگزین اولین آرگومان تابع که ArrayPar هست ، فرستادیم برای آنکه در بدنه ی تابع اصلی ، آرایه ی Account بصورت مستقیم فراخوانی نشودکد:a.withdraw(a,100)
آرگومان ArrayPar در تابع بالا ، معروف به آرگومان self یا this هستند و مظهر و نشانه ی این هستند که بجای هر عضوی از آرایه یا حتی خود آرایه (مثل مثال بالا) که nil شد ، به عنوان پارامتر جایگزین در بدنه ی تابع ، مشکل اختلال تابع را حل کنند
خوب اما نقش عملگر کلون : (colon) چیست؟
هر گاه در تابعی به عنوان ماژول (تابع در آرایه) مثل کد بالا ، به هر دلیل (دلیل بالا ، nil شدن مقدار Account بود) نیاز شد که پارامتری را به عنوان نام آرایه (یا ماژول ...) را بصورت مخفیانه بفرستیم ، از علامت کلون یعنی این علامت : استفاده میکنیم. مثلا بجای فراخوانی تابع بصورت :
به این صورت فراخوانی کنیم :کد:a.withdraw(a,100)
یا بجای نوشتن هدر تابع (به هدر تابع دقت کنید نه به بدنه اش) ، به این صورت :کد:a:withdraw(100)
این گونه بنویسیم :کد:function Account.withdraw(ArrayPar,v) ArrayPar.balance = ArrayPar.balance - v return ArrayPar.balance end
یعنی کد بالا را میتوانیم به این صورت بنویسیم :کد:function Account:withdraw(v) self.balance = self.balance - v return self.balance end
به فراخوانی تابع a:withdraw(100) در خط آخر دقت کنید که همان فرقی با فراخوانی a.withdraw(a,100) نداردکد:Account = {balance = 0,x=3} function Account.withdraw(ArrayPar,v) ArrayPar.balance = ArrayPar.balance - v return ArrayPar.balance end a = Account; Account = nil Dialog.Message("Notice", a:withdraw(100), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
به عبارتی دیگر هر گاه خواستیم سمت چپ عملگر : (که در فراخوانی بالا ، سمت چپ عملگر : همان متغییر a هست) را بصورت مخفیانه به عنوان پارامتر تابع بفرستیم ، از این عملگر استفاده میکنیم یعنی هر کجا که علامت کلون استفاده شد در پارامتر آن ، آرایه یا متغییری که در کد بالا استفاده میکردیم ، حذف میکنیم .حالا نکته اینجاست که اگر در موقع فراخوانی تابع از علامت کلون استفاده کردیم فقط میتوانیم این پارامتر را از قسمت فراخوانی این تابع حذف کنیم و دیگر نباید این پارامتر را موقع هدر و تعریف تابع حذف کرد . یعنی :
در کد بالا ، چون فقط در خط آخر یعنی موقع فراخوانی تابع ، از علامت کلون استفاده کردیم پس فقط میتوانیم از همین قسمت این پارامتر را که قبلا به عنوان پارامتر a جایگزین کرده بودیم ، حذف کنیم ولی در قسمت تعریف تابع چئت از این علامت استفاده نکردیم ، پس نباید این پارامتر را از آنجا حذف کنیم . عکس این گفته هم صادق استکد:Account = {balance = 0,x=3} function Account.withdraw(ArrayPar,v) ArrayPar.balance = ArrayPar.balance - v return ArrayPar.balance end a = Account; Account = nil Dialog.Message("Notice", a:withdraw(100), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
نکته ی مهمی که در قضیه ی کلون است ، این است که همونطور که قبلا گفته شد ، این پارامتر فقط بنام self یا this فقط در تابع شناخته میشود البته در صورتی که مخفی باشد یعنی از علامت کلون استفاده شود پس اگر در تعریف تابع بالا یعنی Account.withdraw ، اگر از علامت کلون استفاده کردیم و مجبور شدیم که ArrayPar رو پاک کنیم از پارامترش ، حالا باید در بدنه ی تابع ، بجای متغییر ArrayPar از نام متغییر self (همه ی حروف ها کوچک) استفاده کنیم یعنی :
کد:Account = {balance = 0,x=3} function Account:withdraw(v) self.balance = self.balance - v return self.balance end a = Account; Account = nil Dialog.Message("Notice", a:withdraw(100), MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1);
حالا به مبحث اصلی مان که File I/O هست میپردازیم :
نکته ی بسیار مهمی که همان ابتدای کار باید بیان شود این است که برای استفاده (خواندن یا نوشتن) از یک فایل ، ابتدا باید آن فایل را برای قصد مورد نظر (منظور برای خواندن یا اینکه برای نوشتن است) باید باز شود و نکته ی مهم دیگر این است که وقتی کارمان تمام شد ، باید آن فایل را ببندیم. (منظور از باز کردن و بستن ، دابل کلیک روی فایل نیست . بلکه با توابع file i/o لوا باید این کار را انجام داد که در ادامه عرض میشود)
دقت کنید باز کردن یک فایل به معنای خواندن محتوای آن نیست . باز کردن فایل هم با تابع io.open در لوا انجام میگیرد . توضیحات این توابع بصورت انگلیسی در لینک زیر موجود است که در ادامه به بررسی مهم ترین این توابع میپردازیم :
Lua 5.1 Reference Manual
در فرآیند باز کردن یک فایل ،باید به این چند نکته هم توجه کرد :
اول و مهمترین آن اینکه میخواهیم محتوای فایل مورد نظر را بخوانیم یا بنویسیم . همانطور که گفته شد ، قبل از هر عملیات خواندن یا نوشتن ، ابتدا باید فایل را باز کرد اما نکته ی حائز اهمیت اینجاست که باز کردن فایل برای خواندن و باز کردن فایل برای نوشتن متفاوت است یعنی اگر قصد خواندن یک فایل را داریم ، قبل از خواندن ، باید فایل مورد نظر را برای خواندن باز کنیم و اگر قصد نوشتن آنرا داریم ، قبل از آن باید فایل را برای نوشتن باز کنیم . دقت کنیم که اگر قصد نوشتن فایل را داشته باشیم و قبل از آن ، فایل را برای خواندن باز کرده باشیم ، عملیات نوشتن روی آن فایل انجام نمیشود و برعکس اش هم صادق است
دوم آنکه موقع باز کردن فایل ، مشخص کنیم که آن فایل را برای حالت باینری میخواهیم باز کنیم (جهت خواندن یا نوشتن) و یا حالت متن معمولی . برای تشخیص اینکه یک فایلی به حالت باینری است یا متن معمولی ، آنرا با notpad باز کنید و اگر محتوای آن فقط و فقط حاوی متن قابل تشخیص بود ، بصورت متن عادی آن فایل ذخیره شده است و اگر غیر از این بود یعنی حاوی کاراکترهای ناشناخته و درهم بود ، (که معمولا غیر از فایل های txt ، بقیه این طور هستند) آن فایل بصورت باینری هست و برای باز کردن آن (جهت خواندن یا نوشتن آن فایل) صورت باینری باز شود. مشخص هست که اگر با توابع باینری لوا مثل تابع string.dump اگر کار میکنیم ، برای ذخیره کردن و نوشتن در داخل فایل ، باید آن فایل را بصورت باینری برای نوشتن باز کنیم
دقت کنید که عملیات باز کردن حتی برای فایلی که از قبل وجود ندارد و تازه میخواهیم آن فایل را بنویسیم و تولید کنیم هم باید انجام شود
در توابع File I/O ، دو دسته توابع وجود دارند که در واقع فرق شان در علامت کلون یا علامت : است . آن توابعی (در واقع ماژول) که بصورت عادی یا علامت دات (نقطه) دارند مثل io.input و ... ، معمولا مسیر فایل مورد نظر را بصورت پارامتر تابع دریافت میکنند مثلا در همین
هست که باید بجای آرگومان ورودی file ، مسیر کامل فایل را بدهیمکد:io.input ([file])
اما در توابعی که علامت کلون یا : را دارند ، همانطور که در بالا گفته شد ، هر گاه این علامت بیاید ، آرگومان خاص و از پیش تعیین شده ای را که در اینجا همان مسیر فایل بجای آرگومان file در بالاست ، از آرگومان ورودی این نوع توابع حذف میشوند و بجایش این پارامتر را (که مسیر فایل را مشخص میکرد) به عنوان هندل فایل (نه به عنوان رشته ای به عنوان مسیر فایل) قبل از علامت کلون یا : میگیرند . یعنی در تابعی مثل
متغییر file (که قبل از علامت کلون : آمده است) یک متغییریست که بجای رشته ی مسیر فایل (که به عنوان پارامتر ورودی تعریف میشد در توابع بدون کلون) ، هندل که شماره ای خاص از آن فایل است را میگیرد . هندل هم در ادامه بیشتر میپردازیم اما فعلا همین قدر کافی است که تابع io.open علاوه بر باز کردن (منظور خواندن و نوشتن نیست) فایل مورد نظر ، هندل آنرا برمیگرداند که میتوانیم از متغییری که از این تابع برگردانده میشود ، در تابعی با علامت کلون مثل file:read قبل از متغییر کلون که file بود ، بجایش استفاده کنیمکد:file:read()
حالا به بررسی توابع File I/O بپردازیم :
همانطور که گفته شد ، توابع file i/o به دو دسته ی عملگر کلون دار و بدون کلون تقسیم میشوند اما توابع با کلون ، به مانند توابع بدون کلون ، کامل نیستند اما چون توابعی که علامت یا بهتر بگوییم عملگر کلون دارند ، فقط هندل فایل را میخواهند و مسیر فایل به عنوان آرگومان از آنها حذف شد ، پس کار کردن با آنها راحت تر است و ما اغلب روی این توابع کلون دار کار میکنیم تا جایی که لازم باشد
نکته اینکه در هر کجا وقتی آرگومانی را داخل علامت کلوشه یا [ ] نمایش دادند ، یعنی آن آرگومان قرار دادن یا ندادنش اختیاریست و اگر قرار ندهیم ، مقداری پیش فرض را خود زبان لوا قرار میدهد
تابع io.open
همانطور که درباره ی این تابع در بالا تقریبا توضیح کامل داده شد (حتما خطوط بالا را مطالعه بفرمایئد) ، این تابع وظیفه ی باز کردن یک فایل جهت خواندن یا نوشتن را بر عهده دارد و قبل از عملیات خواندن و نوشتن ، باید از این تابع استفاده شود . این تابع ، مقدار عددی هندل آن فایل را برمیگرداند که اغلب در توابع کلون دار این مقدار بکارمان میآیدکد:io.open (filename [, mode])
همانطور که مشخص است ، آرگومان filename ، مسیر فایلی که میخواهیم آنرا باز کنیم را باید بدهیم پس آرگومانی رشته ای است
آرگومان دوم mode همانطور که گفته شد چون داخل علامت کلوشه [ ] هست پس اختیاری است و بصورت پیش فرض اگر مقداری ندهیم ، مقدار "r" را میدهد. این آرگومان رشته ایست و نوع باز کردن یک فایل را از ما میخواهد و باید یکی از پارامترهای زیر را به عنوان رشته به آن داد :
رشته "r" : همانطور که قبلا گفته شد ، اگر قصد داریم محتوای یک فایل را بخوانیم ، قبل از آن باید آن فایل را برای خواندن باز کنیم که این رشته در آرگومان دوم همین کار را انجام میدهد اما اگر میخواهیم در فایل چیزی بنویسیم ، باید آن فایل را برای نوشتن باز کنیم و نمیشود فایلی را برای نوشتن باز کنیم و برای خواندن آنرا باز نکنیم اما محتوای آن فایل را بتوانیم بخوانیم (دقت کنیم ، باعث نمیشود که فایل خوانده شود . فقط به منظور خواندن ، آنرا باز میکند)
رشته "w" : فایل را برای نوشتن باز میکند (دقت کنیم ، باعث نمیشود که فایل خوانده شود . فقط به منظور خواندن ، آنرا باز میکند)
رشته "a" : برای نوشتن یا خواندن ، فایل را از ادامه باز میکند و میشود مثلا فایل را از ادامه ی آخرین سطر نوشت اما مثلا "w" فایل را از ابتدا اور رایت میکند و ...
یک رشته ی دیگر هم هر کدام یک علامت + در آخر میگیرند که برخلاف توضیحات سایتش ، مثل حالت عادی باعث اوررایت میشود (چیزی که باعث آپدیت میشود فقط رشته ی "a" هست)
باز هم آخر همه ی این رشته ها را اگر کلمه ی b بنویسیم یعنی اگر بنویسیم "rb" یا "wb" یا "ab" یعنی اینکه بجای فایل متن و txt ، میخواهیم فایل باینری را برای خواندن یا نوشتن یا آپدیت کردن ، باز کنیم (فایل باینری هم هر فایلی را که با notepad باز کنیم و غیر از متن ، علامت های درهم نوشته شده باشد را میگویند)
تابع io.open تنها تابع مهم قسمت file i/o است که برایش علامت همچین تابعی با کلون در نظر گرفته نشده . حالا توابع کلون دار
تابع file:lines
اول اینکه همانطور که گفته شد ، قبل از استفاده از این تابع ، باید فایل مورد نظر را در حالت خواندن باز کنیم یعنیکد:file:lines()
اگر فایل مورد نظر بصورت بایتی هست ، باید رشته ی b را به آخر آن اضافه کردکد:io.open (filename , "r")
این تابع ، یک تابع iterator یا تابع تکرار کننده هست که هر بار ، یک خط از فایل مورد نظر را میخواند (تابع iterator قبلا در موضوع جداگانه ای توضیح داده شده است. در حالت کلی تابعی است که عملی را آنقدر انجام دهد که مقدارش nil شود)
همانطور که در تاپیک آموزش iterator ها بررسی شد ، تابع iterator بصورت عادی فراخوانی نمیشود و باید با یک حلقه ی تکرار که حلقه ی for برای آن رایج است ، فراخوانی شود . اگر مایل به نحوه ی عملکرد این تابع هستید ، ابتدا آن آموزش را مطالعه بفرمائید . این تابع هم این گونه فراخوانی میشود :
متغییر OneLine ، در هر بار تکرار ، یک خط از فایل خوانده شده را برمیگرداند . حالا متغییر OneLine دلخواهی است و میتواند هر متغییری که خودتان تعریف میکنید باشدکد:for OneLine in file:lines() do --body end
این تابع آنقدر تکرار میشود که تمام خط های فایل مورد نظر تکرار شود
تابع file:read
اول اینکه همانطور که گفته شد ، قبل از استفاده از این تابع ، باید فایل مورد نظر را در حالت خواندن باز کنیم یعنیکد:file:read(···)
اگر فایل مورد نظر بصورت بایتی هست ، باید رشته ی b را به آخر آن اضافه کردکد:io.open (filename , "r")
تابع بالا ، فایل را بر اساس چیزی که ما میگوییم ، میخاند . اینکه بر چه اساسی بخواند ، یک آرگومان به عنوان ورودی به این تابع میدهیم که مشخص کننده ی نوع خواندن آن است . این ورودی ممکن است رشته یا عدد باشد که در ادامه توضیح میدهیم :
رشته ی. دقیق کار این آرگومان مشخص نیست اما در توضیحات سایت آمده که عدد را میخواند و عدد را برمیگرداندکد:"*n"
رشته یکه یکی از مهمترین آرگومان ورودی این تابع است ، باعث میشود این تابع کل فایل را بخواند و کل متن آنرا برگرداند (دقت کنید اگر فایل بزرگ باشد (مثلا فایل ویدئویی بالای 200 مگ و ...) ، این تابع نمیتواند کل متن فایل را در داخل یک متغییر بریزد و در واقع نمیتواند کل فایل را یک دفعه بخواند . در این مواقع باید با تابع iterator ای که در بالا توضیح داده شد file:lines ، خط به خط فایل را جداگانه بخوانیم یا از آرگومان دیگری که در ادامه برای این تابع توضیح داده میشود استفاده کنیم).کد:"*a"
رشته ی [CODE]["*l"/CODE] طبق توضیحات سایت لوا ، باعث خوانده شدن خط بعدی میشود
در آرگومان دیگر از همین تابع file:read ، بجای رشته های بالا ، اگر عدد وارد کنیم ، این تابع فقط همان تعداد متن را از ابتدای آن فایل میخواند . مثلا اگر بنویسیمباعث میشود 20 کاراکتر اول از آن خط خوانده شود . برای اینکه فایل هر تعداد کاراکتر خاص را پی در پی بخواند یعنی مثلا هر 20 کاراکتر 20 کاراکتر را بخواند ، مشخص است که باید از یک حلقه ی تکرار با این تابع استفاده کنیم و یا تابع iterator این کار را کنیمکد:file:read(20)
تابع file:write
اول اینکه همانطور که گفته شد ، قبل از استفاده از این تابع ، باید فایل مورد نظر را در حالت خواندن باز کنیم یعنیکد:file:write(···)
اگر فایل مورد نظر بصورت بایتی هست ، باید رشته ی b را به آخر آن اضافه کردکد:io.open (filename , "w")
هر آرگومانی از نوع عدد یا رشته به تابع بالا بدهیم ، آنرا در فایل مورد نظر مینویسد . برای تبدیل انواع داده ای جز عدد و رشته ، از توابع tostring و string.format استفاده کنید قبل از نوشتن
این تابع میتواند هر تعداد آرگومان داشته باشد که به ترتیب این تابع ، آرگومان ها را پشت سر هم مینویسد
تابع file:close
این تابع هیچ آرگومانی را به عنوان ورودی نمیگیرد و مقداری را هم برنمیگرداند . این تابع باعث بستن فایلی که باز کردیم میشود . اگر فایل مورد نظر را با این تابع نبندیم ، موقع حذف آن ، سیستم پیام file in use را میدهد و تا زمانی که نرم افزار مورد نظر (AMS و ...) را نبندیم و یا گاها سیستم را ریستارت نکنیم ، فایل را نمیتوانیم حذف کنیمکد:file:close()
مثال ها :
1) میخواهیم فایلی را بنام Document.txt در پوشه اصلی (CD_Root) بخوانیم (در فایل Document.txt متن دلخواه را وارد کنید و ذخیره کنید) :
خوب اول باید فایل مورد نظر باز شود پس از تابع io.open استفاده میکنیم و در آرگومان اول آن ، مسیر فایل را میدهیم. در آرگومان دوم چون میخواهیم فایل را بخوانیم ، پس برای خواندن باید آنرا باز کنیم و چون فایل txt هست یعنی متن در هم نیست پس فایل باینری نیست پس در آرگومان دوم آن ، فقط رشته ی "r" را وارد میکنیم (دقت کنید حروف کوچک و بزرگ را) . فایل Document.txt را برای خواندن باز میکند و عددی را به عنوان هندل این فایل ، برمیگرداند پس در متغییر این تابع که FileHandle هست ، هندل این فایل ذخیره میشودکد:FileHandle = io.open("Document.txt", "r"); FileContent=FileHandle:read("*a"); Dialog.Message("Notice", FileContent, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); FileHandle:close();
همونطور که گفته شد ، در توابع های کلون دار که در بالا ذکر شد ، بجای file یعنی قبل از علامت کلون گفتیم که باید از هندل فایلی که از خروجی تابع io.open استفاده میشود (در مثال بالا همان متغییر FileHandle ) استفاده کنیم. یعنی قبل از توابع کلون دار ، در مثال بالا ، باید بنویسیم FileHandle که تابع باید بداند که به کدام فایل این عملیات را انجام دهد (همانطور که گفته شد ، در توابع کلون دار ، مسیر فایل از آرگومان تابع حذف شد و به هندل فایل قبل از علامت کلون انتقال داده شد)
پس برای خواندن فایل باید از تابع FileHandle:read استفاده کنیم . آرگومان رشته ی "*a" در این تابع یعنی اینکه کل محتوای فایل را بخوان و در متغییر خروجی این تابع که FileContent است بریز
خط بعد هم که محتوا را چاپ میکند با پیغام
خط آخر هم که مثل ساختار فایل های کلون که در خط بالا گفته شد باید قبل از علامت کلون ، از هندل فایل استفاده کرد ، پس FileHandle:close() باعث بستن فایلی که هندل FileHandle داشت میشود . دقت کنید قبل از استفاده از از این تابع (مثلا موقعی که فایل خوانده شد و پیام داد در خط سوم) اگر فایل مورد نظر را بخواهیم حذف کنیم ، با پیام file in use ویندوز مواجه میشویم اما بعد از خط آخر میتوانیم حذف آنرا
2) متنی را داخل فایل Document.txt در پوشه اصلی بنویسیم :
اگر دیدید فقط با آوردن رشته ی "Document.txt" عمل نمیکند ، رشته ی کامل مسیر را بصورت دستی بیاورید (بجای UserName ، نام کاربری خود را در رشته ی اول بدهید) . حتی سعی کنید از متغییر _SourceFolder هم استفاده نکنید شاید جواب ندهدکد:FileHandle = io.open("C:\\Users\\UserName\\Documents\\AutoPlay Media Studio 8\\Projects\\file io\\CD_Root\\Document.txt", "w"); FileContent=FileHandle:write("this is a write test into taste file"); FileHandle:close();
چون قصد نوشتن داشتیم پس باید برای نوشتن باز کنیم
دقت کنید در مثال بالا (موقع نوشتن) ، حتی اگر فایل مورد نظر هم وجود نداشته باشد ، ابتدا باید آنرا باز کرد برای نوشتن و بسیار مهم است این نکته
3) در این مثال ، فایل Document.txt در پوشه ی اصلی را خوانده و در پیامی چاپ و بعد از آن متن هایی به آن میخواهیم اضافه کنیم :
بجای UserName ، نام کاربری خود را در رشته ی اول بدهیدکد:Path="C:\\Users\\UserName\\Documents\\AutoPlay Media Studio 8\\Projects\\file io\\CD_Root\\Document.txt"; ReadHandel = io.open(Path, "r"); FileContent=ReadHandel:read("*a"); Dialog.Message("Notice", FileContent, MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); WriteHandel = io.open(Path, "a"); WriteHandel:write("\n","this line is one line remain to last line","\n","this line is last line . End") ReadHandel:close(); WriteHandel:close();
اولا چون هم میخواهیم بنویسیم و هم بخوانیم پس باید 2 بار فایل را باز کنیم . یکبار برای خواندن که "r" را در آرگومان مینویسیم و در متغییر ReadHandel ذخیره کردیم پس هر تابعی مربوط به خواندن مثل خط سوم را همراه با این هندل و متغییر میآوریم و یکبار دیگر برای نوشتن هم باید فایل را باز کرد (در خط پنجم) و در متغییر WriteHandel ، هندل این فایل برای نوشتن را ذخیره کردیم . منتها از "w" به عنوان آرگومان این تابع استفاده نکردیم چون میخواستیم ، در ادامه ی آن متن اضافه کنیم و اوررایت نکنیم . اگر از "w" استفاده میکردیم ، متنهای قبلی پاک میشد پس برای آپدیت و اضافه کردن متن ، از رشته "a" بجای "w" در آرگومان این تابع استفاده کردیم
دوما در خط 3 تا مانده یه آخر هم ، باید از هندلی که برای آپدیت کردن در خط 5 داخل متغییر WriteHandel ریختیم ، استفاده کنیم . این تابع ، دانه دانه آرگومان ها را شروع به اضافه کردن در فایل مورد نظر میکند یعنی اول ، آرگومان اول را که باعث اینتر زدن یا رفتن به خط بعد در فایل میشود را مینویسد و بعد آرگومان دوم که یک متن است و سپس آرگوامن بعدی که باز هم به خط بعد میرود و سپس آرگومان آخر را که متنی دیگر است
در دو خط آخر هم که چون 2 بار فایل را باز کردیم ، یعنی یکبار برای خواندن و یکبار هم برای نوشتن ، پس حتما حتما باید 2 بار آنهم هر بار با هندل های مورد نظر (یکبار با هندل خواندن و یکبار هم با هندل نوشتن) فایل را ببندیم پس به این ترتیب ، ReadHandel:close() و WriteHandel:close() را در 2 خط آخر مینویسیم (این 2 خط آخر یکی از نکات بسیار مهم است که نباید فراموش کرد)
4) یک فایل pdf بنام OldPdf در پوشه سورس ایجاد کنید . با کد زیر ، اطلاعات فایل را خوانده و در فایل txt با نام NewPdf میریزد :
بجای UserName ، نام کاربری خود را در رشته ی اول بدهیدکد:PathSource="C:\\Users\\UserName\\Documents\\AutoPlay Media Studio 8\\Projects\\file io\\CD_Root\\OldPdf.pdf"; PathExit="C:\\Users\\UserName\\Documents\\AutoPlay Media Studio 8\\Projects\\file io\\CD_Root\\NewPdf.txt"; FileRead=io.open(PathSource ,"rb"); FileWrite=io.open(PathExit ,"wb"); PdfContent = FileRead:read("*a"); FileWrite:write(PdfContent); FileRead:close(); FileWrite:close();
هر فایل pdf را که با notepad باز کنید ، میبینید که کلمات درهم برهم نوشته شده است پس فایل باینری ست و برای باز کردن (چه برای خواندن یا نوشتن) باید بصورت باینری باز شود پس موقع باز کردن ، در آخر دومین آرگومان ، کاراکتر b را اضافه میکنیم (این بسیار مهم است) یعنی در خط 3 و 4
خط 5 هم کل محتوای فایل pdf را میخواند و در خط بعد هم کل این محتوا را در داخل فایل NewPdf.txt مینویسد (میتوانیم حتی برای این فایل ، هر پسوند دیگر یا حتی بدون پسوند ذخیره کنیم و در نظر بگیریم)
حالا فایل تکست NewPdf را اگر با نرم افزاری که فایل سورس اصلی را که acrobat reader بود اجرا کنید ، میبینید اجرا میشود و نحوه ی کپی کردن اطلاعات یک فایل میتواند این روش باشد . اما دقت کنید که اگر فایل حجیم باشد (مثلا فایل ویدئویی بالای 100 مگ) بسته به میزان رم ، اطلاعات نمیتواند داخل یک متغییر ذخیره شود . در این صورت باید خط به خط اطلاعات باینری فایل مورد نظر خوانده شود و داخل یک آرایه ذخیره شود (اگر از این روش ، یعنی از تابع iterator استفاده و اطلاعات را داخل آرایه بریزیم ، دیگر نمیشود اطلاعات فایل مبداء را مثل کد بالا ذخیره کنیم (ذخیره میشود) اما دیگر کدهای ذخیره شده در فایل قابل استفاده نیست و فایل اجرا نمیشود. کلا برای اجرای فایل ، ظاهرا یک روش وجود دارد و آنهم خواندن یکباره ی کل فایل و ذخیره در فایل جدید است)
5) کد زیر ، محتوای فایل OldFile را خط به خط میخواند :
در خط 5 ، تابع تکرار کننده (iterator) ی FileRead:lines را اجرا و هر بار ، هر خط را در متغییر Line ذخیره میکندکد:PathSource="C:\\Users\\UserName\\Documents\\AutoPlay Media Studio 8\\Projects\\file io\\CD_Root\\OldPdf.pdf"; NewFile={} Counter=1; FileRead=io.open(PathSource ,"rb"); for Line in FileRead:lines() do NewFile[Counter]=Line; Dialog.Message("FileLine", NewFile[Counter], MB_OK, MB_ICONINFORMATION, MB_DEFBUTTON1); Counter=Counter+1; end FileRead:close();
همانطور که گفته شد ، اگر با این روش ، اطلاعات خوانده شده را در فایلی ذخیره کنیم ، آن فایل قابلیت اجرا ندارد و تنها روش برای این کار ، خواندن یکباره ی کل محتویات فایل است
حالا به قضیه ی توابع file i/o هایی که بدون علامت کلون هستند میپردازیم :
همانطور که گفته شد ، توابع بدون کلون ، مسیر فایل یا هندل فایل را بجای اینکه قبل از علامت کلون دریافت کنند ، داخل آرگومان و ورودی توابع شان دریافت میکنند
تابع io.input
بعد از تابع io.open و باز کردن فایل ، تابع io.input باعث میشود اگر در تابع ای که مربوط به عمل خواندن میشود (از این به بعد هر جایی تابع گفتیم ، منظور تابع file i/o بدون عملگر کلون است) ، مسیر فایل را ذکر نکنیم ، اتوماتیک هندل و مسیر این فایل که داخل آرگومان file که از هندل خروجی تابع io.open داده بودیم را ست میکند در غیر این صورت ، باید در همه ی آرگومان های بقیه ی توابع ، هر کجا آرگومانی بنام file را دیدیم ، مسیر کامل فایل را به آن بدهیمکد:io.input ([file])
تابع io.read
که باید بصورت زیر نوشته شود :کد:io.read (···)
و دقیق کار تابع کلون دارfile:read را میکند. یا باید در خط بالا ، قبل از علامت کلون ، از خروجی متغییر io.input که قبلا تعریف کرده بودیم ، استفاده کنیمکد:io.input():read
تابع io.output
در آرگومان آن ، بجای file از خروجی تابع io.open استفاده میکنیم و دقیق برعکس تابع io.input ، موقع کار با تابع نوشتن یعنی تابع io.write مورد استفاده قرار میگیردکد:io.output ([file])
تابع io.write
هر چه در آرگومان آن نوشته شود را در فایل مینویسد . اما باید به این صورت فراخوانی شود :کد:io.write (···)
یا قبل از عملگر کلون ،باید از متغییر استفاده شده در تابع io.output استفاده کنیمکد:io.output():write
تابع io.close
باعث بشته شدن فایل مورد نظر میشودکد:io.close ([file])
تابع io.lines
همان کار تابع file:lines را انجام میدهد.کد:io.lines ([filename])
بجای filename باید اسم فایل را نوشت
تابع io.type
یکی از توابع کاربردی که در قسمت توابع کلون دار وجود ندارد ، این تابع هست که اگر فایلی باز شده بود ، مقدار رشته ی "file" را برمیگرداند و اگر بسته بود مقدار رشته ی "closed file" را برمیگرداند و اگر ارور بدهد ، nil راکد:io.type(obj)
در آرگومان این تابع هم بجای obj ، مقدار خروجی تابع io.open را که همان هندل فایل مورد نظر بود را وارد کنید
مثال بدون توضیح :
1)
کد:-- Opens a file in read file = io.open("test.lua", "r") -- sets the default input file as test.lua io.input(file) -- prints the first line of the file print(io.read()) -- closes the open file io.close(file) -- Opens a file in append mode file = io.open("test.lua", "a") -- sets the default output file as test.lua io.output(file) -- appends a word test to the last line of the file io.write("-- End of the test.lua file") -- closes the open file io.close(file)
2)
کد:-- Opens a file in read mode file = io.open("test.lua", "r") -- prints the first line of the file print(file:read()) -- closes the opened file file:close() -- Opens a file in append mode file = io.open("test.lua", "a") -- appends a word test to the last line of the file file:write("--test") -- closes the open file file:close()
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
AMD>INTEL (11-03-16), DOOM999 (15-03-16), M A H R A D (11-03-16), mohammad- (28-06-16)
سلام
آقا من فراموش کردم این عکس زیر رو به اولِ پست 217 (دو پست بالاتر) الحاق کنم
یکی زحمت شو قبول میکنه؟
ممنون
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
همینطور عکس های زیر توی جای دیگه آپلود شده بود که اگه یه جا باشه ، امکان از دست رفتنش شاید باشه . اینجا هم دوباره میزارم :
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
mohammad- (28-06-16)
نکته درباره کمپوننت اتوات :
اولا اتوات ، نسخه ی 64 بیت اش رو نباید استفاده کرد یعنی فایل AutoItX3_x64.dll رو نباید استفاده کنیم
بعد اینکه کمپوننت اتوات رو در ویندوز 64 بیتی ، باید در پوشه ی SysWOW64 و در ویندوز 32 بیتی در پوشه ی System32 کپی و بعد ثبت کرد (با تابع System.RegisterActiveX هم میشه یک کمپوننت ای که میخوایم اضافه کنیم مثل همین اتوات رو ثبت کرد منتها باید قبل اش طبق چیزی که گفته شده ، در پوشه ی مناسبی طبق نسخه ی ویندوز کپی کرد)
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
نکته درباره پترن ها (یادآوری) :
علامت ها تعیین کننده ی الویت هستند .
علامت مثبت + : یعنی حداقل یکی از اون الگو (پترن) باید پیدا بشه تا جوابی پیدا بشه و اگه هم اون پترن پشت سر هم بود ، تا آخرِ اون پترن رو برمیگردونه (بزرگترین نمونه) مثلا "+d%" کل اعداد رو برمیگردونه
علامت منفی - : یعنی بودن یا نبودن اون پترن مهم نیست (اگه بود ، توی نتیجه میاد و اگه نبود توی نتیجه نمیاد ولی بالاخره نتیجه پیدا میشه) یعنی به عبارت ریاضی اگه بخواد گفته شه ، حداقل صفر تا از اون الگو باید موجود باشه (به زبان عامیانه یعنی موجود بودن یا نبودن اش فرقی نداره) و اگه اون پترن پشت سر هم بود ، کوچیکترین نمونه ی اون پترن برگردونده میشه (توضیح این تیکه در آموزش ها اومد)
علامت ضرب * : مثل منفی ، بودن یا نبودن اون پترن براش مهم نیست اما مثل ضرب ، تا آخرِ اون پترن (بزرگترین پترن) رو برمیگردونه
علامت علامت سئوال ? (علامت سئوال بصورت انگلیسی) : مثل منفی ، بودن یا نبودن پترن براش مهم نیست ، اما فقط اولین کاراکتر از کل اون پترن رو برمیگردونه یعنی مثلا اگه در "586013 "پترن "?d%" رو بنویسیم ، ضمن توضیح الویت که گفتم ، فقط اولین کاراکتر رو که "5" هست را برمیگردونه
البته استثناهایی داره که توی آموزش بررسی شد
دقت کنیم ، همونطور که در آموزش بررسی شد اگه Magic کاراکترهای - و * و ? اگه به تنهایی فقط برای یک پترن (کلاس کاراکتر) بکار بره ، چون الویت اول رو ندارن ، ارور میده یعنی نمیتونیم به تنهایی بنویسیم "%d-" یا "%d*" یا "%d?" یا "[%d.abc%p]-" یا همه ی پترن ها و کلاس کاراکترهامون رو یکی از این 3 الویت بگیریم (مثلا 2 تا کلاس کاراکتر که هر 2 تا منفی باشن ، نمیشه ولی یکی منفی و یکی ضرب احتمالا میشه) . کلا باید پترن ها (کلاس کاراکترها) حداقل شامل یک دونه علامت با الویت بالاتر از بقیه ی پترنهای (کلاس کاراکترها) کناریش باشه (یا باید بدون علامت باشه که الویت اش برابر علامت مثبت + هست)
علامت کلاس کاراکتر کلوشه [] یعنی هر پترنی توش قرار بگیره ، ترتیب اش مهم نیست
پس علامت های +-*? الویت ها رو عوض میکنن و علامت کلوشه ، ترتیب ها رو
آخرین ویرایش توسط SajjadKhati در تاریخ 26-05-16 انجام شده است
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
Garbag Collector در لوا و آزاد کردن رم :
برای آزاد کردن حافظه بعد از حذف آرایه ای که از ریشه اون آرایه رو nil کردین (nil کردن اعضای اون آرایه مهم نیست و تاثیری در کار نداره) فقط کافیه تابع
را بدون هیچ آرگومان ورودی ای اجرا کنید (بعد از nil کردن ریشه ی آرایه یا متغییر) تا گربگ کالکتور لوا ، حافظه ای که برای اون آرایه در نظر گرفته بود رو آزاد کنهکد:collectgarbage();
مثال درست (این مثال درست هست چون آرایه از ریشه nil شد) . در یک رویداد این کد رو بنویسید تا رمتون تا 500 مگ اشغال بشه:
و در رویدادی که میخواین آزاد بشه رم تون از این آرایه ، این کد رو بنویسین :کد:arr={}; for i=1,20000000 do arr[i] = "abcdefghijklmnopqrstuvwxyz" end
کد:arr=nil; collectgarbage();
مثال نادرست (این مثال نادرست هست چون ریشه ی آرایه رو nil نکردیم و فقط کل اعضای اون آرایه رو nil کردیم که جواب نمیده) . در یک رویداد همون کد اولی :
در یک رویداد دیگه (که البته رمتون آزاد نمیشه و کد کار نمیکنه) :کد:arr={}; for i=1,20000000 do arr[i] = "abcdefghijklmnopqrstuvwxyz" end
کد:for i=1,20000000 do arr[i] = nil; end collectgarbage();
آخرین ویرایش توسط SajjadKhati در تاریخ 05-06-16 انجام شده است
دانلود فیلم آموزش برنامه نویسی Visual Studio C#.Net
فیلم آموزش کامل Autoplay Media Studio
وقتی انسان ، حیوان هست ، پس قیمت میتونی براش بذاری ولی وقتی انسان حَیّ مُتِاَلِّه هست که قیمت نداره ، بها داره. "دکتر حسن عباسی"
mohammad- (28-06-16)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks