life24
20-10-17, 23:45
به گزارش ایسکانیوز، کتاب «اینجا صدای گرگها بلندتر است» روایت پسری جوان به نام شوان است. پسری ساده و بهظاهر کمهوش که خانوادهاش از بمباران شیمیایی حلبچه به منطقه هورامانِ ایران گریختهاند. رمان با نگاهی به آنروز، بیست و نه سال بعد از آن حادثه را روایت میکند.
شوان و دوستانش کولبر هستند و رمان روایت دردهای آنها در فضای افسانهای هورامان است. در کنار آن، عشق ناغافل و یکباره به سراغ شوان میآید؛ دختری که از خشونت آنسوی مرز گریخته است.
شوان شیفته خواندن افسانه و شعر است و رمان با تلفیق فضای داستان با افسانههای کردی و شعر و موسیقی منطقه و زیباییهای رنگین هورامان در بهار و پاییز و زمستان در کنار دردهای کولبران، زخمهای بمباران حلبچه و زشتی خشونت های ناموسی، مخاطب را به تماشای یک افسانهی عاشقانه مینشاند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«هانا انگار که پیلهاش را بشکافد، سر از کیسه چرمی بیرون آورد، بال زد و نشست دَمِ غار. سرآستینهای گجی آبیاش توی باد تاب میخورد. شوان ترسیده و بهتزده نشسته بود روی سنگهای سفید کف غار و بال زدنش را تماشا میکرد. تولد پروانهای تازه و نورسته از میان پیله به همان ظرافت و تردی! هومان پایین غار ایستاده و چشمهایش از تصویر شکفتن هانا پر شده بود. هانا لایه لایه پوشالها و پتوها را از دور خودش باز کرده و از میان کیسه چرمی سر بیرون آورده بود. آمدنش از میان آن لایهها، به گل رز آبیای میمانست که توی آن صبح سرد برفی آذر شکفته باشد؛ به همان عجیبی و زیبایی!»
رمان «اینجا صدای گرگها بلندتر است»، اثر عادله خلیفی در 152 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 12 هزار تومان از ابتدای مهرماه توسط انتشارات کتاب کولهپشتی راهی کتابفروشیها میشود.
منبع: اسکای
Only the registered members can see the link
شوان و دوستانش کولبر هستند و رمان روایت دردهای آنها در فضای افسانهای هورامان است. در کنار آن، عشق ناغافل و یکباره به سراغ شوان میآید؛ دختری که از خشونت آنسوی مرز گریخته است.
شوان شیفته خواندن افسانه و شعر است و رمان با تلفیق فضای داستان با افسانههای کردی و شعر و موسیقی منطقه و زیباییهای رنگین هورامان در بهار و پاییز و زمستان در کنار دردهای کولبران، زخمهای بمباران حلبچه و زشتی خشونت های ناموسی، مخاطب را به تماشای یک افسانهی عاشقانه مینشاند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«هانا انگار که پیلهاش را بشکافد، سر از کیسه چرمی بیرون آورد، بال زد و نشست دَمِ غار. سرآستینهای گجی آبیاش توی باد تاب میخورد. شوان ترسیده و بهتزده نشسته بود روی سنگهای سفید کف غار و بال زدنش را تماشا میکرد. تولد پروانهای تازه و نورسته از میان پیله به همان ظرافت و تردی! هومان پایین غار ایستاده و چشمهایش از تصویر شکفتن هانا پر شده بود. هانا لایه لایه پوشالها و پتوها را از دور خودش باز کرده و از میان کیسه چرمی سر بیرون آورده بود. آمدنش از میان آن لایهها، به گل رز آبیای میمانست که توی آن صبح سرد برفی آذر شکفته باشد؛ به همان عجیبی و زیبایی!»
رمان «اینجا صدای گرگها بلندتر است»، اثر عادله خلیفی در 152 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 12 هزار تومان از ابتدای مهرماه توسط انتشارات کتاب کولهپشتی راهی کتابفروشیها میشود.
منبع: اسکای
Only the registered members can see the link