دکتر پرویز داورپناه
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
مردان بزرگ تاریخ هرگز نمی میرند. تاثیر شخصیت در تاریخ همچنان بحثی زنده است. قهرمانانی چون گاندی، نهرو و مصدق در مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی کشورشان برای کسب استقلال و آزادی هرگز فراموش نمی شوند و همیشه زنده ی جاویدند.
در تاریخ مبارزات ملت ایران برای کسب استقلال و آزادی نام مصدق چون مشعلی فروزان روشنایی بخش راه مبارزات مردم آزاده ی سرزمین ما و همیشه زنده و ماندگار است.
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنیددکتر مصدق امکانات زیادی داشت که عمری را در تنعم و آسایش سپری کند، اما هرگز چنین نکرد. زندگی او برای کسب آزادی و استقلال ایران، سراسر در زندان و تبعید گذشت.
مصدق، درس آزادی و استقلال را برای ما به یادگار گذاشت و به ما یاد داد که در دفاع از وطن خود، درمقابل دشمنانی که چشم طمع به ذخایر ملی ایران و تجزیه ی سرزمین عزیزمان دوخته اند، لحظه ای از پای ننشینیم.
محمدرضا شاه حتی به وصیت نامه ی مصدق که خواسته بود، در گورستان ابن بابویه، در کنار شهدای سی تیر دفن شود، وقعی نگذاشت و اکنون او در اطاق غذاخوریش در احمدآباد مدفون است.
در هفته های اخیر، بار دیگر خطر جنگ جدیدی در خاور میانه و حمله ی نظامی آمریکا به ایران فزونی یافته است.
ایران، چه در دوران قدیم و چه در عصر جدید، همواره با یکپارچگی و دلاوری در مقابل مهاجمان و بیگانگان و استعمارگران مقاومت و استقامت کرده است.
هر وقت بیگانگان برای ما نقشه ی آلترناتیو سازی ساخته اند، از طرف مزدورانشان به حربه ی ناجوانمردانه ی تحریک اقوام و عشایر دست زده و ملت ما را بجان هم انداخته اند.
در گذشته قیام قشقایی ها، فاجعه ی سمیرم، نهضت جنوب و ... از طرف انگلیسی ها ایجاد می شد و امروز آمریکا با سلطنت طلبان و بخشی از گروه های چپ و راست و احزاب کـُرد تجزیه طلب طرفدار سیاست آمریکا و آقای ارنست تیمرمن، عضو عالی رتبه ی سازمان جاسوسی آمریکا، سیا، وشخصیبت نئومحافظه کار امریکایی و وابسته به دولت آقای بوش نقشه ای در دست اجرا دارند و بعد از کنگره ی همبستگی در واشنگتن و نشست همبستگی پاریس، دنبال آلترناتیو سازی در ایران با شروع حمله ی نظامی آمریکا و تحریک اقوام و تجزیه ی ایران می گردند و از آنجا که با مقاومت و استقامت واعتراض شدید ملیون و ملی مذهبی ها و سوسیالیست ها و احزاب چپ مستقل در ایران و خارج از کشور مواجه شده اند، مصدق ستیزی را در صدر برنامه ی سیاسی خود قرار داده و هفته ای نیست که نوکران و جیره خوارانشان، ناسزاگویی و اهانت به دکتر محمد مصدق و رهبران ملی را، وسیله ی خوش خدمتی به سیا و جنگ طلبان آمریکایی و خاندان پهلوی نکنند.
کسی نیست از این طرفداران حقوق بشر !! و مجریان دموکراسی !! سوال کند : اگر «مصدق مرده است»، به آدم مرده که دیگر چوب نمی زنند.
گفتن اینکه اگر مصدق قبل از ملی شدن نفت می مرد، شخص دیگری این امر را انجام می داد، سخنی است بی پایه و نادرست، چون که در مصدق خصوصیاتی بود که در هیچ یک از مردان سیاست آن روز نبود.
مصطفی رحیمی به درستی می گوید :
«جامعه ی بشری کارخانه ی پشم ریسی نیست تا اگر دوکی از کار افتاد بیدرنگ یدکی آن را نصب کنند و کار تمام شود. افراد جامعه هم یک مهره از کل اند و هم در بردارنده ی کل ... در مورد پیشوایان روابط دشوارتر می شود، زیرا تاثیر متقابل پیشوا در جامعه و جامعه در پیشوا چنان عظیم است که شکافتن و تجزیه و تحلیل آن هم کار فیلسوف است و هم کار جامعه شناس ... تاریخ را چه کسی یا کسانی می سازند ؟ بحث هنوز داغ است. شاید بتوان گفت که سازنده ی تاریخ توده ها هستند. ولی هیچ تاریخی بی وجود پیشوایان فکری و سیاسی ساخته نمی شود.»
در طول مبارزات ملت ایران، اصالت و صحت عمل و مقاومت و ایستادگی دکتر محمد مصدق در برابر قدرت های استبدادی و استعماری، وی را بعنوان یک شخصیت قاطع و انحراف ناپذیر در رهبری نهضت ملی ایران مشخص و نمودارساخته است.
کوشش برای استقرار دموکراسی جز از طریق مبارزه با استبداد امکان پذیر نبود و مصدق در سراسر زندگی لحظه ای از مبارزه برای دموکراسی فارغ ننشست.
دفاع از استقلال کشور جز ازطریق مبارزه با استعمارگران امکان پذیر نبود و مصدق این امر را نیز نادیده نگرفت.
مصدق از یک طرف مورد علاقه و احترام ایرانیان وطن پرست است و از طرف دیگر دشمنان آزادی و استقلال ایران با وی سر عناد دارند.
آنچه دکتر مصدق در تاریخ ایران بر جای گذاشت، یک مکتب است. مکتب وطن دوستی و صداقت و ایثار.
مبارزه ی ملت ایران ذاتا و اساسا مبارزه ای است علیه استعمار خارجی و استثمار داخلی و چون این دو برای حفظ تسلط خود در ایران به قهر و زور متوسل می گردند، لذا مبارزه ی ملت ایران علیه استبداد و دیکتاتوری در آخرین تحلیل مبارزه ای است برای رهایی از استعمار و استثمار که در حقیقت دو روی یک سکه اند.
کودتای بيست و هشت مرداد، دولت دکتر مصدق را ساقط کرد ولی اصالت نهضت ملی و درستی اعتقادات و هدف های دکتر مصدق را به اثبات رساند و نشان داد که نهضت ملی ايران و دکتر مصدق و يارانش بدون انحراف در خط مستقيم آزادی و استقلال ملت ايران باقی ماندند و تا ايثار جان از پای ننشستند و يک قدم پا به عقب نگذاشتند.
امروز نیز نیروهای آزادی خواه و میهن دوست ایرانی که احقاق حقوق ملی مردم ایران، استقلال و آزادی و دموکراسی، همه ی هم و غم شان است هرگز در تشکیل رهبری و آلترناتیوسازی (جایگزین سازی) از سوی آمریکا و سیا و کودتاچیان بیست و هشت مرداد شرکت نمی کنند و از این خطر برای ایران غافل نیستند.
در نشست «همبستگی» پاریس هم که افراد قلیلی از سلطنت طلبان تا جمهوری خواهان چپ و احزاب کرد تجزیه طلب حضور داشته اند، سوال این است که چه چیز می توانست این افراد ناهمگون را گرد هم ﺁورد ؟
همانطور که از نام نشست پیداست ظاهرا این یک همایش همبستگی طرفداران دموکراسی و حقوق بشر زیر نظر «کنت تیمرمن» عضو عالی رتبه سازمان جاسوسی آمریکا، سیا، بوده است. اما هدف اصلی، در واقع ﺁلترناتیو سازی تحت امر سیا در ایران بعد از حمله ی نظامی آمریکا می باشد که در افغانستان و عراق نیز سابقه داشته است.
آقای کنت تیمرمن مدیر اجرایی «بنیاد دموکراسی در ایران» و کارشناس مسایل ایران در سال 1983 میلادی در مجله ی کوئین در اورشلیم می نویسد : «... اسرائیل برای اینکه ماندگار باشد، باید کشورهای بزرگ خاورمیانه درهم شکسته و تجزیه شوند.» و آنگاه مثال عراق را می زند با کرد و سنی و شیعه و مصر با قبطی و عرب و ترک و ... که آماده ی تجزیه اند.
و اکنون آقای تیمرمن دارد طرح نقشه ی تجزیه ایران و آلترناتیو سازی را با مشتی از بی حمیت ترین «ایرانی ها» آماده می کند.
تمام مدارک و شواهد نشان از آن دارد که کنفرانس پاریس برای استقرار مجدد پادشاهی در خاندان پهلوی با کمک نئومحافظه کاران امریکا و لابی اسرائیل، و تجزیه ی ایران تشکیل یافته بود.
این از وظایف مهم سازمان های سیاسی مستقل، دموکرات و ایران دوست است که فوری اسامی همکاران ایرانی آقای تیمرمن و سیا را برای اطلاع مردم منتشر کنند و بسیار هشیار باشند، زیرا که حضرات قصد دارند در کنگره ها و مجامع سازمان های اپوزیسیون نفوذ کرده و سیاست خصمانه و جنگ طلبانه ی آقای بوش و تیمرمن را توجیه کنند.
آقای تیمرمن و سیا اگر دل نگران دموکراسی و حقوق مردم ایرانند، بهتر است با نام کاذب «بنیاد دموکراسی در ایران» از بدیل سازی دست بردارند و آگاه باشند که دستشان رو شده و دیگر حنایشان رنگ ندارد.
اگر قرار باشد رژیمی، استقلال و دموکراسی را که لازم و ملزوم یکدیگرند، فدای منافع بیگانگان و دوام خود کند از آن مردم نیست.
سخن بر سر ادامه ی خدمت به استقلال و به آزادی است وگرنه چند صباحی ادامه ی قدرت بر خلاف آزادی، بمدد تعقیب و حبس و کشتار مخالفان از هر چکمه پوش و قداره بند بیگانه ای نیز مانند دوران آریامهری ساخته است.
تحکیم دموکراسی در حیطه ی سیاسی و بسط آن به همه ی شئون اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه، با سپردن اداره ی امور مردم در همه ی حیطه های کار و زندگی روزمره محلی و شهری و منطقه ای بدست ارگان های منتخب خود مردم میسر است.
ایران هرگز نخواهد مرد و مصدق نیز ماندگار است زیرا که میراث معنوی و راه سیاسی مصدق امروز نیز مانند گذشته تمام ارزش و فعلیت خود را حفظ کرده است و فرا رفتن در این راه نه از طریق حکومت آلترناتیو بیگانگان و نفی دموکراسی و استقلال و تجزیه ایران، بلکه فقط از راه تحکیم و بسط هر چه بیشتر دموکراسی و دفاع از تمامیت ارضی ایران ممکن خواهد بود.
دکتر پرویز داورپناه ـ 28 شهریور 1386
Bookmarks