زرتشتیان در دوره قاجار
قرن نوزدهم میلادی در هند تغييرات بسيارى را براى پارسيان شهرنشين به--دنبال داشت. کمپانى هند شرقى فعاليت مبلغان مذهبى را ممنوع کرده بود، ولى فشار انجمن--هاى مذهبى بريتانيا قوى بود و به سال ۱۸۱۳ م. امتياز فعاليت کمپانى به اين شرط تجديد شد که آن ممنوعيت رفع شود. نخستين مبلغان، در دههٔ ۱۸۲۰ م. به بمبئى رسيدند.
در همين دهه، جنبشى براى ايجاد مدارس آغاز شد که در آنها هم به انگليسى و هم به گجراتى آموزش داده شود؛ و به سال ۱۸۲۷ م. مدرسهٔ عالى الفينستن براى آموزش زبان، ادبيات و فلسفهٔ اخلاق اروپا تأسيس شد. به سال ۱۸۴۰ م. اين مدرسه با مدرسه--اى ديگر آميخته شد و از آنها بنيادالفينستن پديد آمد. در سراسر سدهٔ نوزدهم ميلادي، پارسيان بيشتر شاگردان را به آنجا مى--فرستادند و از اين رو يک طبقهٔ پارسى دانش--آموختهٔ غرب، شامل پزشک، حقوق--دان، آموزگار، روزنامه--نگار و غيره به--وجود آمد. پارسیان درین دوره شروع به همسازی و هماهنگ کردن خود با اندیشه های جدید کردند. اين اصلاحات را پارسيان توانگر به--وجود نیآوردند یا در انجام آن سهم اندکی داشتند. اصلاحات عمده را کسانى آغاز کردند که استطاعت کم--ترى داشتند و والدين آنها، آنان را با اين اميد به مدرسه فرستادند که آموزش غربى ايشان را قادر سازد تا با زمانه پيش روند.
اصلاحات ديني این دوره، مخالفان سرسختى از محافظه--کاران و راست--کيشان را برانگيخت. اصلاح--طلبان هم ميان خود و براساس ميزان تمايل خود به روزآمد کردن دين، دچار اختلاف شدند. افراطى--ترين آنان اظهار داشتند که زرتشت، يکتاپرستى ساده و بدون آئينى را تبليغ کرده بود و پارسيان بايد به آن بازگردند.
تا سدهٔ نوزدهم ميلادي، آموزش اذکار اوستائى را آموزگار و دانش--آموز با تکرار صبورانهٔ آنها انجام مى--دادند؛ ولى در دههٔ ۱۸۲۰ م. موبد فريدونجى مرزبانجى مشهور به کاکستُن (اشاره به ويليام کاکستن بنيانگذار صنعت چاپ در انگلستانِ سدهٔ پانزدهم ميلادى است.) در بمبئي، چاپ خرده اوستا به خط گجراتى را آغاز کرد و چندى نگذشت که نسخه--هائى از آن با قيمت ارزان در دسترس همگان قرار گرفت.
در دوره قاجار در يزد و کرمان که تجمع زرتشتیان آن دوران بیشتر در همین نواحی بود، متعصبان و اوباشان به يکسان، بر سر زرتشتیان مى--ريختند و با آنان بدرفتارى مى--کردند و حتى برخى از ايشان را مى--کشتند و اموال آنها را مى--دزديدند و به--ويژه کتاب--هاى آنها را مى--گرفتند و مى--سوزاندند. در اين زمان هنوز مسافرت براى آنان ممنوع بود.
در همین دوران، مانکجى لیمجی هاتریا به--عنوان نمايندهٔ انجمن بهبودسازى وضعيت زرتشتيان در ايران (۱۸۳۴) تاجرى بود که در هند بسيار سفر مى--کرد و به دين و جامعهٔ زرتشتی وفادار بود. او درین مقام و در زمان باصطلاح سلطنت ناصرالدین شاه به ایران سفر کرد تا درباره درستی خبرهایی که درباره زرتشتیان درون ایران به هند میرسید و وضعیت کلی آنان گزارشی را به انجمن ارائه نماید.وى در گزارشى که به سال ۱۸۵۴ م. به انجمن داد، شمار دقيق آنان را چنين گزارش کرد:
۶۶۵۸ نفر در يزد و روستاهاى اطراف آن، فقط ۴۵۰ نفر در کرمان و حومه، ۵۰ نفر در پايتخت، يعنى تهران، و تعداد کمى هم در شيراز. در همان دهه تعداد پارسيان بمبئى ۱۱۰،۵۴۴ نفر (يعنى بيست درصد جمعيت شهر) برآورد شده بود، و نيز ۲۰،۰۰۰ نفر در سورات و احتمالاً ۱۵،۰۰۰ نفر در بقيهٔ گجرات و ديگر مناطق پراکنده در هند.
با اين همه ايرانيان، عليرغم همه مسائلی که با آن دست بگریبان بودند، همچون پارسيان، روحيه و پاى--بندى شان به کیش خود را حفظ کرده بودند. او درین دوره نسبت بوضعیت نابهنجار زندگی زرتشتیان و بعنوان نماینده پارسیان هند به شاه شکایت برد. پارسیان برای بفرجام رسیدن درخواست هایشان جهت بهبود زندگی زرتشتیان، حکومت هند (هند و انگلیس) را تحت فشار گذاردند تا نسبت بشاه اعمال نفوذ کند. مانکجی در نامه هایی که با ناصرالدین شاه قاجار مبادله کرد برخی احکام تبعیض آمیز و ظالمانه را برشمرد که برخی از آنها بقرار زیر بودند:
+در روزهای بارانی زرتشتیان مجبور می شدند در خانه های خود بمانند تا خیابانها آلوده نشود. در آن زمان باور زشت و غیر انسانیٍ نجس بودن زرتشتیان بجهت دیگر-کیش بودن شان بر آنها اعمال میشد و اینکار با خشونت هرچه تمامتر صورت می گرفت.
+ زرتشتیان برای بازشناخته شدن از دیگر-کیشان مجبور بودند همواره علامت مشخصه ای روی لباس خود بزنند و لباسهایی با رنگهای مشخص بر تن کنند.
+ زرتشتیان در بازار و بهنگام خرید اجناس(بویژه خوردنی ها) حق دست زدن به آنها را نداشتند. چراکه بعقیده ی مسلمانان عهد قاجار آن مواد نجس و غیر قابل خوردن توسط مسلمانان می شد.
+ هنگامیکه یک زرتشتی بدست یک مسلمان کشته میشد ، مسلمان از قصاص معاف بود و تنها به دادن خون بهایی نصفه-نیمه به وارث زرتشتی مجبور بود. وجود چنین عرفی براحتی راه را بر قتل زرتشتیان توسط سودجویان، اشرار و متعصبان هموار می کرد.
+ زرتشتیان حق نداشتند در محل های شلوغ و بازارها سوار بر چارپا حرکت کنند و در صورت انجام چنین کاری بشدت جلوی آنان گرفته میشد.
+ زرتشتیان از مشاغل تجاری محروم بودند. بیشتر آنها مجبور بودند جهت گذران زندگی خود به کشاورزی و یا دامداری بپردازند. همچنین آنان حق تغییر محل زندگی شان را بدون اجازه ی مسلمانان نداشتند.
و سرنجام از مرگبار ترین قوانین جاری در آن زمان قانونی بازمانده از دوران صفویه بود بدین مضمون که اگر جوانی زرتشتی مسلمان میشد ، دیگر برادران و خواهران او از ارث محروم میشدند و همه ی ارث یکجا به تازه مسلمان شده میرسید. پیداست وجود چنین قانون ظالمانه و جانبدارانه ای چه عواقب فلاکت باری را میتوانست برای دیگر اعضای خانواده ایجاد کند و آنان را مسکین و بی سرپناهتر از گذشته باقی بگذارد.
مانکجی همچنین بهمراه اکابر يا بزرگان دست--به--کار بازسازى آتشکده--ها و دخمه--هاى ويران شدند و هر آنچه توانستند براى تهيدستان انجام دادند و به تأسيس مدارس آموزش به سبک غربي، براى زرتشتیان پرداختند. و ديرى نگذشت که به--کمک صندوق--هاى خيريهٔ پارسي، در يزد و کرمان و بسيارى از روستاهاى زرتشتی، مدارس ابتدائى تأسيس شد و به سال ۱۸۶۵ م. يک مدرسهٔ کوچک شبانه--روى هم در تهران گشايش يافت. سرانجام با فشارهای پارسیان و پادرمیانی دولت هندوانگلیس، ناصرالدین شاه برخی قوانین را اصلاح کرد و زرتشتیان توانستند به امنیت و احترام بیشتری نسبت به عهد قدیم دست یابند.
نيم سدهٔ پس از برافتادن جزيه، از جنبه--هاى گوناگون، عصر زرين زرتشتیان ايران بود. آموزش و عقايد جديد، مبارزهٔ جدى با راست--کيشى ديرين را آغاز نکرده بود و ثروت روزافزون پارسیان هم تا حد زيادى به--خدمت ایرانیان درآمده بود. با وجود اين، طى اين مدت بذر تغييراتى هم افشانده شد. همچون هند، در ايران هم، پسران روحانيان، به پيروى از فرزندان غيرروحانيان، به مدارس جديد رفتند و شمارى روزافزون از آنان، به--قصد زندگى دنيوي، پيشهٔ پدران خود را ترک مى--گفتند. در اين زمان براى زرتشتیان، رنج بزرگ ديگرى در رسيد. همچنان که زندگى آنان امن--تر و کامياب--تر شده بود، شمار نسبتاً زيادى از اعضاى اين جامعه بهمراه دیگر ایرانیان جذب بهاييت شدند. طى سده--هاى پیش از آن، زرتشتیان غصه--دار هم--کيشانى بودند که به اسلام گرويدند، ولى دست کم اينان با ارتدادشان بخت دنيوى بهترى را به--دست مى--آوردند. اينک آنان سوگوار خويشان و دوستانى بودند که در اين کيش جديد، آزارهائى به--همان سختى آزارهائى را مى--ديدند که زرتشتیان طى بدترين ساليان ستم با آن آشنا بودند. اين که چرا بسيارى از آنان به بهاييت گرويدند به--سادگى قابل توضيح نيست، ولى خود زرتشتیان برخى دلايل را حدس مى--زنند. بنيانگذار کيش بابى (پيشگام بهاييت) را برخى سئوشيانت، و وجود وى را سبب يک حرکت ناب ايرانى و لزوماً عليه اسلام، به--شمار مى--آوردند. از اين پس ادعا شد که بهاييت دينى جهانى است. از آنجا که مسلمانان، بهاييت را بدعتى خطرناک مى--داستند، پذيرش آن، گاهى اوقات منجربه مرگى دهشتناک مى--شد.
زرتشتیان در دوران صفویه، افشاریه و زندیه
شاه--عباس، مشهورترین پادشاه صفوی، به سال ۱۵۸۷ میلادی به تحت نشست و تا سال ۱۶۲۸ م حکومت کرد. در دوران او سفیران، بازرگانان و حتى مبلغان دینى اروپائى به اصفهان آمدند که برخى از آنان به جامعهٔ زرتشتى آن نواحى علاقه--مند شدند و در مورد آنان چیزهایی نوشتند. زرتشتیان در این دوره هر چند در کنار دیگر ایرانیان زندگى می کردند اما در مورد موضوعات دینی خود، خاموش بودند و این خاموشی باعث میشد کمتر مورد آزار قرار گیرند. با این حال مى--گفتند در آن روزگار روحانیان یزد و کرمان، در ”روایت“هائى که براى برادران پارسى خود مى--نوشتند، همهٔ جزئیات احکام مربوط به انواع مراسم--ها و آئین--هاى باستانى را ذکر مى--کردند. درین دوران، زرتشتیان با آن همه درستی، صلح--جوئی، سخت--کوشى و تا حد امکان سر در لاک خود داشتن، هنوز هم مى--توانستند از ستم بگریزند.
مانع خاصى که زرتشتیان براى حفظ خویش ایجاد کرده بودند و غربى--ها براساس آن گزارش و قضاوت کرده اند، مسألهٔ زبان بود. آنان گویش--هاى محلى اختیار کرده بودند که براى گویش--وران فارسى رایج، که آنان آن--را به غلط «دری» یا «گبری» مى--نامیدند، قابل فهم نبود. عنوان توهین آمیز "گبری" یعنی «زبان کافران» نیز از سوی فاتحان عرب به اقلیت زرتشتی ایرانی اطلاق شد. ایرانیانی که با مقاومت در برابر فشارهای بیرونی با رد گریز به انیران و یا اسلام آوردن در پی تهاجم مسلمانان عرب به ایران در سده هفتم میلادی، همچنان به کیش و آیینهای دیرین خویش وفادار ماندند. گویشورانٍ این زبان از به کار بردن واژه "گبر" درباره زبانشان نفرت داشته و دارند. زرتشتیان این گویش محلى را (هر چند تقریباً هیچ وقت بدان نمى--نوشتند) میان خود به--کار مى--بردند.
شاه عباس بزرگ گروهی از زردشتیان را در اطراف اصفهان سکنی داد. پس از او، اوضاع زرتشتیان بدتر شد. در طی سالها مسلمین، زرتشتیان را از آموختن صنایع و حرفه های گوناگون بازداشتند و طبق اصول دینی خود با آنان آمیزش نکردند. برهمین اساس زردشتیان نمی توانستند شغلی بیش از کشاورزی ، دام داری و بافندگی داشته باشند. هنگامیکه اوضاع زرتشتیان بیش از پیش رو به وخامت می نهاد آنان اغلب به كارهایی متوسل میشدند كه مورد رغبت دیگر ایرانیان نبود. موبدان نیز گاهی مجبور بودند برای گذراندن زندگی به کشاورزی بپردازند. اما موبدان به روال سنت خود همچنان به آموختن دانش نیز می پرداختند و زبان پهلوی و عربی را می دانستند. شاهان صفوی برای مردان و زنانی که از زرتشتی بودن به کیش اسلام تغییر دین میدادند مبلغی را بعنوان هدیه در نظر گرفته بودند تا آنها را به تغییر دین ترغیب کنند و از تعداد آنها بکاهند تا بآرزوی دیرینه شیعی کردن ایران دست یابند.
شاه--عباس دوم نیز زرتشتیان اصفهان را که «گبرهاى اصفهان» نامیده می شدند به شهرک جدیدى منتقل کرد تا از دیگران دور و در انزوای بیشتری باشند. در این مکان جدید و در دورهٔ آخرین پادشاه صفوی، یعنى سلطان حسین آنان رنج بسیار دیدند؛ چراکه وى اندکى پس از به تخت نشستن، فرمان «تغییر دین» آنان را صادر کرد. این تغییر دین غالبا بر اساس گفتمان شمشیر و بصورت تاراجها و قتلهای شبانه صورت می گرفت و نوعی سرکوب دینی حکومتی بود. یک کشیش مسیحى شاهد اقدامات خشونت--آمیز براى اجرای این فرمان بوده است:
«پرستشگاه--هاى زردشتیان را ویران کردند، شمار بسیارى از گبرها را به تهدید با شمشیر، به پذیرش اسلام واداشتند و خون آنان که امتناع مى--کردند، رودخانه را رنگین ساخت.»
شمار اندکى گریختند و خانواده--هائى که هنوز در منطقهٔ یزد زندگى مى--کنند، از تبار همین گریختگان از تیغ صفویان هستند. در این مدت، هنوز فقط یک آتش بهرام پارسى وجود داشت که آن هم آتش سنجانا در نوسارى بود. این آتش در پرستشگاه جدیدى در روستاى اودوادا، در منطقه--اى ساحلى در نزدیکى جنوب سنجان قرار دادند که تا به امروز فروزان است.
در پایان دوره ی صفوی به سال ۱۷۱۹ م. افغانان به پایتخت صفویان یورش آوردند. آنان سیستان را درنوردیدند و بشکلی غیرمنتظره کرمان را ساقط کردند. کوى زرتشتیان کرمان که «گبر محله» نامیده می شد بنا به اعتقادات نوین ایرانیان، خارج از حصارهاى شهر بود. پس با رسیدن افغانان خشمگین، ساکنان آن از مرد و زن و کودک، تقریباً همگى از دم تیغ مهاجمان گذشتند. ازین عده تنها دستوران دستور و دیگر بزرگان زرتشتی که نزدیک آتش بهرام، در داخل شهر و زیر نظر اولیاى مسلمان شهر زندگى مى--کردند از کشتار جان سالم به در بردند. افغانان پس از رسیدن به اصفهان، سلسلهٔ صفویه را برانداختند. به فرمان محمود افغان، اهالی شهر اصفهان به این مراتب طبقه بندی شدند:--
1) افغانها 2) درگزینی ها (ایرانیان سنی) 3) ارامنه 4) ملتانیان (تجار هندی مقیم اصفهان) --5) زرتشتیان 6) یهودیان 7) ایرانیان شیعه.
افغانها نیز هفت سال بعد به--د--ست قجرها (قبیله--اى از ترکان شمال ایران) و بفرماندهی نادر که در سال ۱۷۳۶ م. خود را شاه خواند، بجای نخستین خود برگردانده شدند. وی در دورهٔ حکومتش بحکومت هند تجاوز کرد و این عمل وی لکه ی ننگی بر دامن صلح جویی ایرانیان بود. پس از چندی نادر بقتل رسید و با مرگ او قدرت به--دست یکى از سردارانش به--نام کریم--خان زند افتاد که از سال ۱۷۵۰ تا ۱۷۷۹ م. در پایتخت او، شیراز، حکومت کرد. كریمخان زند مردی مهربان بود و به اقلیتها سخت نمیگرفت. در دروان حکومت او ملاکاوس از ایران دیدن کرد. براى ملاقات با کاوس، در یزد انجمنى عمومى از زردشتیان تشکیل شد و وى هفتاد و هشت پرسش با آنان در میان نهاد. پاسخ این پرسش--ها «روایت ایتهوتر» را تشکیل مى--دهد. سلسله زند نیز چندان دوام نیاورد و به سال ۱۷۹۶ م. آخرین نمایندهٔ آن لطفعلی خان زند، در کرمان به--دست آقامحمدخان قاجار گرفتار شد. آغامحمد خان قاجار نیز هنگام فتح کرمان کشتار انتقام آمیز و وحشیانه ای را به بهانه ی پناه دادن لطفعلی خان از سوی کرمانیان براه انداخت و درین حمله بسیاری از مردم و از جمله گروهی از زرتشتیان را از دم تیغ گذراند. او محله ی زرتشتیان را که در بیرون از دیوار شهر کرمان بود، منهدم ساخت. آقامحمدخان در همان سال به تخت نشست و از آن زمان تا سال ۱۹۲۵ م. قاجارها در تهران، حکومت کردند. در بخش نخست دوره ی قجرها اقبال زرتشتیان ایرانى به پائین--ترین حد خویش رسید. تا اواخر قرن نوزدهم افزون بر همه ی محرومیت ها، جامعه ی زردشتی هرساله مقادیری نیز به عنوان جزیه می پرداخت و این پول اغلب با فشار و خشونت وصول می شد.
عروس کشان و پاتختی و پاگشا در مراسم عروسي زرتشتيان
عروس کشان:
فامیل نزدیک عروس و داماد ماشین آن ها را تا خانه شان تعقیب می کند و با بوق زدن های مکرر باعث شادی مردم دیگر می شوند سپس به در خانه که می رسند یکی از مردان خانواده داماد چادر شبی را به کمر می--بندد و یکی دیگر از مردان خانواده عروس نیز چادر شبی را به کمر می بندد و به مناسبت هر گام که عروس به سوی حجله به جلو می رود هدیه ای از خانواده داماد به نماینده خانواده عروس داده می شود که او هم داخل چادرشب می اندازد . این هدایا معمولا به صورت سکه نقره و طلا جواهرات است . تا انتهای این مراسم این رسم با هابیرو شاباش و رقص و پایکوبی تا وقتی عروس و داماد داخل حجله می شوند ادامه دارد .
پاتختی :
پاتختی به مراسمی گفته می--شود که شب بعد از عروسی و تنها به خاطر بردن هدایا از سوی خانواده عروس و داماد برای زوج جدید برپا می--شود . این روزها مراسم پاتختی به صورت خلاصه تر برگزار می شود و تنها خانواده های نزدیک در شب بعد به پاتختی میروند . کادوها را چون روی کارت می نویسند:« پاتختی برگزار نمی شود» . همان شب عروسی و بیشتر به صورت تقدی دریافت می کنند .
یکی دیگر از مراسم زیبایی که در همان شب پاتختی برگزار می--شود پایشویان عروس و داماد است :
در حجله دست راست و پای راست داماد و همچنین دست و پای راست عروس را با شیر و مور ( ماور ) نوعی علف و گلاب می شستند . شیر علامت یک رنگی و صافی و یکنواختی و همدلی علامت و نشانه پیوند و ریشه دواندن و سبزی است . خوردن شربت و شیرینی و کیک نیز ادامه می یابد .
پاگشایی : کزَخویشون
پس از چند روز که از این مراسم می گذرد همه فامیل عروس و داماد را به همراه خانواده نزدیک تر به خود به خانه دعوت می کنند و به قول معروف آنها را پاگشا می کنند . تا قبل از پاگشایی عروس و داماد به خانه آن فامیل نمی روند . اولین پاگشایی توسط خانوادة داماد صورت می--گیرد.
طلاق و رهایی در آیین زرتشت
ازدواج را اگر به معنی پیوند قانونی و رضایتمندانه دو جنس مخالف بدانیم و طلاق را از هم گسستن این پیوند پیش از مرگ یكی از دو طرف تعریف كنیم شاید بتوان گفت جامعه زرتشتی در هر دو طیف این پدید--ه--ها جای می--گیرد. در یك بررسی آماری كه درباره دفاتر ازدواج انجمن زرتشتیان تهران صورت گرفت معلوم شد كه در ظرف 9 ماه تنها 54 فقره ازدواج در این دفتر به ثبت رسیده است .یعنی تنها شش ازدواج در ماه . البته آمار طلاق به شدت پایین است و از هفت فقره در سال تجاوز نمی--كند. اولین طلاق در سال 1312 در این دفتر به ثبت رسیده است و تا سال 1352جمع كل طلاق--های به ثبت رسیده 31 فقره بوده است. اما از سال 1352 تا سال 1379 تعداد 168 طلاق در این دفتر به ثبت رسیده است كه اگر بخواهیم نرخ رشدی را برای آن در نظر بگیریم با عدد 700 درصد مواجه می--شویم.
مساله مهم--تر در این تحقیق كیفیت ازدواج--هاست. برای آنكه بتوانم كیفیت ازدواج را در جامعة زرتشتی مورد بررسی علمی قرار دهم تصمیم گرفتم با استفاده از مصاحبه و بدون پرسشنامه از میان جوانان جمعیت آماری این تحقیق سوالات مشابهی را مطرح كنم.
یكی از این سوال--ها این بود كه چند سال دارند و آیا ازدواج كرده--اند یا خیر؟و سوال دیگر این بود كه در هر صورت ، با چه تصوری ازدواج كرده--اند یا ازدواج نكرده--اند؟
از میان 35 پسر جوان كه مورد سوال قرار گرفتند ، 27 نفر بالای 25 سال داشتند و هنوز ازدواج نكرده بودند. عدم موقعیت اقتصادی خوب و نگرانی از آینده دلیل بیشتر آنها بود. از 8 نفر باقی مانده هم كه ازدواج كرده بودند سه نفر بالای 30 سال داشتند و پنج نفر دیگر یكی در سن 23سالگی و دو نفر در سن 25سالگی قرار داشتند . دو نفر هم 30 و31 ساله بودند. كیوان كه در سن 23 سالگی ازدواج كرده بود می گفت: به نظر او مشكلات اقتصادی را زن و شوهر می توانند به كمك هم حل كنند. اما كیوان هم هنوز --كاری برای خود دست و پا نكرده بودو به فكر پیدا كردن كار بود. شهرام 31 ساله كه تازه یك سال است ازدواج كرده با مشكلات زیادی مواجه شده است. می--گوید همسرش با وجود داشتن لیسانس بی كار است و خودش هم كه توانسته به سختی كاری در یك كارگاه تولید لوازم كامپیوتری در جاجرود پیدا كند ،--همیشه مشغول است و وقتی برایش باقی نمانده تا به خانه و همسرش برسد.
از دختران جوانی هم كه مورد سوال قرار گرفتند نیز تنها 15 نفر ازدواج كرده بودند و بقیه هنوز مجرد بودند . البته سن ازدواج در میان اینها پایین--تر از پسرهاست اما از 15 نفری كه ازدواج كرده بودند. اختلاف سلیقه خانوادگی را بزرگ--ترین مشكل زندگی--شان می--داشتند .هرچند همگی از ازدواجشان اظهار رضایت می--كردند.
سن ازدواج در میان زرتشتیان كمی بالا است به طور نمونه 40% تعداد كل مزدوجین سنی بین 26 تا 31 سال دارند . تعداد بسیار كمی از مزدوجین در سنین بین 19 تا 21 دست به ازدواج می--زنند و تنها 4 درصد كل ازدواج--ها را این دسته از افراد تشكیل می--دهند. اما سنین بین 21 تا 26 هم از فراوانی بیشتری برخوردار است و می--توان گفت 34% ازدواج--ها را افرادی صورت داده بودند كه در این سن قرار داشتند.
اما یك نكته جالب اینكه در 78% ازدواج--ها دامادها از یك سال تا 11 سال بزگتر از عروسشان هستند در حالی كه در 9 % ازدواج ها سن عروس و داماد برابر است و البته در 5% ازدواج--ها نیز سن داماد كمتر از عروس است.
از نظر سطح سواد و تحصیلات مزدوجین اینكه 51% مزدوجین دارای مدرك تحصیلی كارشناسی هستند .2% دیپلمه ، 18% كارشناس ارشد ، 4% دكترا و تنها 2% زیر دیپلم هستند.
تاريخ زرتشتيان هند
مقدمه:
تمدنهاي هندوايراني داراي ارتباطات نزديكي هستند. شباهت هاي زباني متعددي بين زبان پهلوي - اوستايي و سانسكريتي وجود دارد. اين مشابهت ها موجب گرديده تا پس ازشكست امپراتوري زرتشتيان از اعراب در زمان يزدگرد سوم (آخرين پادشاه سلسله ساسانيان) تعدادي از آنها به سرزمين هند مهاجرت كنند.[1] مشهور است كه بهرام گور (423 الي 438 قبل از ميلاد) از هند ديدار داشته و با يك زن هندي ازدواج كرده است و هم او موسيقي هندي را به ايرانيان معرفي كرده است.
1- نخستين پارسيان هند:
پارسيان (Parsis) فعلي در هند اعقاب بيش از دويست تن از زرتشتياني هستند كه نزديك به سيصد سال پس از شكست امپراتوري ساساني از اعراب (سال 641 ميلادي) و در سال 936 ميلادي بنا به پيشنهاد يكي از موبدان خود به نام «دستور» با دو كشتي وارد گجرات شدند. دركتاب Kisseh-I-Sanjan داستان اين مهاجرين چنين ذكر شده است:
«حاكم وقت (Jadi Rana) با ارسال يك كاسه پر از شير به آنها فهماند كه سرزمينش از جمعيت پر است.آنها كاسه را با افزودن يك قاشق شكربدان برگرداندند.بدين مفهوم كه زندگي رابراي هنديان شيرين خواهند كرد.حاكم به آنها اجازه ورود داد.حفظ دين ، حفظ كتاب و حفظ آتش مقدس براي آنها مجاز بودبه شرطي كه لباس وزبان گجراتي را بكار گيرند.»
آتش مقدسي كه آنها از پارس آورده بودند ابتدا در « معبد سان جان » بر افروخته ماند.[2] در 970 پس از ميلاد پارسيان اجازه ساخت آتشكده مخصوص به خود را گرفتند. زرتشتيان درهندبا تكيه بر شعارهاي ديني خود (پندار نيك ، گفتار نيك ، كردار نيك)[3] موفق گرديدند كه در عين حفظ آداب و سنن جايگاه نسبتاً مناسبي در بين مردم هند پيدا نمايند.[4] از آن زمان به بعد تاريخ پارسيان بخشي از تاريخ شبه قاره هند شد.
2- پارسيان در دوران حكومت مغولان مسلمان :
در دوران پادشاهي اكبر شاه (1556 الي 1605 ميلادي) از سلسله مغولان در هند ، يكي از فرماندهان مسلمان در ادامه تسخير سرزمين هند به منطقه «سن جان»-- كه محل استقرار پارسيان بودحمله نمود . پارسيان جانب هندوان را گرفتند .در نتيجه پس از غلبه مسلمانان بر منطقه زرتشتيان ناچار به نقل مكان شدند و به لحاظ اجراي مراسم آييني تحت فشار قرار گرفتند. تا اينكه در سال 1578 اكبر شاه مجلسي از نمايندگان مذاهب مختلف را تشكيل داد و در آن زرتشتيان را به رسميت شناخت.
3- پارسيان در دوران تسلط استعمار بريتانياي كبير بر هند :
پارسيان از قرن هيجده روابط خود با انگليسيان را آغاز كردند تا جايي كه نزد آنها از ارج و قرب مناسبي برخوردار گرديدند.با استقرار تدريجي پارسيان در بمبئي و توجه خاص انگليس به اين شهر ، پارسيان مورد عنايت واقع شدند. آنها علاوه بر اخذ مناسب دولتي در بمبئي موفق شدند كه به مجلس عوام انگليس به عنوان نمايندگان هند راه يابند.[5] تعدادي از آنها نيز نخستين هندياني بودند كه القاب سلحشور (شواليه) و بارون را اخذ كردند.
در اواخر اين دوران و در جريان مبارزات استقلال خواهي ، پارسيان نقش آفريني كرده اند به طوري كه جواهر لعل نهرو و سپس گاندي يكي از پارسيان به نام (DADABHAI NAOROJI) را به عنوان « تنها پيرمرد بزرگ هند» خوانده است چرا كه اواين جرأت را به خود داد تا در پارلمان انگليس لغت « SWARAJ » (وطن بومي) را براي هند استفاده نمايد.[6] همچنين سر فيروزشاه مهتا (Pherozeshah Mehta)، سر دينشا واچا (Dinshaw Vacha) و خانم بهيكاجي كاما (Bhikaiji Cama) در 18 اوت 1908 نخستين هندياني بودند كه پرچم ملي هند را در كنگره بين الملل سوسياليستها برافراشتند.
پارسيان هند در قرون اخير نقش مهمي در اقتصاد آن كشور نيز ايفا نمودند. با اينكه آنها ابتدا از تجارتهاي كوچك شروع كردند ولي با توجه به نزديكي شان به حاكمان انگليسي بتدريج موفق گرديدندكه نقش پيشتاز را در توسعه صنعتي هند داشته باشند. خود آنها مدعي هستند كه تمامي صنايع اصلي هندراآنان بنياد نهاده اند.به برخي از نمونه هاي آن در ذيل اشاره مي گردد:
- كشتي سازي: در 1740 يك پارسي به نام (La vji Nusserwanji Wadia) نخستين كارگاه كشتي سازي و تعميرات كشتي -كه مورد استفاده نيروي دريايي انگليس قرار مي گرفت – را بنا نهاد.
- آهن و فولاد:Jamshidji N. Tata در سال 1907 نخستين كارخانه آهن و فولاد را راه انداخت .نخستين ماشين سواري در هند متعلق به وي (1901) مي باشد. آقاي J.N TATA تنها عضو كميته برنامه ريزي هند نيز بود. او سه جزء اصلي اقتصاد دولت مدرن هند را بنياد نهاد: كارخانه هاي آهن و فولاد ، نيروگاه برق آبي و نخستين مؤسسه علوم هند در بنگلور.
- فيزيك هسته اي: نخستين رئيس كميسيون انرژي اتمي هند در سال 1948 آقاي HOMI J BHABHA (1909 – 1966) از پارسيان بود. او را پدر علوم هسته اي هند مي نامند.
- نساجي : نخستين كارخانه پنبه بافي در 1854 توسط يك پارسي راه اندازي شد.
- صنعت قفل سازي :در سال 1897 يك پارسي به نام A . B. Godrej نخستين كارخانه قفل سازي را در هند تأسيس كرد. وي در سال 1902 كارخانه ساخت گاو صندوق را راه اندازي كرد. نخستين ماشين تحرير و نخستين يخچال هندي در سالهاي 1955 و 1958 از سوي گودريج ساخته شد.
- پرس مكانيكي در سال 1942 توسط يك پارسي در هند ساخته شد.
- صنايع مواد شيميايي: نخستين هندي كه كارخانه صنايع سنگين در خصوص ساخت ماده شيميايي منيزيم كلرايد را ساخت ، پارسي بود.
در ساير زمينه هاي اجتماعي نيز پارسيان نقش هاي مهمي در اين كشور ايفا نموده اند.به طور مثال :
- نخستين نشريه چاپي توسط (Rustomji Cursetji) در سال 1778 در بمبئي منتشر شد.در 1780 او نخستين متن انگليسي چاپي در هند را كه يك تقويم بود چاپ كرد.
- نخستين نشريه هندي كه بين المللي شد يونيون پرس بود كه توسط (Nanabhai Rustomji Ranina) چاپ مي شد.نخستين لغت نامه گجراتي به انگليسي را هم او چاپ كرد.
- قديمي ترين روزنامه موجود The Bombay Samachar توسط Ervad Fardoonjee Marzbanjee در اول جولاي 1822 چاپ شد.
- در سال 1900 سر كلانتر بميئي از پارسيان برگزيده شد.
- نخستين زن هندي كه رانندگي كرد خانم سوزان تاتا (1905)بود.
- J. R .D TATA نخستين هندي خلبان بودو او هواپيمايي اير اينديا را راه انداخت.
- نخستين هندي كه از دانشگاه آكسفورد فارغ التحصيل شد پارسي بود.
- نخستين هندي كه بر اساس سيستم جديد آموزشي مدرك پزشكي را از شخص ملكه ويكتوريا در سال 1875 گرفت پارسي بود.
- نخستين هندياني كه دانشنامه جراحي و داروسازي گرفتتند پارسي بودند(سال 1887).
- نخستين گروه كريكتي كه از انگليس ديدار كرد بطور كامل از پارسيان تشكيل شده بود.
4-پارسيان در هند جديد:
پارسيان پس از استقلال هند نيز به خاطر شايستگي هاي سياسي و اجتماعي خود از جايگاه مناسبي برخوردار بوده اند.[7] آنها در برگزاري مراسم عبادي مخصوص خود آزادمي باشند.[8]پارسيان سنتي نظام طب قديم خود از جمله شكسته بندي و حكيم گري را حفظ كرده اند و در برخي نقاط در گجرات و بمبئي آن را بكارمي برند.هم اكنون پارسيان « بهاروچ » همچنان آب باران را براي نوشيدن جمع مي كنند. آنها اخيراً موفق شده اند نظر مقامات ارشد (سر وزير) شهر بمبئي را براي تعطيل كردن يك روز به مناسبت جشن سال نو زرتشتي جلب نمايند.[9]
پارسيان تنها اقليتي هستند كه موفق گرديده اند دردوران پس از استقلال هر سه مقام فرماندهي قواي سه گانه ارتش هند را كسب نمايند:
= سپهبد هوايي ASPI ENGINEER در سال 1960 فرمانده نيروي هوايي شد.
= سپهبد نيروي زميني SAM MANECSHAW CM در 1971 فرمانده نيروي زميني شد. او اولين سپهبد نيروي زميني ارتش هند بوده است.
= درياسالار JAL CURSETJI در سال 1976 فرمانده نيروي دريايي شد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] زرتشتيان پيروان زرتشت پيامبر هستند كه شش قرن قبل از ميلاد مسيح (عصر برنز) در پارس (ايران كنوني) ظهور كرد. برخي معتقدند كه زرتشت (zarathushtra) نخستين دين تك خدايي را تأسيس كرده است.
[2] آتش مقدس پس از تسخير سان جان به دست مسلمانان به « نو ساري » برده شد و در قرن 18 از آنجا به « اودوادا » در نزديكي نوساري فعلي آورده شد.
[3] HUMATA, HUKATA , HUVARASHTA
[4] زري دوزي دكني ، بافت TANCHOI گجراتي و نظام آبياري TANKA در گلشن در شهر BHARUCH از زرتشتيان تأثير پذيرفته است.
[5] .به طور مثال سه نـفر اول هندي اي كه به عنوان نماينده مجلس عوام انگليس برگزيده شدند ،پارسي بودند.
[6] او اولين هندي اي بود كه به عضويت پارلمان انگليس در آمد.
[7] گاندي زماني گفته بود: « بمبئي رفاه خود را مديون پارسيان است.»
[8] چهل و چهار معبد زرتشتيان در بمبئي در ايالت مهاراشترا ، شش معبد در شهر BHARUCH و 9 معبد در شهر SURAT در ايالت گجرات واقع هستند. (مقدسترين محل عبادت زرتشتيان در روستاي اودوادا در ايالت گجرات واقع است.) البته در برخي مناطق كه تعداد زرتشتيان زياد نيست آتشكده ها در شرايط نامناسبي قرار دارند كه علت اصلي آن كمبود تعداد موبدان مي باشد با اين حال به علت مقدس تلقي شدن آتش ، روحانيون زرتشتي با ادغام اين آتشكده ها مخالفند.
[9] هم اكنون زرتشتيان هند ازسه تقويم تبعيت مي كنند :
= Shehenshahi : بر اساس اين تقويم سال نو از ماه اوت آغاز مي شود. در اين روز آنها در آتشكده جمع مي شوند و به زرتشت احترام گذاشته و عبادت مي كنند
= Kadmi : بر اساس اين تقويم سال نو در ماه جولاي آغاز مي شود.
= Fasli ياجمشيدي:بر اساس تقويم مذكورآغازسال نودر21 مارس مي باشد.
البته همه پارسيان هند بر اساس سنت آريايي خود مراسمي تحت عنوان « جشن نوروز » را به مناسبت آغاز بهار در 21 مارس (اول فروردين) برگزار مي كنند.
این حرف ها فرض میگیریم که درست
ولی چه ربطی داره به موضوع این سایت؟
دوست عزیز ربطش اینه که اگه شما به این لینک برید تــاریـــخبرای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید ارسالی توسط erfanath برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
این انجمن مربوط به تاریخ میباشد و این تاپیکی که ایجاد شده مربوط به تاریخ ایران است!
موفق باشی دوست گرامی...
life24 (29-01-13), MEHRAN 2012 (03-02-13), Over_Cracker (29-01-13), pulad (30-01-13), Rezasam1 (29-01-13)
رابطه زرتشتیان و آتش پرستي چيست ؟
1738 سال پيش ازمیلاد، اشوزرتشت از روی شناخت کامل، پايه دين خود را بر يكتاپرستي استواركرد و نماز را نياز بشـر و تنها سزاوار اهورا مزدا(داناي بزرگ هستيبخش) دانست. البته نور و آتش در همه مذهبها، نشانه انوار الهي و نماد پروردگار به شمار ميآيد. در تورات موسي(ع) يهوه(خداي يهود) درزبانههاي آتش دركوه طور بر پيامبر نمایان ميشود. در انجيل كتاب آسماني حضرت عيسي(ع) آمده كه خداوند نور مطلق است و ظلمت و تيرگي در او راه ندارد. در قرآن كريم نيز در سوره نور آيه 35،«الله نورالسموات والارض» شناخته شده است. اوستا نيز خداوند را«شیدان شيد»که همان مفهوم نورالانوار را دارد، دانسته و در همه ذرات هستی درتجلي ميبيند و براساس اين باور، پرستشسو(قبله)ی زرتشتيان«نـور» قرارداده شده است .
زرتشتيان در شبانهروز پنج بار با تني پاك و رواني آماده رو بسوي نور، بامداد رو به خاور و پسين رو به باختر و شبها در برابر ماه يا آتشي روشن يا شمعي يا چراغي فروزان ميايستند و اهورامزدا را نماز میگذارند.
آتش درمذهب زرتشت نماد«اشه»(عشق وراستي وپاکی) است، چراكه آتش تنها ماده ايست كه آلودگی را به خود نميگيرد و هميشه و درهمهحال به سوي بالا ميرود و ماهيت اصلي خود را حفظ ميكند و خود ميسوزد و دیگران را گرما و نـور ميبخشد. مردمان اشون يا راستيجو، نيز همانند آتش آتشكده درهمهحال يكسان و يكرنگ بوده، پلیدیهاو دروغ را با دانش خویش و عشق به اهورامزدا میسوزانند و نور و شادي وگرما وانرژي به جامعه ميبخشند. در عرفان ایرانی نیز عشق به آتش تشبیه شده است.
مهارآتش و چگونگي استفاده بهينه از آن يكي ازبرترین كشفيات بشر بود،كه به تمدن و پيشرفت انسان شتابی افسانهاي بخشيد. آرياييها، در مناطق شمالي ايران و جنوب روسيه كه بسيار سرد بود و زمستان درازی داشت، زندگي مي كردند و آيين بیشتر مردم طبيعتپرستي بود و به آتش براي روشنايي و گرم كردن خانه و كاشانه و پختن غذا و غيره بسیار نيازمند بودند و چون كبريت نيز وجود نداشت و فراهم كردن آتش بسيار سخت و وقتگيربود، آتش را در جایی بنام آتشكده هميشه روشن نگاه ميداشتند. اشوزرتشت پس از برگزیده شدن به پيامبری، وجود اين جایگاه را بسيار لازم وزندگیبخش تشخيص داد و با اضافهكردن آتش آتشكده با آتش 16 طبقه اجتماع(آهنگر و مسگر و نانوا و غيره) مفاهيمي مینوي به آن بخشيد و به صورت پرچـمي مقدس براي زرتشتيان درآورد. که تا امروز نیز این چنین است و زرتشتیان آتش موجود درآتشكده را نماد موجوديت خود يا پرچم و درفش دين زرتشتی با چندين هزار سال هويت ديني و فرهنگي خود ميدانند كه به وسيله موبد آتشبند(آترونAtravan ) همواره روشن نگاه داشته می شود. نام اصلی آتشكدهها، آدریان(Adoryan) است که آتش ورهرام یا بهرام و دربمهر نیزگفته میشود و همواره در طول تاریخ شامل مجتمع ديني و آموزشي و فرهنگي نيز بوده است.
پرستش سو(قبله): جهتي است كه پيروان هر مذهبي در سرتاسر جهان درهنگام نماز، هـمواره رو به آن سو به پرستش خدا ميایستند. آتش هرگز پرستشسو (قبله) زرتشتیان نبوده است. و بهدینان تنها در داخل آتشكده، رو به آتش مقدس که حالت پرچم دارد، میایستند و به ستایش خدا میپردازند. حتي همسايگان آتشكده نيز رو بهسوي آتشكده نماز نمیگزارند، وهيچ بهديني از ديگر زرتشتيان نميپرسدكه آدريان شهر در كدام جهت است تا قبله سوي خود قرار دهد. بلكه هميشه در هنگام نماز رو به سوي نورايستاده واهورامزدا را پرستش میکنند.
در بین هرملتی نمادهایی وجود دارد که به خاطر بار مینوی که دربردارد، ستوده میشود. کعبه، که در مکه معظمه قرار دارد، برای مسلمانان، مهر تهیه شده ازخاک کربلا برای شیعیان جهان، صلیب برای عیسویان، ستاره داوود برای یهودیان وآتش موجود در آتشکده؛ هرکدام بار مینوی و مفاهیمی بس ژرف دارند که برای پیروان آن کیش وآيین ستودنی است و اگر به درستی درک نشود ممکنست موجب داوری اشتباه شود. فردوسی بزرگ این مهم رادرک کرده و در شاهنامه میفرماید: بدانگاه بد آتش خوب رنگ - چو مر تازیان را مهراب سنگ
مپندار که آتش پرستان بدند - پرستنده پاک یزدان بدند
همه جهانیان آتش را دوست داشته و درآغاز پرستش خداي خود، مایل هستندكه شمعي را روشن كرده و به ستايش خدا بپردازند. آتش المپيك هميشه روشن نگاه داشته ميشود و همهساله با شكوهي بسيار در محل برگزاري المپيك برافراشته ميشود. مراسم آتشافروزي و چراغاني و آتش بازي به هر بهانه شادي برانگيز، در سرتاسر گیتی مرسوم و شادیافزا است.
آتش موجود درآتشكدههای یزد و تهران و اصفهان از آتش آتشکده کاریان شیراز آورده شده و هرساله با آتش 16طبقه اجتماع بزرگ (به زبان دري «مَس») ممزوج شده است.
همیشه آتشکدهها ساده و بدون زرق و برق ساخته ميشده است. سرستونها و زوارههاي سنگي آتشكده يزد با نقوشي برجسته و زيبا كار هنرمندان سنگ تراش اصفهاني بوده و از معماري آتشكدههاي پارسيان هند الهام گرفته است.
بايد کوشش کرد تا با شناخت درست باورها در مورد ديني داوری کرد.كاش از این همه افترا زدن به یکدیگر دست برداریم و به همبستگی بيندیشیم، به ویژه امروزه که ابرقدرت ها به دنبال ازبین بردن فرهنگ و تمدن ایرانیان هستند
|
چنيـن گفـت زرتشـت نيکـو سرشت
که بـايـد به زر گفـته هايـش نوشت:
چــو پُــر بار و بَــر آمـدست آدمی
به فـردوس ره می بَـرد او همـی
بگفـتــا کـــه آزاده بــــاش و رهــا
ز هـر بستـه جانی گـره بر گشـا
بـه سـوی اشـايی شو و راست باش
نه خـود کش، نه هموند ِ کشتار باش
به انـديـشه نيـک و به گفتـار باش
خداونــد نيکــی به کــردار باش
به جـز راستـی، راه ديگـر مَپـُوی
سخن با کسی جـز به نيکـی مگـوی
خــدا داده ات اختيــاری به خـوی
تو با اختيـارت به هـر سـو بپـوی
عــنان ده بـه گفتـارهـای کسـان
مکـن داوری هـای پيـش از زمـان
اگـر کـس سخـن آردت گـوش دار
به خـوب و بـد آن سخن هـوش دار
مـرنجان ز خشمش خـروشان دمـش
نيـوشـا بـه گفتـار بيـش و کمـش
سپـس، تـا نگـردی بسی تو غميـن
بهـش بـاش و به زان ميتان بر گزين
کـه، ار بـد گـزينـی ببينی زيـان
زيـان از تـو پيـش آيـد انـدر ميان
و گـر هـم گـزيدی بد و خار و خس
مبــادا کـه آزارت آيـد بـه کـس
که زان بـد گـزينـی چنين بهـر شد
نـی از نيـک و نی از بد شهـر شد
تـرا در گـزينـش تـوانـايـی است
ز خـوی خـدا در تـو دانـايی است
بيفـزود زرتشت والا مقـأم
که نيکو سخن را نمايد تمام:
مبــادای دستـور کشتـن دهـی
فُــرو مايه کـردار را تـن دهی
بپـرهيــز از کشتـن هر کسـی
که نی از پليـدی به جايی رسـی
گر اين پنـد هـا را به کار آوری
به سـوی رهـايی قـرار آوری
رهـا از منـی سـوی مايی شوی
به سـوی اهـورا خـدايی شـوی
فردوسی بزرگ
Curtis (29-01-13), MEHRAN 2012 (03-02-13), pulad (30-01-13)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks