Security
26-08-07, 10:42
نظر شما چیست؟ توطئهاي در کار است یا این تنها یک تصادف زمانی ساده است؟ عدة بيشماري از مردم، که تعدادشان هم روز به روز بیشتر ميشود، بر این باورند که دستهایی در کار است. مظنونان اصلی آنها نیز انجمنهای مخفی هستند که سالهاست بر ضدّ مردم آمریکا و انگلیس توطئه ميکنند.
«آدمها خوش شانسی رو دو جور تعریف ميکنن. یک عده اونو چیزی بیشتر از شانس و اتفاق میدونن؛ واسة اونها شانس یه نشونه است؛ یک نشونه که ثابت ميکنه یک کسی اون بالا هست، اونها رو ميبینه و مراقبشونه. اما واسه یه عده دیگه این فقط شانسه که اومده سراغشون؛ شانس آوردن و بخت یارشون شده. من مطمئنم این جور آدمها به اون 14 تا نور بدبینانه نگاه ميکنن؛ واسشون شرایط پنجاه پنجاه نیست. ميتونه بد باشه، می تونه خوب باشه. در اعماق قلبشون باور دارن که هرچی پیش بیاد، خودشون هستن و خودشون. تنها ميمونن و این اونها رو ميترسونه. درسته، این جور آدمها هستن. ولی عدة زیاد دیگهاي هم هستند که با این گروه فرق دارن. وقتی اون 14 تا نور رو ميبینن، بهش به چشم یه معجزه نگاه ميکنن؛ و با تمام وجود حس میکنن که هر اتفاقی بیفته یک کسی هست که کمکشون کنه، و این بهشون امید ميده. حالا باید از خودتون بپرسین که شما جزو کدوم دستهاین؟ از اونها که نشونهها واسشون معجزه است؟ یا اونهایی که فقط به شانس اعتقاد دارن؟ یا اصلاً اینجوری فکر کنین ـ یعنی ممکنه دو تا چیز فقط از روی شانس، هم زمان اتفاق بیفته؟»2
اگر قرار بود از هر کس که در خیابان ميبینم، بپرسم: «شما ميتوانستید حملات تروریستی یازده سپتامبر 2001 را پیش بینی کنید؟» پاسخ نود و نه درصد آنها مطمئناً منفی بود. حتّی اگر قرار بود همین پرسش را از مسئولان دولتی، قضایی، نظامی، مذهبی یا اقتصادی کشور ميپرسیدم باز هم همین جواب را ميگرفتم. البته دولت بوش هم اعلام کرد که: «هیچ کس در دولت نمیتوانست وقوع چنین هواپیماربایی و حملة انتحاری را پیشبینی کند»3. مشاور سابق امنیت ملی آمریکا و وزیر امور خارجة فعلی، کاندولیزا رایس، نیز ماهها پس از حملات تروریستی تأکید کرد: «من فکر نمی کنم کسی ميتوانست چنین حادثهاي را تصور کند که...گروهی سعی کنند از یک هواپیمای ربوده شده به عنوان موشک استفاده کنند».4 حتّی سرپرست مشاوران نظامی رئیس جمهور، ژنرال نیروی هوایی، ریچارد مایرز، اذعان کرد: « اعتراف سخت است، امّا باید بگویم در این مورد فکری نکرده بودیم».5
بهرغم سخنان تکراری دولتمردان بوش مبنی بر اینکه «هیچ کس در کشور تصور چنین حادثهاي را نداشت». باید بگویم اگر قرار بود از چند تن از افراد بانفوذ و قدرتمند هالیوود، که با تجسم تصور نكردني زندگی ميگذرانند، همان پرسش را ميپرسیدم، شاید با توجّه به آنچه که آنها در لایههای پنهان بعضی از فیلمهایشان قبل از یازده سپتامبر نشان دادهاند؛ پاسخهایی گویاتر و واقعیتر دریافت ميکردم.
فیلمهای پیش از 11/9
فیلم: ویروس ماشین(1984)
دقیقه: 01: 08: 58
صحنه: زاک کالیگان همراه جیزمو سوار ماشین ميشود و آن را با موفقیت روشن ميکند. رادیو روشن ميشود و نشانگر قرمز آن بین 9 و11 است.
Only the registered members can see the link
فیلم: روزاستقلال(1996)
دقیقه: 00: 41: 22
صحنه: هنگامی که هواپیما، رئیس جمهور و خانوادهاش را از صحنه دور ميکند، جف گلدبلوم لپ تاپی را باز ميکند تا شمارش معکوس را ببیند. هنگامی که دوربین نمای کلوزآپ ميگیرد لحظة
9: 11: 01 نشان داده ميشود.
Only the registered members can see the link
فیلم: صلح طلب(1997)
دقیقه: 01: 28: 42
صحنه: جورج کلونی و نیکول کیدمن در تعقیب تروریست یوگسلاویایی هستند که پروازش در فرودگاه جی اف کی نیویورک به زمین مينشیند. کلونی از پله برقی پایین آمده و نگران اطراف را نگاه ميکند. پشت سرش صندلیهای شمارة 9 و 11 پیداست.
فیلم: دشمن ملّت(1998)
دقیقه: 01: 28: 06
صحنه: جین هکمن، ویل اسمیت را به خانهاش ميبرد تا اطلاعات شخصی جان ویتز را از رایانه بگیرند. هکمن ميخواند: «توماس برایان رینولدز، متولد40/11/9».
فیلم: روگراتها در پاریس(2000)
دقیقه: 00: 02: 22
صحنه: چاکی در جشن عروسی دارد ميرقصد که بند کفشهایش گره ميخورد. همراه با ضربات موسیقی شروع به شمردن ميکند: «نه، یازده، دوازده...»
فیلم: قاچاق(2002)
دقیقه: 00: 02: 17
صحنه: در سکانس ابتدایی ماشین حمل مواد چپ ميکند و پلیس آن را ميگیرد. وقتی جعبههای مواد را بر ميدارند، روی هر کدام عدد 911 نوشته شده است.
Only the registered members can see the link
فیلم: وطن پرست(2000)
دقیقه: 1 ـ 00: 03: 25 و2 ـ 00: 03: 59
صحنه: 1 ـ مل گیبسون صندلی را که ساخته است وزن ميکند و ميگوید: «نه پوند و یازده اونس.خوبه، خیلی خوبه».2 ـ صندلی را به زمین ميگذارد و روی آن مينشیند امّا صندلی وزن او را تحمل نمیکند و ميشکند. او با ناراحتی صندلی را به سمت دیوار جایی که بقیة صندلی شکستهها قرار دارند، پرت ميکند.
Only the registered members can see the link
توطئه یا تصادف
نظر شما چیست؟ توطئهاي در کار است یا این تنها یک تصادف زمانی ساده است؟ عدة بيشماري از مردم، که تعدادشان هم روز به روز بیشتر ميشود، بر این باورند که دستهایی در کار است. مظنونان اصلی آنها نیز انجمنهای مخفی هستند که سالهاست بر ضدّ مردم آمریکا و انگلیس توطئه ميکنند.7 از جملة این انجمنها، سازمانهای مذهبی یا ظاهراً مذهبی و دستگاههای دولتی مانند فراماسونریها(Masons)، ایلومیناتی(Illuminati)، اوپوس دی (Opus Dei)، اسکال اند بونز(Skull & Bones)، جامعة یسوعیان(Jesuits)، سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا(CIA)، ادارة آگاهی فدرال(FBI) و دارة امنیت ملی (NSA) را ميتوان نام برد. اينها را اضافه کنید به گروههای بسیار دیگری که به صورت کاملاً مخفیانه و سرّی برضدّ مردم آزادی خواه غرب فعالیت ميکنند.
این گروههای شریر در تلاشند تا با قدرت و نفوذ خطرناک خود، که از طریق سکوت مرموز و کتمان فعالیتهایشان به دست آوردهاند، نظامهای اجتماعی و سیاسی خاص را متزلزل کرده و برنامههای پنهان خود را پیش برند. این سرکوب خائنانه و وقیحانه کار را به جایی کشاند که رئیس جمهور آمریکا، جان اف کندی، شخصاً در سخنرانی خود در نشست انجمن ناشران مطبوعاتی آمریکا به شدت از آن انتقاد کرد. کسی که قتلش خبر از توطئه و آشوب ميداد و بر آن در بالاترین سطوح دولت، سرپوش گذاشته شد:
خودِ کلمة «پنهانکاری»، در جامعهاي آزاد و باز، منفور است؛ ملت ما در سرشت خود و سرنوشت خود مخالف انجمنهای مخفی، سوگندهای پنهانی و جلسات سرّی بوده و هست. ما سالها پیش دریافتیم که خطرات پنهان کاریِِِ غیر ضروری و افراطی حقایق درست، به مراتب بیشتر از خطراتی است که برای توجیه کتمان آنها ميشماریم.»8
در کنار قدرت سیاسی، این گروهها «نفوذ زیادی هم بر رسانههای جهان» دارند؛ که البته اعمال آن از همه جا بیشتر بر پایتخت رسانهاي جهان هالیوود، احساس ميشود!9
دکتر ربکا کرلی در مصاحبهاي تلفنی با برنامة وایزیگوت، از نفوذ پنهانی یکی از این گروههای خائن در هالیوود پرده برداشت:
«وقت آن رسیده که در مورد فراماسونرها روشنتر صحبت کنیم... زیرا این طور که معلوم است هر چه بیشتر به ما ميگویند که در مراسم و تشریفات عجیب و غریب خود چهها ميکنند، راحت تر هم از جواب پس دادن طفره ميروند... در وهلة اوّل از طریق فیلمهای علمی ـ تخیلی با آنها آشنا ميشویم... چنین فیلمهایی را ميشناسید، مثل «تئوری توطئه» و همین طور بسیاری از فیلمهای مل گیبسون؛ و ظاهراً در این فیلمهاست که پی ميبریم واقعیت چیست. حال مردم باید بفهمند که آنها چه طور از مجازات در امان ميمانند.»10
با توجه به اينكه هالیوود، به دستور مقامات دولتی، نظامی و اطلاعاتی فیلمنامههایی را تغییر داده، خطوط اصلی داستانها را اصلاح کرده و حتّی تاریخ را بازنویسی کرده است؛ دیگر شکی نمیماند که تعدادی از اعضای این گروهها به جمع نویسندگان، کارگردانان، بازیگران یا تولیدکنندگان سرشناس هالیوودی راه پیدا کردهاند تا در مورد اهدافشان مذاکره کنند.11 تا آنجا که جدیداً جنجالی در مورد فیلم کریس کارتر با نام «پروندة ایکس» (The X ـ Files) و سری تلویزیونی آن «تیراندازان تنها» (The Lone Gunmen) به راه افتاده است؛ زیرا در یکی از صحنههای این فیلم عدهاي از دولتمردان آمریکا که عضو گروهی سرّی هستند، تحت عنوان تروریست، هواپیمایی تجاری را از راه دور ميربایند و آن را به سمت مرکز تجارت جهانی هدف ميگیرند.12 آیا خیلی دور از تصور است اگر فرض کنیم که یکی یا چند تا از نویسندگان (وینس گیلیگان، جان شیبان و فرانک اسپاتنیز) یا دست اندرکاران این فیلم از قبل اطلاعاتی داشته است؟
دین هگلوند، که در فیلم «پروندة ایکس» و«تیراندازان تنها» نقش ریچارد «رینگو» لنگلی را بازی ميکرد، در سری جدید مصاحبههایش عنوان کرده که نویسندگان این فیلم روابطی با FBIوNASA داشتند و آنها بودند که بودجة لازم را در اختیار تولیدکنندگان گذاشتند.13 او تصریح کرد که CIA در طول بیست سال گذشته، همواره جاسوسانی را به کار گرفته تا در اجتماعات هالیوودی شرکت کنند و بدین وسیله حافظ منافع آنان بوده و نظرات آنها را منتقل کنند. هگلوند همچنین تعریف کرد که چگونه با یکی از این جاسوسان که به عنوان غیبگو در هالیوود کار ميکرد، آشنا شده است:
«در یکی از مهمانیهای هالیوود، کریس کارتر در لباسی رسمی گوشهاي ایستاده بود و انگار در مهمانی نبود. خانمی به سمت او رفت و گفت: «روی هر چه که داری کار ميکنی بدان که میلیونها دلار برایت سود خواهد آورد»، و این درست قبل از شروع «پروندة ایکس» بود. بنابراین آن خانم موفقیت فیلم را پیش بینی کرده بود بدون آنكه کریس کارتر را بشناسد و بداند او روی چه پروژهاي کار ميکند. وقتی از او پرسیدم که او چگونه به این مهمانی دعوت شده، جواب داد که برای CIA كار ميكند به این صورت که آنها ايمیلهایی برایش ميفرستند و به او ميگویند به چه مهمانیهایی برود؛ بعد یک سری اتفاقاتی ميافتد و پولهایی رد و بدل ميشود و اسم او در لیست مهمانها قرار ميگیرد ( و البته هرگز هم نمیفهمد چگونه!). سپس به مهمانی رفته و با افراد مختلف حرف ميزند و وقتی برگشت نتایج گفتوگوهایش را برای آنها ايمیل ميکند. او واقعاً نمیدانست که این ايمیل کجا ميرود و چه کسی جوابش را ميدهد، امّا پس از مدتی آنها برایش چکی ميفرستند. بعداً معلوم شد که این کار CIA است و خوب همان طور که ميدانید، آنها تمام حرفهایی را که در مهمانیهای هالیوود میان تهیه کنندگان و سایر افراد رد و بدل ميشود زیر نظر ميگیرند وخوب معلوم است به این دلیل که سینما یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغ سیاستهای خارجی در هر کشور و گروهی است...»14
این مسائل باعث شده خیلیها به گمانه زنی و نظریه پردازی رو آورند؛ همان طور که فرانک اسپاتنیز، یکی از نویسندگان «تیراندازان تنها» و تهیه کنندة «پروندة ایکس» عنوان ميکند: «چیزی که مرا آزار ميدهد این است که اگر من به عنوان نویسندة فیلمهای تخیّلی توانستم چنین سناریویی را تصور کنم؛ پس افرادی که در رأس قدرت هستند و وظیفهاشان هم این است كه دربارة فجایع و خطرات از قبل چاره اندیشی کنند، توانایی تصور چنین حادثهاي را داشتهاند.»15 در حقیقت پس از یازده سپتامبر دولت آمریکا «عدهاي از نویسندگان تلویزیون و سینما را جمع کرد و از آنها خواست تا فیلمنامههایی تخیلی در مورد تروریسم بنویسند تا بتوانیم در برابر این حوادث پیشبینی نشدني بهتر عکسالعمل نشان دهیم (و لابد آماده تر شویم!)».16 چه کسی ميداند که نتیجة تصورات این نویسندگان چه خواهد بود؟ ولی شما دفعة بعدی که فیلمی را ميبینید دقیقتر نگاه کنید.
عدد شناسی 11/9
مطالعة اعداد (عدد شناسی یا علم اعداد) در ادیان بزرگی چون مسیحیت، یهود و اسلام نقشی محوری دارد. انجیل مسیحی پر است از الگوها و نمادهای عددی که هر کدام معنای خاص خود را دارند. مثلاً هر یک از اعداد 3 ، 7 ، 12 ، 40 ، 666 ، 1260 یا 2520 نماد چیزی هستند. بنابراین جای تعجب نیست اگر اعدادی برای بعضی از انجمنهای سرّی معنا و اهمیت خاصی داشته باشد. در واقع در بسیاری از فیلمهای هالیوودی مانند (End of Days): «پایان روزگار» (1999)، (Eyes Wide Shut): «چشمان کاملاً بسته» (1999)، (Matrix «ماتریکس» (1999)، (National Treasure): «میراث ملی» (2004)، (Ocean’s 11): « یازده یار اوشن» (2001) (Thirteen Days) : «سیزده روز» (2000) و (The Thirteenth Floor) : «طبقة سیزدهم» (1999) به اعداد و نمادها اشاره شده است.17
پس یعنی اعداد 9 و 11 نیز معنای خاصی دارند؟ یکی از کشیشان انگلیكی قرن نوزدهم، EW Bullinger، بر این باور بود که عدد 9 نشان دهندة داوری الهی یا غایت و کمال است در حالی که عدد 11 نماد بی نظمی،آشوب، نقصان و فروپاشی است.18 با این حال هنوز نمیدانیم که آیا این اعداد معنای اسرار آمیز دیگری برای این انجمنهای مخفی دارند؟19
اگر 11/9 را با حوادث تروریستی پس از آن مقایسه کنیم، متوجه ميشویم که فهمیدن معنای این اعداد و کشف رابطة آن با طراحان اصلی اینگونه حوادث جهانی، چقدر ضروری مينماید. در 11 مارچ 2004، 191 نفر در حادثة تروریستی قطار مادرید جان خود را از دست دادند. بسیاری از رسانههای خبری از این حادثة11/3 به عنوان «11/9 اروپا» یاد کردند.20 هرچند همه نمیدانند امّا این حادثه911 روز بعد از 11/9 اتفاق افتاد.21 این تکرار اعداد 1 ـ 1 ـ 9 خیلی آشنا به نظر ميرسد! امّا چه کسی پشت این اعداد است و چه ميخواهد بگوید؟
امّا، این اعداد براي مردم اسرائيل اهمیت تاریخی دارند. یهودیان هر سال در روز(Tisha B’ Av)، نهمین روز از یازدهمین ماه تقویم عبری، روزه ميگیرند به یاد بلایا و فجایعی که در طول تاریخ بر سر آنها آمده است؛ از جمله ویران شدن معبد اوّل توسط بابلیها در 587 ـ 586 قبل از میلاد، خراب شدن معبد دوم توسط رومنها در70 بعد از میلاد، شکست رومنها از ارتش سیمون بار کوچبا (Simon Bar Kochba) در135 بعد از میلاد، اخراج یهودیان از انگلستان توسط شاه ادوارد اوّل در 18 جولای 1290، اخراج یهودیان از اسپانیا توسط شاه فردیناند و ایزابلا در 2 آگوست 1492و اعلام جنگ جهانی اوّل در 1914. حال این پرسش پیش ميآید : دیگر چه 11/9هایی قرار است در یادها بماند؟
نگاهی دقیقتر
هالیوود همچون جادوگران درویید(Druid)، که ازچوب راج(holly wood) عصای جادو ميساختند، با فیلمی پس از فیلم دیگر، ما را افسون خود ميکند و آنچه را که در «آینده» ميبیند برای تماشاچیانی روایت ميکند که همه چیز را بدون چون و چرا ميپذیرند.22 این شکل کنترل اجتماعی که به «برنامه ریزی پیشگویانه» معروف است، سنت پایداری است در هالیوود که به وسیلة تکنیک جادوگری و جلوههای ویژة خود تصویر دقیق و خطاناپذیری از جهان آینده برای ما ترسیم ميکند و این پندار نادرست را از این رو در ذهن ما به وجود ميآورد تا به وسیلة آن تصویری از واقعیت آینده داشته باشیم.23 از فیلمهایی چون (Independence Day): «روز استقلال» (1996) و(The Long Kiss Goodnight) : (1996) گرفته تا The Peacemaker)): «صلح طلب» (1997) و (The Siege) : «محاصره» (1998) روند شرطی کردن عامة مردم برای پذیرفتن تصویری از آینده، که روشنفکران سعی دارند به صورت کاملاً واقعی و قابل لمس برای آنها ترسیم کنند، از محورهای اصلی برنامههای هالیوود بوده است.24
اگر تکرار 11/9 به صورت پنهان و پیدا در بسیاری از فیلمهای هالیوود قسمتی از توطئهاي پنهانی بوده، پس فیلمهای بعد از 11 سپتامبر از چه حکایت ميکنند؟ در سالهای اخیر مضمون اصلی ساختههای هالیوود حول محور تصاویر نامیمونی از آخرالزمان چرخیده است: شیوع بیماری و اپیدمیهای فراگیری که میلیونها نفر را در سراسر جهان از بین ميبرد، افزایش خطر بمبهای هستهاي و حملات تروریستی شیمیایی و بیولوژیکی در آمریکا و انگلیس، بلایا و فجایع محیطی که در سراسر جهان ویرانیهایی به بار ميآورد و جان تودههای آسیب پذیر را تهدید ميکند.
برای مثال در فیلم (Outbreak) (1995) دولت آمریکا در جهت اهداف خود درجنگ میکروبی، ویروسی کشنده تولید ميکند. امّا کنترل آن از دستشان خارج ميشود و ویروس به شهر ساحلی کوچکی در کالیفرنیا راه پیدا ميکند. ارتش تمام شهر را قرنطینه کرده و افراد مبتلا را دستگیر ميکند. در همین حین کمیتهاي از طرف رئیس جمهور دستور ميدهد برای از بین بردن ویروس، تمام شهر را بمباران کنند.25 دانشمندِ تندروی آمریکایی در فیلم (12 Monkeys) : «دوازده میمون» (1995) ویروس کشندهاي را آزاد ميکند که باعث از بین رفتن جان میلیاردها انسان ميشود و نجات یافتگان را مجبور به زندگی در زیرزمین ميکند. فیلم (Smallpox 2002 Silent Weapon) : «آبله 2002: اسلحة خاموش» (2002) به اثرات ویرانگر شیوع آبله در آمریکا و انگلیس ميپردازد که در اثر آن 60 میلیون نفر در سراسر جهان ميمیرند. در ( Tidal Wave: No Escape): «طوفان: راه فراری نیست» (1997) تروریستی دیوانه، موشکی اتمی را به زیر دریا ميفرستد و موجی از تسونامی به وجود ميآورد که سواحل کالیفرنیای جنوبی را ویران ميکند. تروریستهای اروپایی در (The peacemaker): «صلح طلب» (1997) و (The Sum of All Fears) «مجموع همة ترسها» (2002) نقشه ميکشند تا سلاحهای اتمی را در خاک آمریکا نابود کنند. بنیادگرایان مسلمان افراطی موفق ميشوند که بمب آلودهاي را در فیلم (Dirty War) : «جنگ کثیف» (2004) منفجر کنند که پرتوهای راديواکتیو آن نواحی مرکزی لندن را فرا ميگیرد. سیارکها و ستارههای دنباله دار جان انسانها را در فیلمهای (Armageddon) : «آرماگدون» (1998) و ( (Deep Impact: «اثر عمیق» (1998) به خطر مياندازد و در(Volcano) : «آتش فشان» (1997)، Dante’ s Peak) (1997) و (Supervolcano): «اََبَر آتش فشان»: (2005) فوران آتش فشانهای خاموش مناطق شهری آمریکا را تهدید ميکند. سیل و طوفان در(The Day After Tomorrow): «روزی پس از فردا» (2003) قارة آمریکا را ویران ميکند و در (Category 6: Day of Destruction) : «طوفان ششم: روز تخریب» (2004) کولاک و گردباد با هم در ميآمیزند و به شکل طوفان عظیمی، خرابیهایی را در شیکاگو به بار ميآورند و باعث قطع شبکة فشار قوی برق کشور ميشوند. صدها میلیون نفر بدون برق ميمانند و هیچ کس قادر نیست دیگران را از فاجعة در حال وقوع آگاه کند.
حال آیا این سناریوهای وحشت آفرین هالیوود، آنچه که گروههایی ناشناس با اطمینان پیشبینی کردهاند، آنها که چنین ابزارهایی را در جهت پیشبرد اهداف نامشروع خود به کار گرفته اند، اتفاق خواهد افتاد؟ زمان، همه چیز را روشن ميکند. شما نیز ميتوانید مطمئن باشید که همه چیز در ابتدا نمایشی ساختگی و پیچیده از صدا و تصویر است که هالیوود پیشکشتان ميکند؛ امّا پس از مدتی این نمایش، با تمامی جزئیات در جهانی واقعی و بی مثال، در اوج ترس و حیرت پیش چشمان ما به وقوع خواهد پیوست.
جان ولنتاینی
ترجمه: زهرا نیرومند
ماهنامه موعود شماره 78
پينوشتها:
1. از آنجا كه ترتيب اعداد در اين مقاله و فيلمهاي نمونة آن مهم است، در اينجا همان شكل نوشتن تاريخ در آمريكا (روز / ماه) حفظ شده است.
2. نشانهها (2002) 50 : 41 : 00 ـ 07 : 40 : ..
3 و 4. سي بي سي نيوز 17 مي 2002
5. Rhem 23 October 2001
6. سي بي سي نيوز 17 مي 2002
7. Phelps, 2001
8. Kennedy 27 April 1961
9. Ankerbery & Weldon 1990.
10. Vyzygoth, 24 October 2003, 00 : 45: 52 - 00 : 46: 39.
11. Compbell 29 August 2001.
12. Killtown 30 January 2005.
13. Jones 17 December 2004, 00 : 04: 29 - 05 : 15: 49.
14. Jones 17 December 2004, 00: 15: 39 - 00: 15 : 56.
15. Tv Guide 21 Jun 2001.
16. Martin 20 Jun 2002.
17. Grand Lodge of British Columbia & Yukon 28 January 2005.
18. Bullinger 1967 pp. 235, 242 , 251.
19. Howard 7 December 2001.
20. Chance 11 March 2005.
21. Shanon 12 March 2004.
22,23. Collins 13 December 2004.
24. Collins 6 February 2005.
25.Davies 2003, p2
«آدمها خوش شانسی رو دو جور تعریف ميکنن. یک عده اونو چیزی بیشتر از شانس و اتفاق میدونن؛ واسة اونها شانس یه نشونه است؛ یک نشونه که ثابت ميکنه یک کسی اون بالا هست، اونها رو ميبینه و مراقبشونه. اما واسه یه عده دیگه این فقط شانسه که اومده سراغشون؛ شانس آوردن و بخت یارشون شده. من مطمئنم این جور آدمها به اون 14 تا نور بدبینانه نگاه ميکنن؛ واسشون شرایط پنجاه پنجاه نیست. ميتونه بد باشه، می تونه خوب باشه. در اعماق قلبشون باور دارن که هرچی پیش بیاد، خودشون هستن و خودشون. تنها ميمونن و این اونها رو ميترسونه. درسته، این جور آدمها هستن. ولی عدة زیاد دیگهاي هم هستند که با این گروه فرق دارن. وقتی اون 14 تا نور رو ميبینن، بهش به چشم یه معجزه نگاه ميکنن؛ و با تمام وجود حس میکنن که هر اتفاقی بیفته یک کسی هست که کمکشون کنه، و این بهشون امید ميده. حالا باید از خودتون بپرسین که شما جزو کدوم دستهاین؟ از اونها که نشونهها واسشون معجزه است؟ یا اونهایی که فقط به شانس اعتقاد دارن؟ یا اصلاً اینجوری فکر کنین ـ یعنی ممکنه دو تا چیز فقط از روی شانس، هم زمان اتفاق بیفته؟»2
اگر قرار بود از هر کس که در خیابان ميبینم، بپرسم: «شما ميتوانستید حملات تروریستی یازده سپتامبر 2001 را پیش بینی کنید؟» پاسخ نود و نه درصد آنها مطمئناً منفی بود. حتّی اگر قرار بود همین پرسش را از مسئولان دولتی، قضایی، نظامی، مذهبی یا اقتصادی کشور ميپرسیدم باز هم همین جواب را ميگرفتم. البته دولت بوش هم اعلام کرد که: «هیچ کس در دولت نمیتوانست وقوع چنین هواپیماربایی و حملة انتحاری را پیشبینی کند»3. مشاور سابق امنیت ملی آمریکا و وزیر امور خارجة فعلی، کاندولیزا رایس، نیز ماهها پس از حملات تروریستی تأکید کرد: «من فکر نمی کنم کسی ميتوانست چنین حادثهاي را تصور کند که...گروهی سعی کنند از یک هواپیمای ربوده شده به عنوان موشک استفاده کنند».4 حتّی سرپرست مشاوران نظامی رئیس جمهور، ژنرال نیروی هوایی، ریچارد مایرز، اذعان کرد: « اعتراف سخت است، امّا باید بگویم در این مورد فکری نکرده بودیم».5
بهرغم سخنان تکراری دولتمردان بوش مبنی بر اینکه «هیچ کس در کشور تصور چنین حادثهاي را نداشت». باید بگویم اگر قرار بود از چند تن از افراد بانفوذ و قدرتمند هالیوود، که با تجسم تصور نكردني زندگی ميگذرانند، همان پرسش را ميپرسیدم، شاید با توجّه به آنچه که آنها در لایههای پنهان بعضی از فیلمهایشان قبل از یازده سپتامبر نشان دادهاند؛ پاسخهایی گویاتر و واقعیتر دریافت ميکردم.
فیلمهای پیش از 11/9
فیلم: ویروس ماشین(1984)
دقیقه: 01: 08: 58
صحنه: زاک کالیگان همراه جیزمو سوار ماشین ميشود و آن را با موفقیت روشن ميکند. رادیو روشن ميشود و نشانگر قرمز آن بین 9 و11 است.
Only the registered members can see the link
فیلم: روزاستقلال(1996)
دقیقه: 00: 41: 22
صحنه: هنگامی که هواپیما، رئیس جمهور و خانوادهاش را از صحنه دور ميکند، جف گلدبلوم لپ تاپی را باز ميکند تا شمارش معکوس را ببیند. هنگامی که دوربین نمای کلوزآپ ميگیرد لحظة
9: 11: 01 نشان داده ميشود.
Only the registered members can see the link
فیلم: صلح طلب(1997)
دقیقه: 01: 28: 42
صحنه: جورج کلونی و نیکول کیدمن در تعقیب تروریست یوگسلاویایی هستند که پروازش در فرودگاه جی اف کی نیویورک به زمین مينشیند. کلونی از پله برقی پایین آمده و نگران اطراف را نگاه ميکند. پشت سرش صندلیهای شمارة 9 و 11 پیداست.
فیلم: دشمن ملّت(1998)
دقیقه: 01: 28: 06
صحنه: جین هکمن، ویل اسمیت را به خانهاش ميبرد تا اطلاعات شخصی جان ویتز را از رایانه بگیرند. هکمن ميخواند: «توماس برایان رینولدز، متولد40/11/9».
فیلم: روگراتها در پاریس(2000)
دقیقه: 00: 02: 22
صحنه: چاکی در جشن عروسی دارد ميرقصد که بند کفشهایش گره ميخورد. همراه با ضربات موسیقی شروع به شمردن ميکند: «نه، یازده، دوازده...»
فیلم: قاچاق(2002)
دقیقه: 00: 02: 17
صحنه: در سکانس ابتدایی ماشین حمل مواد چپ ميکند و پلیس آن را ميگیرد. وقتی جعبههای مواد را بر ميدارند، روی هر کدام عدد 911 نوشته شده است.
Only the registered members can see the link
فیلم: وطن پرست(2000)
دقیقه: 1 ـ 00: 03: 25 و2 ـ 00: 03: 59
صحنه: 1 ـ مل گیبسون صندلی را که ساخته است وزن ميکند و ميگوید: «نه پوند و یازده اونس.خوبه، خیلی خوبه».2 ـ صندلی را به زمین ميگذارد و روی آن مينشیند امّا صندلی وزن او را تحمل نمیکند و ميشکند. او با ناراحتی صندلی را به سمت دیوار جایی که بقیة صندلی شکستهها قرار دارند، پرت ميکند.
Only the registered members can see the link
توطئه یا تصادف
نظر شما چیست؟ توطئهاي در کار است یا این تنها یک تصادف زمانی ساده است؟ عدة بيشماري از مردم، که تعدادشان هم روز به روز بیشتر ميشود، بر این باورند که دستهایی در کار است. مظنونان اصلی آنها نیز انجمنهای مخفی هستند که سالهاست بر ضدّ مردم آمریکا و انگلیس توطئه ميکنند.7 از جملة این انجمنها، سازمانهای مذهبی یا ظاهراً مذهبی و دستگاههای دولتی مانند فراماسونریها(Masons)، ایلومیناتی(Illuminati)، اوپوس دی (Opus Dei)، اسکال اند بونز(Skull & Bones)، جامعة یسوعیان(Jesuits)، سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا(CIA)، ادارة آگاهی فدرال(FBI) و دارة امنیت ملی (NSA) را ميتوان نام برد. اينها را اضافه کنید به گروههای بسیار دیگری که به صورت کاملاً مخفیانه و سرّی برضدّ مردم آزادی خواه غرب فعالیت ميکنند.
این گروههای شریر در تلاشند تا با قدرت و نفوذ خطرناک خود، که از طریق سکوت مرموز و کتمان فعالیتهایشان به دست آوردهاند، نظامهای اجتماعی و سیاسی خاص را متزلزل کرده و برنامههای پنهان خود را پیش برند. این سرکوب خائنانه و وقیحانه کار را به جایی کشاند که رئیس جمهور آمریکا، جان اف کندی، شخصاً در سخنرانی خود در نشست انجمن ناشران مطبوعاتی آمریکا به شدت از آن انتقاد کرد. کسی که قتلش خبر از توطئه و آشوب ميداد و بر آن در بالاترین سطوح دولت، سرپوش گذاشته شد:
خودِ کلمة «پنهانکاری»، در جامعهاي آزاد و باز، منفور است؛ ملت ما در سرشت خود و سرنوشت خود مخالف انجمنهای مخفی، سوگندهای پنهانی و جلسات سرّی بوده و هست. ما سالها پیش دریافتیم که خطرات پنهان کاریِِِ غیر ضروری و افراطی حقایق درست، به مراتب بیشتر از خطراتی است که برای توجیه کتمان آنها ميشماریم.»8
در کنار قدرت سیاسی، این گروهها «نفوذ زیادی هم بر رسانههای جهان» دارند؛ که البته اعمال آن از همه جا بیشتر بر پایتخت رسانهاي جهان هالیوود، احساس ميشود!9
دکتر ربکا کرلی در مصاحبهاي تلفنی با برنامة وایزیگوت، از نفوذ پنهانی یکی از این گروههای خائن در هالیوود پرده برداشت:
«وقت آن رسیده که در مورد فراماسونرها روشنتر صحبت کنیم... زیرا این طور که معلوم است هر چه بیشتر به ما ميگویند که در مراسم و تشریفات عجیب و غریب خود چهها ميکنند، راحت تر هم از جواب پس دادن طفره ميروند... در وهلة اوّل از طریق فیلمهای علمی ـ تخیلی با آنها آشنا ميشویم... چنین فیلمهایی را ميشناسید، مثل «تئوری توطئه» و همین طور بسیاری از فیلمهای مل گیبسون؛ و ظاهراً در این فیلمهاست که پی ميبریم واقعیت چیست. حال مردم باید بفهمند که آنها چه طور از مجازات در امان ميمانند.»10
با توجه به اينكه هالیوود، به دستور مقامات دولتی، نظامی و اطلاعاتی فیلمنامههایی را تغییر داده، خطوط اصلی داستانها را اصلاح کرده و حتّی تاریخ را بازنویسی کرده است؛ دیگر شکی نمیماند که تعدادی از اعضای این گروهها به جمع نویسندگان، کارگردانان، بازیگران یا تولیدکنندگان سرشناس هالیوودی راه پیدا کردهاند تا در مورد اهدافشان مذاکره کنند.11 تا آنجا که جدیداً جنجالی در مورد فیلم کریس کارتر با نام «پروندة ایکس» (The X ـ Files) و سری تلویزیونی آن «تیراندازان تنها» (The Lone Gunmen) به راه افتاده است؛ زیرا در یکی از صحنههای این فیلم عدهاي از دولتمردان آمریکا که عضو گروهی سرّی هستند، تحت عنوان تروریست، هواپیمایی تجاری را از راه دور ميربایند و آن را به سمت مرکز تجارت جهانی هدف ميگیرند.12 آیا خیلی دور از تصور است اگر فرض کنیم که یکی یا چند تا از نویسندگان (وینس گیلیگان، جان شیبان و فرانک اسپاتنیز) یا دست اندرکاران این فیلم از قبل اطلاعاتی داشته است؟
دین هگلوند، که در فیلم «پروندة ایکس» و«تیراندازان تنها» نقش ریچارد «رینگو» لنگلی را بازی ميکرد، در سری جدید مصاحبههایش عنوان کرده که نویسندگان این فیلم روابطی با FBIوNASA داشتند و آنها بودند که بودجة لازم را در اختیار تولیدکنندگان گذاشتند.13 او تصریح کرد که CIA در طول بیست سال گذشته، همواره جاسوسانی را به کار گرفته تا در اجتماعات هالیوودی شرکت کنند و بدین وسیله حافظ منافع آنان بوده و نظرات آنها را منتقل کنند. هگلوند همچنین تعریف کرد که چگونه با یکی از این جاسوسان که به عنوان غیبگو در هالیوود کار ميکرد، آشنا شده است:
«در یکی از مهمانیهای هالیوود، کریس کارتر در لباسی رسمی گوشهاي ایستاده بود و انگار در مهمانی نبود. خانمی به سمت او رفت و گفت: «روی هر چه که داری کار ميکنی بدان که میلیونها دلار برایت سود خواهد آورد»، و این درست قبل از شروع «پروندة ایکس» بود. بنابراین آن خانم موفقیت فیلم را پیش بینی کرده بود بدون آنكه کریس کارتر را بشناسد و بداند او روی چه پروژهاي کار ميکند. وقتی از او پرسیدم که او چگونه به این مهمانی دعوت شده، جواب داد که برای CIA كار ميكند به این صورت که آنها ايمیلهایی برایش ميفرستند و به او ميگویند به چه مهمانیهایی برود؛ بعد یک سری اتفاقاتی ميافتد و پولهایی رد و بدل ميشود و اسم او در لیست مهمانها قرار ميگیرد ( و البته هرگز هم نمیفهمد چگونه!). سپس به مهمانی رفته و با افراد مختلف حرف ميزند و وقتی برگشت نتایج گفتوگوهایش را برای آنها ايمیل ميکند. او واقعاً نمیدانست که این ايمیل کجا ميرود و چه کسی جوابش را ميدهد، امّا پس از مدتی آنها برایش چکی ميفرستند. بعداً معلوم شد که این کار CIA است و خوب همان طور که ميدانید، آنها تمام حرفهایی را که در مهمانیهای هالیوود میان تهیه کنندگان و سایر افراد رد و بدل ميشود زیر نظر ميگیرند وخوب معلوم است به این دلیل که سینما یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغ سیاستهای خارجی در هر کشور و گروهی است...»14
این مسائل باعث شده خیلیها به گمانه زنی و نظریه پردازی رو آورند؛ همان طور که فرانک اسپاتنیز، یکی از نویسندگان «تیراندازان تنها» و تهیه کنندة «پروندة ایکس» عنوان ميکند: «چیزی که مرا آزار ميدهد این است که اگر من به عنوان نویسندة فیلمهای تخیّلی توانستم چنین سناریویی را تصور کنم؛ پس افرادی که در رأس قدرت هستند و وظیفهاشان هم این است كه دربارة فجایع و خطرات از قبل چاره اندیشی کنند، توانایی تصور چنین حادثهاي را داشتهاند.»15 در حقیقت پس از یازده سپتامبر دولت آمریکا «عدهاي از نویسندگان تلویزیون و سینما را جمع کرد و از آنها خواست تا فیلمنامههایی تخیلی در مورد تروریسم بنویسند تا بتوانیم در برابر این حوادث پیشبینی نشدني بهتر عکسالعمل نشان دهیم (و لابد آماده تر شویم!)».16 چه کسی ميداند که نتیجة تصورات این نویسندگان چه خواهد بود؟ ولی شما دفعة بعدی که فیلمی را ميبینید دقیقتر نگاه کنید.
عدد شناسی 11/9
مطالعة اعداد (عدد شناسی یا علم اعداد) در ادیان بزرگی چون مسیحیت، یهود و اسلام نقشی محوری دارد. انجیل مسیحی پر است از الگوها و نمادهای عددی که هر کدام معنای خاص خود را دارند. مثلاً هر یک از اعداد 3 ، 7 ، 12 ، 40 ، 666 ، 1260 یا 2520 نماد چیزی هستند. بنابراین جای تعجب نیست اگر اعدادی برای بعضی از انجمنهای سرّی معنا و اهمیت خاصی داشته باشد. در واقع در بسیاری از فیلمهای هالیوودی مانند (End of Days): «پایان روزگار» (1999)، (Eyes Wide Shut): «چشمان کاملاً بسته» (1999)، (Matrix «ماتریکس» (1999)، (National Treasure): «میراث ملی» (2004)، (Ocean’s 11): « یازده یار اوشن» (2001) (Thirteen Days) : «سیزده روز» (2000) و (The Thirteenth Floor) : «طبقة سیزدهم» (1999) به اعداد و نمادها اشاره شده است.17
پس یعنی اعداد 9 و 11 نیز معنای خاصی دارند؟ یکی از کشیشان انگلیكی قرن نوزدهم، EW Bullinger، بر این باور بود که عدد 9 نشان دهندة داوری الهی یا غایت و کمال است در حالی که عدد 11 نماد بی نظمی،آشوب، نقصان و فروپاشی است.18 با این حال هنوز نمیدانیم که آیا این اعداد معنای اسرار آمیز دیگری برای این انجمنهای مخفی دارند؟19
اگر 11/9 را با حوادث تروریستی پس از آن مقایسه کنیم، متوجه ميشویم که فهمیدن معنای این اعداد و کشف رابطة آن با طراحان اصلی اینگونه حوادث جهانی، چقدر ضروری مينماید. در 11 مارچ 2004، 191 نفر در حادثة تروریستی قطار مادرید جان خود را از دست دادند. بسیاری از رسانههای خبری از این حادثة11/3 به عنوان «11/9 اروپا» یاد کردند.20 هرچند همه نمیدانند امّا این حادثه911 روز بعد از 11/9 اتفاق افتاد.21 این تکرار اعداد 1 ـ 1 ـ 9 خیلی آشنا به نظر ميرسد! امّا چه کسی پشت این اعداد است و چه ميخواهد بگوید؟
امّا، این اعداد براي مردم اسرائيل اهمیت تاریخی دارند. یهودیان هر سال در روز(Tisha B’ Av)، نهمین روز از یازدهمین ماه تقویم عبری، روزه ميگیرند به یاد بلایا و فجایعی که در طول تاریخ بر سر آنها آمده است؛ از جمله ویران شدن معبد اوّل توسط بابلیها در 587 ـ 586 قبل از میلاد، خراب شدن معبد دوم توسط رومنها در70 بعد از میلاد، شکست رومنها از ارتش سیمون بار کوچبا (Simon Bar Kochba) در135 بعد از میلاد، اخراج یهودیان از انگلستان توسط شاه ادوارد اوّل در 18 جولای 1290، اخراج یهودیان از اسپانیا توسط شاه فردیناند و ایزابلا در 2 آگوست 1492و اعلام جنگ جهانی اوّل در 1914. حال این پرسش پیش ميآید : دیگر چه 11/9هایی قرار است در یادها بماند؟
نگاهی دقیقتر
هالیوود همچون جادوگران درویید(Druid)، که ازچوب راج(holly wood) عصای جادو ميساختند، با فیلمی پس از فیلم دیگر، ما را افسون خود ميکند و آنچه را که در «آینده» ميبیند برای تماشاچیانی روایت ميکند که همه چیز را بدون چون و چرا ميپذیرند.22 این شکل کنترل اجتماعی که به «برنامه ریزی پیشگویانه» معروف است، سنت پایداری است در هالیوود که به وسیلة تکنیک جادوگری و جلوههای ویژة خود تصویر دقیق و خطاناپذیری از جهان آینده برای ما ترسیم ميکند و این پندار نادرست را از این رو در ذهن ما به وجود ميآورد تا به وسیلة آن تصویری از واقعیت آینده داشته باشیم.23 از فیلمهایی چون (Independence Day): «روز استقلال» (1996) و(The Long Kiss Goodnight) : (1996) گرفته تا The Peacemaker)): «صلح طلب» (1997) و (The Siege) : «محاصره» (1998) روند شرطی کردن عامة مردم برای پذیرفتن تصویری از آینده، که روشنفکران سعی دارند به صورت کاملاً واقعی و قابل لمس برای آنها ترسیم کنند، از محورهای اصلی برنامههای هالیوود بوده است.24
اگر تکرار 11/9 به صورت پنهان و پیدا در بسیاری از فیلمهای هالیوود قسمتی از توطئهاي پنهانی بوده، پس فیلمهای بعد از 11 سپتامبر از چه حکایت ميکنند؟ در سالهای اخیر مضمون اصلی ساختههای هالیوود حول محور تصاویر نامیمونی از آخرالزمان چرخیده است: شیوع بیماری و اپیدمیهای فراگیری که میلیونها نفر را در سراسر جهان از بین ميبرد، افزایش خطر بمبهای هستهاي و حملات تروریستی شیمیایی و بیولوژیکی در آمریکا و انگلیس، بلایا و فجایع محیطی که در سراسر جهان ویرانیهایی به بار ميآورد و جان تودههای آسیب پذیر را تهدید ميکند.
برای مثال در فیلم (Outbreak) (1995) دولت آمریکا در جهت اهداف خود درجنگ میکروبی، ویروسی کشنده تولید ميکند. امّا کنترل آن از دستشان خارج ميشود و ویروس به شهر ساحلی کوچکی در کالیفرنیا راه پیدا ميکند. ارتش تمام شهر را قرنطینه کرده و افراد مبتلا را دستگیر ميکند. در همین حین کمیتهاي از طرف رئیس جمهور دستور ميدهد برای از بین بردن ویروس، تمام شهر را بمباران کنند.25 دانشمندِ تندروی آمریکایی در فیلم (12 Monkeys) : «دوازده میمون» (1995) ویروس کشندهاي را آزاد ميکند که باعث از بین رفتن جان میلیاردها انسان ميشود و نجات یافتگان را مجبور به زندگی در زیرزمین ميکند. فیلم (Smallpox 2002 Silent Weapon) : «آبله 2002: اسلحة خاموش» (2002) به اثرات ویرانگر شیوع آبله در آمریکا و انگلیس ميپردازد که در اثر آن 60 میلیون نفر در سراسر جهان ميمیرند. در ( Tidal Wave: No Escape): «طوفان: راه فراری نیست» (1997) تروریستی دیوانه، موشکی اتمی را به زیر دریا ميفرستد و موجی از تسونامی به وجود ميآورد که سواحل کالیفرنیای جنوبی را ویران ميکند. تروریستهای اروپایی در (The peacemaker): «صلح طلب» (1997) و (The Sum of All Fears) «مجموع همة ترسها» (2002) نقشه ميکشند تا سلاحهای اتمی را در خاک آمریکا نابود کنند. بنیادگرایان مسلمان افراطی موفق ميشوند که بمب آلودهاي را در فیلم (Dirty War) : «جنگ کثیف» (2004) منفجر کنند که پرتوهای راديواکتیو آن نواحی مرکزی لندن را فرا ميگیرد. سیارکها و ستارههای دنباله دار جان انسانها را در فیلمهای (Armageddon) : «آرماگدون» (1998) و ( (Deep Impact: «اثر عمیق» (1998) به خطر مياندازد و در(Volcano) : «آتش فشان» (1997)، Dante’ s Peak) (1997) و (Supervolcano): «اََبَر آتش فشان»: (2005) فوران آتش فشانهای خاموش مناطق شهری آمریکا را تهدید ميکند. سیل و طوفان در(The Day After Tomorrow): «روزی پس از فردا» (2003) قارة آمریکا را ویران ميکند و در (Category 6: Day of Destruction) : «طوفان ششم: روز تخریب» (2004) کولاک و گردباد با هم در ميآمیزند و به شکل طوفان عظیمی، خرابیهایی را در شیکاگو به بار ميآورند و باعث قطع شبکة فشار قوی برق کشور ميشوند. صدها میلیون نفر بدون برق ميمانند و هیچ کس قادر نیست دیگران را از فاجعة در حال وقوع آگاه کند.
حال آیا این سناریوهای وحشت آفرین هالیوود، آنچه که گروههایی ناشناس با اطمینان پیشبینی کردهاند، آنها که چنین ابزارهایی را در جهت پیشبرد اهداف نامشروع خود به کار گرفته اند، اتفاق خواهد افتاد؟ زمان، همه چیز را روشن ميکند. شما نیز ميتوانید مطمئن باشید که همه چیز در ابتدا نمایشی ساختگی و پیچیده از صدا و تصویر است که هالیوود پیشکشتان ميکند؛ امّا پس از مدتی این نمایش، با تمامی جزئیات در جهانی واقعی و بی مثال، در اوج ترس و حیرت پیش چشمان ما به وقوع خواهد پیوست.
جان ولنتاینی
ترجمه: زهرا نیرومند
ماهنامه موعود شماره 78
پينوشتها:
1. از آنجا كه ترتيب اعداد در اين مقاله و فيلمهاي نمونة آن مهم است، در اينجا همان شكل نوشتن تاريخ در آمريكا (روز / ماه) حفظ شده است.
2. نشانهها (2002) 50 : 41 : 00 ـ 07 : 40 : ..
3 و 4. سي بي سي نيوز 17 مي 2002
5. Rhem 23 October 2001
6. سي بي سي نيوز 17 مي 2002
7. Phelps, 2001
8. Kennedy 27 April 1961
9. Ankerbery & Weldon 1990.
10. Vyzygoth, 24 October 2003, 00 : 45: 52 - 00 : 46: 39.
11. Compbell 29 August 2001.
12. Killtown 30 January 2005.
13. Jones 17 December 2004, 00 : 04: 29 - 05 : 15: 49.
14. Jones 17 December 2004, 00: 15: 39 - 00: 15 : 56.
15. Tv Guide 21 Jun 2001.
16. Martin 20 Jun 2002.
17. Grand Lodge of British Columbia & Yukon 28 January 2005.
18. Bullinger 1967 pp. 235, 242 , 251.
19. Howard 7 December 2001.
20. Chance 11 March 2005.
21. Shanon 12 March 2004.
22,23. Collins 13 December 2004.
24. Collins 6 February 2005.
25.Davies 2003, p2