مشــــــــــــــــــاعره

[Agne]

هر درختی ثمری دارد و هرکس هنری
من بیچاره بی مایه تهی دست چو بید

[2sib]

دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز اید

[sata108]

درودي چو نور دل پارسايان
بدان شمع خلوتگه پارسايي

[sata108]

يا رب به که شايد گفت اين نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجايي

[M A H R A D]

یا رب دل پاک و جان آرامم ده

آه شب و گریه سحرگاهم ده

[sata108]

هميبينم از دور گردون شگفت
ندانم که را خاک خواهد گرفت

[aloalomaman]

هميبينم از دور گردون شگفت
ندانم که را خاک خواهد گرفت

تو آنی کزآن یک مگس رنجه ای
که امروز سالارو سر پنجه ای
Only the registered members can see the link(5).gif

[222mahshid]

دست در دست بازو به بازو میرویم پای کوبان با هیاهو میرویم.

[M A H R A D]

میروم دلمردگی ها را ز سر بیرون کنم

گر فلک با من نسازد چرخ را وارون کنم

( چه حسن تصادفی!! )

[Shahryar]

مخور صائب فریب زهد از عمامه ی زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد

(‌من نگفتما !!! صائب گفته من فقط ديدم با م جور هست گفتم !‌!! )

[Even Star]

در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما
همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها

[2sib]

اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
که بوی خیر ز زهد ریا نمی اید

[Shahryar]

دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود

[2sib]

در حق من لبت این لطف که می فرماید
سخت خوبست ولیکن قدری بهتر از این

[Feoris]

نمیدانم دلم دیوانه کیست

کجا می گردد و در خانه کیست

[sata108]

تا در ره عشق دوست چون آتش و آب
از خود نشوي نيست، به هستي نرسي

[Feoris]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

[2sib]

روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وانگهم تا به لحد فرغ و ازاد ببر

[Feoris]

روی ماهت در دوچشمم نقش بست

خوب میدانم مراد خواهم یافت

[2sib]

ترا چنانچه تویی هر نظر کجا بیند
بقدر دانش خود هر کسی کند ادراک

[Feoris]

کودکیم تک سواری بود که رفت

توکه اکنون چو منی دقت کن

[2sib]

نشان مرد خدا عاشقی است با خود دار
که در مشایخ شهر این نشان نمیبینم

[Feoris]

مردی به تیرو تفنگ نیست

مردی به نامست و نام نکو ماندست

[2sib]

تا کی اندر دام وصل ارم تذروی خوشخرام
در کمینم و انتظار وقت فرصت میکنم

[M A H R A D]

ما را دگر از طعنه دشمن گله ای نیست

کان عهد که بستیم رفیقان بشکستند

[Feoris]

دل میرود زدستم صاحب دلان خدارا

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[2sib]

ای گل به شکر ان که تویی پادشاه حسن
با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور

[Feoris]

روزها ذکر منیست و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

[2sib]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

[Feoris]

نیست در این شهر اهل دلی که دل راببرد

با نگاهی دل ما را بخرد

نیست در این شهر بهاری

[2sib]

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

[Feoris]

شبی به حرم حریمت راه خواهم یافت

شکسته دل و پر از مرز تنهایی

[2sib]

یا رب ای ایینه حسن چه جوهر دارد
که در او اه مرا قوت تاثیر نبود

[Feoris]

دلا بسوز که سوز تو کارها کند

[2sib]

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

[Feoris]

دلم در کوی تو اکنون حزین است

بدون تو دلم هر شب غمین است

[2sib]

تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر

[Feoris]

رفتی و ندانستی با رفتنت دلم

هر لحظه با غم همراه و همبستر است

[M A H R A D]

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما ، خاک ره پیر مغان خواهد بود

[Feoris]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[M A H R A D]

دستم بگرفت و پا به پا برد

تا شیوه راه رفتن آموخت

[Feoris]

نا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

[M A H R A D]

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان

ایـــوان مــدائـن را آیـیـــنه عــبـــرت دان

[Feoris]

نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ

چکنم بازی ایام مرا غافل کرد

[2sib]

دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز اید

[M A H R A D]

دیری است که از خانه خرابان جهانم

بر سقف فروریخته ام ، چلچله ای نیست

[Feoris]

تا سحر لالا بگفتی در برم

دست رحمت میکشیدی بر سرم

[amo_shahram]

با سلام و با کسب اجازه از دوستان گرامی

من عاشق جانبازم، از عشق نپرهیزم
من مست سراندازم، از عربده نگریزم

[pooyi_khafan]

میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است
---------------
به همین سادگی ، به همین خوشمزگی

[Amin Boy 20]

توانا بودهرکه دانا بود / زدانش دل پیر برنا بود:1. (38):
از این ساده تر؟؟؟

[pooyi_khafan]

دنیا شکسته کشتی بحر حوادث است / در کشتی شکسته ، کسی آرمیده نیست.
:126fs3186991:

[M A H R A D]

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

[pooyi_khafan]

دیو چو بیرون رود/فرشته در آید:1. (38):

[Amin Boy 20]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند /یکی ز شب گرفتگان چراغی بر نمیکند

[M A H R A D]

دارم ز جان اي مه‌لقا مهر تو پنهان در بغل
باشد مرا از فرغتت داغ فراوان در بغل

[Arian.Z]

Only the registered members can see the link


لحظه ديــــدن تــو لحظـــه يکــــي شـــدن بود


لحظه تکرار عشق و با تو هم قسم شدن بود


من تـــوي بــــــرق نگاهت قصر روياهامو ديدم


نذر کردم صد گل ياس تا به عشق تو رسيدم


اي نفسهاي پياپي بــــي تــو زندگي عذابه


مالک دنيا که باشم بــي تو عمر من سرابه

[pooyi_khafan]

هوا بس نا جوانمردانه سرد است:1. (38):

[M A H R A D]

دوستان دقت کنن که در این تاپیک طبق روالی که داشتیم فقط یک بیت شعر کلاسیک می نویسیم

از "د" میگم :

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

[Moein]

من یار مهرباتم خوش نام خوش زبانم گویم سخن فراوان من یار مهربانم

[pooyi_khafan]

کلنگ از آسمون افتادونشکست ----- به زیر آوری چرخ نیلوفری را !!!
وحید این شعر رو از کجا آوردی ؟
حالا من با "ا" می گم :
اگه یه روز بری سفر/بری ز پیشم بی خبر
اسیر رویاها می شم/دوباره باز تنها می شم
Only the registered members can see the link

[Amin Boy 20]

مستی نکن که نشنود او مستی/زاری نکن که نشنود او زاری
شو.تا قیامت اید زاری کن! / کی رفته را به زاری باز اری؟
(مستی:ناله. ناله کردن)

[N0m@d]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت

خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت

درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر می‌شکند گوشه محراب امامت

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت

کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت

:1. (28)::1. (28)::1. (28)::1. (28):
بسوزه پدر عشق...اونم از نوع یه طرفش!

[Feoris]

تا گل غربت نرویاند بهار از خاک جلنم

با خزان ات نیز خواهم ساخت خاک بی خزانم

[M A H R A D]

ماییم که گه نهان و گه پیداییم
گه مومن و گه یهود و گه ترساییم

( دوستان توجه کنن : فقط یک بیت کلاسیک! شعر نو نذارید خواهشاً )

[Moein]

من از بحر که گویم که بگویم که بگویم / داند صلب وصل جهانم که نماند که نماند

[Feoris]

دلم وقتی تو رو دید كارگردان قلبم گفت نور ... صدا ... حركت و من برای بدست آوردنت چه نقشها كه بازی نكردم

[Amin Boy 20]

مست نیاز من شدی.پرده ی ناز پس زدی/از دل خودبرامدی.امدن تو شد جهان

[Feoris]

دستم بوی گل می داد. مرا به جرم چیدن گل محكوم كردند.اما هیچ كس فكر نكرد كه شاید من یك گل كاشته باشم.

[pooyi_khafan]

شما باید یه بیت شعر کلاسیک بگید نه شعر نو.

[Feoris]

نم رنجم اگر باور نداری عشق نابم را

که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری

چه می پرسی ضمیر شعر هایم کیست ؟ ان من

مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری

[Feoris]

دلی دارم دلی تنها و بی کس

غمم همسطح اقیانوس اطلس

دگر از عشق حالش را ندارم

بود لبخند تو بر من مقدس

[N0m@d]

ساربان بار من افتاد خدارا مددي ............که اميد کرمم همره اين محمل کرد

روي خاکي ونم چشم مرا خارمدار............چرخ فيروزه طربخانه ازاين کهگل کرد

آه و فرياد که ازچشم حسود مه چرخ.........در لحد ماه کمان ابروي من منزل کرد

نزدي شاه رخ وفوت شد امکان حافظ........چه کنم بازي ايام مرا غافل کرد

[Feoris]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[M A H R A D]

دست از طلب ندارم تا کام من بر آيد

يا تن رسد به جانان يا جان ز تن بر آيد

[YALDA_OM]

دوباره یه گوشه می شینمو واسه دلم می خونم
هنوز تو حسرت یه هم زبونم ولی نمشه گفت اینو می دونم

[M A H R A D]

مي رسم آنجا که غير از يار نيست
وز تــجــلـي قـــدرت ديــدار نيست

[YALDA_OM]

تو بدان اين را، تنها تو بدان.

تو بيا؛

تو بمان با من، تنها تو بمان.

[pooyi_khafan]

نازم وفای شمع ، که تا صبح درّ اشک
هر شب نثار کشته ی پروانه می کند
صائب تبریزی

[Feoris]

دل میرود زدستم صاحبدلان خدارا دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا

[Xtreme]

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند ؟ ( آخرش علامت ؟ بید Only the registered members can see the link )

[G E N E R A L ™]

در حریمت آرزوی خاکساری می کنم
تا مگر چون خاک ره بوسم کف پای تو را

[karizma]

ان کس که بداند و بداند که بداند *** اسب شرف از گنبد گردون بجهاند !

( با ! باید شعر بگید :1. (38): )

[G E N E R A L ™]

!:دی
در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند

اقرار بندگی کن و ابراز چاکری

[karizma]

یکی روبهی دید بی دست و پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای

[G E N E R A L ™]

ياد ان روزي كه بودي زهره يار من
دور از چشم رقيبان در كنار من
خال و خاليست جايت اي نگار من
در شام تار من كجايي زهره

[hoobare]

هان ای شب شوم وحشت انگیز
تا چند زنی به جانم آتش
یا چشم مرا ز جای بر کن
یا پرده ز روی خود فرو کش

[G E N E R A L ™]

شبهاي بلند بي عبادت چه كنم
طبعم به گنه كرده عادت چه كنم
گويند كريميست گنه ميبخشد
گيريم ببخشد از خجالت چه كنم

[hoobare]

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست

[leili1]

تخت شاهى ساختن بر تيره خاک زندگى ---
در گدائى همت والاى سلطان داشتن .
.
استاد شفیقی

[Xtreme]

نامم ز کارخانه عشاق محو باد
گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

[leili1]

ميرسد روزي كه بي من روزها را سر كني
ميرسد روزي كه مرگ يار را باور كني
ميرسد روزي كه تنها در كنار قبر من
شعرهاي كهنه ام را مو به مو از بر كني...

[M A H R A D]

یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد
طـلـب مـهـر ز هـر چشـم خماری نکنیم

[دوستان لطف کنند فقط یک بیت شعر بگن]

[leili1]

تا دو بیت موردی نداره


مردمان گر يكدگر را مي درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اين كه انسان هست اين سان دردمند
گرگ ها فرمانروايي مي كنند

فریدون مشیری

[M A H R A D]

متشکرم از شما که با رهنمودهای خود موجبات رهایی ما را از گمراهی فراهم نمودید



در این زمانه بی های و هوی لال پرست

خوشـا به حـال کلاغان قیل و قال پرست

[Xtreme]

تا جهان باقی و جان باقی است
بی تو در گوشه تنهایی
بزم دل باقی و غم ساقی است

" فریدون مشیری "

[M A H R A D]

تـمـام نـاتـمـام مـن ، بـا تـو تـمـام میشود

شاعر بی نام و نشان، صاحب نام میشود

[Xtreme]

درون سینه آهی سرد دارم
رخی پژمرده رنگی زرد دارم
ندانم عاشقم مستم چه هستم ؟
همی دانم دلی پر درد دارم

" فریدون مشیری "

[M A H R A D]

ما ز بالاییم و بالا میرویم

ما ز دریاییم و دریا میرویم

[BehroozSani]

ما را سري است با تو كه گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برئد هم بر آن سريم :1. (38):
سعدي:love:

[Amin Boy 20]

میازار موری که دانه کش است/که جان دارد و جان شیرین خوش است!!!!!:great::1. (38):

[SOHR@B]

تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

[™Ali]

هرگز غم دو روز مرا ياد نگشت ...
روزي كه نيامدست و روزي كه گذشت ...
(خيام:11():)

[YALDA_OM]

تا كسي را به سر كوي تو راهش ندهند

گريه و سوز دل و ناله و آهش ندهند

[M A H R A D]

در خـرابــات مـغــان نــور خــدا می بیـنم
این عجب بین که چه نوری زکجا می بینم

[™Ali]

میازار موری که دانه کش است.
که جان دارد و جان شیرین خوش است :1. (38):

[SOHR@B]

تو کز محنت دیگران بی غمی//نشاید که نامت نهند ادمی

[YALDA_OM]

يک قطره عشق کنج دلم را گرفته است
اين قطره هم به شوق نگاهت چکيدنی ست

[™Ali]

...
تير را قوت پرهيز نباشد ز نشانه
مرغ مسكين چه كند گر نرود در پي دانه
پاي عاشق نتوان بست به افسون و فسانه
...
«سعدي»

[SOHR@B]

هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت
که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری

[™Ali]

يكي درد و يكي درمون پسنده
يكي وصل و يكي هجرون پسنده
من از درمون و درد و وصل و هجرون
پسندم آنچه را جانون پسنده
«بابا طاهر :11():»

[YALDA_OM]

هی کار دست من بدهد چشم های تو
هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود

[M A H R A D]

دی شیخ باچراغ همی گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

[YALDA_OM]

تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم .

[M A H R A D]

مستور و مست هر دو چو از يك قبيله اند
ما دل به عشوه كه دهيم اختيار چيست

[™Ali]

ترسم كه سر كوي تو را سيل بگيرد
اي بي خبر از گريه ي مستانه ام امشب
«فروغ بسطامي»

[SOHR@B]

بر شمع نرفت از گذر اتش دل دوش
ان دود کز سوز جگر بر سر ما رفت

[leili1]

تا چند کنی قصّه اسکندر و دارا
ده روزهً عُمر این همه افسانه ندارد

[Xtreme]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

[Olesius]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند...

=========
اگه خیلی ساده بود به بزرگی ببخشید...!!:give_rose:

[™Ali]

در اين دنياي بي حاصل چرا مغرور مي گردي
سليمان گر شوي آخر نصيب مور مي گردي

[Olesius]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدائی عار داشت!

[™Ali]

تا بدان جا رسيد دانش من
كه بدانم همــــي كه نادانم!
«بلخي»

[SOHR@B]

مرا عهدیس با جانا که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

[Hamid65]

مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشي ---ز بامي كه برخاست مشكل نشيند:love:

[leili1]

درين سرما بكوي او گريزم
كه مانندش نزايد كس ز مادر

درين برف آن لبان او ببوسم
كه دل را تازه دارد برف و شكر

مولانا

[™Ali]

رفته بودیم که از گل بسراییم به صحرای سکوت
در جنان ظلمت سردی که سحر چیره نبود

[SOHR@B]

درد ما را درمان نیست الغیاث
هجر ما را پایان نیست الغیاث

[leili1]

ثمر عشقی اگر خون جگر خواهد بود
روزگار من از این نیز بتر خواهد بود

[M A H R A D]

دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد

پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

[™Ali]

نه خدا توانــــمش گفت نه بشر توانم خواند
متحيرم چه نامم شــــــــه ملك لافتـــي را
«استاد شهريار (اشتباهي نگيريد با اين شهريار خودمون :1. (38):)»

[leili1]

آنكه دائم هوس سوختن ما مي كرد
كاش مي آمد و امروز تماشا مي كرد

[Olesius]

دل به امید روی او همدم جان نمی شود
جان بهوای کوی او خدمت تن نمی کند...

[™Ali]

دوستت دارم و دانم كه توئي دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم ...
:11():

[SOHR@B]

مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمینه به گرو نستانند

[™Ali]

در اين سراي بي كسي، كسي به در نمي زند
به دشــــــــت پر مـلال ما پرنـــــــده پر نمي زند

[SOHR@B]

دین و دل بردندو قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث

[™Ali]

سمن بويان غبار غم چو بنشينند بنشانند
پريرويان قرار از دل چو بســــتيزند بستانند
«حافظ»
===================
در مشاعره فقط لفظ آوايي كلمات مد نظر است نه نوشتاري!:1. (26):

[seeemesooo]

دود ز شمع رقص كنان گرچه زشت// دانه بد در ره پروانه كشت// ليك ازل داد به شمع نور ونار // عاشق رويش نرود بركنار//

[™Ali]

راهی شهر چشـــــــــــــمات دیوونه نگاتم
من عاشق اون همه دوست دارم گفتناتم

[YALDA_OM]

ما نگوییم بد و میل به ناحـق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

[™Ali]

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
به شــرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
:11():

[YALDA_OM]

آسمان کشـتی ارباب هنر می‌شکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم

[SOHR@B]

سمن بويان غبار غم چو بنشينند بنشانند
پريرويان قرار از دل چو بســــتيزند بستانند
«حافظ»
===================
در مشاعره فقط لفظ آوايي كلمات مد نظر است نه نوشتاري!:1. (26):
والا ما وقتی مشاعره میکردیم عین حروف مد نظر بود
اونی که شما میگی یک بحث در عروض دوست من

[™Ali]

آسمان کشـتی ارباب هنر می‌شکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
مرغ دل ما را هيچ كس رام نكرد
آرام تويي دام تويي دانه تويي تو

============

والا ما وقتی مشاعره میکردیم عین حروف مد نظر بود
اونی که شما میگی یک بحث در عروض دوست من
من يادم هست چند سال پيش مسابقه مشاعره كه بود فقط لفظ آوايي مورد نظر بود.
تاپيك رو هم منحرف نكن پسر :1. (40):

[SOHR@B]

دوست من
من رشتم ادبیات بود حداقل نصف عمرم رو تو شعر و شاعری گذروندم این لفظ اوایسی که شما میگی دفعه اوله میشنوم میتونی یه دبیر ادبیات گیر بیاری ازش بپرسی
همچنان منتظر ث هستیم

[™Ali]

فردا ميرم پيش دبير ادبيات و ازش ميپرسم ولي فعلا به حرف تو اعتماد مي كنيم :1. (26):
اينم شعر با «ث»

ثوابت باشد اي داراي خرمن / اگر رحمي كني بر خوشه چيني

با سپاس و جلوگيري از انحراف تاپيك :1. (40):

[M A H R A D]

یـا کـه بـه راه آرم ایـن صـیـد دل رمــیـده را

یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را

[™Ali]

آسمان بار امانت نتوانست كشيد...
قرعه ي كار به نام من بيچاره زدند ...

[SOHR@B]

آسمان بار امانت نتوانست كشيد...
قرعه ي كار به نام من بيچاره زدند ...
حافظ اینجا از لغت دیوانه زدند استفاده میکند
ارجاع به دیوان حافظ با اهتمام
محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی
و تلاش دکتر ذوالور


در کارخانه ء که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند

[leili1]

دلا خوبان دل خونین پسندن
دلا خون شو که خوبان این پسندن
متاع کفر و دین بی مشتری نیست
گروهی آن گروهی این پسندن

[M A H R A D]

نفس بر آمد و کام از تو بر نمی آید

فغان که بخت من از خواب بر نمی آید

[leili1]

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

[M A H R A D]

عمری است تا براه غمت رو نهاده ایم

روی و ریای خلق به یکسو نهاده ایم

[leili1]

من از كجا پند از كجا باده بگردان ساقيا

آن جام جان افزاى را برريز بر جان ساقيا.

[M A H R A D]

ای سرو ناز که خوش می‌روی به ناز

عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز

[leili1]

ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند ، دل کند یاد

[M A H R A D]

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد

[leili1]

دفتر دانش ما جمله بشوئید به می
که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود

[M A H R A D]

در گفتن عیب دگران ، بسته زبان باش

با خوبی خود عیب نمای دگران باش

[leili1]

شمع و گل هر كدام از شعله يي در آتش اند
در ميان پاكبازان، من نه تنها سوختم

رهي معيري

[M A H R A D]

من از بیـگـانـگـان هـرگـز ننـالــم

که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

[leili1]

در خرابات مغان نور خدا مي بينم
اين عجب بين كه چه نوري ز كجا مي بينم

حافظ

[M A H R A D]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

[leili1]

واي بر مرغ اسيري كه تو صيدش كردي
بينوا غرغه به خون است بزن تير خلاص

[SOHR@B]

واعظان کاین جلوه در محراب منبر میکنند
چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکنند

[M A H R A D]

واي بر مرغ اسيري كه تو صيدش كردي
بينوا غرغه به خون است بزن تير خلاص
صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت

ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت

( لیلی جان زودتر گفتن بنابراین اولویت با ایشونه :wink: )

[leili1]

تو از شوريدگي بر خود جهان شوريده مي بيني
كدامين موج در بحر رضا ساحل نمي گيرد ؟
( صائب )

[M A H R A D]

دانی که چه‌ها چه‌ها چه‌ها میخواهم ؟

وصل تو ، من بی سر و پا میخواهم

فریاد و فغان و ناله ام دانی چیست

یعنی که تورا تورا تورا میخواهم

[leili1]

مرا این دوستی با تو قضای آسمانی بود
قضای آسمانی را دگر توان؟ نتوان

چو با ابروی تو چشمم به تنهائی سخن گوید
از آن معنی رقیبان را خبر کردن توان؟ نتوان

فخرالدین عراقی

[M A H R A D]

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم!

[leili1]

مرا عهدی ست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم.

[M A H R A D]

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

[leili1]

دوباره میسازمت وطـن٬ اگـر چه با خشتِ جان خویـش
ستون به سقف تو میزنم٬ اگر چه با استخـوان خویش.
.
سيمين بهبهاني .

[™Ali]

شــــــور و غوغايي برآمد از جهان...
حسن او جون دست در يغما نهاد...
«عراقي»

[Feoris]

دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا

[™Ali]

اگر آن ترک شیرازی بدســـت آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا

یا
اگر آن ترک شـــیرازی بدســــــــــــت آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سر و دست و دل و پا را
************
روی این دو تا هنوز خیلی بحث وجود داره! :1. (26):

[M A H R A D]

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

[Hamid65]

دوستان توجه كنيد به نظر من هر كسي كه مشاعره رو ادامه ميده از نفر قبلي تشكر كنه.:love:

[Hamid65]

در وسعت هر قلبي بي خانه تر از بادم----نفرين شده ي دريا گمگشته ي آزادم:11():

[SOHR@B]

مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام

[M A H R A D]

دوستان توجه كنيد به نظر من هر كسي كه مشاعره رو ادامه ميده از نفر قبلي تشكر كنه.:love:
سلام حمید جان

این کار هیچ لزومی نداره

اگه کسی خودش مایل باشه و از شعر خوشش بیاد تشکر میکنه

وگرنه اجباری وجود نداره :wink:

====

من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم

که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

[Hamid65]

سلام حمید جان

این کار هیچ لزومی نداره

اگه کسی خودش مایل باشه و از شعر خوشش بیاد تشکر میکنه

وگرنه اجباری وجود نداره :wink:

====

من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم

که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

سلام مهراد جان
گفتم كار قشنگيه مشاعره رو زنده تر ميكنه.يه جور قدر داني از كسايي كه تو مشاعره شركت ميكنن.

--------------------

دلا تا كي در اين زندان فريب اين و آن بيني----- يكي زين چاه ظلماني برون شو تا جهان بيني

[™Ali]

یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد!

[M A H R A D]

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد

[™Ali]

دوست دارم دوست دارم تو باشی ...
مریض باشم پرستــــارم تو باشی ...

[M A H R A D]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

[soheyl]

یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد!

در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده ام
با همه نا مهربانان مهربانی کرده ام

[soheyl]

اینم با :ر:
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک منه خرابه شبگرد مبتلا کن

[™Ali]

نه با تولد، مرگ
نه با طلوع، غروب
نه با بهار، خزان
که هر چه هست در او، عمر جاودان دارد.
«فریدون مشیری»

[soheyl]

در بی خبری از تو صد قافله من پیشم
تو بی خبر از غیری من بی خبر از خویشم

[™Ali]

مرنجان دلم را که این مرغ وحــــــشی
ز بامی که برخاست به مشــکل نشیند
:1. (21):

[soheyl]

در جوانی به خویش می گفتم شیر اگر پیر شود شیر است
چون رسید پیری فهمیدم شیر اگر پیر هم شود پیر است

با کمی تغییر بود البته !!!1

[™Ali]

تا تــوانی دلی به دســــــــت آور
که دل شکستن هنر نمی باشد

[M A H R A D]

دیدی کـه یــار جـز سر جـور و ستم نداشت

بشکست عهد و از غم ما هیچ خبر نداشت

[Shahryar]

دیدی کـه یــار جـز سر جـور و ستم نداشت

بشکست عهد و از غم ما هیچ خبر نداشت

تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه

[M A H R A D]

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وانکه این کار ندانست در آن کار بماند

[Shahryar]

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وانکه این کار ندانست در آن کار بماند

دور میشد این سوال و این جواب
ماند چو خر محتسب اندر خلاب :1. (38):

[M A H R A D]

به جــان پـیـر خـرابـات و حـق صـحـبـت او

که نیست در سر من جز هوای خدمت او

[Shahryar]

به جــان پـیـر خـرابـات و حـق صـحـبـت او

که نیست در سر من جز هوای خدمت او

ها ! هر چی بیای هستم :1. (38):

:

وین خلق پر شکایت گریان شدم مـــلــول
آن های و هوی نعره ی مستانم آرزوست

[M A H R A D]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجـود نازکت آزرده گـزنـد مباد

Just for You :D

[Shahryar]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجـود نازکت آزرده گـزنـد مباد

Just for You :D

دل خلوت خاص دلبر آمد
دلبر ز کرم به دل برآمــد :1. (21):

[M A H R A D]

دی پیر می‌ فروش که ذکرش به خیر باد

گـفـتا شـراب نـوش و غـم دل ببـر از یاد

[Shahryar]

دی پیر می‌ فروش که ذکرش به خیر باد

گـفـتا شـراب نـوش و غـم دل ببـر از یاد

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفا دار چه کرد

[M A H R A D]

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

نـهال دشمنی برکن که رنـج بی شمـار آرد

[Shahryar]

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

نـهال دشمنی برکن که رنـج بی شمـار آرد

خیر شما از دال بیرون نمیایند ؟! :1. (38):

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

:11():

[M A H R A D]

دور گردون گرد و روزی بر مراد ما نگشت

دائماً یکسان نماند حال دوران، غم مخور

[ این هم از "ر" ]

[Shahryar]

رندی آموز و کرم کن كه نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می و انسان نشود

[M A H R A D]

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی

تا کـیـمـیـای عـشـق بـیـابی و زر شوی

[Shahryar]

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی

تا کـیـمـیـای عـشـق بـیـابی و زر شوی

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ٔ ما پیدا بود ( :1. (38):)

[M A H R A D]

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فـدای او شد و جــان نیز هم

[Shahryar]

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فـدای او شد و جــان نیز هم

من اگر با عقل و با امکانمی
همچو شیخان بر سر دکانمی

مولانا :1. (38):

[M A H R A D]

يا رب سببی ساز که يارم به سلامت

بـاز آيـد و بـرهـانـدم از بـنـد مـلامـت

[Mahdi_Moosavi]

يا رب سببی ساز که يارم به سلامت

بـاز آيـد و بـرهـانـدم از بـنـد مـلامـت

تو خراب من آلوده مشو

غم اين پيكر فرسوده مخور


امضا بالایی ! :1. (38): یکی نیست بگه ، آخه تو رو چه به مشاعره !

[soheyl]

روی سکوی کنار پنجره همه شب جای منه
چند ورق کاغذ و یک دونه قلم همیشه یار منه ...

[™Ali]

هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست

[soheyl]

ترسم این شعله ی سوزنده ی عشق
عاقبت آتش فکند بر جانم ...

فروغ فرخزاد

[™Ali]

من از بینوایان نیم روی زرد
غم بینوایان رخم زرد کرد ...

[Feoris]

دلی دارم دلی تنها و بی کس
غمم همسطح اقیانوس اطلس
دگر از دوریت نایی ندارم
بود لبخند تو بر من مقدس

[™Ali]

سکوتم از رضایت نیست ...
دلم اهل شکایت نیست...

[soheyl]

تاریخ ما ، حضور ما
در دست تو ، دست من است

بر ما هر آنچه که گذشت
تاریخ ما نبود و نیست

آغاز ما عمر زمین
با خلقت دنیا یکیست ...
استاد اردلان سرفراز

[™Ali]

تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت ...
زندگی با دوست غرامت شد و با دوست ندامت ..

ها؟!:1. (38):

[M A H R A D]

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

[soheyl]

دویدیم و دویدیم و دویدیم
به شبهای پر از قصه رسیدیم

گره زد سرنوشتامونو تقدیر
ولی ما عاقبت از هم بریدیم

شقایق جای تو دشت خدا بود
نه تو گلدون نه توی قصه ها بود

[r.jm2245]

بگير كه اومد:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

[soheyl]

دل من دیگه خطا نکن
با غریبه ها وفا نکن

زندگی رو باختی دل من
مردمو شناختی دل من

[™Ali]

نیامدی و سال ها نظر به جاده دوختم
بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختم!

[M A H R A D]

ما را دگر از طعنه دشمن گله ای نیست

کان عهد که بستیم، رفیقان بشکستند

[soheyl]

دیریست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست

[™Ali]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه .....
خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه ...

:1. (40):

[soheyl]

همیشه خواب تو دیدن دلیل بودن من بود

چراغ راه بیداری اگر بود از تو روشن بود .... واقعا منو برد تو حس :1. (21):

[™Ali]

سر نهاده چون اسیر خسته جان
در کمند روزگار بد سرشت
روز نهفته چون ستارگان کور
در غبار کهکشان سرنوشت .....

[soheyl]

تمومه دیروز :1. (38): حتی پریروز

همه ی پسندازمو با پول کار هرروز

رفتم مغازه یه جین خریدم

واسه ی قرارمون هزار نقشه کشیدم :lol:


اینم واسه تنوع -میم- بده

[Mahdi_Moosavi]

تمومه دیروز :1. (38): حتی پریروز

همه ی پسندازمو با پول کار هرروز

رفتم مغازه یه جین خریدم

واسه ی قرارمون هزار نقشه کشیدم :lol:


اینم واسه تنوع -میم- بده



میازار موری که دانه کش است *** که جان دارد و جان شیرین خوش است


فردوسی

:merci:

[™Ali]

تنها بودن یه کابوس شومه ....
عزیزم کار دل نباشی تمومه ...

آلبوم سنتوری چاوشی :1. (38):

[soheyl]

هرگز نخواستم که تورو ، با کسی قسمت بکنم

بگم فقط مال منی ! به تو جسارت بکنم

[™Ali]

من با زخـــم عمیقـــــــم، رفیــــــقم
مرهم بذار با حرفات رو زخم عمیقم

آلبوم سنتوری چاوشی:1. (38):

[soheyl]

من از این دنیا چی میخوام ؟ دو تا بال برای پرواز

برم تا روز تولد ، برسم به فصل آغاز ...

[™Ali]

ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

:1. (38):

[Armin-N]

در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای
بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع
هر کسی سوزد به نوعی در غم جانانه ای

[™Ali]

یکی درد و یکی درمون پسنده
یکی وصل و یکی هجرون پسنده
من از درمون و درد و وصل و هجرون
پسندم آنچه را جانون پسنده
:1. (38):

[Armin-N]

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت ازپی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

[™Ali]

دمی آب خوردن پس از بدسگال
به از عمر هفتاد و هشتاد سال

[M A H R A D]

لب گشودم، غوطه در اشک پشیمانی زدم

گلبن من، تا قیامت غنچه بودی كاشكی

[™Ali]

یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت


:1. (38):

[M A H R A D]

ترک مـا کـردی برو همـصـحـبـت اغـیار باش

یار ما چون نیستی با هرکه خواهی یار باش

[™Ali]

شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا

:1. (38):

[soheyl]

از شنای گرم هرمز تا بلندای دماوند

ازتن داغ کویر و تا به سردستان الوند

[™Ali]

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

:1. (38):

[M A H R A D]

دوستی نیست متـاعی که فراموش شود

آشنایی نه چراغی است که خاموش شود

[™Ali]

دو چشم مست تو را باده در سبوست هنوز
ســــبوی کام مرا گریه در گلوســـــــت هنوز

:1. (38):