life24
05-08-14, 08:18
وبلاگ > خراسانی، علیرضا - در هفته ای که گذشت دو داستان جداگانه در زمینه بانکداری الکترونیکی و غیر الکترونیکی برای من رخ داد که موجب شد تا استانداردهای تعریف شده برای کارمندان بانک و کاربران زیر سوال رود.
داستان اول:
وارد بانک ملت شدم تا قسط پرداخت کنم. قسط‌ها متعلق به صندوق تعاون صنفی بوده و زیر ورقه‌ها نوشته‌شده : بدون پرفراژ معتبر نیست. بعد از گذشت نیم ساعت، کارمند با دیدن ورقه قسط با کمال بی‌احترامی آن را جلوی من پرت کرده و با فشردن کلید نفر بعدی را صدا زد.بعد از چند بار سؤال کردن که چرا قسط را نمی‌گیرید ورقه چاپ‌شده روی ستون بانک را به من نشان داد که نوشته شده بود قسط‌ها را از طریق عابر بانک پرداخت کنید.
آوردن دلیل که این قسط بدون افتتاح حساب ایجادشده و شماره کارت وام‌دهنده وجود ندارد و... بی‌فایده بود.هنگام بازگشت به خانه همسایه بالایی گفت بانک ملت شعبه دیگر قسط را گرفته و مشکلی نیست. با خود گفتم به آنجا رفته و من نیز پرداخت کنم اما وقتی رفتار توهین‌آمیز کارمند بانک را به خاطر آوردم و دیدم شعبه دیگری آن را گرفته؛ تصمیم گرفتم به بازرسی بانک ملت زنگ بزنم و جویای موضوع شوم.بازرسی بسیار مؤدبانه گفت اصلاً بخشنامه‌ای وجود ندارد که نشان دهد که شعب می‌توانند قسط‌ها را نگیرند و شماره شعبه را گرفت و بعد از 5 دقیقه آقایی از بازرسی زنگ‌زده و گفت برو پرداخت کن، من هماهنگ کردم و آن‌ها حق ندارند قسط‌ها را نگیرند و حتی افراد پیر و ناتوان را نیز باید بدون سؤال پوشش داده
و اقساط آن‌ها را بگیرند.به بانک بازگشته و رفتم پیش آقای رئیس بانک و گفتم آقای ... از بازرسی زنگ‌زده و ...ابتدا یک نگاهی به من کرد و حملات کلامی خود را آغاز کرد و در پایان گفت فقط همین یک بار را می‌گیریم و دفعه بعد نمی‌گیریم.
گفتم بخشنامه را به من نشان بده و گفت به شما نشان نمی‌دهیم. گفتم بازرسی می‌گوید اصلاً شما حق ندارید قسط‌ها را نگیرید و دوباره جواب سربالا داد. دوباره جلوی چشم رئیس بانک به بازرسی زنگ زدم و بازرسی گفت دوباره زنگ می‌زنم و این بار رئیس عصبانی تر شده و گفت برو نوبت بگیر و نیم ساعت دیگر معطل شدم تا قسط را پرداخت کنم.
در این فاصله پیرزنی آمد که می‌خواست قسط بدهد و کارمند دیگری با لحن پرخاشگرانه گفت نمی‌گیریم. به من برخورد و جلوی پیرزن بیچاره به بازرسی زنگ زدم و دوباره کارمندها با اکراه کار پیرزن را انجام دادند (نوبتش جلوتر بود)اما یکی از آن‌ها از پشت پیشخوان خطاب به من داد زد که فقط کار خودت را انجام بده و به دیگران کار نداشته باش. با خودم گفتم انصاف نیست که من قسط بدهم و پیرزن بیچاره ...بالأخره نوبتم شد و هنگام دادن ورقه قسط کارمند دوباره گفت نمی‌گیریم و گفتم دوباره به بازرسی زنگ بزنم؟ و قسط را گرفت و زیر لب چیزهایی گفت...
داستان دوم:
کارت خرید پارسیان را به همسرم دادم تا با آن خرید کند. همه چیز الکترونیکی و به اصطلاح مدرن و شیک‌وپیک.
سر کار بودم که دیدم همسرم با اضطراب زنگ‌زده و می‌گوید کارت کار نمی‌کند و به ناچار با آبروریزی و شرمساری کالای مورد نظر را پس داده و به خانه بازگشته است
.به شماره 2318 زنگ زدم. کسی جواب نداد. ده‌ها بار زنگ زدم اما انگار نه انگار. 20 دقیقه پشت خط معطل ماندم و ناگهان پشت خط بودم که خودبه‌خود قطع شد و ...سیستم تلفن‌بانک کار نمی‌کند. اعلام موجودی جواب نمی‌دهد و می‌گوید اشتباه است. به سایت مراجعه کردم و دیدم نوشته تا تاریخ 7 مرداد سیستم دچار اختلال است. خوب حالا چند روز از اختلال رسمی گذشته و همچنان کار نمی‌کند. وارد حساب کاربری نمی‌توانم بشوم.امروز بالأخره موفق شدم تا تماسم با پاسخ روبرو شود
. کارمند تجارت الکترونیک پارسیان گفت من خودم هم نمی‌توانم خرید کنم و سرورها قطع‌شده و مشکلات تا آخر هفته ادامه خواهد داشت.دیدم خود کارمندشان ضمن عذرخواهی مشکل مشابه دارد و شما جای من بودید چه می‌گفتید؟...
.حالا این دو داستان را کنار هم قرار دهید و ببینید بانکداری الکترونیکی و غیر الکترونیکی ما چگونه جلو می‌رود؟
مردم را با تعاریف خودساخته می‌جزانند. پولشان را از جیبشان محترمانه می‌زنند، به دیگران با درصدهای بالاتر از حرام و ربا وام می‌دهند ولی از دزدان میلیاردی خجالت می‌کشند تا تماس گرفته و به آن‌ها بگویند لطفاً قسط‌های خود را پرداخت کنید. یک سیستم بانکی بی‌سروته هر روز وسیع تر می‌شود و مشکلات آن بیشتر. همه را ناگهان به صف می‌کنند تا پیرزن و پیرمردی که در عمرش دست به صفحه‌کلیدرایانه نزده را یک شبه کارشناس رایانه و خودپرداز کنند اما نمی‌دانند در بیرون از این کشور، و در الکترونیکی‌ترین کشورهای دنیا همچنان سیستم سنتی برای افراد درخواست‌کننده وجود دارد چرا که نگاه آن‌ها با نگاه ما به مشتری کاملاً متفاوت است، آن‌ها توهین نمی‌کنند و ما توهین می‌کنیم چرا که آن‌ها اگر توهین کنند و مشتری ابراز نارضایتی کند، کارمند و رئیس بانک را به خاطر مشتری اخراج می‌کنند و در کشور ما توهین را نهادینه کرده و مقام کارمند و رئیس بانک را بالاتر هم می‌بریم. (یاد کارمندان بانک 30 سال پیش افتادم که وقتی خواستگاری می‌رفتند روی‌شان نمی‌شد بگویند کارمند بانک هستند و اغلب دختران ترشیده نصیبشان می‌شد و حالا به برکت بانکداری بدون ربا برای خود پادشاهی می‌کنند.)
بانکداری الکترونیکی و غیرالکترونیکی؛ هر دو در این هفته تعطیل و بی مصرف (Only the registered members can see the link(X(1)S(lbmzlyzq1wa5bpsnpt3obej5))/detail/368391/weblog/khorasani)
داستان اول:
وارد بانک ملت شدم تا قسط پرداخت کنم. قسط‌ها متعلق به صندوق تعاون صنفی بوده و زیر ورقه‌ها نوشته‌شده : بدون پرفراژ معتبر نیست. بعد از گذشت نیم ساعت، کارمند با دیدن ورقه قسط با کمال بی‌احترامی آن را جلوی من پرت کرده و با فشردن کلید نفر بعدی را صدا زد.بعد از چند بار سؤال کردن که چرا قسط را نمی‌گیرید ورقه چاپ‌شده روی ستون بانک را به من نشان داد که نوشته شده بود قسط‌ها را از طریق عابر بانک پرداخت کنید.
آوردن دلیل که این قسط بدون افتتاح حساب ایجادشده و شماره کارت وام‌دهنده وجود ندارد و... بی‌فایده بود.هنگام بازگشت به خانه همسایه بالایی گفت بانک ملت شعبه دیگر قسط را گرفته و مشکلی نیست. با خود گفتم به آنجا رفته و من نیز پرداخت کنم اما وقتی رفتار توهین‌آمیز کارمند بانک را به خاطر آوردم و دیدم شعبه دیگری آن را گرفته؛ تصمیم گرفتم به بازرسی بانک ملت زنگ بزنم و جویای موضوع شوم.بازرسی بسیار مؤدبانه گفت اصلاً بخشنامه‌ای وجود ندارد که نشان دهد که شعب می‌توانند قسط‌ها را نگیرند و شماره شعبه را گرفت و بعد از 5 دقیقه آقایی از بازرسی زنگ‌زده و گفت برو پرداخت کن، من هماهنگ کردم و آن‌ها حق ندارند قسط‌ها را نگیرند و حتی افراد پیر و ناتوان را نیز باید بدون سؤال پوشش داده
و اقساط آن‌ها را بگیرند.به بانک بازگشته و رفتم پیش آقای رئیس بانک و گفتم آقای ... از بازرسی زنگ‌زده و ...ابتدا یک نگاهی به من کرد و حملات کلامی خود را آغاز کرد و در پایان گفت فقط همین یک بار را می‌گیریم و دفعه بعد نمی‌گیریم.
گفتم بخشنامه را به من نشان بده و گفت به شما نشان نمی‌دهیم. گفتم بازرسی می‌گوید اصلاً شما حق ندارید قسط‌ها را نگیرید و دوباره جواب سربالا داد. دوباره جلوی چشم رئیس بانک به بازرسی زنگ زدم و بازرسی گفت دوباره زنگ می‌زنم و این بار رئیس عصبانی تر شده و گفت برو نوبت بگیر و نیم ساعت دیگر معطل شدم تا قسط را پرداخت کنم.
در این فاصله پیرزنی آمد که می‌خواست قسط بدهد و کارمند دیگری با لحن پرخاشگرانه گفت نمی‌گیریم. به من برخورد و جلوی پیرزن بیچاره به بازرسی زنگ زدم و دوباره کارمندها با اکراه کار پیرزن را انجام دادند (نوبتش جلوتر بود)اما یکی از آن‌ها از پشت پیشخوان خطاب به من داد زد که فقط کار خودت را انجام بده و به دیگران کار نداشته باش. با خودم گفتم انصاف نیست که من قسط بدهم و پیرزن بیچاره ...بالأخره نوبتم شد و هنگام دادن ورقه قسط کارمند دوباره گفت نمی‌گیریم و گفتم دوباره به بازرسی زنگ بزنم؟ و قسط را گرفت و زیر لب چیزهایی گفت...
داستان دوم:
کارت خرید پارسیان را به همسرم دادم تا با آن خرید کند. همه چیز الکترونیکی و به اصطلاح مدرن و شیک‌وپیک.
سر کار بودم که دیدم همسرم با اضطراب زنگ‌زده و می‌گوید کارت کار نمی‌کند و به ناچار با آبروریزی و شرمساری کالای مورد نظر را پس داده و به خانه بازگشته است
.به شماره 2318 زنگ زدم. کسی جواب نداد. ده‌ها بار زنگ زدم اما انگار نه انگار. 20 دقیقه پشت خط معطل ماندم و ناگهان پشت خط بودم که خودبه‌خود قطع شد و ...سیستم تلفن‌بانک کار نمی‌کند. اعلام موجودی جواب نمی‌دهد و می‌گوید اشتباه است. به سایت مراجعه کردم و دیدم نوشته تا تاریخ 7 مرداد سیستم دچار اختلال است. خوب حالا چند روز از اختلال رسمی گذشته و همچنان کار نمی‌کند. وارد حساب کاربری نمی‌توانم بشوم.امروز بالأخره موفق شدم تا تماسم با پاسخ روبرو شود
. کارمند تجارت الکترونیک پارسیان گفت من خودم هم نمی‌توانم خرید کنم و سرورها قطع‌شده و مشکلات تا آخر هفته ادامه خواهد داشت.دیدم خود کارمندشان ضمن عذرخواهی مشکل مشابه دارد و شما جای من بودید چه می‌گفتید؟...
.حالا این دو داستان را کنار هم قرار دهید و ببینید بانکداری الکترونیکی و غیر الکترونیکی ما چگونه جلو می‌رود؟
مردم را با تعاریف خودساخته می‌جزانند. پولشان را از جیبشان محترمانه می‌زنند، به دیگران با درصدهای بالاتر از حرام و ربا وام می‌دهند ولی از دزدان میلیاردی خجالت می‌کشند تا تماس گرفته و به آن‌ها بگویند لطفاً قسط‌های خود را پرداخت کنید. یک سیستم بانکی بی‌سروته هر روز وسیع تر می‌شود و مشکلات آن بیشتر. همه را ناگهان به صف می‌کنند تا پیرزن و پیرمردی که در عمرش دست به صفحه‌کلیدرایانه نزده را یک شبه کارشناس رایانه و خودپرداز کنند اما نمی‌دانند در بیرون از این کشور، و در الکترونیکی‌ترین کشورهای دنیا همچنان سیستم سنتی برای افراد درخواست‌کننده وجود دارد چرا که نگاه آن‌ها با نگاه ما به مشتری کاملاً متفاوت است، آن‌ها توهین نمی‌کنند و ما توهین می‌کنیم چرا که آن‌ها اگر توهین کنند و مشتری ابراز نارضایتی کند، کارمند و رئیس بانک را به خاطر مشتری اخراج می‌کنند و در کشور ما توهین را نهادینه کرده و مقام کارمند و رئیس بانک را بالاتر هم می‌بریم. (یاد کارمندان بانک 30 سال پیش افتادم که وقتی خواستگاری می‌رفتند روی‌شان نمی‌شد بگویند کارمند بانک هستند و اغلب دختران ترشیده نصیبشان می‌شد و حالا به برکت بانکداری بدون ربا برای خود پادشاهی می‌کنند.)
بانکداری الکترونیکی و غیرالکترونیکی؛ هر دو در این هفته تعطیل و بی مصرف (Only the registered members can see the link(X(1)S(lbmzlyzq1wa5bpsnpt3obej5))/detail/368391/weblog/khorasani)