PDA

مشاهده نسخه کامل : زاد روز کوروش کبیر گرامی باد



maysamsina
28-10-18, 23:56
میدانید چرا اسکندر مقدونی بر سنگ کورش کبیر گریست؟


اﺳﮑﻨﺪﺭ ﻣﻘﺪﻭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ زﺩ ﻭ جنایت های بسیار نمود...
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻓﺖ،ﺑﺎﮐﺘﯿﺒﻪ ﺍﯼ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ مقبرﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ کبیر ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ...

( اﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﯼ...
بداﻥ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ که ﭘﺎﯼ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﮐﺴﯽ نهاﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ زﻧﺪﮔﯽ، ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻥ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ و ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮏ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...

ﺑﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ﻣﻮﺟﺐ ﺁﺯﺍﺭ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﯽ ﻧﺸﺪﻩ...

ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﮔﺴﺘﺮﻩ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺗﻮﺍﻥ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﯽ ﺑﺮ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ...

ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻣﻦ،ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻫﺎﯾﯽﺑﺨﺶ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ
ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺗﺎﺝ ﻭ ﺗﺨﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﯾﺎﺭ ﻭ
ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ...

ﭘﺲ ﺑﻪ ﭘﺎﺱ ﻧﯿﮑﻮﯾﯿﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺧﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﺒﺨﺶ...)

*همیشه جاوید کوروش کبیر*



������ زادروز کوروش کبیر مبارکباد������

امروز 29 اکتبر روز جهانی کوروش کبیر، به مناسبت تصرف پایتخت نظام دیکتاتوری بابِل به دست ارتش پارسیان در 2557 سال پیش و پايان دوران ستمگری در دنيای باستان و اعلام حقوق انسان است!

٧ آبان روز تولد كوروش بزرگ نيست!

بر اساس كتيبه معروف به رويدادنامه نبونئيد (ستون 3، بند 18 و 19)، روز سوم ماه arahsamna بابلى، كوروش پس از ورود به بابل، با استقبال باشكوه مردم روبرو شد. اين روز مصادف با 29 اكتبر سال 539 ق.م است و 29 اكتبر برابر با 7 آبان است.

٧ آبان روز بزرگ داشت كوروش هخامنشى گرامى باد


هفتم آبان، سالروز ورود کوروش بزرگ به بابل می‌باشد. بر اساس رویدادنامه نبونعید، در ۲۹ اکتبر (۷ آبان) سال ۵۳۹ پیش از میلاد کوروش وارد بابل شد. در رویدادنامه نبونعید اینچنین آمده است:

در ماه اَرَخسمنو (Arahsamnu = ماه هشتم)، روز سوم (هفتم آبان ماه) کوروش به بابل اندر آمد. شاخه‌های سبز در برابر (زیر پای او) گسترده شد.

این روز به مناسبت پایان تصرف امپراتوری بابل به دست سپاه هخامنشیان و پایان دوران ستمگری در جهان باستان انتخاب شده است .

Speed Racer
29-10-18, 12:46
شناخت واقعی از کوروش کبیر


۱- مصادره خانه های مردم به نفع سرداران توسط کوروش


گزنفون مورخ یونانی که در کتاب خود،کوروشنامه به تجلیل از شخصیت و اخلاق کوروش هخامنشی پرداخته است(والبته کتاب او به گواهی همه ی استادان تاریخ چندان معتبر نیست)از مصادره خانه‌های مردم توسط کورش به نفع سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، یاد کرده است.و برخی از ایران شناسان غربی نیز به این موضوع اشاره کرده اند.


برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: کورت، آملی، هخامنشیان، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران، ۱۳۷۸، صفحه ۱۱۹ تا ۱۲۲؛


بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛


گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶


بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛


گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶




۲- نابودی تمدن ماد توسط کوروش


یکی از جنگ‌های کورش که منجر به نابودی تمدنی کهن شد، غلبه او بر مادها و تسخیر شهر هگمتانه (همدان/ اکباتان) بود. غلبه‌ای که با مساعدت اشراف و فئودال‌ها صورت پذیرفت و منجر به غارت هگمتانه و به بردگی کشیدن گروهی از مردم آن شد.


او توانست ا به اسارت گرفتن آمیتیس (دختر آخرین پادشاه ماد) و تهدید مبنی بر شکنجه او و فرزندانش، شاه را وادار به تسلیم کند و سپس با کشتن شوهر آمیتیس، او را به همسری خود در آورد. در نهایت نیز شاه نگون‌بخت و شکست خورده در بیابانی دورافتاده رها شد تا از گرسنگی و تشنگی جان بسپارد.


در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).


با اینکه مادها دستکم دو بار در زمان داریوش بزرگ کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر دوبار با سرکوب خشونت‌بار داریوش مواجه شدند و۳۸۰۰۰ نفر از آنان قتل‌عام گردیدند.


بنگرید به: گرشویچ، ایلیا، تاریخ ایران دوره ماد- از مجموعه تاریخ کمبریج، ترجمه بهرام شالگونی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۸۷، صفحه ۲۳۸ تا ۲۴۱




۳- کوروش و قتل عام مردم نینوا


یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخش‌های دلپسند آن اکتفا می‌شود و بقیه متن را نادیده می‌انگارند.


گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند.


آنان در حالی که بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند.»


پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.


کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند.


کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند.


برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶




۴- کوروش و نابودی تمدن لیدی


یکی دیگر از تمدن‌هایی که به دست کورش بر افتاد و از بین رفت، تمدن کهن و درخشان لیدی بود. با اینکه اهالی لیدی در همان زمان کوشیدند تا از سلطه هخامنشیان رهایی یابند، اما این قیام که به رهبری پاکتیاس بر پا شد، به فرمان کورش بزرگ و به خشن‌ترین شکل ممکن سرکوب شد.


کورش با اعزام سپاهی به فرماندهی مازارس دستور داد که تمامی قیام‌کنندگان را به بردگی بکشند و رهبر آنان را زنده به نزد او بفرستند. او همچنین دستور داد لیدیایی‌ها را چنان خرد و منکوب سازند که راه هرگونه شورشی علیه سلطه پارسیان هخامنشی بسته شود.


سپاه کورش به سرعت دست به منکوب کردن لیدیایی‌ها می‌زند و رهبر آنان را به اسارت می‌گیرد. شهرهای پری‌ین و مگنزی غارت می‌شوند و مردم شهرهای فوسه و تئوس خانه‌های خود را رها کرده و راه فرار در پیش می‌گیرند. ساکنان کاریه به بردگی کشیده می‌شوند و گروهی از اهالی کزانتوس و کونوس در لیکیه دست به انتحار می‌زنند و مرگ را بر تعبد و بندگی ترجیح می‌دهند. شهرها یکی پس از دیگری تسخیر می‌شوند و پس از اینکه تاراج می‌گردند، پادگان‌های نظامی پارسی و نیروهای ضد شورش هخامنشی در آنها مستقر می‌شوند.


برای آگاهی بیشتر و تفصیل منابع بنگرید به: بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۱۴ تا ۱۱۷




کوروش؛ اسطوره باستانی یا جنایتکار جنگی؟ // آماده انتشار


۵- نابودی تمدن عیلامی خوزیان به دست کوروش


یکی دیگر از تمدن‌های کهن ایران‌زمین که به دست کورش بزرگ بر افتاد و از میان رفت، فرهنگ و تمدن کهن و درخشان عیلامیان/ خوزیان بود. تمدنی که به مدت زمانی بس طولانی یعنی متجاوز از دو هزار سال در جنوب‌غربی فلات ایران تداوم داشت و آثار هنری و معماری فراوانی از آن برجای مانده است. این در حالی بود که پس از سلطه هخامنشیان بر این سرزمین چیزی جز کاخ سلطنتی آنان در شوش ساخته نشد. کاخی که بنا به اظهارات داریوش در کتیبه ششم او در شوش پارسیان کمترین نقشی در ساخت آن نداشتند.


با اینکه خوزیان دستکم یکبار کوشیدند تا در زمان داریوش یکم از سلطه هخامنشیان رهایی یابند و تا حد زیادی نیز در اینکار موفق شدند، اما به گفته داریوش در کتیبه بیستون با سرکوب شدید او مواجه شدند و برای همیشه منکوب گردیدند و از صفحه تاریخ محو شدند.


در این زمینه پی‌یر بریان آورده است: «قتل‌عام‌هایی که پس از جنگ به وسیله سپاهیان کورش انجام گرفته است، از شدت و خشونت ارتش نوبابلی حکایت می‌کند. احتمالاً در همین زمان (یا شاید اندکی پیش یا بعد از آن) است که شوش نیز مسخر کورش گشته و آخرین پادشاهی نوعیلامی برای همیشه نابود شده است».


بنگرید به: بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۲۵




۶- کوروش و تأمین هزینه‌های دربار از محل نذورات مردمی


یکی دیگر از اعمالی که پس از تجاوز کورش به بابل و تصرف آن کشور متداول شد، موظف کردن معابد و نیایشگاه‌ها به تأمین مخارج دربار از قبل نذورات مردمی بود. معابد موظف بوده‌اند که مرتباً و بنا به نیاز، بخشی از مایحتاج و هزینه‌های کمرشکن خاندان سلطنتی و تشریفات دربار را که همواره بر دوش مردم سنگینی می‌کرده است، تأمین کنند. در یک سند بازمانده از سال ۵۲۸ پیش از میلاد، معبد اِئانا موظف شده است تا برای یکی از مهمانی‌های شاهانه در اسرع وقت ۲۰۰ بره شیرخوار و ۸۰ گاو چاق فراهم کند و تحویل رئیس تشریفات بدهد. چنین درخواست‌هایی معمولاً با کمبود منابع مالی معبد مواجه می‌شده و آنان ناچار بوده‌اند تا برای تأمین آن به راه‌های دیگری همچون وام گرفتن از رباخواران زیر نظر حکومت یا اجحاف به مردم روی بیاورند. علاوه بر این، معابد موظف بودند در هر زمان که دربار تقاضا کند، برده و کارگر و نیروی انسانی لازم را به خدمت گسیل کنند و حتی گله‌های احشام سلطنتی را به خرج خود پرورش دهند و نگهداری کنند.


برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۳




۷- چگونگی بخشندگی‌های کوروش کبیر


زنان یکی از مظلوم‌ترین و ستم‌کشیده‌ترین اعضای جوامع انسانی بوده‌اند که قربانی جنگ‌ها و تجاوزهای متجاوزان و جهان‌گشایان می‌شدند. زنانی که شوهران یا پدران خود را از دست می‌دادند و به اسارت و بردگی گرفته می‌شدند. رفتار کورش با زنان نیز از این قاعده همیشگی تاریخ جنگ‌ها و تجاوزات بشری مستثنا نبوده است.


یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش و بخصوص بخشندگی‌های او بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه گزنفون است. اما در این استنادها جزئیات این «بخشندگی» دقیقاً مشخص نمی‌شود.


به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمین‌های غربی ایران رفت. او یکی از زنان «تحت تملک» خود را که نوازنده‌ای خوش ‌الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا «اقامتگاه جنگی‌اش دلکش‌تر و روح‌پرورتر از خانه‌اش شود».


برای آگاهی بیشتر بنگرید به: گزنفون، کوروش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۳ تا ۱۲۸




۸- کوروش و تصرف خاله‌اش


کتزیاس مورخ و زشک رسمی دربار اردشیر دوم هخامنشی آورده است که کورش پس از غلبه بر ماد اسپیتاماس را کشت و زن او را که آمیتیس نام داشت، تصرف کرد. آمیتیس دختر آستیاگ و خواهر ماندانا و خاله کورش بود.


برای آگاهی بیشتر بنگرید به: تاریخ کتزیاس (خلاصه فوتیوس)، ترجمه کامیاب خلیلی، تهران، ۱۳۸۰، ص ۱۹




۹- کوروش در تورات


کورش در متن عهد عتیق تورات گرامی داشته شده و نجات دهنده یهودیان از اسارت هفتاد ساله در بابل معرفی شده است . اما در همان کتاب او مجری خواست و اراده و این سخن خدای یهودیان برای نابودی بابل نیز بوده است:


من خود بر ضد بابل بر خواهم خواست و آنرا نابود خواهم کرد. نسل بابلیان را ریشه کن خواهم کرد تا دیگر کسی از آنان زنده نماند.


بابل را به باتلاق تبدیل خواهم کرد تا جغدها در آن منزل کنند،با جاروی هلاکت بابل را جارو خواهم کرد تا هرچه دارد از بین برود) کتاب اشعیا، باب ۱۴ ،بند ۲۲ و ۲۳


پس از هفتاد سال پادشاه بابل وقوم او را به خاطر گناهانشان مجازات خواهم کرد وسرزمین ایشان را به ویرانه ای ابدی تبدیل خواهم کرد. (کتاب ارمیا، باب ۲۵ ،بند ۱۲)


شواهد تاریخی و اکتشافات باستان شناسان نشان از نابودی تمدن بابل پس از کورش می دهد.




۱۰- راهزنی‌های کوروش


کتزیاس میگوید: کورش پسر چوپانی بود از ایل مردها، که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد.


کورش در ایام جوانی به کارهای پست اشتغال می ورزید و از این جهت مکرر تازیانه خورد. او با آستیاکس، آخرین پادشاه ماد، هیچ گونه قرابتی نداشت و از راه حیله و تزویر به مقام سلطنت رسید.


حسن پیرنیا، ایران باستان، جلد اول، ص ۲۴۰


کوروش؛ اسطوره باستانی یا جنایتکار جنگی؟ // آماده انتشار


۱۱-فریبکاری کوروش


هرودوت در کتاب اول خود ضمن گزارش نبرد کوروش با کرزوس(شاه لیدی)، ضمن اینکه گزارش میدهد کوروش ابتدا تصمیم به اعدام کرزوس میگیرد ولی بعدا پشیمان میشود، در بند ۸۷-۹۵ میگوید:


کرزوس … چون دید که پارسیها خانه های مردم را غارت میکنند، رو به کوروش کرده گفت:«شاها آیا اجازه دارم بگویم در چه باب فکر میکنم یا باید خاموش بنشینم؟» کوروش جواب داد:«هر چه خواهی بگو» کرزوس پرسید این جمعیت با این جد چه میکنند؟ کوروش:«شهر تو را غارت میکنند و خزانۀ تو را می‌ربایند» کرزوس:«نه شهر مرا غارت نمیکنند و نه خزاین مرا میربایند، من دارای چیزی نیستم، آنچه میکنند با مال و منال توست» کوروش از این جواب متنبه شد و اطرافیان خود را دور کرده به کرزوس گفت:«عقیده تو در باب این اوضاع چیست؟»… در ادامه کرزوس پیشنهاد میکند که عشر اموال غارت شده را به بهانه نیاز خدا بگیرند وجالب اینکه کوروش نیز این فریبکاری را می‌پذیرد!


(اصل متن در کتاب ایران باستان مرحوم پیرنیا صفحه ۲۵۰)




۱۲-کوروش و کشتن پادشاهان


معمولاً ادعا می شود که کوروش پادشاهان دشمن را نمی کشت اما آیا واقعاً این مطلب صحت دارد؟ برای مثال در مورد کرزوس شاه لیدیه، مورخین یونانی ادعا می‌کنند که کوروش او را نکشت، ولی در اسناد بابلی سال نهم سلطنت نبونید بابلی نوشته شده است:


«در ماه نیسان، کوروش شاه در نزدیکی آربل از دجله عبور کرده در ماه ایار به طرف مملکت لودی رفت و پادشاه آن را کشت، ثروت او را ربود و ساخلوی در آنجا گذاشت.»


مرحوم پیرنیا در مورد این بخش می‌نویسد که وقایع نگاران بابلی اشتباه کرده اند زیرا یونانی‌ها خلاف این را می‌گویند ولی معلوم نیست که چرا وی نظر مورخین یونانی که سالها با زمان کوروش فاصله داشته اند را بر اسناد معاصر کوروش برتری می‌دهد، حال آنکه روش مورخین این است که معمولا سند کهن‌تر و معاصر واقعه بیشترین اعتبار را دارد.


با قبول سخن این کهن‌ترین سند در مورد جنگ لیدی، باید بپذیریم که حداقل این قانون همیشگی نبوده است و گاهی هم کوروش پادشاهان عصر خود را می‌کشته است.




۱۳-کوروش حمله می کرد یا دفاع؟


در اسناد تاریخی هیچ جا نمی‌بینیم که از سوی شاه بابل به کوروش حمله شده باشد. بلکه این کوروش است که به بابل حمله می‌کند. به نظر مرحوم پیرنیا «شاهی مانند کوروش نمیتوانست در همسایگی خود دولت مستقلی را مانند بابل تحمل کند.» (ایران باستان، مرحوم پیرنیا، ص۳۳۳)


جالب این است که پیرنیا از نخستین نویسندگانی بود که به دستور دربار پهلوی به تعریف و تمجید از ایران باستان می پردازد.


طبق این نظر و با توجه به عدم اعلان جنگ از طرف بابل به کوروش میتوان به این نتیجه رسید که کوروش صرفاً جهت افزایش قلمرو حکومتش به یک کشور مستقل هجوم برد و جالب این است که پس از فتح این کشور در منشورش ادعا می کند که بدون جنگ و خونریزی وارد بابل شده و مردم را از دست پادشاه بابل نجات داده است.


همچنین در مورد حمله به ماد، به غیر از کزنفون که معتقد به وراثتی بودن پادشاهی کوروش است کتزیاس، هرودوت و کتیبه های بابلی همگی تأکید دارند که این کوروش بود که به ماد حمله کرد و آغازگر جنگ بود.

maysamsina
29-10-18, 13:47
شناخت واقعی از کوروش کبیر


۱- مصادره خانه های مردم به نفع سرداران توسط کوروش


گزنفون مورخ یونانی که در کتاب خود،کوروشنامه به تجلیل از شخصیت و اخلاق کوروش هخامنشی پرداخته است(والبته کتاب او به گواهی همه ی استادان تاریخ چندان معتبر نیست)از مصادره خانه‌های مردم توسط کورش به نفع سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، یاد کرده است.و برخی از ایران شناسان غربی نیز به این موضوع اشاره کرده اند.


برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: کورت، آملی، هخامنشیان، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران، ۱۳۷۸، صفحه ۱۱۹ تا ۱۲۲؛


بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛


گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶


بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛


گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶




۲- نابودی تمدن ماد توسط کوروش


یکی از جنگ‌های کورش که منجر به نابودی تمدنی کهن شد، غلبه او بر مادها و تسخیر شهر هگمتانه (همدان/ اکباتان) بود. غلبه‌ای که با مساعدت اشراف و فئودال‌ها صورت پذیرفت و منجر به غارت هگمتانه و به بردگی کشیدن گروهی از مردم آن شد.


او توانست ا به اسارت گرفتن آمیتیس (دختر آخرین پادشاه ماد) و تهدید مبنی بر شکنجه او و فرزندانش، شاه را وادار به تسلیم کند و سپس با کشتن شوهر آمیتیس، او را به همسری خود در آورد. در نهایت نیز شاه نگون‌بخت و شکست خورده در بیابانی دورافتاده رها شد تا از گرسنگی و تشنگی جان بسپارد.


در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).


با اینکه مادها دستکم دو بار در زمان داریوش بزرگ کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر دوبار با سرکوب خشونت‌بار داریوش مواجه شدند و۳۸۰۰۰ نفر از آنان قتل‌عام گردیدند.


بنگرید به: گرشویچ، ایلیا، تاریخ ایران دوره ماد- از مجموعه تاریخ کمبریج، ترجمه بهرام شالگونی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۸۷، صفحه ۲۳۸ تا ۲۴۱




۳- کوروش و قتل عام مردم نینوا


یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخش‌های دلپسند آن اکتفا می‌شود و بقیه متن را نادیده می‌انگارند.


گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند.


آنان در حالی که بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند.»


پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.


کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند.


کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند.


برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶




۴- کوروش و نابودی تمدن لیدی


یکی دیگر از تمدن‌هایی که به دست کورش بر افتاد و از بین رفت، تمدن کهن و درخشان لیدی بود. با اینکه اهالی لیدی در همان زمان کوشیدند تا از سلطه هخامنشیان رهایی یابند، اما این قیام که به رهبری پاکتیاس بر پا شد، به فرمان کورش بزرگ و به خشن‌ترین شکل ممکن سرکوب شد.


کورش با اعزام سپاهی به فرماندهی مازارس دستور داد که تمامی قیام‌کنندگان را به بردگی بکشند و رهبر آنان را زنده به نزد او بفرستند. او همچنین دستور داد لیدیایی‌ها را چنان خرد و منکوب سازند که راه هرگونه شورشی علیه سلطه پارسیان هخامنشی بسته شود.


سپاه کورش به سرعت دست به منکوب کردن لیدیایی‌ها می‌زند و رهبر آنان را به اسارت می‌گیرد. شهرهای پری‌ین و مگنزی غارت می‌شوند و مردم شهرهای فوسه و تئوس خانه‌های خود را رها کرده و راه فرار در پیش می‌گیرند. ساکنان کاریه به بردگی کشیده می‌شوند و گروهی از اهالی کزانتوس و کونوس در لیکیه دست به انتحار می‌زنند و مرگ را بر تعبد و بندگی ترجیح می‌دهند. شهرها یکی پس از دیگری تسخیر می‌شوند و پس از اینکه تاراج می‌گردند، پادگان‌های نظامی پارسی و نیروهای ضد شورش هخامنشی در آنها مستقر می‌شوند.


برای آگاهی بیشتر و تفصیل منابع بنگرید به: بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۱۴ تا ۱۱۷




کوروش؛ اسطوره باستانی یا جنایتکار جنگی؟ // آماده انتشار


۵- نابودی تمدن عیلامی خوزیان به دست کوروش


یکی دیگر از تمدن‌های کهن ایران‌زمین که به دست کورش بزرگ بر افتاد و از میان رفت، فرهنگ و تمدن کهن و درخشان عیلامیان/ خوزیان بود. تمدنی که به مدت زمانی بس طولانی یعنی متجاوز از دو هزار سال در جنوب‌غربی فلات ایران تداوم داشت و آثار هنری و معماری فراوانی از آن برجای مانده است. این در حالی بود که پس از سلطه هخامنشیان بر این سرزمین چیزی جز کاخ سلطنتی آنان در شوش ساخته نشد. کاخی که بنا به اظهارات داریوش در کتیبه ششم او در شوش پارسیان کمترین نقشی در ساخت آن نداشتند.


با اینکه خوزیان دستکم یکبار کوشیدند تا در زمان داریوش یکم از سلطه هخامنشیان رهایی یابند و تا حد زیادی نیز در اینکار موفق شدند، اما به گفته داریوش در کتیبه بیستون با سرکوب شدید او مواجه شدند و برای همیشه منکوب گردیدند و از صفحه تاریخ محو شدند.


در این زمینه پی‌یر بریان آورده است: «قتل‌عام‌هایی که پس از جنگ به وسیله سپاهیان کورش انجام گرفته است، از شدت و خشونت ارتش نوبابلی حکایت می‌کند. احتمالاً در همین زمان (یا شاید اندکی پیش یا بعد از آن) است که شوش نیز مسخر کورش گشته و آخرین پادشاهی نوعیلامی برای همیشه نابود شده است».


بنگرید به: بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۲۵




۶- کوروش و تأمین هزینه‌های دربار از محل نذورات مردمی


یکی دیگر از اعمالی که پس از تجاوز کورش به بابل و تصرف آن کشور متداول شد، موظف کردن معابد و نیایشگاه‌ها به تأمین مخارج دربار از قبل نذورات مردمی بود. معابد موظف بوده‌اند که مرتباً و بنا به نیاز، بخشی از مایحتاج و هزینه‌های کمرشکن خاندان سلطنتی و تشریفات دربار را که همواره بر دوش مردم سنگینی می‌کرده است، تأمین کنند. در یک سند بازمانده از سال ۵۲۸ پیش از میلاد، معبد اِئانا موظف شده است تا برای یکی از مهمانی‌های شاهانه در اسرع وقت ۲۰۰ بره شیرخوار و ۸۰ گاو چاق فراهم کند و تحویل رئیس تشریفات بدهد. چنین درخواست‌هایی معمولاً با کمبود منابع مالی معبد مواجه می‌شده و آنان ناچار بوده‌اند تا برای تأمین آن به راه‌های دیگری همچون وام گرفتن از رباخواران زیر نظر حکومت یا اجحاف به مردم روی بیاورند. علاوه بر این، معابد موظف بودند در هر زمان که دربار تقاضا کند، برده و کارگر و نیروی انسانی لازم را به خدمت گسیل کنند و حتی گله‌های احشام سلطنتی را به خرج خود پرورش دهند و نگهداری کنند.


برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۳




۷- چگونگی بخشندگی‌های کوروش کبیر


زنان یکی از مظلوم‌ترین و ستم‌کشیده‌ترین اعضای جوامع انسانی بوده‌اند که قربانی جنگ‌ها و تجاوزهای متجاوزان و جهان‌گشایان می‌شدند. زنانی که شوهران یا پدران خود را از دست می‌دادند و به اسارت و بردگی گرفته می‌شدند. رفتار کورش با زنان نیز از این قاعده همیشگی تاریخ جنگ‌ها و تجاوزات بشری مستثنا نبوده است.


یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش و بخصوص بخشندگی‌های او بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه گزنفون است. اما در این استنادها جزئیات این «بخشندگی» دقیقاً مشخص نمی‌شود.


به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمین‌های غربی ایران رفت. او یکی از زنان «تحت تملک» خود را که نوازنده‌ای خوش ‌الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا «اقامتگاه جنگی‌اش دلکش‌تر و روح‌پرورتر از خانه‌اش شود».


برای آگاهی بیشتر بنگرید به: گزنفون، کوروش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۳ تا ۱۲۸




۸- کوروش و تصرف خاله‌اش


کتزیاس مورخ و زشک رسمی دربار اردشیر دوم هخامنشی آورده است که کورش پس از غلبه بر ماد اسپیتاماس را کشت و زن او را که آمیتیس نام داشت، تصرف کرد. آمیتیس دختر آستیاگ و خواهر ماندانا و خاله کورش بود.


برای آگاهی بیشتر بنگرید به: تاریخ کتزیاس (خلاصه فوتیوس)، ترجمه کامیاب خلیلی، تهران، ۱۳۸۰، ص ۱۹




۹- کوروش در تورات


کورش در متن عهد عتیق تورات گرامی داشته شده و نجات دهنده یهودیان از اسارت هفتاد ساله در بابل معرفی شده است . اما در همان کتاب او مجری خواست و اراده و این سخن خدای یهودیان برای نابودی بابل نیز بوده است:


من خود بر ضد بابل بر خواهم خواست و آنرا نابود خواهم کرد. نسل بابلیان را ریشه کن خواهم کرد تا دیگر کسی از آنان زنده نماند.


بابل را به باتلاق تبدیل خواهم کرد تا جغدها در آن منزل کنند،با جاروی هلاکت بابل را جارو خواهم کرد تا هرچه دارد از بین برود) کتاب اشعیا، باب ۱۴ ،بند ۲۲ و ۲۳


پس از هفتاد سال پادشاه بابل وقوم او را به خاطر گناهانشان مجازات خواهم کرد وسرزمین ایشان را به ویرانه ای ابدی تبدیل خواهم کرد. (کتاب ارمیا، باب ۲۵ ،بند ۱۲)


شواهد تاریخی و اکتشافات باستان شناسان نشان از نابودی تمدن بابل پس از کورش می دهد.




۱۰- راهزنی‌های کوروش


کتزیاس میگوید: کورش پسر چوپانی بود از ایل مردها، که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد.


کورش در ایام جوانی به کارهای پست اشتغال می ورزید و از این جهت مکرر تازیانه خورد. او با آستیاکس، آخرین پادشاه ماد، هیچ گونه قرابتی نداشت و از راه حیله و تزویر به مقام سلطنت رسید.


حسن پیرنیا، ایران باستان، جلد اول، ص ۲۴۰


کوروش؛ اسطوره باستانی یا جنایتکار جنگی؟ // آماده انتشار


۱۱-فریبکاری کوروش


هرودوت در کتاب اول خود ضمن گزارش نبرد کوروش با کرزوس(شاه لیدی)، ضمن اینکه گزارش میدهد کوروش ابتدا تصمیم به اعدام کرزوس میگیرد ولی بعدا پشیمان میشود، در بند ۸۷-۹۵ میگوید:


کرزوس … چون دید که پارسیها خانه های مردم را غارت میکنند، رو به کوروش کرده گفت:«شاها آیا اجازه دارم بگویم در چه باب فکر میکنم یا باید خاموش بنشینم؟» کوروش جواب داد:«هر چه خواهی بگو» کرزوس پرسید این جمعیت با این جد چه میکنند؟ کوروش:«شهر تو را غارت میکنند و خزانۀ تو را می‌ربایند» کرزوس:«نه شهر مرا غارت نمیکنند و نه خزاین مرا میربایند، من دارای چیزی نیستم، آنچه میکنند با مال و منال توست» کوروش از این جواب متنبه شد و اطرافیان خود را دور کرده به کرزوس گفت:«عقیده تو در باب این اوضاع چیست؟»… در ادامه کرزوس پیشنهاد میکند که عشر اموال غارت شده را به بهانه نیاز خدا بگیرند وجالب اینکه کوروش نیز این فریبکاری را می‌پذیرد!


(اصل متن در کتاب ایران باستان مرحوم پیرنیا صفحه ۲۵۰)




۱۲-کوروش و کشتن پادشاهان


معمولاً ادعا می شود که کوروش پادشاهان دشمن را نمی کشت اما آیا واقعاً این مطلب صحت دارد؟ برای مثال در مورد کرزوس شاه لیدیه، مورخین یونانی ادعا می‌کنند که کوروش او را نکشت، ولی در اسناد بابلی سال نهم سلطنت نبونید بابلی نوشته شده است:


«در ماه نیسان، کوروش شاه در نزدیکی آربل از دجله عبور کرده در ماه ایار به طرف مملکت لودی رفت و پادشاه آن را کشت، ثروت او را ربود و ساخلوی در آنجا گذاشت.»


مرحوم پیرنیا در مورد این بخش می‌نویسد که وقایع نگاران بابلی اشتباه کرده اند زیرا یونانی‌ها خلاف این را می‌گویند ولی معلوم نیست که چرا وی نظر مورخین یونانی که سالها با زمان کوروش فاصله داشته اند را بر اسناد معاصر کوروش برتری می‌دهد، حال آنکه روش مورخین این است که معمولا سند کهن‌تر و معاصر واقعه بیشترین اعتبار را دارد.


با قبول سخن این کهن‌ترین سند در مورد جنگ لیدی، باید بپذیریم که حداقل این قانون همیشگی نبوده است و گاهی هم کوروش پادشاهان عصر خود را می‌کشته است.




۱۳-کوروش حمله می کرد یا دفاع؟


در اسناد تاریخی هیچ جا نمی‌بینیم که از سوی شاه بابل به کوروش حمله شده باشد. بلکه این کوروش است که به بابل حمله می‌کند. به نظر مرحوم پیرنیا «شاهی مانند کوروش نمیتوانست در همسایگی خود دولت مستقلی را مانند بابل تحمل کند.» (ایران باستان، مرحوم پیرنیا، ص۳۳۳)


جالب این است که پیرنیا از نخستین نویسندگانی بود که به دستور دربار پهلوی به تعریف و تمجید از ایران باستان می پردازد.


طبق این نظر و با توجه به عدم اعلان جنگ از طرف بابل به کوروش میتوان به این نتیجه رسید که کوروش صرفاً جهت افزایش قلمرو حکومتش به یک کشور مستقل هجوم برد و جالب این است که پس از فتح این کشور در منشورش ادعا می کند که بدون جنگ و خونریزی وارد بابل شده و مردم را از دست پادشاه بابل نجات داده است.


همچنین در مورد حمله به ماد، به غیر از کزنفون که معتقد به وراثتی بودن پادشاهی کوروش است کتزیاس، هرودوت و کتیبه های بابلی همگی تأکید دارند که این کوروش بود که به ماد حمله کرد و آغازگر جنگ بود.

حال کدومش شد ؟ کوروش؛ اسطوره باستانی یا جنایتکار جنگی؟!

گزنفون از زبان کورش چنين نوشته است:


"ما این کشوران به بیداد نگشوده‌ایم، ما به ستم دست نینداختیم بر دیگران، و به زور نتاختیم بر آنها، که بر ما تاختند دیگران، و ما به پدافند خویش ایستادیم"

كوروش هخامنشى تنها پادشاهى در طول تاريخ ايران بوده كه به نقل از هرودوت و گزنفون فقط يك زن اختيار كرده است!


همسر كوروش كاسندان نام داشت.

مهمترین صفت کورش دین داری او بود. او هر روز قربانیان برای ستایش خداوند می کرد. این رسوم و دینداری آنان هنوز در زمان اردشیر دوم هم وجود دارد و عمل می شود. از صفت های برجسته دیگر کورش عدل و گسترش عدالت و حق بود"


به نقل از كوروش نامه گزنفون

"تو اى کمبوجیه! مپندار که عصای زرین سلطنتی تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت، دوستان صمیمی برای پادشاه، عصای مطمئن تری هستند..."


نصيحت كوروش به فرزندانش؛ نقل از گزنفون

گزنفون مورخ یونانی میگوید كه کوروش هخامنشى معتقد بود هیچکس لیاقت حکومت ندارد مگر اینکه از لحاظ خصایل انسانی و اخلاقی تواناتر از زیردستانش باشد!

ووووووووووو
همش گزنفون


گِزِنُفون[۱] (Only the registered members can see the link_note-1) (به یونانی (Only the registered members can see the link D9%86%DB%8C): Ξενοφῶν) فیلسوف، مورخ، و سرباز یونانی (Only the registered members can see the link 7%D8%A7) است که در سال ۴۳۰ قبل از میلاد در آتن (Only the registered members can see the link) به دنیا آمد. دوران زندگی او حدوداً بین سالهای ۴۳۰ تا ۳۴۵ پیش از میلاد بوده‌است.
گزنفون از شاگردان سقراط (Only the registered members can see the link) بود و بعدها به خدمت پروخنوس (Only the registered members can see the link 88%D8%B3&action=edit&redlink=1) درآمده به عنوان سپاهی اجیر در لشکرکشی کوروش کوچک (Only the registered members can see the link DA%A9) علیه برادرش اردشیر دوم (Only the registered members can see the link D9%85_(%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4%DB%8C) ) شرکت کرد. پس از مرگ کوروش، سپاهیان یونانی، گزنفون را به رهبری و قیادت خود برگزیدند. او توانست بازماندهٔ سپاه یونان را از طریق ماد (Only the registered members can see the link) و آسیای صغیر (Only the registered members can see the link D8%B1) به یونان بازگرداند.





آثار[ویرایش (Only the registered members can see the link 86&action=edit&section=1)]

معروفترین نوشتهٔ او آناباسیس (Only the registered members can see the link) است که شرح لشکرکشی کوروش کوچک (Only the registered members can see the link DA%A9) و برگشت ده هزار سرباز یونانی تحت راهنمایی گزنفون به میهنشان است. کورش‌نامه (Only the registered members can see the link 5%D9%87) (سیروپدیا یا تربیت کوروش) که در هشت کتاب پرداخته شده و گزنفون در آن آرای خاص خود را دربارهٔ تربیت جوانان در ضمن این داستان تاریخی بازگو کرده‌است. ضیافت، خاطرات سقراطی و آپولوژی نیز از نوشته‌های معروف او می‌باشند. مجمعوعهٔ نوشته‌های او به شرح ذیل می‌باشند:[۳] (Only the registered members can see the link_note-3)

- - - Updated - - -

گزنفون در كتاب "كوروش نامه" از زبان كوروش چنين نقل ميكند:


«ای فرزندانم، بدن مرا بعد از مرگم در طلا و در نقره قرار مدهید، بلکه بلافاصله در زمین بگذارید»

گزنفون ميگويد:ایرانیان کودکان خود را در دادگاه ها حاضر میکردند تا دادرسی را به چشم بینند و با اصول داوری و اجرای عدالت آشنا شوند! و از رشوه گیری و دزدی و تصرف در مال دیگران خودداری كنند!

کوروش هنگام کشورگشایی نه تنها از کشتن خودداری کرد،بلکه به باورها احترام گذاشت و غنائم را بازگرداند. گزنفون میگوید:رفتار کوروش بگونه‌‌ای بود که همه میخواستند جز خواسته اوچیزی برآنها حکومت نكند

Speed Racer
29-10-18, 13:57
میدانید چرا اسکندر مقدونی بر سنگ کورش کبیر گریست؟


اﺳﮑﻨﺪﺭ ﻣﻘﺪﻭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ زﺩ ﻭ جنایت های بسیار نمود...
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻓﺖ،ﺑﺎﮐﺘﯿﺒﻪ ﺍﯼ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ مقبرﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ کبیر ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ...

( اﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﯼ...
بداﻥ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ که ﭘﺎﯼ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﮐﺴﯽ نهاﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ زﻧﺪﮔﯽ، ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻥ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ و ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮏ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...

ﺑﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ﻣﻮﺟﺐ ﺁﺯﺍﺭ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﯽ ﻧﺸﺪﻩ...

ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﮔﺴﺘﺮﻩ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺗﻮﺍﻥ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﯽ ﺑﺮ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ...

ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻣﻦ،ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻫﺎﯾﯽﺑﺨﺶ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ
ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺗﺎﺝ ﻭ ﺗﺨﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﯾﺎﺭ ﻭ
ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ...

ﭘﺲ ﺑﻪ ﭘﺎﺱ ﻧﯿﮑﻮﯾﯿﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺧﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﺒﺨﺶ...)

*همیشه جاوید کوروش کبیر*



������ زادروز کوروش کبیر مبارکباد������








اﺳﮑﻨﺪﺭ ﻣﻘﺪﻭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ زﺩ ﻭ جنایت های بسیار نمود...
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻓﺖ،ﺑﺎﮐﺘﯿﺒﻪ ﺍﯼ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ مقبرﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ کبیر ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ...



کسی که جنایت های بسیاری می کنه و زن ها و بچه ها و مردم عادی رو می کشه دلش به رحم نمیاد اما با خوندن یک کتیبه گریه می کنه.مردم رو می کشه اما مقبره رو دست نمی زنه
عجب

maysamsina
29-10-18, 14:02
کسی که جنایت های بسیاری می کنه و زن ها و بچه ها و مردم عادی رو می کشه دلش به رحم نمیاد اما با خوندن یک کتیبه گریه می کنه.مردم رو می کشه اما مقبره رو دست نمی زنه
عجب



کسیکه جنایت میکنه کتیبه حقوق بشر نمینویسه !!!:lol: بعدش تو جنگ حلوا پخش نمیکنن !

Speed Racer
29-10-18, 14:14
کسیکه جنایت میکنه کتیبه حقوق بشر نمینویسه !!!:lol: بعدش تو جنگ حلوا پخش نمیکنن !

چه ربطی داشت


در مورد کوروش در پست 2 توضیح دادم.

پست 4 هم مربوط به اسکندر مقدونی هست نه کوروش چون کتیبه رو که کوروش نوشته اما اسکندر تا کتیبه رو می خونه گریه می کنه.



کسیکه جنایت میکنه کتیبه حقوق بشر نمینویسه !!!



وقتی عبیدالله بن زیاد و گروهش امام حسین (علیه السلام) و فرزند شش ماه و یارانش رو کشتن شروع به نماز خوندن کردن. پس می بینی که یک جنایتکار نه تنها می تونه کتیبه دروغین به نفع خودش بنویسه بلکه می تونه حقیقت رو وارونه جلوه بده و جنایت های خودش رو حق بدونه



امضات هم خلط مبحثه

maysamsina
29-10-18, 14:31
چه ربطی داشت


در مورد کوروش در پست 2 توضیح دادم.

پست 4 هم مربوط به اسکندر مقدونی هست نه کوروش چون کتیبه رو که کوروش نوشته اما اسکندر تا کتیبه رو می خونه گریه می کنه.



کسیکه جنایت میکنه کتیبه حقوق بشر نمینویسه !!!



وقتی عبیدالله بن زیاد و گروهش امام حسین (علیه السلام) و فرزند شش ماه و یارانش رو کشتن شروع به نماز خوندن کردن. پس می بینی که یک جنایتکار نه تنها می تونه کتیبه دروغین به نفع خودش بنویسه بلکه می تونه حقیقت رو وارونه جلوه بده و جنایت های خودش رو حق بدونه



امضات هم خلط مبحثه
چه ربطی به امام حسین داره ؟ از کوروش رفتی به امام حسین ؟ بحث رو آیینی نکن !:1. (29):
دیدگاه شما اینه کوروش جنایتکار بوده ؟
شما الان عالمی ؟
از کوروش رفتی به امضا بنده ؟
ایشون الکی کتیبه رو نوشته و 2 رو بازی در آورده ؟ یعنی همه رو کشته نابود کرده بعدش خاسته بمیره کتیبه نوشته تا راه گم کنه و مردم بگن خوب بوده :1. (27):

Speed Racer
29-10-18, 14:50
چه ربطی به امام حسین داره ؟ از کوروش رفتی به امام حسین ؟ بحث رو آیینی نکن !:1. (29):
دیدگاه شما اینه کوروش جنایتکار بوده ؟
شما الان عالمی ؟
از کوروش رفتی به امضا بنده ؟
ایشون الکی کتیبه رو نوشته و 2 رو بازی در آورده ؟ یعنی همه رو کشته نابود کرده بعدش خاسته بمیره کتیبه نوشته تا راه گم کنه و مردم بگن خوب بوده :1. (27):

دیدگاه من این نیست تاریخ اینو گزارش کرده




ایشون الکی کتیبه رو نوشته و 2 رو بازی در آورده ؟ یعنی همه رو کشته نابود کرده بعدش خاسته بمیره کتیبه نوشته تا راه گم کنه و مردم بگن خوب بوده



آره الکی نوشته. حتما آخر عمرش که ننوشته ولی هر انسانی اگه ایمان نداشته باشه خودش رو در همه موارد حق می دونه و اگه جنایتی هم مرتکب بشه میزاره پای اینکه این عدالت بوده یا دستور خداوند بوده و از اینجور حرفا

پادشاه درستی نبود که ازش جز جنایت هاش چیز دیگه ای نمونده، همچنانکه امام حسین چون حق بود 1400 سال مونده و باز هم می مونه مثل حضرت ابراهیم یا حضرت یوسف یا حتی حافظ و سعدی و فردوسی که ایرانی هستن.


همه این مسائل رو همین الان در جامعه خودمون قشنگ داریم می بینیم که چطور جای حق و باطل رو عوض می کنن و برای پست و مقام وپول چه بلایی سر مردم آوردن.

با امضات هم کلا مشکل دارم چون خلط مبحثه آقا میثم:lol:

maysamsina
29-10-18, 15:10
دیدگاه من این نیست تاریخ اینو گزارش کرده






آره الکی نوشته. حتما آخر عمرش که ننوشته ولی هر انسانی اگه ایمان نداشته باشه خودش رو در همه موارد حق می دونه و اگه جنایتی هم مرتکب بشه میزاره پای اینکه این عدالت بوده یا دستور خداوند بوده و از اینجور حرفا

پادشاه درستی نبود که ازش جز جنایت هاش چیز دیگه ای نمونده، همچنانکه امام حسین چون حق بود 1400 سال مونده و باز هم می مونه مثل حضرت ابراهیم یا حضرت یوسف یا حتی حافظ و سعدی و فردوسی که ایرانی هستن.


همه این مسائل رو همین الان در جامعه خودمون قشنگ داریم می بینیم که چطور جای حق و باطل رو عوض می کنن و برای پست و مقام وپول چه بلایی سر مردم آوردن.

با امضات هم کلا مشکل دارم چون خلط مبحثه آقا میثم:lol:
بحثو سیاسی نکن . مهم انسانیت و وجدان درون انسانه . شما تو فرهنگ خودت ایران باش:lol: بنده از ته حرفات متوجه میشم کجا میخای بکشونی بحثو ولی باهات بحث نمکینم چون آخرش میخوره به دین و سیاست فرهنگ .... با دین یا بدون دین ، انسان‌های
خوب ، کارهای خوب می‌کنند و
انسان‌های بد ، کارهای بد ؛


اما برای اینکه انسان با ظاهرِ
خوب بتواند کارهای بد بکند
قطعا به دین نیاز دارد !


#استیون_واینبرگ
امضا بنده هم خیلی صحیح و کامله .:1. (35): و توش ریا و 2 پهلویی و جود ندارد . :1. (23):
لطفا تاپتیک قفل شود . چون موضوع رو دارن جای دیگری میبرن . با تشکر .

Mehrdad.A 88
29-10-18, 17:40
صفات و کارهای کثیفی که اینجا به کوروش نسبت داده شد بیشتر به یک گروه و نژاد دیگه میخوره. میدونین که :1. (26):

AMD>INTEL
29-10-18, 17:43
دوستان اگر بحث به مسائل دیگه کشیده بشه و در نتیجه بی احترامی صورت بگیره هم تاپیک بسته میشودو هم کاربران خاطی اخطار میگیرند .

maysamsina
29-10-18, 18:40
دوستان اگر بحث به مسائل دیگه کشیده بشه و در نتیجه بی احترامی صورت بگیره هم تاپیک بسته میشودو هم کاربران خاطی اخطار میگیرند .

لطفا تاپتیک قفل شود . چون موضوع رو دارن جای دیگری میبرن . با تشکر . . از کوروش رفتن امام حسین .


کوروش جوان مومن و پاک ایرانی بود .نمادی از انسانیت و کمال بود حال امده اند عده ای بهش تهمت و افترا و حرفای ناسزا و زشت میزنند ! منشور حقوق بشر و نوشت که برای همه دنیا کافیه . بی دلیل نیس معنی نام و پرچم ایران به سرزمین نجیب زادگان معروفه . کمتر کشوری پیدا میشه که مثل ایران فرهنگ و ریشه داشته باشه . 

چند هزار سال پیش :موحدینِ پیرو حضرت موسی(ع) از کوروش کمک خواستند. که آقا ما تحت ستم هستیم قومی هستن در همسایگی اجازه نمیدهن ما موحد و خدا خود را پرستش کنیم در سرزمینی که تحت اداره کوروش بود و حرکت کرد ورفت انها را آزاد کرد بدون اینکه 1 نفر کشته بشود با تدبیر و زکاوت مدیریت . و بعد آزاد کرد و منشور صادر کرد . بنام

منشور حقوق بشر : احدی حق ندارد به کسی ظلم کند. احدی حق ندارد به اموال و شخصیت مردم تجاوز کند . کسی حق ندارد کسی رو به بیگاری و بردگی بگیرد . همه در اندیشه و بیان آزاد .

این یعنی عدالت و آزادی بشر . که فقط مال ملت و فرهنگ ایرانه . حال عده ای اومدن فحش و ناسزا میگن .و بحث رو بجای دیکه میکشانند .

بحث مرده پرستی نیس . بحث اینه ما باید خودرا در انسانیت پرورش بدیم و از وجدان خود استفاده کنیم .و ازگذشته سرمشق بگیریم . در آخر باز تاکید مکینم موضوع رو سیاسی یا دینی و... نکنید

ملتی که تاریخ نمیداند محکوم به تکرار و شکست است!