PDA

مشاهده نسخه کامل : تاریخچه Prince of Persia



Quick
18-05-07, 18:28
Prince of Persia: The Two Thrones

Only the registered members can see the link

نسخه ی سوم و آخر این سگانه ی پرنس می باشد نسخه ای که می خواهیم آن را نقدکنیم
پرنس با کایلینا وارد بیبیلون می شود و آنجا را در آتش می بیند به کشتی اوحمله شده و آب او را به بیبیلون می رساند
کایلینا را پیدا می کنید و او می گویدباید خود را بکشد تا شن های زمان دوباره فعال شده و جان پرنس را نجات دهد و باقربانی کردن خود شن ها را فعال می سازد
در آنجا دست گیر شده و پیر مرد پیشگو تمام افرادی را که هنوز زنده هستند و به دیو های اهریمنی تبدیل نشده اند را برایآزادی شما ترغیب می کند که با حمله به محل زندانی شدن شما,شما را آزاد سازند و این اتفاق می افتد و شما و فرح آزاد می شوید و با کمک مردم به جنگ موجودات اهریمری ایکه شهر را تصرف کرده اند می روید ...
در نمایشگاه E3 2005 در مورد این نسخه ی پرنس یک سری چیز ها گفته شد:
"این بازی که نسخه ی آخر از سگانه ی شن های زمان می باشد که ما (تیم یوبی سافت)در واقع دو نسخه ی قبل رو میکس کردیم با کلی امکانات جدید و زیبای دیگر!!!
در این بازی ما یک فرد دیگر را داریم به نام دارک پرنس که یک حالت دیگر پرنس هست که به شن های زمان آلوده شده است و در واقع ما این نسخه روبرای طرفداران دو نسخه و همچنین با امکانات جدید برای طرفداران جدید خلق کرده ایم
در بازی یک سری سیستم ایجاد شده که مهمترین آنها سیستم کشنده ی سریع (Speed Kill) می باشد
این سیستم بازی را کمی با سبک مخفی کاری آمیخته کرده است زیرا برای مثال به کمک این سیستم می توانید از روی دیوار دویده و خنجر خود را از حال قلاف بیرون بیاورید و با یک پرش بلند دشمنان را غافلگیر کنید و با چند حرکت سریع نابودشان سازيد
که سیستم کشنده ی سریع حالت های کمبو هم می پزیرد که ابتدا ازبالا سر بخورید سپس یک دشمن را با یک حرکت سری اسلوموشن (Slow Motion) شده از پایدر آورید و سپس به سوی نفر بعدی پریده و با سلاح خود به طور خیلی سریع او را ازمیان ببرید
در این نسخه شما شاهر کمبو های دو نسخه ی قبل هم هستید و همچنین یکیاز قسمت های هیجانی ای که نمی خواهم اطلاعات زیادی از آن به شما بگویم که برای شماسورپریز باقی بماند قسمت ارابه رانی هست که در آن به کمک ارابه سواری باید از یکنقطه به نقطه ی دیگر بروید و در راه هم از میان بر ها و حمله با دشمنان پیاده ودشمنان سواره در ارابه های دیگه هم برخوردار هستديددر مجموع باید بگویم این نسخه هرآنچه از پرنس انتظار دارید در آن هست (و به قول خودشون) This is the final BANG of this trilogy"
خوب اطلاعات جالبی بود اما اطلاعات بیشتری هم به مرور در سایتهای مختلف توسط خود شرکت گزاشته شد
از جمله چگونگی تبدیل شدن پرنس به نیمه یتاریکی آن که با فرو کردن خنجر در بدن خودش امکام پذیر هست و من فکر کنم به اینطریق شن های زمان رو به خودش تزریق می کنه و همان طور که در اولین نسخه ی این سگانهشاهد بودیم که هر کس با تماس این شن ها چه می شود می توانید حدس بزنید دارک پرنسچیست!!!
البته او کینه ای خشن و بی رحم هست اما قدرت فکر کردن درست ندارد ومشکل بعدی کسی او را نمی شناسد!!!
و هر دو نیمه ی پرنس برای از بین بردن شخصیکه تاج را بر سر نهاده است به کمک هم نیاز دارند
یک چیز عجیب دیگر دست راستپرنس هست که چه در حالت پرنس و چه در حالت دیگر تیغک هایی از آن خارج شده گوییزنجیری در آن فرو رفته!!!
بله یک لحظه در یک تریلر می بینیم که یک زنجیر به دوردستش افتاد و شروع به فرو رفتن در بدن او کرد
و نیمه ی دیگر او هم از همین جاشروع یه تعویض می شود
البته در اکثر جا ها هم می بینیم که پرنس بدون خواستهتیدیل می شود و همه را دور می کند از خودش چون به بک موجود خطرناک تبدیل می شود
سلاح نیمه ی دیگر پرنس یک زنجیر هست که از به هم پیوستن تیغه های برنده تشکیلشده و با آن هم عملیات مخفی کاری(سیستم کشنده ی سریع) و هم جنگ به قول معروف چشم درچشم می توان انجام داد!!!
در این بازی یکی از حرکت های جالب آن هست که با دارکپرنس زنجیر را به دور میله ای گره زده و شروع به چرخش می کنیم و هر آنچه در می آنما و میله باشد را نابود می سازیم
در بازی ما داستان را نیز از زبان کابلبنا میشنویم
در کل ما فقط شمه ای از داستان می دانیم و باید شاهد یک شاهکار داستانیدیگر از این بازی باشیم

دشمنان بازی:
دشمنان این بازی از تنوع زیادی برخوردارند از تیر انداز با تیر و کمان گرفته تا یک غول بزرگ که دست کم 10 برابر ماهست و چیزی جز مرگ نمی داند!!!
موتور گرافیکی و نور پردازی:
بازی ازهمان موتور قبلی قیلی با تغییراتی جزئی طراحی شده است اما در سیستم نور پردازی خیلیتغییرات جالب و زیبایی انجام شده
ولی مهمترین بخش از گرافیک که شاید همیشه سریشاهزاده ایرانی موفقیت خود را مدیون آن بوده همان تکنولوژی Pixel Shader و Vertex Shader باشد در واقع شاهزاده ایرانی یکی از اولین بازیهایی بود که از این استانداردبرای خلق تصاویر گرافیکی بدیع و خارق العاده استفاده می کرده و شاید به همین دلیلبود که یازیهای مانند Knights Of The Temple Conan علیرغم گراقیک بسیارخوبنتوانستند به نسخه اول شا هزاده رقابت تنگا تنگ و شانه به شانه ای داشته باشند درابتدا همه این تکنولوژی را تنها مناسب بازیهای در اینگونه سبکهامی دانستند ولیاکنون شاهد هستیم که بازیهای اکشن اول شخص از قبیل Medal Of Honoracific Assault و Project Snowblind و The Chronicle Of Riddick و Deus Ex:Invisible War و غیرهنیز از این استاندارد استفاده می کنند.

طراحی شخصیت ها:
در طراحی شخصیتها تغیراتی انجام شده که مهمترین چیز همان دست راست پرنس هست که تا بازی نکنیمجریان آن را نمی فهمیم!!!
اما در ظاهر پرنس هم تغییراتی انجام شده که او رابیشتر شبیه ایرانی ها کند اما هنوز ادامه ی نسخه ی قبل باشد!!!
در لباس او بهکل تغییر داده شده و دو لباس یکی سفید و دیگری همان اما بدون بلوز می باشد
درطراحی کالینا هم تغییراتی انجام شده از جمله لاغر تر شده و گویی خالکوبی هایی اصافهشده
طراحی فرح هم به کلی تغییر کرده و خیلی بزرگ تر , پخته هر و خشن تر شده استو در هندی بودن او هم سعی کردند زیرا ما از 7 سال پیش اورا ندیدین اما حد اکثر دوروز بعد پرنس و کایلینا رو می بینیم!!!
دارک پرنس هم با مو های موج خورنده وعمودی در هوا , پوستی سیاه , نقش های جالبی که در دست راست پرنس هم هست در کل بدن وشاخک هایی در سر کتف هایش ,چشم هایی بدون مردمک و لبخندی انتقام جویانه شاهد هستیم



اشتباه های یوبی سافت
اما یوبی سافت در ساخت سری پرنس خیلیاشتباه هایی هم کرده است و آن هم عجله و از این شاخه به شاخه ی دیگر پریدن هست کهخوشبختانه با شانس زیادی که داشته است تا به حال به سودش شده است اما ممکن نیستهمیشه این جور باشد
برای مثل در هنگام ساخت Prince of Persia: Sands of Time درتریلر E3 این بازی چیز های عجیبی شاهد بودیم که در عکس های زیر می بینید:

همچنین برای مثال برای کشتن پرنده ها هم باید خنجر را در آنها فرو کرده ومقصر اصلی نیز وزیر نبوده و موجودی دیگر بوده!!!
در پرنس 2 هم در نریلر هایاولیه اش جنگ هایش خیلی مضحک و بدون موسیقی بوده و در مورد داستان چیز های دیگریگفته شده که بعدا تغییر نظر داده شده!!!
اگر برای E3 یک سری تریلر خیلی زیبا وهم چنین گیم پلی های عالی بسازند حتما در فروش و محبوبیت تاثیر به سزایی دارد زیداهرکس از هر سبکی بازی آن ها را می بیند و شاید مجذوب شود و دوستانش را هم مجذوب کندمانند God Of War که گیم پلی اولیش به جدیدترین قبل از انتشارش زیاد تفاوتی نداشنتدو هردو زیبا بودند

برای مثال در پرنس 3 ابتدا دارک پرنس فردی با موی سفید ویک جلیقه و با رفتم در آتش به وجود می آمد(یک نکته ی مهم که در آن زمان هم از دستراست شروع به تبدیل می شد و دست راستش همان گونه با تیغ ها مانده است!!!) و یک افکتاعصاب خورد کن هم داشت پرنس هم همان لباس های اولیه را داشت اما حال خیلی عوض شدهاست
اگر در آن زمان دارک پرنس را مرموز نگه می داشتند و روی لباس پرنس دقت میکردند شاید بهتر بود یا حد اقل مثل آخر شماره ی قبلی 1 لحظه نمایش می دادند
ابتدا برای پرنسته ریش و چشم قهوه ای گزاشتند اما استقبالی نشد و حال دوبارهبدون ریش و چشم آبی شده است!!!
و یک چیز جالب در IGN نوشته بود که وقتی در کنارهم جمع بودند یکیشون می گه خوب دارک پرنس رو چه کنیم(که منظورش کسی که تاج روبرداشت بوده) و یکیشون می گه دارک پرنس همون پرنس هست و چطوره بتونن با اون بازیکنند؟ یکی می گه مگه می شه یکی می گه چوب وقتی می سوزه سیاه می شه, تاریک می شهپرنس هم در آتش دارک می شه و یکی دیگه هم عکس دانته در مجلش بوده و از روی اون دارکپرنس رو طراحی می کنند اما حال خوشبختانه تغییر نظر دادند و دارک پرنس امروزی که باشن آلوده شده رو طراحی کردند
یا همین دو پایانی پایان اصلی رو به صورت مخفیگزاشتند نمی گم بد هست اما تو اولی هم اگه نشون می داد کایلینا در وسط جنگ هنوزنمرده و داهاکا اون رو میگیره و شما داهاکا رو می کشید(که می شد 1 مرحله باشد)و بازهم با کایلینا بر می گشتید و حالت دوم فقط بیشتر نشون می داد این موضوع رو خیلی بهتر بود و این نشون می ده اون موقع هنوز چیزی از داستان نسخه ی بعد در ذهن نداشتندو می خواستند ببینند مردم از کایلینا خوششون می آد یا بدشون می

این نسخه ی پایان این سگانه هست و تا دو , سه سالدیگه شاهد پرنس با ظاهری جدید ,نو آوری ای جدید و یک بازی افسانه ای دیگر باشید چون خودشون گفتند تیم ما فعلا خیلی خسته شده اما خستگی انها حد اکثر تا دو , سه سال برطرف می شود.

================================================== ===============

Prince Of Persia 1989

Only the registered members can see the link

در حالی كه همگان در اين سال ها يگانه دستگاه بازي موفق را آميگا 500 مي دانستند وافراد معدردي صاحب رايانه بودند ، اين بازي براي آميگا و كاميپيوترهاي شخصي آن زمانروانه بازار شد. نسخه آميگاي اين بازي از گرافيك ، كنترل و نرمش حركات بالاتري ازنسخه رايانه آن برخوردار بود . داستان بازي در مودد شاهزاده اي پارسي مي گذشت كه بهزندان افتاده و قصد رهايي از زندان را داشت. اين بازي كه اولين پروژه جدي فردي جوانبه نام Jordan Mechner بود مورد استقبال بالايي قرار گرفت و در آن دوران حدود بيشاز دو ميليون نسخه فروش داشت. اين بازي حالتي ماجراجويانه داشت و در طول بازي بامعماهاي زيادي مواجه مي شديد

================================================== ===============

Prince of Persia 2 The Shadow & The Flame 1993

Only the registered members can see the link

بعد از آنكه نسخه نخستينمورد استقبال بسيار بالايي قرار گرفت ، سازندگان نسخه دوم آن را چهار سال بعد دراختيار علاقه مندان قرار دادند هرچند كه گرافيك بازي از پيشرفت قابل ملاحظه وچشمگيري برخوردار بود و محيط اطراف از تنوع بيشتري بهره مي برد ، اما بر خلاف فروشبسيار بالا نتوانست رضايت طرفدارانش را جلب كند و به عقيده بسياري از كارشناسان وبازيكنان هرچه قدر كه موارد مختلف در اين نسخه پيشرفت كرده بود اما هيجان حاكم برآن افت كرده و به هيچ عنوان قابل مقايسه با نسخه اوليه نبود.

================================================== ===============

Prince Of Persia 1999

Only the registered members can see the link

در اين سال ها بازي هاي سه بعدي شديدا مورد استقبال عموم قرار گرفته بود و در واقعنسل جديدي از بازي ها در اواخر دهه نود عرضه شده بود كه در اين بين بازي پرطرفدار Prince of Persia نيز از اين رويه پيروي كرده بود و نسخه جديد را با محيطي سه بعديدر اختيار علاقه مندان قرار داد. هرچند كه بازي از گرافيك بالا و خوبي بهره مي برداما اين بار در كنترل مشكلات متعدد و فراواني وجود داشت كه عملا انگيزه و رغبتبازيكنان را براي ادامه از بين مي برد و همه اميدها و انتظارهايي كه از اين بازي ميرفت ، نقش بر آب شد.

================================================== ===============

Prince of Persia: Sands of Time

Only the registered members can see the link

این بازی اولین نسخه ی سه گانه ی جدید پرنس هست که در سال 2002 عرضه شد
در اینبازی تا به حدی که بخواهید ما شاهد نو آوری بودیم و یکی از جالب ترین امکانات بازیبرگرداندن-متوقف کردن زمان بود
بله در این بازی می شد که کنترل زمان را دراختیار گرفت
داستان این بازی پیرامون این بود که:
کشور ایران پادشاهقدرتمندی داشت که پایه و ستون کشور خود را بر اساس جادو و ستاره شناسی قرار دادهبود
شاهزاده ی ایران پسری مغرور و از خود راضی بود که ما در نقش آن هستیم
به شاه(پدر ما)خبر می رسد که در کشور هندوستان ماهاراجه ای وجود دارد که دارایقدرت عجیبی هست
او شن های زمان را در دست دارد!!!
پدر ما هم که مجذوب آن میشود با لشکر کثیری به هند حمله کرده و توسط خیانت کاری های وزیر هند برای حفظ جانشسبب می شود که ما خنجر جادویی و ساعت شنی را به دست آوریم
پس از این پیروزیجشنی ترتیب داده و دوستان و پادشاهان دیگر را دعوت می کنیم و وزیر که جادوگر نیزهست مارا وسوسه می کند که فقط خنجر زمان که در نزد ما هست می تواند این ساعت شنیغول پیکر را باز کند و قدرت ان را نمایان سازد
در اینجا دختر مهارجه که اسیرشده است تقلا می کند که ما را از این کار باز بدارد اما کار از کار می گزرد و ما شنها را آزاد می کنیم
این شن ها با پوست هر شخصی تماس پیدا کند او را به هیولاییاهریمنی تبدیل می کند که لشکر کسی می شود که دو نیرو را داشته باشد همان دو نیروییکه سبب می شود همه به هیولا تبدیل شوند جزآن دو نفر
-کسی که خنجر را دارد(خودپرنس)
-کسی که گردن بند جادوئی را دارد(فرح دختر ماهاراجه) و وزیر هم باخواندن ورد های فراوان خود را ایمن می کند و آن لشکرش را بر زد ما برای به دستآوردن خنجر و گردنبند می فرستد
نه این یک بازی استراتژی نیست یک بازی اکشن ماجراجویی هست!!!
فرح به ما می گوید که این خنجر قدرت بیرون کشیدن شن ها وذخیره ی آنها در خود را دارد و توسط آن می توان زمان را در اختار گرفت
و درنهایت با سختی های فراوان به ساعت شنی می رسیم که پرنده های اهریمنی وزیر آن را بهبالای برجی انتقال داده اند
فرح به ما می گوبد خنجر را وارد قفل ساعت شنی کن تاهمه چیز به سر جای اولش برگردد اما ما به او اعتماد نمی کنیم و به علت همین حماقتوزیر از راه می رسد و مجبور به فرار می شویم و چون خنجر یک بار به زمین می افتدذخیره ی آن خالی می شود و نمی توانیم زمان را به عقب برگردانیم
و بعد از سختیهای فراوان فرح به ما می گوید که وقتی کوچک بوده مادرش به او گفته است که وقتی درمشکل بزرگی گیر کردی بگو کاکولوکیا تا آن مشکل رفع شود و همین نیرو سبب می شود کهما به مکانی جدید راه پیدا کنیم راه دیگری برای رسیدن به ساعت شنی, یک میان بر اماداستان به همین سادگی ها هم تمام نمی شود زیرا در راه فرح جان خود را از دست می دهدو برای حفظ خنجر خود را فدا می کند
ما که کمی به فرح انس گرفته بودیم و بسیارعصبانی بودیم عزم خود را جزم کرده و به هر قیمتی شده به اتاق ساعت شنی میرویم وخنجر را در قفل آن فرو می کنیم و همه چیز را باز می گردانیم تا چند ساعت قبل ازجنگ(همان جایی که بازی شروع شد)با سرعت تمام به سوی هندوستان رفته و با فرح شروع بهصحبت می کنیم اما او دیگر ما را نمی شناسد
تمام جریانات و نقشه ی وزیر را برایاو بازگو می کنیم و او کم کم باور می کند و همین هنگام که نزدیک جنگ هست وزیر وقتیکلمه ی خنجر را می شنود و می فهمد در نزد ماست برای به دست آوردن گردنبند و خنجر بهاطاق وارد شده تا با لشکر توسط نیروی اهریمنی ای که می خواهد تشکیل دهد با ایرانمقاابله کند
ما هم او را نابود ساخته و خنجر را تسلیم فرح کرده و وقتی نام مارا جویا می شود می گوییم کاکولوکیا!!!
داستان اولین قسمت این سه گانه به پایان می رسد
این بازی دارای گرافیکی چشمگیر نو آوری هایی عجیب بوده و داستانی بسیارجالب داشت که هر کسی را مجذوب به پایان رساندن آن می کرد و از بهترین های E3 زمان خودش و همچنین از بهترین بازی های زمان خودش بوده است
گرچه این بازی هنوز هم باگزشت 3 سال در سبک خودش چیزی از بازی های دیگر کم نمی آورد و اگر نسخه ی بعدیش نیامده بود بعید نبود که هنوز از بهترین ها باشد

================================================== ===============

Prince of Persia: Warrior Within

Only the registered members can see the link

همان طور که از اسم این بازی حدس می زنید این بازی از خیلی لحاظ با نسخه ی قبلتفاوت دارد
پرنس ما با تجربه تر و عصبانی تر و جنگجو تر و البته خیلی قوی ترشده است
در ابتدای بازی فلش بک هست که در داستان به آن می پردازیم
داستاناین بازی از این قرار بود:
هفت سال از لحظه ی خدا حافظی ما با فرح می گزرد
معلوم نیست که آیا جلوی جنگ به هندوستان را گرفته ایم یا خیر زیرا داستان آنقدرحساب شده و مرموز هست که نیازی به این جزئیات ندارد و در نسخه ی بعدی به این موضوعپرداخته شده است!!!
در این هفت سال پدر ما جان خود را از دست داده و ما شاه شدهایم
اما مرتب کابوس هایی میبینیم اما نه کامل
تا اینکه یک شب خواب می بینیمکه داریم فرار می کنیم و یک موجود عظیم الجثه به دنبال ما هست و در آخر هم به بنبستمی رسیم و آماده ی جنگ می شویم و موجود به ما حمله می کند
به حضور معتبر ترینپیشگو می رویم که پیر مردی است که با کور کردن چشمان خود چشم درونش را باز کرده وبرای ما تعبیر می کند که
"تو در چند سال پیش ساعت شنی ای را باز کرده ای که دربر دارنده ی شن های زمان بوده است
و این شن ها متعلق به جزیره زمان(The Island of Time) هست
و هر کس که این شن ها را آزاد کند در سرنوشت او که در همان جزیرهرقم می خورد مرگ نوشته می شود و آن موجود هم داهاکا(Dahaka) می باشد نگهبان شن هایزمان که در دنبال گرقتن جان توست!
پرنس می گوید که زمان را باز گردانده استدیگر که اتفاقی نیافتاده است اما پیر مرد می گوید در یک بعد زمانی شن ها آزاد شدهاند و تو سرنوشتی جز مرگ نداری و پرنس هم می گوییم به آن جزیره می رود و کاری میکند که شنی ساخته نشود و وقتی که شنی نباشد در نتیجه بی گناه شناخته می شویم
اما پیر مرد با نگاه اندوهگین خود به ما می گوید سرنوشت ما مرگ هست و با مرگ مافقط آن بعد زمانی از بین می رود زیرا فقط ما در آن زمان بودیم و هیچکس نمی تواندسرنوشتش را عوض کند
پرنس بعد از حدود یک سال تحقیق و پرسش جای تغریبی جزیره رايافته و با ناامیدی و سپاه اندکی به سوی آن جزیره حرکت می کند
در راه کشتی مامورد حمله ی موجوداتی عجیب با ماسک های اسکلت مانند که سرپرستی آن ها را زنی به نامشیدی(Shadee) بر عهده دارد قرار می گیریم و پس از جنگ با شیدی شکست می خوریم و بهدرون آب پرتاب می شویم
آب ما را به جزیره ی زمان می برد و در آنجا شیدی را میبینیم که با وارد شدن به دروازه ای شنی غیب می شود ما هم که می خواستیم از پشت بهاو حمله کنیم وارد دروازه شده و به زمان گزشته انتقال می یابیم
پس از کمی گشت وگزار وارد قلعه ای در آنجا می شویم که پر از همان موجودات عجیب اهریمنی هست و پس ازاز بین بردن آنها و رسیدن به حال بزرگ قعله می بینیم شیدی با یک زن در حال جنگ هستو دارد او را می کشد و پیش خوی می گوییم دشمن شیدی دوست ماست و با شیدی درگیر شده واو را می کشیم
اما در لحظه ی قبل از مرگش می گويد:
"احمق تو نمی توانیسرنوشتت رو عوض کنی"
از کایلینا (Kaileena) همان زنی که نجات دادیم می خواهیمکه ما را در نزد امپراطور زمان ببرد اما او خود داری می کند و پس از اصرار کردن مامی گوید او در حال ساخت شن هست و هر کس را که ببیند می کشد اما پس از اصرار هایدوباره ی ما می گوید که باید دو مکانیسم اجرا شوند تا بتوان وارد اتاق او شد و ماهم شروع به فعال سازی دو مکانیسم می کنیم که موجودات اهریمنی از آن ها حفاظت میکنند و با مشقت و سختی فراوان موفق می شویم و در راه چند بار با یک فرد عجیب باماسک عجیب تر و داهاکا مواجه می شویم و از دست او فرار می کنیم و بالاخره دومکانیسم را فعال کرده و در راه بازگشت دوباره آن مرد عجیب با ماسک را می بینیم کهبه سراغ ما آمده می پرسیم با من چی کار داری تو کی هستی اما همان لحظه داهاکا آمدهو هر دو فرار کرده و داهاکا گیج شده و آن یکی مرد را گرفته و می رود
وارد اتاقامپراتور می شویم(قفل در را باز می کنیم) و در آنجا کایلینا را می بینیم
از اومی پرسیم امپراطور کجاس اما او بدون جواب در را می بندد و در جواب تعجب ما از رویتخت سلطنت خود شمشیر هایش را به سوی ما می گیرد و ما را دعوت به جنگ می کند و میگوید من امپراطورم و فقط يکی از ما می تواند امروز سرنوشت خود را نجات دهد زیراسرنوشت من هم مرگ هست اما به دست تو!!!
می گوید فکر کردی کی داهاکا رو فرستادفکر کردی کی شیدی رو فرستاد اون من بودم و خلاصه بعد از اطلاع از این همه خیانتکاری های او با او جنگیده و او را می کشیم
شاد و مسرور از قلعه خارج می شویم بهاین امید که همه چیز تمام شد(من هم اول این فکر را کردم) اما می بینیم داهاکا دردنبال ما هست!!!
اما این بار در هر دو زمان و با شدت بیشتر سعی در کشتن ما دارد
و ما در می یابیم که آب داهاکا را ذوب کرده و مانع عبور او می شود
پس ازتعقیب و گریز های متفاوت به طور اتفاقی وارد اتاق سرنوشت ها و رویداد ها می شویم ودر آنجا از روي نوشته های روی دیوار می فهمیم که ماهاراجه وقتی ساعت شنی را دزدیدداهاکا در دنبال او افتاد و او ماسکی را به دست آورد که توسط آن دوباره به زمانگزشته برگشت اما با ظاهری متفاوت و خود را در زمان دیگر کشت و سپس ماهاراجه ی دزدرا نا بود کرد و داهاکا دست از سر او برداشت و در آ خر هم می خوانیم که پرنس شن هایزمان را ساخته است و سرنوشت او هم مرگ هست!!!
یعنی حال شن ها به دست ما ساختهشده و به همین علت باید بمیریم!!!
فکر می کنیم که اگر ما آن ماسک را به چنگآوریم و به زمان گزشته برویم و خود را در گزشته نابود کنیم دیگر ماسک برداشته شده ومی توانیم به سرزمین خود برگردیم
از روی نقشه ای که پیدا می کنیم در ابتدایبازی حدود محل ماسک را حدس زده و آن را پیدا می کنیم و پس از زدن آن به همان مرد باماسک و ظاهر عجیب غریب تبدیل می شویم و می فهمیم آن خود ما بودیم که می خواستیم بعددیگر خود را بکشیم و در نتیجه هم اشتباهی داهاکا ما را با خود می برد پس باید بیشترتلاش کنیم و به سبب نفرین روی ماسک مدام در حال ضعیف شدن هستیم
تمامی مراحل رااز یک سمت دیگر و با یک شخصیت دیگر و از راه های دیگر می رویم و در بین راه شیدی وکایلینا را می بینیم که شروع به مجادله کردند شیدی می گوید:
"اون الان زندست آباوردتش اینجا و کایلینا هم می گوید باید نابودش کنی اون در آینده من رو می کشه وشیدی می گوید اون خیلی قوی هست و گناه داره آخه از چیزی خبر نداره و جنگ شروع میشود و خود را می بینیم که آمده و شیدی را می کشیم اما از بس تعجب کرده بودیم و ازیک سو هم فکر می کردیم بهتر هست در آخر او را به چنگ داهاکا بیاندازیم به جایخودمان وارد صحنه نشده و می گزاریم روال داستان پیش برود و در مکانیسم ها هم چندبار جان او را نجات داده و کمکش می کنیم تا لحظه ی موعود می رسد و با تمام توانفرار کرده تا داهاکا ما را نگیرد و این بار آن پرنس را بگیرد و این اتفاق هم میافتد و ماسک جدا شده و ما پرنس می شویم اما یک پرنس سفر کرده در زمان و یک پرنس هممی میرد همان پرنسی که در سرنوشت نوشته شده بود!!!(تو نمی تونی سرنوشتت رو عوض کنیتو باید بمیری هیچ کس نمی تونه!!!)
حال که از همه چیز خبر داریم یک راست وارداتاق امپراتور شده و شمشیر آب را پیدا کرده(البته این بازی دو پایان دارد که درقسمت بعدی در این مورد کاملا توضیح می دهم)
حال دو راه حل دارید:
1.شمشیررا بر نداشته و ادامه داده:
وارد اتاق می شویم بالافاصله شمشیر های کایلینا رابه فاصله ی دوری پرتاب کرده و از او خواهش می کنیم که با ما با بیبیلون بیایدسرزمین ما و قول می دهیم او را نکشیم اما او به ما اعتماد نکرده و ما او را بهنزدیکی دروازه کشانده و در آن می اندازیم و به زمان حال می آوریم اما او باز شروعبه جنگ کردی و با سختی بسیار و علی رغم میل خود او را کشته و می بینیم که داهاکاآمده جسد او را برداشته و می رود زیرا دیگر شنی وجود ندارد که ما مقصر باشیم ما همبه سوی شهر خود در حرکتیم که آنجا را در آتش می بینیم
2.شمشیر آب را برداشته وهمان گونه با فریب هر دو وارد زمان حال می شویم اما این بار قبل از جنگ داهاکا ماآید و ما تصمیمی را می گیریم که بهترین کار هست
جنگ با داهاکا و نابودی او!!!!
با شمشیر آب خود او را نابود کرده و با کایلینا به سمت بیبیلون مي رویم و درراه می گوئیم که عاشق او شده ایم و وقتی به نزدیکی شهر می رسیم شهر را در آتش دیدهو می بینیم که فرح هم اسیر گرفته شده است و فردی تاج پادشاهی ما را بر می دارد و میگوید هر آنچه تو داری منم دارم پس هر انچه که تو خواهی داشت منم خواهم داشت!!!
آن فرد کیست و چرا شهر در آتش هست و خیلی سوال های دیگر در نسخه ی بعد جوابخواهد داده شد!!!

مقایسه ی دو بازی :
در واقع با اینکه دو بازی در یکسبک و ادامه ی یکدیگرند نمی توان آنها را با هم مقایسه کرد!!!
زیرا هر کدام چیزهایی دارد که دیگری را کامل می کند
Sands of Time یک بازی ای بود با 80 % معماو20 % خشونت
و Warrior Within با 80 % خشونت و 20% معما
در هر دو داستانهای قوی ای را شاهد بودیم که به مراتب داستان شماره ی 2 جذاب تر بود
هر دو بازیزیبایی بودند و نمی توان گفت کدام قشنگ تر هست
هر کدام را يک سبک بازيکنانبیشتر می پسندد برای مثال من نسخه ی دومی از این سه گانه را خیلی بیشتر دوست داشتم
اما اگر بخواهید از نظر فروش مقایسه کنید اولین نسخه محبوبیت بیشتر و دومیننسخه فروش بهتری داشت!!!
اگر از نظر موسیقی برسی کنم می توانید تا حدودی بهمنظور من پی ببرید
اولین نسخه بیشتر به ایرانی بودن و موسیقی های ایرانی( وآمیخته به عربی ) توجه داشت اما نسخه ی بعدی به موسیقی های راک و متال!!!
و عدهای به همین نسبت شکایت کردند که چرا موسیقی غربی روی بازی گزاشته شده است و من همدقیقا جواب خود کمپانی یوبی سافت(UBI Soft) را می گويم:
نسخه ی دوم این سه گانهسبک خشنی داشت و بیشتر به جنگ پرداخته شده بود و بیشتر تلاش ما هم در ارائه دادن حساتتقام به شما بود
یک حس نارو خوردن
حسی که قرار است تا آخرین خون بجنگیدکه بیگناه نمی رید!!!
یک حس قرمز رنگ خون!!!
و در واقع که در اون مکان(درجزیره ی زمان) گروه موسیقی ای قرار ندارند که بخواهند برای شما کنسرت بدهند و ماننداین هست که دارید یک کتاب را می خوانید و در کنار آن هم ضبت صوت خود را روشن گردهاید و دارید موسیقی متال گوش می دهید!!!
اما با همه ی این ها باز هم در نسخه یآخر این سه گانه شاهد موسیقی ایرانی خواهیم بود اما باز هم آمیخته به سبک های دلهرهآور!!!

================================================== ===============

این مطلب مال چند وقت پیشه که من تو پیسیم داشتم و متاسفانه منبعشو نمیدونم.

saeed_bazikhor
04-07-07, 18:45
من منبعش رو پیدا کردم منبعش وبلاگ apop.mihanblog.com هست :1. (3):
البته خودم یک تاریخچه ی کامل از این بازی رو توی وبلاگم گذاشتم

Quick
04-07-07, 20:36
دوست من،من یه سرچ کردم فهمیدم که منبعش این بود:

Only the registered members can see the link

اما نتونستم واردش بشم نمیدونم جریان چیه ولی چطور وقتی که نمیره تو وبلاگ میشه اطلاعاتشو دید.....

saeed_bazikhor
04-07-07, 22:10
دوست من،من یه سرچ کردم فهمیدم که منبعش این بود:

Only the registered members can see the link

اما نتونستم واردش بشم نمیدونم جریان چیه ولی چطور وقتی که نمیره تو وبلاگ میشه اطلاعاتشو دید.....

من قبلا یه سرچی کرده بودم برای Prince of Persia یه دفعه تاریخچشو دیدم صفحه رو سیو کردم. اگر بری توی Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link) ببینی زده منبع A P O P .

در کل apop.mihanblog.com قبلا سایت تخصصی در مورد بازی Prince of Persia بود که تبدیل به وبلاگ بازی ها شد :1. (3):