حالا همه ي اتاق شده يک دفتر چه ي سفيد که نام تو را روي آن مي نويسم و عکس کوچک يک درياچه ي بزرگ که درست بعد از آخرين باري که تو را بوسيدم توي آن ماهي شدي ...
__________________
حق آب و گل داره
حق آب و گل داره
حالا همه ي اتاق شده يک دفتر چه ي سفيد که نام تو را روي آن مي نويسم و عکس کوچک يک درياچه ي بزرگ که درست بعد از آخرين باري که تو را بوسيدم توي آن ماهي شدي ...
__________________
حق آب و گل داره
داشتیم تو جاده میرفتیم که چشمم افتاد به یه تابلو که روش نوشته بود : دوســت داشـــتن دل میـــخواد نه دلیـــل ... !
-----------
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شيشه ي عمرمن است بوسه بر مويت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموي توست اما ريشه ي عمر من است ... !
__________________
حق آب و گل داره
چيه؟
فکر کردی يه اس ام اس جديده؟
يا فکر کردی کارت دارم؟
نه بابا فقط ميخواستم بگم دوست دارم!!!!
---------------------------------------
اگه یه روز دیدی که تموم درخت های کوچه و محلتونو بریدن اصلا ناراحت نشو ...
چون هنوز منو داری که بهم تکیه کنی
|
|
حق آب و گل داره
بزرگترين آرزويم اين بود که کوچيکترين آرزوي تو باشم
------------------------
با خودم عهد بستم بارديگرکه تورا ديدم،بگويم ازتودلگيرم ولي بازتو را ديدم و گفتم:
بي توميميرم
حق آب و گل داره
از پشت شيشه هاي بزرگ دلتنگي گريه ميكنم و آرزو ميكنم كه كاش براي يك لحظه فقط يك لحظه آغوش گرمت را احساس كنم ، ميخواهم سر روي شانه هاي مهربانت بگذارم تا ديگراز گريه كم نشوم
حق آب و گل داره
از پشت شيشه هاي بزرگ دلتنگي گريه ميكنم و آرزو ميكنم كه كاش براي يك لحظه فقط يك لحظه آغوش گرمت را احساس كنم ، ميخواهم سر روي شانه هاي مهربانت بگذارم تا ديگراز گريه كم نشوم
-----
زضرب من تا جمع تو راهي بجز تفريق نيست دل خوش به مجموعم مكن اينجا مگر تقسيم نيست با راديكال عشق بيا تا بشكند مجذور من چيزي نگفتن بهتر از سينوس تو آلفاي من.
حق آب و گل داره
من از روييدن خار سر ديوار دانستم
كه ناكس كس نمي گردد بدين بالا نشيني ها
__________________
خدايا : من گمشده ي درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري ! پس اي خدا! هيچ مي داني که بزرگوار آن است که گمشده اي را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج ياري تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهرباني تو ، و در يک کلام ... محتاج توام !
حق آب و گل داره
دل آدمها مثل يك جزيره دور افتادست ،اينكه كي واسه اولين بار پا به جزيره ميزاره مهم نيست مهم اون كسيه كه هيچوقت جزيره رو ترك نكنه
----------------------
توکيستي که من اين گونه بي توبي تابم؟ شب ازخيالت نمي برد خوابـــم. تو چيستي که من از موج هرتبسم تـــــو بسان قايق سرگشته روي گردابـــــــم
حق آب و گل داره
هرگز حسرتي در هيچ کجاي دنيا اين چنين يکجا جمع نمي شود که در همين سه واژه کوتاه : " او دوستم ندارد ...
----------------
او صليبی هديه کردم. گفت : اين چيست؟ گفتم : هديه ی جدايی! گفت : ديگر تو را دوست ندارم!!! گفتم : ميدانم. گفت : پس چرا به من هديه ميدی؟! گفتم : اين صليب را به تو هديه دادم تا آن را بر گردنت بياوزی و نگهداری که همگان بدانند قلب تو گورستان عشق من است
|
|
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks